۳٫ قیامت
O توصیف آخرت
۴۹۱٫ حال طالب دنیا و آخرت
من طلب الدنیا طلبه الموت ، حتى یخرجه عنها، و من طلب الاخره طلبته الدنیا، حتى یستوفى رزقه منها
هر که به دنبال دنیا رود، مرگ به دنبالش باشد تا او را از دنیا بیرون برد و هر که دنبال آخرت رود، دنیا به دنبالش باشد ته همه روزى او را به وى بپردازد.(۴۸۵)
۴۹۲٫ جویایى پاداش آخرت
عزم لله لنا على الذب عن حوزته ، و الرمى من وراء حرمته . مؤ مننا یبغى بذلک الاجر، و کافرنا یحامى عن الاصل
خداوند خواست تا ما پاسدار شریعتش باشیم و نگهدار حرمتش . مؤ من ما از این کار در پى پاداش بود و کافر ما از تبار خویش حمایت مى کرد. (۴۸۶)
۴۹۳٫ مشتاق آخرت
طوبى للزاهدین فى الدنیا، الراغبین فى الاخره
خوشا به حال پرهیزگاران در دنیا و مشتاقان در آخرت . (۴۸۷)
۴۹۴٫ عظمت آخرت
ما المغرور الذى ظفر من الدنیا باءعلى همته کالاخر الذى ظفر من الاخره باءدنى سهمته
فریفته اى که از دنیا به بالاترین مقصود خود رسیده چونان کسى نیست که از آخرت به کم ترین نصیب دست بافته باشد. (۴۸۸)
۴۹۵٫ هراس از صراط
اعملوا! اءن مجازکم على الصراط و مزالق دحضه ، و اءهاویل زلله ، و تارات اءهواله
بدانید که گذر شما از صراط است و گام هایتان بر آن لرزان است و دچار ترس و هراس خواهید شد. (۴۸۹)
۴۹۶٫ عظمت دنیاى دیگر
کل شى ء من الدنیا سماعه اءعظم من عیانه . و کل شى ء من الاخره عیانه اءعظم من سماعه . فلیکفکم من العیان السماع ،و من الغیب الخبر
هر چیز دنیا، شنیدن آن بزرگ تر از دیدن آن است ، و هر چیز آخرت ، دیدن آن بزرگ تر از شنیدن آن است . پس به جاى دیدن آخرت و مشاهده آنچه که از دیدگان شما پنهان و در پس پرده غیب است ، به همان شنیدن و خبر یافتن (توسط پیامبران ) اکتفا کنید. (۴۹۰)
O توشه آخرت
۴۹۷٫ آه از کمى توشه !
آه من قله الزاد، و طول الطریق ، و بعد السفر، و عظیم المورد
آه و افسوس از کمى توشه و درازى راه و دورى سفر و عظمت محل ورود (یعنى قیامت و حساب ). (۴۹۱)
۴۹۸٫ وجودش را غنیمت دان !
اذا وجدت من اءهل الفاقُه من یحمل لک زادک اءلى یوم القیامه ، فیوافیک به غدا حیث تحتاج اءلیه فاغتنمه و حمله اءیاه
امام على علیه السلام در ضمن وصایایش به امام حسن علیه السلام فرمودند: هر گاه از نیازمندان کسى را یافتى که با خود توشه تو را به روز قیامت برد و فردا که به آن توشه نیازدارى آن را به تو رساند، وجود او را غنیمت شمار و آن بار توشه را بر دوش او نه . (۴۹۲)
۴۹۹٫ آخرت و تلاش
قال علیه السلام لرجل ساءله اءن یعظه -: لا تکن ممن یرجو الاخره بغیر العمل
امام علیه السلام در پاسخ کسى که تقاضاى موعظه کرد فرمود: از آنانى مباش که بدون کار و تلاش ، امید آخرت نیک دارند. (۴۹۳)
۵۰۰٫ مغتنم شمار!
اغتنم من استقرضک فى حال غناک لیجعل قضاءه لک فى یوم عسرتک
وجود کسى را که در روزگار توانگرى ات از تو وام خواهد، غنیمت شمار تا در روز سختى و تنگدستى ات روز قیامت آن وام را به تو پس دهد. (۴۹۴)
۵۰۱٫ شادمانى و اندوه براى آخرت
فاءن المرء قد یسره درک ما لم یکن لیفوته ، و یسوءه فوت ما لم یکن لیدرکه ، فلیکن سرورک بما نلت من آخرتک ، و لیکن اءسفک على ما فاتک منها
گاه انسان ار دست یافتن به چیزى که باید به دستش برسد، شاد مى شود و ناراحتش مى سازد از دست دادن چیزى که نباید به آن دست یابد، و باید شادمانى تو از چیزى باشد که در راه آخرتت است که آن را به دست آورده اى و تاءسف و اندوهت بر چیزى باشد که مربوط به آخرتت هست و از دست داده اى . (۴۹۵)
۵۰۲٫ شادمانى و تاءسف براى …
و لیکن سرورک بما قدمت ، و اءسف على ما خلفت ، و همک فیما بعد الموت
شادمانى تو باید براى چیزى باشد که پیش از مرگ فرستاده اى ، و تاءسف تو براى چیزى که به جاى مى گذارى و همتت براى آنچه که بعد از مرگت مى گذارى . (۴۹۶)
۵۰۳٫ بر شما باد توشه بردن
علیکم بالجد و الاجتهاد، و التاءهب و الاستعداد، و التزود فى منزل الزاد
ملتزم شوید به کوشش و تلاش و آمادگى و مهیا شدن و توشه گیرى در منزل توشه و ذخیره سازى . (۴۹۷)
۵۰۴ . ماءموریت انسان در دنیا
فترودوا فى اءیام الفناء لایام البقاء. قد دللتم عى الزاد، و اءمرتم بالظعن ، و خثثتم على المسیر
در این روزگاران که رو به زوال مى رود، براى روزهاى ابدیت توشه بگیرید، شما انسان ها به ذخیره سازى توشه و به کوچ از این دیار فانى ماءمور هستید. (۴۹۸)
۵۰۵٫ کشت دنیا و آخرت
اءن المال و البنین حرث الدنیا، و العمل الصالح حرث الاخره
ثروت و فرزندان ، کشته هاى این جهان اند، و عمل صالح ، کشت آخرت است . (۴۹۹)
۵۰۶٫ وسیله اى براى آخرت
بالدنیا تحرز الاخره .
آخرت با دنیا به دست مى آید. (۵۰۰)
۵۰۷٫ آخرت سراى باقى
اءیها الناس ! اءنما الدنیادار مجاز، و الاخره دار قرار، فخدوا من ممرکم لمقرکم ، و لا تهتکوا اءستارکم عند من یعلم اءسرار کم
اى مردم ! دنیا سراى گذر است و آخرت خانه قرار و ابدى . پس از گذرگاه خویش براى سر منزل ابدى ، توشه بگیرد و پرده خویش را پیش کسى که به اسرارتان آگاه است ، ندرید. (۵۰۱)
۵۰۸٫ بهشت و عمل شایسته
اعملوا للجته عملها: فاءن الدنیا لم تخلق لکم دار مقام ، بل خلقت لکم مجازا لتزودوا منها الاعمال اءلى دار القرار
براى رسیدن به بهشت عمل شایسته آن را انجام دهید؛ زیرا دنیا براى سکونت دائمى شما خلق نشده ، بلکه آن را در گذرگاه شما ساخته اند تا اعمال صالحى را به عنوان زاد و توشه براى سراى دائمى فراهم سازید. (۵۰۲)
۵۰۹٫ اصلاج دنیا و آخرت
من اءصلح ما بینه و بین الله اءصلح الله ما بینه و بین الناس ، و من اءصلح اءمر آخرته اءصلح الله له اءمر دنیاه
کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد و آن که کار آخرتش را اصلاح نماید، خداوند دنیایش را اصلاح خواهد کرد. (۵۰۳)
۵۱۰٫ آخرت شیرین
مراره الدنیا حلاوه الاخره ، و حلاوه الدنیا مراره الاخره
سخنى دنیا، شیرینى آخرت است و شیرینى دنیا، تلخى و عذاب آخرت است . (۵۰۴)
۵۱۱٫ احوال نادان و دانا در دنیا
اءنما الدنیا منتهى بصر الاعمى ، لا یبصر مما وراءها شیئا، و البصیر ینفذها بصره ، و یعلم اءن الدار وراءها. فالبصیر منها شاخص … و الاعمى لها متزود
بدانید که دنیا از نظر کوردلان آخرین مرز آفرینش است که فراسوى آن چیزى نمى بینند و اما شخص بینا دیدگانش را به درستى در دنیا باز مى کند و آن را مى بیند و مى داند که در پس این سرا چه جهان دیگرى است . پس شخص بینا و آگاه از آن دورى مى جوید و شخص نابینا به سوى آن مى آید و همه توجهش به سوى آن است شخص بینا از آن توشه بر مى دارد و شخص نابینا براى آن توشه فراهم مى کند. (۵۰۵)
۵۱۲٫ غنیمت شمردن دنیا
رحم الله مراء… اغتنم المهل ، و بادر الاجل ، و تزود من العمل
خدا رحمت کند کسى را که مهلتى که در دنیا بود غنیمت شمارد. بر مرگ پیش دستى کرد و از عمل صالح توشه اى براى آخرت فراهم نمود. (پیش از آن که از دنیا برود، با انجام اعمال نیک ، توشه آخرت را آماده ساخت ). (۵۰۶)
۵۱۳٫ توشه نجات بخش
فترودوا فى الدنیا من الدنیا ما تحرزون به اءنفسکم غدا
از دنیا توشه اى بگیرید که فردا خود را به وسیله آن (از هلاکت ابدى ) نگاه دارید. (۵۰۷)
۵۱۴٫ طالب آخرت
من طلب آلاخره طلبته الدنیا، حتى یستوفى رزقه منها
کسى که در پى آخرت باشد، دنیا در طلب او مى آید تا بهره خود را از آن برگیرد. (۵۰۸)
۵۱۵٫ کفایت امر دنیا
من عمل لدینه کفاه الله اءمر دنیاه
هر که براى دین خود کار کند، خداوند امر دنیا او را کفایت فرماید. (۵۰۹)
۵۱۶٫ سراى عبرت
اءن الدنیا دار صدق لمن صدقها، ودار عافیه لمن فهم عنها، ودار غنى لمن تزود منها
دنیا براى درستکاران و راستاى سراى راستى است و براى آن کس که گفتارش را دریابد، سراى عافیت و سر منزل سعادت است و براى آن که توشه آن جهان را از دنیا برگیرد، دیار توانگرى است . (۵۱۰)
O نشانه هاى قیامت
۵۱۷٫ حوادث قیامت
ینفخ فى الصور، فتزهق کل مهجُه و تبکم کل لهجُه ، و تذل الشم الشوامخ ، و الصم الرواسخ ، فیصیر صلدها سرابا رقرقا، و معهدها قاعا سملقا
در صور دمیده مى شود و آن گاه هر جانى از بدن به در مى رود و هر زبانى لال مى شود و کوه هاى برافراشته و سنگ هاى محکم و استوار خرد و درهم ریخته مى شوند و سنگ هاى سخت چون سرابى درخشان در نظر آید و جاى آن ها هموار و صاف گردد. (۵۱۱)
۵۱۸٫ روز قیامت
کاءنکم بالساعُه تحدوکم حدو الزاجر بشوله
گویا شما در روز قیامت حاضرید و شما را همانند شتران که شیرشان خشک شد است به سرعت مى راند. (۵۱۲)
۵۱۹٫ محل مسابقه
القیامه حلبته .
محل اجتماع مسابقه دهندگان اسلام قیامت است . (۵۱۳)
۵۲۰٫ بازگشت مخلوقات به سوى خدا
اءذا تصرمت الامور، و تقضت الدهور، و اءزف النشور، اءخرجهم من ضرائح القبور، و اءو کار الطیور، و اءوجره السباع ، و مطارح المهالک ، سراعا اءلى اءمره ، مهطعین اءلى معاده
آن گاه که امور خلایق از هم بگسلد و روزگار سپرى گردد و رستاخیز نزدیک شود و آن ها را از میان گورها و آشیانه پرندگان و کنام درندگان و میدان هاى جنگ ، برانگیزاند و محشورشان کند، در حالى که به سوى فرمان او به جانب معادش مى شتابند. (۵۱۴)
۵۲۱٫ دو دستگى خلایق در قیامت
اذا بلغ الکتاب اءجله ، و اءلامر مقادیره ، و الحق آخر الخلق باءوله ، و جاء من اءمر الله ما یریده من تجدید خلقه اءماد السماء و فطها، و اءرج الارض و اءرجفها، و قلع جبالها و نسفها. و دک بعضها بعضا من هیبه جلالته و مخوف سطوته ، و اءخرج من فیها فجددهم بعد اءخلاقهم . و جمعهم بعد تفرقهم . ثم میزهم لما یریده من مساءلتهم عن خفایا الاعمال و خبایا الافعال ، و جعلهم فریقین : اءنعم على هولاء و انتقم من هولاء
آن گاه که زمان نوشته به سرآید و مقدرات جهان به پایان رسد و آخرین خلایق به اولى آن ها پیونداند و فرمان حق براى تجدید آفرینش خلقش در رسد، آسمان را به حرکت در آورد و آن را بشکافد و زمین را به شدت بجنباند و تکانش دهد و کوه ها را از جا برکند و متلاشى سازد و از هیبت جلال حق و ترس از سطوت و شکوه او کوه ها برهم کوفته شوند و هر کس را که در زیر زمین مدفون است بیرون آورد و پیکرهاى کهنه و پوسیده آن ها را نو کن و اجزاى پراکنده شان را گرد آورد، آن گاه آنان را به دو دسته تقسیم کند؛ به دسته اى نعمت ارزانى دارد و از دسته دیگر انتقام گیرد. (۵۱۵)
۵۲۲٫ روز قیامت
عباد الله ! احذروا بوما تفحص فیه الاعمال ، و یکثر فیه الزلزال ، و تشیب فیه الاطفال
اى بندگان خدا! از روزى که در آن روز به اعمال رسیدگى مى شود و نگرانى شدت مى گیرد و کودکان پیر مى شوند، بترسید! (۵۱۶)
۵۲۳٫ سخن على علیه السلام در مورد قیامت
اءن الغایه اءمامکم و اءن وراء کم الساعهُ تحدوکم ؛ تخففوا تلحقوا فاءنما ینتظر باءولکم آخرکم
هدف ، فرا پیش شماست و قیامت از پشت سر شما را مى راند. سبکبار شوید تا برسید؛ زیرا که اولین شما چشم به راه آخرت شماست . (۵۱۷)
۵۲۴٫ قیامت نزدیک است !
الله الله عباد! فاءن الدنیا ماضیه بکم على سنن ، و اءنتم والساعُه فى قرن ، وکاءنها قد جائت باءشراطها، و اءزفت باءفراطها
از خدا بترسید، اى بندگان خدا! زیرا که دنیا همه شما را از یک راه مى برد (و با نیز شما همان مى کند که با گذشتگان کرد) و شما و زمان قیامت به یک ریسمان بسته هستید و گویا قیامت نشانه هاى خویش را آشکار ساخته و پرچم هایش را نزدیک کرده است . (۵۱۸)
O یوم الحساب
۵۲۵٫ وقت حسابرسى
اءن الیوم عمل و لا حساب ، و غدا حساب و لا عمل
همانا که امروز هنگام عمل است نه حساب ، و فردا (آخرت ) وقت حساب است نه عمل . (۵۱۹)
۵۲۶٫ محاسبه از اندام بدن
اءن الله فرض على جوارحک کلها فرائض یحتج بها علیک یوم القیامه
به درستى که خداوند سبحان براى اعضاى تو تکالیفى را مقرر فرموده و در روز قیامت به وسیله آن ها بر تو احتجاج مى کند. (۵۲۰)
۵۲۷٫ اعمال در برابر چشمان
اءعمال العباد فى عاجلهم ، نصب اءعینهم فى آجالهم
اعمال بندگان خدا در دیگر سرا برابر چشمانشان خواهد بود. (۵۲۱)
۵۲۸٫ کار مقدر
من الفساد اءضاعُه الزاد، و مفسده المعاد. و لکل اءمر عاقبه ، سوف یاءتیک ما قدر لک
ضایع نمودن زاد و توشه و تباه کردن معاد از موارد فساد است ، هر کارى سرانجامى دارد و به زودى آنچه برایت مقدر شده به تو خواهد رسید. (۵۲۲)
۵۲۹٫ بترسید از قیامت !
احذروا یوما تفحص فیه الاعمال و یکثر فیه الزلزال ، و تشیب فیه الاطفال
بترسید از روزى که در آن اعمال وارسى مى شود و لرزش آن روز بسیار است و کودکان در آن روز پیر مى شوند. (۵۲۳)
۵۳۰٫ بوته آزمایش
اءلا اءن الله تعالى قد کشف الخلق کشفُه ، لا اءنه جهل ما اءخفوه من مصون اءسرارهم و مکنون ضمائرهم ؛ و لکن (لیبلوهم اءیهم اءحسن عملا) فیکون الثواب جزاء، و العقاب بواء
بدانید که خداى بزرگ خلایق را در بوته آزمایش نهاد، نه این که آن چه را در درون و ضمایر خود نهفته داشتند، نمى دانست ؛ بلکه تا آنان را بیازماید که عمل کدام یک بهتر است ، تا ثواب پاداش کار نیک آن ها باشد و عقاب و کیفر سزاى کار بدشان . (۵۲۴)
۵۳۱٫ عرضه اعمال بر خداوند
الغنى و الفقر بعد العرض على الله
آن گاه که کارها به پیشگاه خداوند (در قیامت ) عرضه گردد، معلوم مى شود که توانگر کیست و تهیدست چه کسى . (۵۲۵)
۵۳۲٫ آشکار شدن درون ها
الاقاویل محفوظُه و السرائر مبلوه ، و کل نفس بما کسبت رهینُه ، و الناس منقوصون مدخولون الا من عصم الله
گفته ها نگهدارى مى شود و نهفته ها و درون ها آشکار مى گردد و هر کس گروگان کارى است که مى کند و خردها مردمان ، ناقص و بسیار است ، مگر کسى که خدایش نگاه دارد. (۵۲۶)
۵۳۳٫ سختى حساب خداوند
اعلم ! اءن حساب الله اءعظم من حساب الناس
بدان که حساب خدا بزرگ تر از حساب مردم است . (۵۲۷)
۵۳۴٫ تجسم اعمال در آخرت
اءعمال العباد فى عاجلهم ، نصب اءعینهم فى آجلهم
بندگان اعمالى که در دنیا کنند، در آخرت مقابل دیدگان آنهاست . (۵۲۸)
۵۳۵٫ روز حساب بد و نیک همه
ذلک یوم یجمع الله فیه الاولین و آلاخرین لنقاش الحساب و جزاء الاعمال ، خضوعا، و قیاما، قد اءلجمهم العرق ، و رجفت بهم الارض ، فاءحسنهم حالا من وجد لقدمیه موضعا، و لنفسه متسعا
روز قیام ، روزى است که خداوند همگان را، از اولین نفر تا آخرین نفر، براى رسیدگى به حسابشان و جزاى اعمالشان گرد مى آورد، در حالى که به فروتنى ایستاده اند و عرق از سر و رویشان مى ریزد و زمین آن ها را مى لرزاند. (در آن روز) نیکو حال ترین مردم کسى است که جایگاهى بیابد و براى خود جایى پیدا کند! (۵۲۹)
۵۳۶٫ بزرگ ترین حسرت ها در قیامت
اءن اءعظم الحسرات یوم القیامه حسره رجل کسب مالا فى غیر طاعه الله ، فورثه رجل فاءنفقه فى طاعه الله سبحانه ، فدخل به الجنه ، و دخل الاول به النار
بزرگ ترین افسوسها در روز قیامت ، افسوس کسى است که ثروتى از غیر طاعت خدا به دست آورده و مردى آن را به ارث برده و آن را در راه خدا صرف نموده و به خاطر آن بهشت رفته و آن شخص اولى به جهنم رفته است . (۵۳۰)
۵۳۷٫ درماندگى کفار در قیامت
فلا شفیع یشفع ، و لا حمیم ینفع ، و لا معذرُه تدفع
(در قیامت ) نه شفاعت کننده اى (براى کافران ) است و نه دوستى که سودى بخشد و نه عذر موجهى که کیفر را دفع کند. (۵۳۱)
۵۳۸٫ یوم تبلى السرائر
اعملوا لیوم تذخرله الذخائر، و تبلى فیه السرائر
براى روزى کار کنید که اندوخته ها براى آن ذخیره و باطن ها در آن آشکار مى شود. (۵۳۲)
۵۳۹٫ تفاوت میان دو کردار
شتان ما بین عملین : عمل تذهب لذته و تبقى تبعته ، و عمل تذهب مؤ ونته و یبقى اءجره
چه تفاوت بسیارى است میان دو کردار: کردارى که لذت و خوشى آن برود و پیامد کیفر آن برجاى ماند و کردارى که رنج آن بگذرد و پاداشش بماند. (۵۳۳)
۵۴۰٫ پاداش استقامت
من استقام فالى الجنه ، و من زل فاءلى النار
هر کس در جاده الهى حرکت کرد، مسیرش رو به بهشت است و هر کس از آن جاده بلغزد، مسیرش رو به آتش است . (۵۳۴)
۵۴۱٫ فلسفه پاداش و کیفر اهلى
اءن الله سبحانه وضع الثواب على طاعته ، و العقاب على معصیته ، ذیاده لعباده عن نقمته و حیاشُه لهم اءلى جنته
خداى سبحان براى اطاعت از خود پاداش در نظر گرفت و براى نافرمانى خود کیفر، تا بندگانش را از خشم و عذاب خویش باز دارد و به سوى بهشت خو براند. (۵۳۵)
۵۴۲٫ عواقبى تلخ و شیرین
لک امرى عاقبه حلوه اءو مرُه
براى هر کسى سرانجامى است شیرین یا تلخ . (۵۳۶)
۵۴۳٫ احکامى که خداوند به سبب آن پاداش و کیفر مى دهد.
اءن من عزائم الله فى الذکر الحکیم ، التى علیها یثیب و یعاقب ، و لها یرضى و یسخط، اءنه لاینفع عبدا – و اءن اجهد نفسه و اءخلص فعله – اءن یخرج من الدنیا، لاقیا ربه بخصله من هذه الخصال لم یتب منها: اءن یشرک بالله فیما افترض علیه من عبادته ، اءو یشفى غیظه بهلاک نفس ، اءو یعر باءمر فعله غیره ، اءو یستنجح حاجه الى الناس باظهار بدعُه فى دینه ، اءو یلقى الناس بوجهین ، اءو یمشى فیهم بلسانین اعقل ذلک فاءن المثل دلیل على شبهه
از جمله احکام و فرایض خداوند در قرآن حکیم که بر اساس آن ها پاداش و کیفر مى دهد و به سبب آن ها خرسند و ناخرسند مى شود، این است که بنده هر چند خودش را خسته کند و عملش را خالص گرداند چنانچه با این خصلت ها از دنیا به ملاقات پروردگارش رود و از آن ها توبه نکرده باشد بى فایده است : در عبادت خداوند که بر او فرض و واجب فرموده است ، شریک قرار دهد، یا خشم خود را با کشتن کسى فرو نشانده ، یا به واسطه کارى که خود کرده دیگرى را سرزنش کند (گناه خود را به گردن دیگر بیاندازد)، یا براى آن که در میان مردم به نوایى برسد، در دین خویش بدعتى پدید آورد، یا با مردم دورو یا دو زبان باشد، در این باره بیاندیش ، زیرا هر مثالى دلیل و نشانگر مشابه آن است . (۵۳۷)
۵۴۴٫ بدتر از بدى ، خوب تر از خوبى
اءنه لیس شى ء بشر من الشر الا عقابه ، و لیس شى ء بخیر من الخیر الا ثوابه
چیزى بدتر از بدى نیست ، مگر کیفر بدى و چیزى خوب تر از خوبى نیست مگر پاداش خوبى . (۵۳۸)
O بهشت
۵۴۵٫ شرط اشتیاق به بهشت .
من اشتاق اءلى الجنه سلا عن الشهوات
کسى که مشتاق بهشت است ، از شهوات و تمایلات نفسانى خارج شود. (۵۳۹)
۵۴۶٫ نزدیک تر به بهشت
احذروا عبادالله الموت و قربه ، و اءعدوا له عدته ، فاءنه یاءتى باءمر عظیم ، و خطب جلیل ، بخیر لا یکون معه شر اءبدا. اءو شر لا یکون معه خیر ابدا. فمن اءقرب اءلى الجنه من عاملها! و من اءقرب اءلى النار من عاملها!
اى بندگان خدا! از مرگ و نزدیک بودن : حذر کنید و آنچه آماده کردم آن ، هنگام مرگ ضرورت دارد، از قبیل اطاعت از اوامر الهى و انجام اعمال نیک و ترک منهیات الهى ) تهیه نمایید که به راستى مرگ امرى عظیم و کارى بزرگ با خود براى انسان مى آورد، اگر با خیر و خوشى فرا رسد، چنان خیرى است که هرگز شرى با آن نخواهد بود و اگر با شر و ناخوشى ، فراز آید، شرى است که هیچ گاه خیرى با آن همراه نمى گردد. بنابراین چه کسى نزدیک تر است به بهشت ، از آن کس که براى رسیدن به آن به عمل مى پردازد؟و چه کسى نزدیک تر است به دوزخ از آن کس که براى رفتن به طرف آن عمل مى کند؟(۵۴۰)
۵۴۷٫ جایگاه فردوس
الجنه تحت اءطراف العوالى !
بهشت در سایه نیزه هاست . (۵۴۱)
۵۴۸٫ اعمال شایسته بهشت
اعملوا للجنه عملها
عملى را که شایسته ورود به بهشت است انجام بدهید. (۵۴۲)
۵۴۹٫ جانبهاى انسان
اءلا حر یدع هذه اللماظه لا هلها؟اءنه لیس لا نفسکم ثمن اءلا الجنُه ، فلا تبیعوها الا بها
آیا آزاد مردى نیست که این خرده غذایى لا به لاى دندان ها را براى اهلش واگذارد، بدانید که جان بهاى شما جز بهشت نیست ، پس آن را جز به بهشت مفروشید. (۵۴۳)
۵۵۰٫ صدق نیت و بهشت
اءن الله سبحانه یدخل بصدق النیه و السریره الصالحه من یشاء من عباده الجنه
خداوند سبحان هر یک از بندگانش را که بخواهد به خاطر صدق نیت و باطن پاکش داخل بهشت مى کند. (۵۴۴)
۵۵۱٫ دیده دلى به سوى بهشت
فلو رمیت ببصر قلبک نحو ما یوصف لک منها لعزفت نفسک عن بدائع ما اءخرج اءلى الدنیا من شهواتها و لذاتها، و زخارف مناظرها، و لذهلت بالفکر فى اصطفاق اءشجار غیبت عروقها فى کثبان المسک على سواحل اءنهارها… فلو شغلت قلبک اءیها المستمع بالوصول اءلى ما یهجم علیک من تلک المناظر المونقه ، لزهقت نفسک شوقا اءلیها، و لتحملت من مجلسى هذا اءلى مجاروه اءهل القبور استعجالا بها
اگر دیده دلت را به سویى آنچه از بهشت براى تو وصف مى شود بیافکنى ، هر آینه نفس تو از خواهش ها و خوشى ها و زیب و زیورهاى مناظر دنیا دورى کند و با اندیشیدن در جنبش شاخه هاى درختانى که برکنار جوى هاى بهشت ریشه هاى آن ها در تپه هاى مشک پنهان است حیران و سرگشته شود… اى شنونده ! اگر دل خود را براى رسیدن به این منظره هاى دل انگیز مشغول دارى ، جانت از شوق آن برآید و براى رسیدن هر چه زودتر به آن ها از همین مجلس من به همسایگى خفتگان در گورها روى . (۵۴۵)
۵۵۲٫ کار و یاد براى معاد
طوبى لمن ذکر المعاد، و عمل للحساب و قنع بالکفاف ، و رضى عن الله
خوشا به حال کسى که به یاد معاد است و براى روز حساب قیامت کار کند و به مقدار معیشت قناعت نماید و از خدا راضى و خشنود باشد. (۵۴۶)
۵۵۳٫ وصف بهشت
درجات متفاضلات ، و منازل متفاوتات ، لا ینقطع نعیمها، و لا یظعن مقیمها، و لا یهرم خالدها
بهشت در درجاتى است ، یکى برتر از دیگرى و منزل هایى است یکى متفاوت با دیگرى ، نعمت هایش پایان نمى پذیرد و اقامت کننده در آن کوچ نمى کند و جاویدان در آن پیر نمى شود و ساکن در آن بینوا نمى گردد. (۵۴۷)
۵۵۴٫ جایگاه حق
لا و من اءکله الحق فالى الجنته و من اءکله الباطل فالى النار
آگاه باشید، کسى که بر حق است جایگاهش بهشت و کسى که به راه باطل مى رود به جانب آتش رهسپار است . (۵۴۸)
۵۵۵. بدترین خوبى و بهترین بدى
ما خیر بخیر بعده النار، و ما شر بشر بعده الجنه
آن خوبى که در پى آن آتش باشد، خوب نیست و آن بدى که به دنبالش بهشت باشد، بد نیست . (۵۴۹)
۵۵۶٫ سرنوشت خیرین و مفرطین
الجنه غایه السابقین جویان
(بر خیرات ) است و آتش سرنوشت تفریط گران (در خطا و انحراف ). (۵۵۰)
۵۵۷٫ حقارت هر نعمتى در برابر نعمات بهشت
کل نعیم دون الجنه فهو محقور، و کلى بلاء دون النار عافیه
هر نعمتى در برابر بهشت حقیر و ناچیز است و هر بلایى در برابر دوزخ عافیت و آسایش است . (۵۵۱)
۵۵۸٫ پیرامون بهشت و دوزخ
اءن الجنته حفت بالمکاره و اءن النار حفت بالشهوات
پیرامون بهشت را ناگوارى ها و پیرامون آتش را شهوات فرا گرفته است . (۵۵۲)
۵۵۹٫ جایگاه بهشت
الجنه تحت اءطراف العوالى !
بهشت زیر سایه نیزه ها است . (۵۵۳)
۵۶۰٫ اطاعت از اوامر الهى
هیهات ! لا یخدع الله عن جنته ، و لا تنال مرضاته الا بطاعته
هیهات ! خداوند درباره بهشت جاویدش فریب داده نمى شود و به خشنودى او رسیده نمى شود مگر از طریق اطاعتش . (۵۵۴)
O دوزخ
۵۶۱٫ کافى ترین پاداش و مناسب ترین کیفر
کى بالجنه ثوابا و نوالا، و کفى بالنار عقابا و وبالا!
بهشت برین براى پاداش نیکوکاران کافى است و دوزخ ، مناسب ترین کیفر و سختى بدکاران است . (۵۵۵)
۵۶۲٫ بهترین نعمت هاى و بدترین بلاها
ما خیر بخیر بعده النار، و ما شر بشر بعده الجنه و کل نعیم دون الجنه فهو محقور، و کل بلاء دون النار عافیه
آن خوبى که جهنم به دنبال دارد (در واقع ) خوبى نیست و آن بدى که بهشت در پى آن باشد، بدى نیست و هر نعمتى در برابر بهشت کوچک و هر بلایى در برابر جهنم عافیت و آسایش است . (۵۵۶)
۵۶۳٫ حذر از عذاب الهى
(عباد الله ) فاحذروا نارا قعرها بعید، و حرها شدید، و عذابها جدید.دار لیس فیها رحمه و لا تسمع فیها دعوه ، و لا تفرج فیها کربه
اى بندگان خدا از آتشى که ژرفایش زیاد و حرارتش شدید و عذابش تازه است ، بر حذر باشید! آن جا سرایى است که رحمت الهى در آن نیست و به درخواست کسى گوش داده نمى شود و هیچ اندوهى در آن بر طرف نمى گردد. (۵۵۷)
۵۶۴٫ از عذاب الهى ایمن مباش !
لا تاءمنن على خیر هذه الامه عذاب الله لقولک تعالى : فلا یاءمن مکر الله الا القوم الخاسرون
بر بهترین فرد این امت از عذاب خدا ایمن مباش ؛ زیرا خداى بزرگ مى فرماید: از مکر و کیفر خدا جز مردم زیانکار خود را ایمن نپندارند. (۵۵۸)
۵۶۵٫ جهنم ، آتش غضب الهى
یا عقیل ! اءتئن من حدیده اءحماها اءنسانها للعبه ، و تجرنى اءلى نار سجرها جبارها لغضبه ! اءتئن من الاذى و لا اءئن من لظى ؟!
اى عقیل ! از آهنى که انسانى آن را به بازیچه سرخ کرده است مى نالى و مرا به سوى آتشى که خداى جبار به خشم خود افروخته است مى کشانى !؟تو از این رنج مى نالى و من از عذاب ننالم ؟! (۵۵۹)
۵۶۶٫ آتش جهنم
ماءخسر المشقه وراءها العقاب ، اءربح الدعُه معها الامان من النار
چه زیانبار است مشقتى که به دنبال آن عذاب است و چه سودمند آسایشى که قرین امان از جهنم است . (۵۶۰)
۵۶۷٫ عظمت و سختى کیفر
فو الله لو حننتم حنین الوله العجال ، و دعوتم بهدیل الحمام ، و جاءرتم جؤ آر متبتلى الرهبان ، و خرجتم اءلى الله من الاموال و الاولاد، التماس القربهُ الیه – فى ارتفاع درجه عنده ، اءو غفران سیئه اءحصتها کتبه و حفظتها رسله – لکان قلیلا فیما اءرجو لکم من ثوابه ، و اءخاف علیکم من عقابه
به خدا سوگند، اگر مانند شترهاى بچه مرده فریاد کنید و مانند کبوتران ناله زنید و همانند دیر نشینان زارى کنید و مال دنیا و اولادش را بگذارید و بروید که به خدا نزدیک تر گردید و درجه شما افزایش یابد و یا گناهى که در نامه عمل شما ثبت گردید و نگهبانان خدا آن را حفظ کرده اند، بخشیده شود، نسبت به آنچه من براى شما به آن امیدوارم کم است و از عقاب و کیفر آن براى شما مى ترسم . (۵۶۱)
۵۶۸٫ طالب و گریزان خواب
اءلا و اءنى لم اءر کالجنه نام طالبها، و لا کالنار نام هاربها
هان ! من چیزى مانند بهشت ندیده ام که جوینده اش خواب باشد و نه مانند دوزخ که گریزان از آن در خواب باشد.
۵۶۹٫ غافل نبودن از کیفر (۵۶۲)
فى صفه الله سبحانه -: لا یشغله عضب عن رحمه ، و لا تولهه رحمه عن عقاب
در وصف خداى سبحان مى فرماید: هیچ خشمى او را از مهرى باز نمى دارد و هیچ مهرى او را از کیفر غافل نمى سازد. (۵۶۳)
۵۷۰٫ خیر دوزخى
ما خیر بخیر بعده النار
خیرى که دوزخ به دنبالش است خیر نیست . (۵۶۴)
۵۷۱٫ دورى از آتش اخروى
اعلموا اءنه لیس لهذا الجلد الرقیق صبر على النار، فارحموا نفوسکم فاءنکم قد جربتموها فى مصائب الدنیا، اءفراءیتم جزع اءحدکم من الشوکه تصیبه ، و العثره تدمیه ، و الرمضاء تحرقه ؟ فکیف اءذا کان بین طابقین من نار، ضجیع حجر، و قرین شیطان ؟
بدانید که این پوست نازک را یاراى آتش نیست ، پس به خود رحم کنید! شما در مصیبت ها و گرفتارى هاى دنیا آتش را آزموده اید. آیا دیده اید که وقتى خارى به بدن یکى از شما مى خلد، یا به زمین مى خورد و خونى مى شود و یا شن هاى داغ پایش را مى سوزاند چگونه بى تابى مى کند؟! پس چگونه خواهد بود اگر میان دو لایه از آتش قرار گیرد و همبسترش سنگ و همدمش شیطان باشد؟! (۵۶۵)
۵۷۲٫ جایگاه بد معصیتکاران
اءما اءهل المعصیه فاءنزلهم شردار، و غل الایدى اءلى الاعناق ، و قرن النواصى بالاقدام ، و اءلبشهم سرابیل القطران ، و مقطعات النیران . فى عذاب قد اشتد حر۰٫٫٫
در خطبه اى که وصف قیمامت فرمود:
و اما معصیتکاران خداوند آنان را به بدترین جایگاه فرود آورده و دست هاى آنان را به گردنشان بسته و پیشانى آنان را ته پاهایشان نزدیک مى نماید و پیراهن هاى قطران و لباس هایى از آتشش به آنها بپوشاند، در عذابى که حرارتش بسیار سخت است . (۵۶۶)
۵۷۳٫ دل مردگان جهنمى
من کثر کلامه کثر خطؤ ه ، و من کثر خطوه قل حیاؤ ه ، و من قل حیاؤ ه قل ورعه ، و من قل ورعه مات قلبه ، و من مات قلبه دخل النار
کسى که پر گوید بسیار به خطا رود و کسى که زیاد خطا کرد، شرم و حیایش کم شود و کسى که حیایش اندک شد، پارسایى اش کم گردد و کسى که پارسایى اش کم شد، دل مرده شود و کسى که دل مرده شد داخل جهنم شود. (۵۶۷)
۴۸۵- حکمت ۴۳۱ .
۴۸۶- نامه ۹٫
۴۸۷- حکمت ۱۰۴٫
۴۸۸- حکمت ۳۷۰٫
۴۸۹- خطبه ۸۳٫
۴۹۰- خطبه ۱۱۴٫
۴۹۱- حکمت ۷۷٫
۴۹۲- نامه ۳۱٫
۴۹۳- حکمت ۱۵۰٫
۴۹۴- نامه ۳۱٫
۴۹۵- نامه ۲۲٫
۴۹۶- نامه ۶۶٫
۴۹۷- خطهب ۲۳۰٫
۴۹۸- خطبه ۱۵۷٫
۴۹۹- خطبه ۲۳٫
۵۰۰- خطبه ۱۵۶٫
۵۰۱- خطبه ۲۰۳٫
۵۰۲- خطبه ۱۳۲٫
۵۰۳- حکمت ۸۹٫
۵۰۴- حکمت ۲۵۱٫
۵۰۵- خطبه ۱۳۳٫
۵۰۶- خطبه ۷۶٫
۵۰۷- خطبه ۲۸٫
۵۰۸- حکمت ۴۳۱٫
۵۰۹- حکمت ۴۲۳٫
۵۱۰- حکمت ۱۳۱٫
۵۱۱- خطبه ۱۹۵٫
۵۱۲- خطبه ۱۵۷٫
۵۱۳- خطبه ۱۰۶٫
۵۱۴- خطبه ۸۳٫
۵۱۵- خطبه ۱۵۷٫
۵۱۶- خطبه ۱۵۷٫
۵۱۷- خطبه ۲۱٫
۵۱۸- خطبه ۱۹۰٫
۵۱۹- خطبه ۴۲٫
۵۲۰- خطبه ۴۲٫
۵۲۱- حکمت ۷٫
۵۲۲- نامه ۳۱٫
۵۲۳- خطبه ۱۵۷٫
۵۲۴- خطبه ۱۴۴٫
۵۲۵- حکمت ۴۵۲٫
۵۲۶- حکمت ۳۴۳٫
۵۲۷- نامه ۳۰٫
۵۲۸- حکمت ۷٫
۵۲۹- خطبه ۱۰۲٫
۵۳۰- حکمت ۴۲۹٫
۵۳۱- خطبه ۱۲۰٫
۵۳۲- خطبه ۱۲۰٫
۵۳۳- حکمت ۱۲۱٫
۵۳۴- خطبه ۱۱۹٫
۵۳۵- حکمت ۳۶۸٫
۵۳۶- حکمت ۱۵۱٫
۵۳۷- خطبه ۱۵۳٫
۵۳۸- خطبه ۱۱۴٫
۵۳۹- حکمت ۳۱٫
۵۴۰- نامه ۲۷٫
۵۴۱- خطبه ۱۲۴٫
۵۴۲- خطبه ۱۳۲٫
۵۴۳- حکمت ۲۵۶٫
۵۴۴- حکمت ۴۲٫
۵۴۵- خطبه ۱۶۵٫
۵۴۶- حکمت ۴۶٫
۵۴۷- خطبه ۸۵٫
۵۴۸- نامه ۱۷٫
۵۴۹- حکمت ۳۷۸٫
۵۵۰- خطبه ۱۵۷
۵۵۱- حکمت ۳۸۷٫
۵۵۲- خطبه ۱۷۶٫
۵۵۳- خطبه ۱۲۴٫
۵۵۴- خطبه ۱۲۹٫
۵۵۵- خطبه ۸۳٫
۵۵۶- حکمت ۳۷۸٫
۵۵۷- نامه ۲۷٫
۵۵۸- حکمت ۳۷۷٫
۵۵۹- خطبه ۲۲۴٫
۵۶۰- حکمت ۳۷٫
۵۶۱- خطبه ۵۲٫
۵۶۲- خطبه ۲۸٫
۵۶۳- خطبه ۱۹۵٫
۵۶۴- حکمت ۳۸۷٫
۵۶۵- خطبه ۱۸۳٫
۵۶۶- خطبه ۱۰۹٫
۵۶۷- حکمت ۳۴۹٫
نهج البلاغه موضوعی//عباس عزیزی