نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 113 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن میثم)وصف مردن

شرح ابن‏ ميثم

113- و تبع جنازة فسمع رجلا يضحك، فقال عليه السّلام: كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ- وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ- وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ- نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ- قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ جَائِحَةٍ طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ- وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ- وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ- وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَ لَمْ يُنْسَبْ إِلَى بِدْعَةٍ قال الرضى: اقول: و من الناس من ينسب هذا الكلام الى رسول الله صلى الله عليه و آله.

اللغة

الأجداث: القبور. و الجائحة: الداهية المستأصلة.

المعنى

و غرض الفصل التنفير عن وضع الضحك في غير موضعه و التذكير بأمر الآخرة.

و ذكر تشبيهات ثلاث:

أحدها: تشبيه الموت بالمكتوب على غير الإنسان.

و الثاني: تشبيه الحقّ الواجب عليه بما وجب على غيره دونه.

و الثالث: تشبيه ما يشاهد من الأموات بالمسافرين الّذين يقدمون عن قريب.

و وجه الشبه في الثلاثة قلّة اهتمام الناس بالموت و التفاتهم إلى أداء واجب حقّ اللّه عليهم و عدم اعتبارهم بمن يموت. و قوله: نبوّئهم. إلى قوله: جائحة. من تمام وجه التشبيه فإنّ الفاعل مثل هذا الفعل بالأموات كأنّه لقساوة قلبه و عدم اتّعاظه لم يكتب عليه ما كتب عليهم من الموت. و قوله طوبى. إلى آخره. ترغيب في اقتناء الفضائل المذكورة بأنّ له طوبى و هي في الحقيقة الحالة الشريفة الّتي لأولياء اللّه في الآخرة من طيب الحال و اللذّة الباقية.

و ذكر ثمان فضائل:

إحداها: ذلّة النفس للّه عن ملاحظة حاجتها و فقرها إليه، و نظرها إلى معادها.

الثانية: طيب الكسب بأخذه من وجوهه الّتي ينبغي.

الثالثة: صلاح السريرة للّه و إخلاص الباطن من فساد النيّات في المعاملات مع الخلق.

الرابعة: حسن الخلق و اقتناء فضايله.

الخامسة: إنفاق الفاضل عن الحاجة من المال فيما ينبغي من وجوه القربات إلى اللّه و هى فضيلة السخاء.

السادسة: إمساك الفضل من المقال أى ما زاد منه ممّا لا ينبغي و هو السكوت في موضعه.

السابعة: عزل الشرّ عن الناس و هو العدل أو لازمه.

الثامنة: لزوم سنّة اللّه و رسوله و عدم الخروج عنها إلى ما يبتدع في الدين و لا ينبغي.

مطابق با حکمت 122 نسخه صبحی صالح

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ميثم

113- امام (ع) جنازه‏اى را تشييع مى‏ كرد، شنيد مردى مى‏ خندد، فرمود: كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ- وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ- وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ- نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ- قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ جَائِحَةٍ- طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ- وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ- وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ- وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَ لَمْ يُنْسَبْ إِلَى بِدْعَةٍ قال الرضي أقول و من الناس من ينسب هذا الكلام إلى رسول الله ص

لغات

اجداث: قبرها جائحة: آفت بيچاره كننده

ترجمه

«گويا مرگ در دنيا براى ديگران، مقرر شده است، و گويا حق تنها بر ديگرانى به جز ما، حتمى گشته است، و گويا مردگانى كه مى‏ بينيم مسافرانى هستند كه به زودى نزد ما برمى ‏گردند، ايشان را در قبر نهان مى‏ كنيم، و ميراثشان را مى‏ خوريم، گويى بعد از آنها زنده جاودانه ‏ايم كه همه پنددهندگان را از ياد برده‏ ايم و دچار همه آفتهاى سخت شده ‏ايم، خوشا كسى كه نفسش را خوار و كسب و كارش را شايسته و نيتش را پاك و پسنديده و خوى خود را نيكو گرداند و زيادى مال و ثروتش را انفاق كرد و زبانش را از پرگويى بازداشت و شرّش را از مردم بازگرفت‏ و به جاى آوردن سنت پيامبر اكرم (ص) بر او آسان بود و به بدعت منسوب نگشت».

شرح

سيد رضى مى‏گويد: بعضى اين مطالب و سخن پيش را به پيامبر خدا (ص) نسبت داده ‏اند هدف اين بخش از سخن امام (ع) برحذر داشتن از خنده بيجا و يادآورى آخرت بوده است.

امام (ع) سه تشبيه بيان كرده است:

1- تشبيه مرگ به چيزى كه براى ديگران مقرر شده است.
2- تشبيه حقى كه بر انسان واجب است به حقى كه بر ديگران واجب است نه بر او.
3- تشبيه مردگانى كه به چشم خود مى‏بيند به مسافرانى كه عن قريب برمى‏گردند.
و وجه شبه در هر سه مورد كم اهميت دادن به مرگ، و كم‏توجهى به اداى حق واجبى است كه خداوند بر آنان مقرّر كرده، و عبرت نگرفتن ايشان از كسانى كه مى‏ ميرند.

عبارت: نبوّئهم… جائحة
مكمل وجه شبه است، زيرا انجام دهنده چنين كارى (دفن) در باره مردگان به دليل سنگدلى و پند نياموختن چنان است كه گويى مرگى كه بر مردگان مقرر شده است، براى او مقرر نشده است.
عبارت طوبى…
وادار ساختن بر آراستگى به فضايل ياد شده است، يعنى خوشا به حال او، و اين حالت در حقيقت حالت خوبى است براى اولياى خدا در آخرت، يعنى همان حالت خوشى و لذّت جاويد.

امام (ع) هشت فضيلت را برشمرده است:

1- خوار ساختن نفس در برابر خدا به دليل نياز و حاجتى كه به او دارد وهمچنين توجه به سرانجام كار و عالم آخرت.
2- كسب حلال، از راه درستى كه شايسته است.
3- نيت پاك براى خدا و پاك داشتن درون از نيتهاى فاسد در رفتار با مردم.
4- خوش خويى و آراستگى به فضايل اخلاقى.
5- انفاق مالى كه از حد نياز بيشتر است در راهى شايسته از راههاى نزديكى به خدا، و اين همان فضيلت بخشندگى است.
6- خوددارى از پرگويى يعنى پرهيز از سخن گفتن زياد بر آنچه كه شايسته است، يعنى خاموشى در جاى خود.
7- دور داشتن بدى و شرارت از مردم كه همان عدالت و يا لازمه عدالت است.
8- پايبندى به سنّت خدا و پيامبر (ص) و فاصله نگرفتن از آنها به طرف آنچه كه بدعت در دين و ناشايست است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ ميثم)، ج5 // قربانعلی  محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده

 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.