google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
240-260 حکمت شرح ابن ابي الحدیدحکمت ها شرح ابن ابي الحدید

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 253 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت 256 صبحی صالح

256-وَ قَالَ ( عليه‏السلام  )صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَد

حکمت 253 شرح ابن ‏أبي ‏الحديد ج 19

253: صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ معناه أن القليل الحسد لا يزال معافى في بدنه-  و الكثير الحسد يمرضه ما يجده في نفسه-  من مضاضة المنافسة و ما يتجرعه من الغيظ-  و مزاج البدن يتبع أحوال النفس- . قال المأمون ما حسدت أحدا قط-  إلا أبا دلف على قول الشاعر فيه-

إنما الدنيا أبو دلف
بين باديه و محتضره‏

فإذا ولى أبو دلف‏
ولت الدنيا على أثره‏

و روى أبو الفرج الأصبهاني عن عبدوس بن أبي دلف- قال حدثني أبي قال قال لي المأمون- يا قاسم أنت الذي يقول فيك علي بن جبله-

إنما الدنيا أبو دلف‏

البيتين- فقلت مسرعا و ما ينفعني ذلك يا أمير المؤمنين مع قوله في-

أبا دلف يا أكذب الناس كلهم
سواي فإني في مديحك أكذب‏

و مع قول بكر بن النطاح في-

أبا دلف إن الفقير بعينه
لمن يرتجي جدوى يديك و يأمله‏

أرى لك بابا مغلقا متمنعا
إذا فتحوه عنك فالبؤس داخله‏

كأنك طبل هائل الصوت معجب
خلي من الخيرات تعس مداخله‏

و أعجب شي‏ء فيك تسليم إمرة
عليك على طنز و أنك قابله‏

قال فلما انصرفت قال المأمون لمن حوله لله دره-  حفظ هجاء نفسه حتى انتفع به عندي-  و أطفأ لهيب المنافسة

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

 

حكمت (253)

صحّة الجسد، من قلّة الحسد. «صحت تن از كمى حسد است.» يعنى كسى كه اندك حسد مى‏ برد همواره از لحاظ بدن سلامت است و كسى كه بسيار حسد مى‏ برد، اندوه حسد و همچشمى و خشمى كه مى‏ خورد، او را بيمار مى‏ كند و مزاج بدن، پيرو احوال نفسى است. مأمون مى‏ گفته است: هرگز به كسى رشك نبردم جز به ابودلف، آن هم براى اين شعر كه شاعرى براى او سروده است: «جز اين نيست كه دنيا درگذشته و حال فقط ابو دلف است و هرگاه ابو دلف پشت كند و برود دنيا هم از پى او مى‏ رود.» ابو الفرج اصفهانى مى‏ گويد: عبدوس پسر ابى دلف از قول پدرش نقل مى‏ كرد كه مى‏ گفته است: مأمون به من گفت: اى قاسم تو همانى كه على بن جبله درباره تو چنين سروده است: «جز اين نيست كه دنيا ابو دلف است…» شتابان گفتم: اى امير المؤمنين اين شعر او در قبال شعر ديگرى كه سروده و گفته است: «اى ابادلف كه از همه مردم دروغگوترى، جز از من كه در ستايش تو دروغگوتر هستم»، چه اثرى دارد.

وانگهى بكر بن نطاح هم درباره من چنين سروده است: اى ابادلف فقير واقعى كسى است كه ريزش دست تو را اميد و آرزو داشته باشد، در خانه‏ات را همواره بسته و پاسدارى شده مى‏بينم و چون آن را مى‏گشايند درون آن خانه بينوايى است، گويى «طبل بلند بانگ در باطن هيچ» هستى.

ابو دلف مى‏ گفته است: چون برگشته بودم مأمون به اطرافيان خود گفته بود آفرين‏ بر او باد كه شعر نكوهش خود را حفظ كرده بود تا در حضور من از آن بهره‏مند گردد و آتش رشك و همچشمى را خاموش كند.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد 8 //دکتر محمود مهدوى دامغانى

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=