۲٫ عمر
۷۸۱٫ عمر مقدر شده !
اعلم یقینا اءنک لن تبلغ اءملک ، و لن تعدو اءجلک و اءنک فى سبیل من کان قبلک
یقین بدان که هرگز به آرزویت نمى رسى و هرگز بیش از اجلت عمر نمى کنى و تو همان راهى را مى پویى که پیشینیانت پیمودند. (۷۷۵)
۷۸۲٫ غنیمت شمردن عمر
قرنت الهیبه بالخیبه ، والحیاء بالحرمان ، والفرضه تمر مر السحاب ، فانتهزوا فرص الخیر
هیبت ، قرین نومیدى است و کم رویى قرین محرومیت و بى نصیبى ، و فرصت به شتاب ابر مى گذرد، پس فرصت هاى شایسته را مغتنم شمارید. (۷۷۶)
۷۸۳٫ گذشت عمر
ما اءسرع الساعات فى الیوم ، و اسرع الایام فى الشهر، و اسرع الشهور فى السنه ، و اءسرع السنین فى العمر!
چه زود مى گذرد ساعات روز و روزهاى ماه و ماه هاى سال و سال هاى عمر!(۷۷۷)
۷۸۴٫ کوتاه شدن عمر
لا یعمر معمر منکم ، یوما من عمره ، الا بهدم آخر من اءجله
عمر هیچ کس از شما اضافه نشود مگر با نابودى روزى از مدت زندگى اش . (۷۷۸)
۷۸۵٫ مغتنم شمردن فرصت عمر
اءضاعد الفرصه غصه .
از دست دادن فرصت ، غصه (و گلوگیرى ) است . (۷۷۹)
۷۸۶٫ مدت عمر
العمر الذى اءعذر الله فیه الى ابن آدم ستون سنه
مدت عمرى که خداوند در آن عذر آدمى را مى پذیرد، شصت سال است . (۷۸۰)
۷۸۷٫ هدر دادن عمر
اءین الذین عمروا فنعموا، و علموا ففهموا، اءنظروا فلهوا، و سلموا فنسوا! اءمهوا طویلا، و منحوا جمیلا!؟
کجایند کسانى که خداوند عمرشان داد و درناز و نعمت زیستند و علم آموخته شدند و فهم و دانایى یافتند و مهلت داده شدند و به غفلت گذارندند و سلامتى داده شدند و فراموش کردن ! مهلت زیادى به آنها داده شد و احسان و نیکویى دیدند؟(۷۸۱)
۷۸۸٫ عمر هر چیز
اءن لکل شى ء مده و اءجلا
هر چیزى را مدتى است و پایانى . (۷۸۲)
۷۸۹٫ حجت عمر
فیالها حسره على کل ذى غفله اءن یکون عمره علیه حجه ، و اءن تودیه اءیامه اءلى الشقوه !
دریغا بر غافلى که عمرش بر او حجت باشد و دوران زندگانى اش اورا به سوى بدبختى براند. (۷۸۳)
۷۷۵- خطبه ۱۸۸٫
۷۷۶- حکمت ۲۱٫
۷۷۷- خطبه ۱۸۸٫
۷۷۸- خطبه ۱۴۵٫
۷۷۹- حکمت ۱۱۸٫
۷۸۰- حکمت ۳۲۶٫
۷۸۱- خطبه ۸۳٫
۷۸۲- خطبه ۱۹۰٫
۷۸۳- خطبه ۶۴٫
نهج البلاغه موضوعی //عباس عزیزی