نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 167 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت 165 صبحی صالح

165-وَ قَالَ ( عليه‏السلام  )لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ

 حکمت 167 شرح ابن ‏أبي ‏الحديد ج 18   

167: لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ هذه الكلمة قد رويت مرفوعة-  و قد جاء في كلام أبي بكر أطيعوني ما أطعت الله فإذا عصيته فلا طاعة لي عليكم-  و قال معاوية لشداد بن أوس قم فاذكر عليا فانتقصه-  فقام شداد فقال الحمد لله الذي افترض طاعته على عباده-  و جعل رضاه عند أهل التقوى آثر من رضا غيره-  على ذلك مضى أولهم و عليه مضى آخرهم-  أيها الناس إن الآخرة وعد صادق-  يحكم فيها ملك قاهر-  و إن الدنيا أكل حاضر يأكل منها البر و الفاجر-  و إن السامع المطيع لله لا حجة عليه-  و إن السامع العاصي لله لا حجة له-  و إنه لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق-  و إذا أراد الله بالناس خيرا استعمل عليهم صلحاءهم-  و قضى بينهم فقهاؤهم و جعل المال في سمحائهم-  و إذا أراد بالعباد شرا عمل عليهم سفهاؤهم-  و قضى بينهم جهلاؤهم و جعل المال عند بخلائهم-  و إن من إصلاح الولاة أن تصلح قرناءها-  ثم التفت إلى معاوية فقال-  نصحك يا معاوية من أسخطك بالحق-  و غشك من أرضاك بالباطل-  فقطع معاوية عليه كلامه و أمر بإنزاله-  ثم لاطفه و أمر له بمال-  فلما قبضه قال أ لست من السمحاء الذين ذكرت-  فقال إن كان لك مال غير مال المسلمين أصبته حلالا-  و أنفقته إفضالا فنعم-  و إن كان مال المسلمين احتجبته دونهم أصبته اقترافا-  و أنفقته إسرافا فإن الله يقول-  إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حكمت (167)

لا طاعة لمخلوق فى معصية الخالق. «در نافرمانى خالق فرمانبردارى از خلق نشايد.» اين كلمه به صورت حديث مرفوع آمده است، در سخنان ابو بكر هم چنين آمده است: تا هنگامى كه خدا را فرمانبردارم، از من فرمانبردارى كنيد و هر گاه از فرمان او سرپيچى كردم، بر شما فرمانبردارى از من نخواهد بود.

معاويه به شداد بن اوس گفت: برخيز و از على انتقاد كن. شداد برخاست و گفت: سپاس خداوندى را كه فرمانبردارى خويش را بر بندگانش واجب فرموده است و در نظر پرهيزكاران رضايت خود را برتر و بهتر از رضايت ديگران قرار داده است و همه پرهيزكاران از آغاز تا پايان بر اين روش بوده‏ اند، اى مردم همانا آخرت وعده راست است كه در آن پادشاهى قاهر حكومت مى‏ فرمايد، و دنيا سفره آماده‏ اى است كه نيكوكار و تبهكار از آن مى‏ خورند، و بر آن كس كه شنوا و مطيع فرمان خداوند است، اعتراضى نيست و براى آن كس كه شنوا و فرمانبردار كسى است كه نسبت به خدا سركش است، هيچ دليل و حجتى وجود ندارد. و همانا «لا طاعه لمخلوق فى معصية الخالق» و چون خداوند نسبت به مردمى اراده خير فرمايد، نيكان ايشان را به اميرى بر ايشان و فقيهان آنان را به قضاوت بر آنان مى‏ گمارد و اموال را در دست بخشندگان ايشان قرار مى‏ دهد. و چون نسبت به مردمى اراده شر فرمايد، سفلگان آنان را به اميرى بر ايشان و نادانان را به قضاوت بر آنان مى‏ گمارد و اموال را در دست بخيلان ايشان قرار مى‏ دهد.

يكى از نشانه ‏هاى صالح بودن اميران اين است كه همنشينان ايشان به صلاح و درستى باشند. شداد بن اوس به معاويه نگريست و گفت: اى معاويه آن كس كه با گفتن حق تو را به خشم آورد، براى تو خير خواهى كرده است و آن كس كه با باطل تو را خشنود كند، نسبت به تو غش ورزيده است. معاويه سخن او را قطع كرد و دستور داد او را از منبر فرود آورند. سپس نسبت به او مهربانى كرد و فرمان داد مالى به او بدهند و چون شدّاد آن مال را گرفت، معاويه گفت: آيا من از همان بخشندگانى كه گفتى نيستم شدّاد گفت: اگر مال خودت هست و آن را به حلال كسب كرده‏ اى و از اموال مسلمانان نيست و از راه فضيلت بخشيده‏ اى، آرى هستى، ولى اگر از اموال مسلمانان است كه از پرداخت آن به ايشان خوددارى كرده ‏اى آن را با گناه به چنگ آورده ‏اى و با اسراف هزينه كرده‏ اى كه خداوند متعال مى ‏فرمايد: «همانا تبذير كنندگان برادران شيطانهايند.»

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۷ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.