google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
نهج البلاغه موضوعی

نهج البلاغه موضوعی گمراهى

گمراهى و گمراه کنندگان

۱۸۷۴٫ زندگى با نادانى ، مرگ با گمراهى
الى الله اشکو من معشر یعیشون جهالا و یموتون ضلالا .
از گروهى که در جهل و نادانى زندگى مى کنند و در گمراهى جان مى دهند به خدا شکایت مى برم . (۱۸۶۷)

۱۸۷۵٫ نفس گمراه
لا ترخصوا لا نفسکم ؛ فتذهب بکم الرخص مذاهب الظلمه و لا تداهنوا فیهجم بکم الادهان على المعصیه .
به نفس هاى خود رخصت (و امان ) ندهید که این رخصت ها شما را به گمراهى مى کشاند و سهل انگارى و مسامحه نکنید که مسامحه کردن شما را به سوى معصیت مى برد. (۱۸۶۸)

۱۸۷۶٫ پیروان شیطان
قال علیه السلام و قد مر بقتلى الخوارج یوم النهروان : یوسا لکم ! لقد ضرکم من غرکم ، فقیل له : من غرهم یا امیر المومنین ؟ فقال : الشیطان المضل ، و الانفس الاماره بالسوء، غرنهم بالامانى ، و فسحت لهم بالمعاصى ، و وعدتهم الاظهار، فاقتحمت بهم النار .
در هنگام گذر بر کشتگان خوارج در روز نهروان فرمود: اى تیره بختان ! آن کس که فریبتان داد به شما زیان رساند.
عرض شد: اى امیر المومنین ! چه کسى فریبشان داد؟
فرمود: شیطان گمراه کننده و نفس هاى فرمان دهنده به بدى آنان را به آرزوهاى خام فریب داد و میدان نافرمانى و گناه را براى آنان گسترد و نوید پیروزیشان داد و سپس در آتش فروفکندشان . (۱۸۶۹)

۱۸۷۷٫ موجبات گمراهى
من لا یستقیم به الهدى ، یجربه الضلال الى الردى .
کسى که هدایت او را از انحراف باز ندارد، گمراهى او را به رذالت مى اندازد.(۱۸۷۰)

۱۸۷۸٫ زارعین زیانکار
زرعوا الفجور، و سقوه الغرور، و حصدوا الثبور .
تخم گناه کاشتند و با آب غفلت و فریب آبیارى اش کردند و هلاکت درویدند. (۱۸۷۱)

۱۸۷۹٫ شوربخت واقعى
یالها حسره على کل ذى غفله ان یکون عمره علیه حجه ، و ان تودیه ایامه الى الشقوه !
اى دریغا بر هر غافلى که عمرش بر ضد او حجت باشد و روزهاى عمرش ، او را به سوى شوربختى کشاند. (۱۸۷۲)

۱۸۸۰٫ ترس موسى (ع )
لم یوجس موسى علیه السلام خیفه على نفسه ، بل اشفق من غلبه الجهال و دول الضلال .
موسى علیه السلام هرگز بر خود نترسید؛ بلکه از چیره گشتن نادانان و پیروز شدن گمراهان ترسید. (۱۸۷۳)

۱۸۸۱٫ قوى ترین شاعران
و قال علیه السلام لما سئل عن اشعر الشعراء : ان القوم لم یخرجوا فى حلبه تعرف الغایه عند قصبتها، فان کان و لابد فالملک الضلیل .
امام على علیه السلام ، در پاسخ به این پرسش که قوى ترین شاعران کیست ، فرمود: این جماعت در میدان مسابقه اى که خط پایانش معلوم باشد نتاخته اند، اما اگر ناچار بخواهیم قوى ترین شاعران را معلوم سازیم ، او آن پادشاه بسیار گمراه (امرواالقیس ) است . (۱۸۷۴)

۱۸۸۲٫ یاران گمراهان
… هو فى مهله من الله یهوى مع الغافلین ، و یغدو مع المذنبین ، بلا سبیل قاسد و لا امام قائد، حتى اذا کشف لهم عن جزاء معصیتهم ، و استخرجهم من جلابیب غفلتهم ، استقبلوا مدبرا، و استدبروا مقبلا، فلم ینتفعوا بما ادرکوا من طلبتهم ، و لا بما قضوا من وطرهم .
(در وصف شخص غافل مى فرماید:) او در این چند صباحى که خداوند مهلتش داده است ، با غافلان سرگرم و روز خود را با گناهکاران سپرى مى کند، بى آنکه راه راستى را بپیماید و پیشوایى راهنما داشته باشد… تا آن که خداوند کیفر گناهانشان را به آنان نشان داد و از پس پرده هاى غفلت بیرونشان آورد، به آن چه بدان پشت کرده بودند (مرگ و آخرت ) روى نهادند و به آن چه بدان روى آورده بودند (دنیا) پشت کردند و نه از آن چه طلبیدند و بدان رسیدند سودى بردند و نه از خواسته هاى خود که به آن ها دست یافتند بهره اى یافتند. (۱۸۷۵)

۱۸۸۳٫ نشانگر راه راست
اقمت لکم على سنن الحق ، فى جواد المضله ، حیث تلتقون و لا دلیل ، و تحتفرون و لا تمیهون .
در آن وقت که در جاده هاى گوناگون گمراهى گام برمى داشتید، من نشانه هاى راه راست و واضح حق را براى شما به پا داشتم و این در حالى بود که همه سرگردان به یکدیگر برخورد مى کردید و از این سوى به آن سوى مى رفتید، اما راهنمایى نمى یافتید. زمین را مى کندید، اما آبى پیدا نمى کردید. (۱۸۷۶)

۱۸۸۴٫ معاویه ، پیشواى گمراهان
من کتابه الى معاویه : اردیت جیلا من الناس کثیرا؛ خدعتهم بغیک ، و القیتهم فى موج بحرک ، تغشاهم الظلمات ، و تتلاطم بهم الشبهات ، فجازوا عن وجهتهم ، و نکصوا على اعقابهم ، و تولوا على ادبارهم .
در نامه خود به معاویه مى فرماید: گروهى از مردم را (مقصود مردم شام است ) فراوان هلاک ساختى و با گمراه ساختن ایشان فریبشان دادى و آن ها را در امواج دریاى فساد و نفاق خویش افکندى که تاریکى هاى فریبکارى تو چشم بصیرت آن ها را فرو مى گیرد و موج هاى شبهه به آنان پهلو مى زند. پس (در اثر شبهه هایى که به ایشان القا کردى ) از راه راست و درست حق برکنار گردیدند و به عقب برگشتند. (۱۸۷۷)

۱۸۸۵٫ وظیفه عقل
کفاک من عقلک ما اوضح لک سبل غیک من رشدک .
براى تو از عقلت همین بس است که راه هاى گمراهى ات را از راه درست و حق ، روشن سازد. (۱۸۷۸)

۱۸۸۶٫ گمراه کنندگان و گمراهان
احذرکم اهل النفاق ، فانهم الضالون المضلون ، و الزالون المزلون .
از اهل نفاق برحذر مى دارم ؛ زیرا آنان هستند گمراهان و گمراه کنندگان و لغزندگان و عوامل لغزش . (۱۸۷۹)

۱۸۸۷٫ عالم گمراه کننده
و آخر قد تسمى عالما و لیس به ، فاقتبس جهائل من جهال ، و اضالیل من ضلال و نصب للناس اشراکا من خبائل غرور، و قول زور .
انسانى دیگر نیز وجود دارد که نام عالم به خود گرفته و عالم نیست ، (این نابخرد) نادانى هایى را از نادانان و گمراهى هایى از گمراهان کسب کرده ، دام هایى از طناب هاى فریب و گفتار بى اساس پیش پاى مردم گسترده است .(۱۸۸۰)

۱۸۸۸٫ ویران کننده پایه هاى گمراهى
… المعلن الحق بالحق ، و الدافع جیشات الا باطیل ، و الدامع صولات الاضالیل .
پیامبر، حق را بر مبناى حق اعلان نمود و جوشش ها و غلیان باطل ها را دفع و خاموش و هیبت شدید و حملات گمراهى ها را محو و نابود ساخت . (۱۸۸۱)

۱۸۸۹٫ امام گمراه کننده
ان شر الناس عند الله امام جائر ضل و ضل به ، فامات سنه ماخوذه ، و احیا بدعه متروکه .
بدترین مردم در نزد خدا، امامى است ستمکار که گمراه است و مردم به وسیله او گمراه مى شوند که سنت گرفته شده از منبعش را بکشد و زنده کند بدعت کنار گذاشته شده را. (۱۸۸۲)

۱۸۹۰٫ صراط مستقیم
الیمین و الشمال مضله ، و الطریق الوسطى هى الجاده ، علیها باقى الکتاب و آثار النبوه ، و منها منفذ السنه ، و الیها مصیر العاقبه .
چپ و راست گمراهى است و راه وسط، طریق اصلى قرآن و روایات خاندان رسالت و علامت هاى آنان موجود است و سرانجام آنان مى باشند. (۱۸۸۳)

۱۸۹۱٫ سبقت موجب گمراهى است !
انظروا اهل بیت نبیکم فالزموا سمتهم … و لا تسبقوهم فتضلوا، و لا تتاخروا عنهم فتهلکوا .
بنگرید به دودمان پیامبرتان ، و به جهتى که در حیات انتخاب کرده اند ملتزم باشید و از اثر آنان پیروى کنید. از آنان سبقت مگیرید که گمراه مى شوید و از آنان عقب نمانید که به هلاکت مى افتید. (۱۸۸۴)

۱۸۹۲٫ وصف گمراهان
قد خاضوا بحار الفتن ، و اخذوا بالبدع دون السنن . و ارز المومنون ، و نطق الضالون المکذبون .
آنان در دریاهاى فتنه ها و آشوب ها غوطه ور گشته و به بدعت ها گراییده و اصول و قوانین را رها کردند. مردم با ایمان افسردند و پژمردند و خاموش ‍ گشتند و گمراهان و تکذیب کنندگان دهان باز کردند (و به حرکت درآمدند).(۱۸۸۵)

۱۸۹۳٫ گمراهى در کجروى است !
من اخذ بها لحق و غنم ، و من وقف عنها ضل و ندم .
هر کس راه هاى دین را پیش بگیرد و در آن مسیر گام بردارد به حقیقت و حمایت گران آن ملحق گردد و به غنیمت برسد و هر کس که توقف کند و از حرکت در آن راه ها امتناع بورزد، گمراه گردد و عاقبت کار پشیمان شود. (۱۸۸۶)

۱۸۹۴٫ علل گمراهى
لکل ضله عله ، و لکل ناکث شبهه .
براى هر گمراهى علتى است و براى هر پیمان شکنى شبهه اى است . (۱۸۸۷)

۱۸۹۵٫ رنگ گمراهى
فى صفه اهل الضلال : آثروا عاجلا و اخروا آجلا، و ترکوا صافیا و شربوا آجنا؛ کانى انظر الى فاسقهم و قد صحب المنکر فالفه ، و بسى به و وافقه ، حتى شابت علیه مفارقه ، و صبغت به خلائقه .
گمراهان دنیاى گذران را مقدم داشتند و آخرت باقى را رها کردند. شربت زلال حیات با ایمان را کنار گذاشتند و آب ناگوار و مخلوط با کثافت را نوشیدند. گویى به تبهکارى از آنان مى نگرم که همدم کار زشت گردیده و با آن الفتى پیدا کرده است و با آن کار زشت انس گرفته و با آن هماهنگ گشته است تا موهاى سرش با آن ناشایستى ها سفید شده و اخلاقش رنگ آن منکر را گرفته است . (۱۸۸۸)

۱۸۹۶٫ توصیف گمراهان
فى صفه اهل الضلال : دعاهم ربهم فنفروا و ولوا، و دعاهم الشیطان فاستجابوا و اقبلوا!
در توصیف گمراهان مى فرماید: پروردگارشان دعوت کرد، از آن دعوت رمیدند و پشت گرداندند و شیطان آنان را خواند، اجابتش کردند و به آن روى آوردند. (۱۸۸۹)

۱۸۹۷٫ ارتداد و واپس گرایى
حتى اذا قبض الله رسوله صلى الله علیه و آله ، رجع قوم على الاعقاب ، و غالتهم السبل ، و اتکلوا على الولائج .
پس از آن که رسول خدا صلى الله علیه و آله رحلت کرد، گروهى به عقب برگشتند و راه هاى ناهموار، آنان را به هلاکت افکند و بر افکار نادرست خویش تکیه کردند. (۱۸۹۰)

۱۸۹۸٫ گمراهى آراسته
من کتابه الى معاویه : اما بعد فقد اتتنى منک موعظه موصله ، و رساله محبره ، نمقتها بضلالت ، و امضیتها بسوء رایک ، و کتاب امرى لیس له بصر یهدیه ، و لا قائد یرشده ، قد دعاه الهوى فاجابه ، وقاده الضلال فاتبعه ، فهجر لاغطا، و ضل خابطا .

در نامه خود به معاویه مى فرماید: بعد از حمد الهى ، اندرزى که از اینجا و آن جا به هم ردیف کرده بودى و نامه اى که آن را با الفاظ زینت داده بودى به دستم رسید. با گمراهى خود آن را آراسته ، و به خاطر بد بودن فکرت آن را فرستاده بودى ، نامه را کسى فرستاده که نه بینایى دارد که وى را هدایت کند و نه رهبرى دارد که او را به راه راست بکشاند. هواى نفس او را تحریک کرده ، وى هم پذیرفته است . گمراهى جلودارش شده او هم پیروى نموده است و نتیجه این شده که هذیان گفته ، غلط اندازى کرده گمراه شده و اشتباه نموده است . (۱۸۹۱)

۱۸۹۹٫ دعاى دورى از گمراهى
فى ذکر النبى صلى الله علیه و آله : اللهم ! اعل على بناء البانین بناءه ! … و احشرنا فى زمرته غیر خزایا، و لا نادمین ، و ال ناکبین ، و لا ناکثین ، و لا ضالین ، و لا مضلین ، و لا مفتونین !

امام على علیه السلام در یادکرد از پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید: خداوندا! بناى او را بالاتر از بناى همه بنا کنندگان قرار بده و ما را در گروه او محشور فرما، بدون ابتلاء به رسوایى و بدون گرفتارى به ندامت و انحراف و عهدشکنى و گمراهى و گمراه کنندگى و غوطه ورى در فتنه ها. (۱۸۹۲)

۱۹۰۰٫ درمان بزرگ ترین دردها
استعینوا به على لاوائکم ، فان فیه شفاء من اکبر الداء: و هو الکفر و النفاق ، و الغى و الضلال .
در مشقت ها از آن (قرآن ) یارى بخواهید؛ زیرا درمان بزرگ ترین دردها که کفر و نفاق و انحراف و گمراهى است ، در آن است . (۱۸۹۳)

۱۹۰۱٫ مست گمراهى
من کثر نزاعه بالجهل دام عماه عن الحق ؛ و من زاغ ساءت عنده الحسنه ؛ و حسنت عنده السیئه ، و سکر سکر الضلاله .
کسى که بر اثر نادانى زیاد نزاع کند، در بى اطلاعى از حق دوام مى آورد و کسى که دست از حق کشید، کارهاى خوب در نظرش ناپسند آید و کارهاى بد براى او جلوه کند و به مستى گمراهى مست شود. (۱۸۹۴)

۱۹۰۲٫ ویران کننده پایه هاى گمراهى
ان هذا الاسلام دین الله الذى اصطفاه لنفسه … و هدم ارکان الضلاله برکنه .
این اسلام آن دین خداوندى است که براى خود برگزید… و ارکان گمراهى را ویران نمود. (۱۸۹۵)

۱۹۰۳٫ گمراهى آشکار
من کتابه الى معاویه : فقد سلکت مدارج اسلافک بادعائک الا باطیل … فرارا من الحق ، و جحودا لما هو الزم لک من لحمک و دمک ؛ مما قد وعاه سمعک ، و ملى به صدرک ، فماذا بعد الحق الا الضلال المبین ، و بعد البیان الا اللبس ؟
امام على علیه السلام در نامه خود به معاویه مى فرماید: به دروغ طالب چیزى (خلافت ) هستى که شایسته آن نیستى . مى خواهى از این راه از حق فرار کنى و منکر چیزى بشوى (ریاست امام على علیه السلام ) که از گوشت و خون تو براى تو ثابت تر است ؛ زیرا گوش تو مطالب (خلافت على علیه السلام ) را شنیده ، مغز تو از آن مطالب پر است . پس از درک حق و ترک آن ، چیزى غیر از گمراهى نیست و بعد از واضح بودن مطلب و راه کج را پیش ‍ گرفتن موضوع غیر از انحراف نخواهد بود. (۱۸۹۶)

۱۹۰۴٫ گمراهى از صراط مستقیم
اخذوا یمینا و شمالا ظعنا طعنا فى مسالک الغى ، و ترکا لمذاهب الرشد .
گمراهان براى حرکت در مسیرهاى گمراهى و رها کردن طرق رشد و کمال به راست و چپ زدند. (۱۸۹۷)

۱۹۰۵٫ بزرگ ترین خیانت
ان اعظم الخیانه خیانه الامه ، و افظع الغش غش الائمه .
به راستى که بزرگ ترین خیانت ، خیانت به ملت و رسواترین غش و فریب ، فریب به رهبر و پیشواى مسلمانان است . (۱۸۹۸)

۱۹۰۶٫ پناه از گمراهى در هدایت
اللهم انى اعوذبک ان افتقر فى غناک ، او اضل فى هداک .
پروردگارا! به تو پناه مى برم از آن که در بى نیازى مطلق تو، نیازمند گردم یا با هدایت تو گمراه شوم . (۱۸۹۹)



۱۸۶۷- خطبه ۱۷٫
۱۸۶۸- خطبه ۸۶٫
۱۸۶۹- حکمت ۳۲۳٫
۱۸۷۰- خطبه ۲۸٫
۱۸۷۱- خطبه ۲۸٫
۱۸۷۲- خطبه ۶۴٫
۱۸۷۳- خطبه ۴٫
۱۸۷۴- حکمت ۴۵۵٫
۱۸۷۵- خطبه ۱۵۳٫
۱۸۷۶- خطبه ۴٫
۱۸۷۷- نامه ۳۲٫
۱۸۷۸- حکمت ۴۲۱٫
۱۸۷۹- خطبه ۱۹۴٫
۱۸۸۰- خطبه ۸۷٫
۱۸۸۱- خطبه ۷۲٫
۱۸۸۲- خطبه ۱۶۴٫
۱۸۸۳- خطبه ۱۶٫
۱۸۸۴- خطبه ۹۷٫
۱۸۸۵- خطبه ۱۵۴٫
۱۸۸۶- خطبه ۱۲۰٫
۱۸۸۷- خطبه ۱۴۸٫
۱۸۸۸- خطبه ۱۴۴٫
۱۸۸۹- خطبه ۱۴۴٫
۱۸۹۰- خطبه ۱۵۰٫
۱۸۹۱- نامه ۷٫
۱۸۹۲- خطبه ۱۰۶٫
۱۸۹۳- خطبه ۱۷۶٫
۱۸۹۴- حکمت ۳۱٫
۱۸۹۵- خطبه ۱۹۸٫
۱۸۹۶- نامه ۶۵٫
۱۸۹۷- خطبه ۱۵۰٫
۱۸۹۸- نامه ۲۶٫
۱۸۹۹- خطبه ۲۱۵٫

نهج البلاغه موضوعی//عباس عزیزی

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=