فتنه و آزمایش الهى
۹۰۸٫ شکافتن امواج فتن
اءیها الناس ! شقوا اءمواج الفتن بسفن النجاه
اى مردم ! امواج فتنه ها را با کشتى هاى نجات بشکافید. (۹۰۲)
۹۰۹٫ منفورترین خلق نزد خدا
اءن اءبغض الخلائق اءلى الله رجلان : رجل و کله الله الى نفسه ، فهو جائر عن قصد السبیل ، مشغوف بکلام بدعه ، و دعاء ضلاله ، و فهو فتتنه لمن افتتن به
منفورترین خلق نزد خدا دو نفرند: یکى ان که خداوند او را به خودش واگذاشته است . چنین کسى از راه راست منحرف مى شود و شیفته گفتار بدعت آمیز و دعوت گمراهى کسى است که فریفته او مى شود. (۹۰۳)
۹۱۰٫ سود آزمایشات الهى
من لم ینفعه الله بالبلاء و التجارب لم ینتقع بشى ء من العظه
آن که خداوند او را با گرفتارى ها و آزمایشات سود نرساند، از هیچ پند و اندرزى سود نخواهد برد.(۹۰۴)
۹۱۱٫ پاداش در برابر عمل نیکو
من کتابه اءلى زیاد -: اءترجو اءن یعطیک الله اءجر المتواضعین و اءنت عنده من المتکبرین و تطمع – و اءنت متمرغ فى النعیم تمنعه الضعیف و اءلارمله – اءن یوجب لک ثواب المتصدقین ! و انما المرء مجزى بما اءسلف ، و قادم على ما قدم
در نامه خود به زیاد: آیا در حالى که نزد خداوند از متکبرانى ، امید دارى که پاداش فروتنان را به تو دهد؟ و در حالى که در نعمت ها غوطه ورى و آن ها را از مستمدان و بیوه زنان دریغ مى داى ، چشم طمع به ثواب صدقه دهندگان دوخته اى ! همانا آدمى در برابر کارهایى که پیشاپیش فرستاده است پاداش مى بیند و نزد آنچه فرستاده است مى رود. (۹۰۵)
۹۱۲٫ بپرهیز از مستى نعمت
اتقوا سکرات النعمه و احذروا بوائق النقمه
از مستى نعمت بپرهیزید و از سختى نقمت ها و بلاها برحذر باشید. (۹۰۶)
۹۱۳٫ هر چیزى سببى دارد
ولکن الله یختبر عباده باءنواع الشدائد، و یتعبدهم بانواع المجاهد، و یبتلیهم بضروب المکاره اءخراجا للتکبر من قلوبهم ، و اءسکانا للتذلل فى نفوسهم ، و لیجعل ذلک اءبوابا فتحا اءلى فضله ، و اءسبابا ذللا لعفوه
خداوند بندگان خود را با انواع سختى ها مى آزماید و از طریق سختگیرى هاى گوناگون آنان را به عبادت و پرستش وامى دارد و به انواع ناملایمات و امور ناخوشایند گرفتارشان مى سازد تا غرور را از دل هاى آنان بیرون برود و افتادگى را درجان هایشان بنشاند و نیز تا آن در آزمایش ها و سختى ها، را درهایى گشاده به سوى فضل و احسان خویش و اسباب آسان براى (رسیدن به آنان به ) گذشت و بخشایش خود قرار مى دهد. (۹۰۷)
۹۱۴٫ آزمایش و تنگدستى
اءیها الناس ! لیرکم الله من النعمه وجلین ، کما یراکم من النقمه فرقین ! اءنه من وسع علیه فى ذات یده فلم یر ذلک استدراجا فقد اءن مخوفا، و من ضیق علیه فى ذات یده فلم یر ذلک اختبارا فقد ضیع ماءمولا
اى مردم ! باید خداوند شما را در وفور نعمت ترسان ببیند همان گونه که از بروز نقمتش هراسانید؛ زیرا کسى که در مال و منالش گشایش پدیدآید و آن را دامى براى گول خوردن نشناخت ، از پیشامد ترسناکى خود را آسوده داشته است و هر کس که به تنگدستى دچار شد و آن را وسیله آزمایش خود ندانست ، پاداش امید بخشى را نادیده گرفته است . (۹۰۸)
۹۱۵٫ وسیله آزمایش انسان
اءلا ترون اءن الله ، سبحانه ، اختبر الاولین من لدن آدم صلوات الله علیه ، اءلى الاخرین من هذا العالم ؛ باءحجار لا تضر و لا تنفع … و لو کان الاساس المحمول علیها، و الاحجار المرفوع بها بین زمرده خضراء، و یاقوته حمراء، و نور و ضیاء لخفف ذلک مصارعُه الشک فى الصدور، و لو ضع مجاهده اءبلیس عن القلوب ، و لنفى معتلج الریب من الناس ، و لکن الله یختبر عباده باءنواع الشدائد
آیا نمى بینید که خداى سبحان همه انسان ها را، از آدم صلوات الله علیه تا آخرین نفر این عالم ، با سنگ هایى بیازمود که نه زیانى مى رسانند و نه سودى … اگر پایه هایى که خانه (کعبه ) بر آن بناه شده و سنگ هایى که با آن ها برافراشته گردیده است از زمرد سبز و یاقوت سرخ و نور و درخشندگى بود، هر آینه از کشاکش شک در سینه ها مى کاست و کوشش ابلیس را از دل ها برمى داشت و از انباشت تردید و به تلاطم در آمدن آن در (اذهان ) مردم جلوگیرى مى کرد، اما خداوند بندگان خود را به سختى هاى گوناگون مى آزماید. (۹۰۹)
۹۱۶٫ نهى از پیروى بزرگان
اءلا فالحذر الحذر من طاعه ساداتکم و کبرائکم … فانهم قواعد اساس العصبیه و دعائم ارکان الفتنه (۹۱۰)
۹۱۷٫ هنگام فتنه اینگونه باش !
کن فى الفتنه کابن اللبون ، لا ظهر فیر کب ، و لا ضرع فیحلب
به گاه فتنه همچون شتر نر دو ساله باش که نه پشت و نیرویى دارد که بر او سوار شوند و نه پستانى که از آن شیر دوشند. (۹۱۱)
۹۱۸٫ مصیبت هاى کوچک و بزرگ
من عظم صغار المصائب ، ابتلاه الله بکبارها
هر که مصیبت هاى کوچک را بزرگ شمارد، خداوند او را به مصیبت هاى بزرگ گرفتار سازد. (۹۱۲)
۹۱۹٫ روزگار فتنه و آزمایش
لما قتل -: الا و اءن بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیکم صلى الله علیه و آله . و الذى بعثه بالحق لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله … حتى یعود اءسفلکم اءعلاکم ، و اءعلاکم اءسفلکم ، و لیسبقن سابقون کانوا قصروا، و لیقصرن سباقون کانوا سبقوا
بعد از کشته شدن عثمان فرمود: هان ! آزمایش و تیره روزى ها، همچون روزى که خداوند پیامبر خود صلى الله علیه و آله را برانگیخت ، برگشته است . سوگند به آن که او را به حق مبعوث کرد، هر آینه چنان در هم آمیخته و چنان غربال شوید… که آن که پایین است روآید و آن که زبر است به زیر در شود و پیشى جویندگانى که عقب مانده اند پیشى گیرند و پیشى گیرندگانى که جلوى افتاده اند عقب مانند… (۹۱۳)
۹۲۰٫ فتنه همان آزمایش است
لما قام اءلیه رجل فقال : اءخبرنا عن الفتنه ، و هل ساءلت رسول الله صلى الله علیه و آله عنها، فقال علیه السلام : اءنه لما اءنزل الله ، سبحانه ، قوله : (الم اءحسب الناس اءن یترکوا اءن یقولوا آمنا و هم لا یفتنون ) علمت اءن الفتنه لا تنزل بنا و رسول الله ، ما هذه الفتنه التى اخبرک الله تعالى بها! فقال : یا على ، اءن اءمتى سیفتنون من بعدى ، فقلت ، یا رسول الله ، اءو لیس قد قلت لى یوم اءحد حیث استشهد من استشهد من المسلمین ، و حیزت عنى الشهاده فشق ذلک على ، فقلت لى : اءبشر فان الشهادُ من ورائک ؟ فقال لى : اءن ذلک لکذلک ، فکیف صبرک اءذن ؟فقلت : یا رسول الله ، لیس هذا من مواطن الصبر، و لکن من مواطن البشرى و الشکر. و قال : یا على اءن القوم سیفتنون (بعدى ) باءموالهم ، و یمنون بدینهم على ربهم ، و یتمنون رحمته ، و یاءمنون سطوته ، و یستحلون حرامه بالشبهات الکاذبه ، و الاهواء الساهیه ، فیستحلون الخمر بالنبیذ، و السحت بالهدیه ، و الربا بالبیع قلت : یا رسول الله ، فباءى المنازل اءنزلهم عند ذلک ! اءبمنزله رده ، اءم بمنزله فتنه ؟فقال : بمنزله فتنه
مردى برخاست و به امیرالمؤ منین علیه السلام گفت : اى امیرمؤ منان ! ما را از فتنه آگاه کن و آیا درباره آن از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پرسیده اى ؟
حضرت فرمود: چون خداى سبحان این آیه را فرو فرستاد: الم . آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى شوند و مورد آزمایش قرار نمى گیرند.
دانستم که تا پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در میان ما هست این فتنه بر سر ما فرود نمى آید. پس ! گفتم : اى پیامبر خدا! چه فتنه اى است که خداى بزرگ شما را از ان خبر داده است ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اى على ! زودا که امتم بعد از من آزموده شوند… اى على ! به زودى مسلمانان با اموال خود آزموده مى شوند و به خاطر دینشان بر خدا منت مى نهند و آرزوى رحمت او را مى کنند و خود را از خشم او در امان مى دانند و با شبهه هایى دروغین و خواهش هاى نفسانى غفلت زا حرام او را حلال مى گردانند.
مثلا شراب را به نام آب انگور یا خرما و رشوه را به نام هدیه و ربا را به نام بیع و معامله روا مى شمارند!
عرض کردم : اى پیامبر خدا! در این هنگام آن ها را در چه مرتبه اى از مراتب قرار دهم ! آیا در مرتبه ارتداد جایشان دهم و یا در مرتبه فتنه و آزمایش ؟
فرمود: در مرتبه فتنه و آزمایش .
در نقل (کنز العمال ) آمده است … سپس به من فرمود: اى على ! تو بعد از من زنده مى مانى و به امتم مبتلا مى شوى و روز قیامت در پیشگاه خداى تعالى براى مخاصمه مى ایستى . پس جوابى آماده کن .
عرض کردم : پدر و مادرم فدایت باد! برایم توضیح دهید که این فتنه اى که مسلمانان به آن مبتلا مى شوند، چیست ! و بعد از شما بر چه اساسى با آن هابجنگم ؟
فرمود: به زودى بعد از من با ناکثین و قاسطین و مارقین مى جنگى .
پیامبر صلى الله علیه و آله نام و نشان یکایک آن ها را به من مى گفت . سپس فرمود: تو با هر کس از امت من که با قرآن مخالفت ورزد و در دین راءى و نظر خود را به کار زند جهاد مى کنى ؛ چرا که در دین راى و نظر (شخصى ) نیست ، بلکه دین تنها امر و نهى پروردگار است . (۹۱۴)
۹۲۱٫ پناه بر خدا از فتنه
لا یقولن اءحد کم : (اللهم اءنى اعوذ بک من الفتنه ) لانه لیس اءحد اءلا و هو مشتمل على فتنه ، و لکن من استعاذ فلیستعذ من مضلان الفتن ، فان الله سبحانه یقول : (و اعلموا اءنما اءموالکم و اءولادکم فتنه )
هیچ یک از شما نگویید: خدایا! از فتنه به تو پناه مى برم ؛ زیرا هیچ کس نیست که از فتنه و آزمایش بر کنار باشد، بلکه کسى که از فتنه به خدا پناه مى برد، باید از فتنه هاى گمراه کننده به خدا پناه برد؛ زیرا خداى سبحان فرموده است که : (اموال و فرزندان شما فتنه اند.) (۹۱۵)
۹۲۲٫ نبرد با کفار قریش
مالى و لقریش ! و الله قلد قاتلتهم کافرین ، و لاقاتلنهم مفتونین
مرا چه با قریش ! به خدا سوگند که در زمان کفرشان با آن ها جنگیدم ، اکنون نیز که به فتنه و گمراهى در افتاده اند با آن ها مى جنگم . (۹۱۶)
۹۲۳٫ مغرور مشو!
کم من مستدرج بالاحسان اءلیه ، و مغرور بالستر علیه ، و مفتون بحسن القول فیه !
بسا کسانى که با احسان خداوند اندک به عذاب حق نزدیک شده اند و به خاطر پوشاندن گناهانشان مغرور و فریفته شده اند و به سبب تعریف و تمجید (مردمان ) از آنان به فتنه و تباهى افتاده اند! (۹۱۷)
۹۰۲- خطبه ۵٫
۹۰۳- خطبه ۱۷٫
۹۰۴- خطبه ۱۷۶٫
۹۰۵- نامه ۲۱٫
۹۰۶- خطبه ۱۵۱٫
۹۰۷- خطبه ۱۹۲٫
۹۰۸- حکمت ۳۵۸٫
۹۰۹- خطبه ۱۹۲٫
۹۱۰- خطبه ۱۹۲٫
۹۱۱- حکمت ۱٫
۹۱۲- حکمت ۴۴۸٫
۹۱۳- خطبه ۱۶٫
۹۱۴- خطبه ۱۵۶٫
۹۱۵- خطبه ۳۳٫
۹۱۶- حکمت ۱۱۶٫
۹۱۷- حکمت ۱۱۶٫
نهج البلاغه موضوعی//عباس عزیزی