حکمت 240 صبحی صالح
240-وَ قَالَ ( عليهالسلام )الْحَجَرُ الْغَصِيبُ فِي الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا
قال الرضي و يروى هذا الكلام عن النبي ( صلىاللهعليهوآلهوسلم ) و لا عجب أن يشتبه الكلامان لأن مستقاهما من قليب و مفرغهما من ذنوب
حکمت 237 شرح ابن أبي الحديد ج 19
237: الْحَجَرُ الْغَصْبُ فِي الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا قال الرضي رحمه الله تعالى- و قد روي ما يناسب هذا الكلام عن النبي ص- و لا عجب أن يشتبه الكلامان- فإن مستقاهما من قليب و مفرغهما من ذنوب الذنوب الدلو الملأى- و لا يقال لها و هي فارغة ذنوب و معنى الكلمة- أن الدار المبنية بالحجارة المغصوبة و لو بحجر واحد- لا بد أن يتعجل خرابها- و كأنما ذلك الحجر رهن على حصول التخرب- أي كما أن الرهن لا بد أن يفتك- كذلك لا بد لما جعل ذلك الحجر رهنا عليه أن يحصل- . و قال ابن بسام لأبي علي بن مقلة- لما بنى داره بالزاهر ببغداد من الغصب و ظلم الرعية-
بجنبك داران مهدومتان
و دارك ثالثة تهدم
فليت السلامة للمنصفين
دامت فكيف لمن يظلم
و الداران دار أبي الحسن بن الفرات- و دار محمد بن داود بن الجراح- و قال فيه أيضا-
قل لابن مقلة مهلا لا تكن عجلا
فإنما أنت في أضغاث أحلام
تبني بأنقاض دور الناس مجتهدا
دارا ستنقض أيضا بعد أيام
و كان ما تفرسه ابن بسام فيه حقا- فإن داره نقضت حتى سويت بالأرض- في أيام الراضي بالله
ترجمه فارسی شرح ابن ابی الحدید
حكمت (237)
الحجر الغصب فى الدار رهن على خرابها. قال الرضى رحمة الله تعالى: و قد روى ما يناسب هذا الكلام عن النبى صلى الله عليه و سلّم، و لا عجب ان يشتبه الكلامان فانّ مستقاهما من قليب و مفرغهما من ذنوب. «سنگ غصبى در خانه در گرو ويرانى آن است.» سيد رضى كه خدايش رحمت كناد مى گويد: اين سخن را از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هم روايت شده است و شگفت نيست كه هر دو سخن از يك آبشخور است و در يك سطل انباشته ريخته شده است.» ابن ابى الحديد مى گويد: معنى اين كلمه اين است كه خانه اى كه با سنگ غصبى هر چند با يك آجر غصبى ساخته شده باشد، ناچار به سرعت ويران مى شود، گويى همان يك سنگ همچنان در گرو ويرانى آن خانه است و همانگونه كه رهن بايد فك شود، ويرانى آن خانه هم بايد حاصل شود.
ابن بسّام براى ابن مقله كه خانه خود را در محله زاهر بغداد با ستم به مردم و غصب ساخته بود، چنين سروده است: «كنار خانه ات دو خانه ويران شده قرار دارد و خانه تو سومين خانه ويران شده خواهد بود، اى كاش سلامت اشخاص با انصاف ادامه يابد تا چه رسد به سلامت كسانى كه ستم مى ورزند.» اين دو خانه كه ابن بسام گفته است، خانه ابو الحسن بن فرات و خانه محمد بن داود بن جراح است. ابن بسام در اين باره اين دو بيت را هم سروده است: به ابن مقله بگو، آرام باش و شتابان مباش كه در حال ديدن خوابهاى پريشانى، با كوشش ضمن ويران ساختن خانه هاى مردم براى خود خانه اى مى سازى كه به زودى پس از اندك زمان ويران خواهد شد.
آنچه ابن بسام فهميده بود راست در آمد و خانه ابن مقله به روزگار الراضى بالله با خاك يكسان شد.
جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد 8 //دکتر محمود مهدوى دامغانى