google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
نهج البلاغه موضوعی

نهج البلاغه موضوعی توصیف دنیا-وظیفه توانگران

وظیفه توانگران

۷۵۶٫ کفالت فقیر
… لا یعول غنیهم فقى هم .
ثروتمندان امروز زندگى مستمندان را تکفل نمى نمایند. (۷۵۰)

۷۵۷٫ بهتر از فروتنى اغنیاء
ما اءحسن تواضع لا غنیاء للفقراء طلبا لما عند الله ! و اءحسن منه تیه الفقرء على الاغنیاء اتکالا على الله
چه نیکو است فروتنى توانگران در برابر تنگدستان ، مشروط بر این که این فروتنى براى طلب چیزى یا پاداشى بوده باشد که در نزد خداست و بهتر از این از تواضع اغنیاء در برابر فقرا) عزت نفس و بى اعتنایى تهیدستان در برابر توانگران است ، مشروط بر این که کار براى اعتماد و اتکال بر خداوند باشد. (۷۵۱)

۷۵۸٫ واى بر خصم فقر!!
بوسا لمن خصمه – عند الله – الفقراء و المساکین و السائلون و المدفوعون ، و الغارمون و ابن السبیل !
واى به حال کسى که – دشمنش در نزد خدا – فقرا، بیچارگان ، درماندگان ، غلامان ، ورشکستگان و در راه ماندگان باشند. (۷۵۲)

۷۵۹٫ رد سفره ثروتمندان
من کتابه اءلى عامله بالبصره عثمان بنى حنیف -: ما ظننت اءنک تجیب اءلى طعام قوم عائلهم مجفو، و غنیهم مدعو
امام على علیه السلام در نامه خود به عثمان بن حنیف ، کارگزار خویش در بصره نوشت : گمان نمى کردم دعوت کسانى را بپذیرى که فقیران را کنار مى زنند و ثروتمندان را دعوت مى نمایند. (۷۵۳)

۷۶۰٫ تساوى عرض حاجت نزد مؤ من و خدا
من شکا الحاجه اءلى مؤ من ، فکانه شکاها الى الله ، و من شکاها اءلى کافى ، فکانما شکا الله
هر که نیاز خود را نزد مؤ من ببرد، گویا نزد خدا برده است و کسى که نیازش ‍ را نزد کافرى ببرد، گویا از خدا شکایت کرده است . (۷۵۴)
۷۶۱٫ خوراک تهیدستان در اموال توانگران
اءن الله سبحانه فرض فى اموال الاغنیاء اءقوات الفقراء؛ فما جاع فقیر الا بما متع به غنى ، و الله تعالى سائلهم عن ذلک
خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار داده است ، پس ‍ هیچ تهیدستى گرسنه نماند، مگر به سبب این که ثروتمند از حق او بهره مند شده است و خداى بزرگ در این باره از آنان باز خواست مى کند. (۷۵۵)

۷۶۲٫ همدرد واقعى
الله الله ! اءن تشکوا اءلى من لا یشکى شجو کم و لا ینقض براءیه ما قد اءبرم لکم
زنهار! زنهار! از این که پیش کسى درد دل کنید که اندوه و مشکل شما را بر طرف نمى کند و با اندیشه خود گره از کار شما نمى گشاید. (۷۵۶)

۷۶۳٫ رعایت مردم مستمند
من کتابه للاشتر لما ولاه مصر -:… الله الله فى الطبقه السفلى من الذین لا حیله لهم من المساکین و المحتاجین و اءهل البوسى و الزمنى ، فان فى هذه الطبقه قانعا و معترا، و احفظ لله ما استحفظک من حقه فیهم ، و اجعل لهم قسما من بیت مالک و قسما من غلات صوافى الاسلام فى کل بلد، فاءن للاقصى منهم مثل الذى للادنى ، و کل قد استرعیت حقه ، فلا یشغلنک عنهم بطر، فانک لا تعذر بتضییعک التافه لا حکامک الکثیر المهم . فلا تشخص همک عنهم ، و لا تصعر خدک لهم ، و تفقد اءمور من لا یصل اءلیک منهم ممن تقتحمه العیون ، و تحقره الرجال . ففرغ لاولئک ثقتک من اءهل الخشیه و التواضع ، فلیرفع اءلیک اءمور هم ، ثم اعمل فیهم بالاعذار اءلى الله یوم تلقاه ، فان هولاء من بین الرعیه اءحوج اءلى الانصاف من غیر هم ، و کل فاعذر اءلى الله فى تاءدیه حقه الیه

خدا را خدا را، در نظر بگیرید درباره طبقه پایین از مردمى که چاره اى ندارند از بینوایان و نیازمندان و مشقت زدگان و زمین گیرشدگان ، زیرا در این طبقه مردمى قانع و حاجت خواه وجود دارد، حق خدا را که از تو مراعات آن را درباره آنان خواسته است حفظ کن و براى آنان قسمتى از بیت المال را در نظر بگیر و امور کسانى از این طبقه را که نمى توانند به حضور تو برسند و مردم ره ان ان با تحقیر مى نگرند و مردان چشمگیر آنان را پست مى شمارند تحت نظر بگیر و براى رسیدگر به امور آنان مردمى را معین کن که در نزد تو مرود اطمینان و اهل ترس از خدا و فروتن مى باشند تا نیازها و مسال آنان را به تو اطلاع دهند، سپس درباره این طبقه مستمند چنان رفتار کن که روز دیدار با خداوند سبحان معذور و سر بلند باشى ؛ زیرا این طبقه از دیگر مردم جامعه به انصاف و عدل و محبت نیازمندیرند و حقوق همه مردم و طبقات جامعه را چنان ادا کن که در نزد خدا معذور و سر بلند باشى . (۷۵۷)

۷۶۴٫ سفارشات به فرزند خود امام حسن (ع )
اعلم اءن امامک طریقا ذا مسافه بعیده و مشقد شدیده و اءنه لا غنى بک فیه عن حسن الارتیاد، و قدر بلاغک من الزاد مع خفه الظهر، فلا تحملن على ظهرک فوق طاقتک ، فیکون ثقل ذلک و بالا علیک ، و اذا وجدت من اءهل الفاقه من یحمل لک زادک اءلى یوم القیامه ، فیوافیک به غدا حیث تحتاج اءلیه فاغتنمه و حمله آیاه و اءکثر من تزویده و اءنت قادر علیه ، فلعلک تطلبه فلا تجده ، و اغتنم من استقرضک فى حال غناک لیجعل قضاءه لک فى یوم عسرتک

بدان پیش روى تو راهى است بس دور و داراى مشقت شدید و تو از جستجوى شایسته در چگونگى این راه و مقدار توشه کافى و پشتى سبکبار بى نیاز نیستى ، پس بار بیش از طاقت بر پشت خود حمل مکن که سنگینى آن وبال گردنت باشد و اگر از مستمندان کسى را پیدا کردى که از طرف تو توشه اى به قیامت ببرد و در ان روز در موقع احتیاج آن را به تو برساند، وجود او را غنیمت بشمار و بار را به او بسپار و هر چه بتوانى در فراوان کردن زاد و توشه او بکوش ، شاید روزى جستجویش کنى و او را نیابى و هر کس ‍ که از تو وامى بخواهد و تو توانایى آن را نداشته باشى ، وجود او را غنیمت بشمار و نیازش را برطرف کن تا در روز دشوارى آن را به تو اداء کند. (۷۵۸)

۷۶۵٫ دو خصلت غیر قابل اعتماد
لا ینبغى للعبد اءن یثق بخصلتین : العافیه ، و الغنى . بینا تراه معافى اذ سقم ، و بینا تراه غنیا اذ افتقر
بنده را نشاید که به دو خصلت اعتماد کند: تندرستى و توانگرى ؛ زیرا در حالى که او را تندرست مى بینى ، ناگهان بیمار مى شود و در حالى که توانگرش مى بینى ، ناگهان تهیدست مى گردد. (۷۵۹)

۷۶۶٫ توانگرى و فقر حقیقى
الغنى و الفقر بعد العرض على الله .
توانگرى و تهیدستى بعد از عرضه شدن اعمال انسان در پیشگاه خدا معلوم مى شود. (۷۶۰)

۷۶۷٫ آثار توانگرى و مال
الغنى فى الغربه وطن ، و الفقر فى الوطن غربهُ
توانگرى غیر آقا را آقایى مى بخشد، مال ، ناتوان را نیرومند مى سازد. (۷۶۱)

۷۶۸٫ وظیفه ثروتمندان
من آتاه الله مالا فلیصل به القرابه ولیحسن منه الضیافه
هر که را خداوند به او مال و ثروتى بخشیده ، باید به خویشاوندانش کمک کند و مهمانى بدهد. (۷۶۲)

۷۶۹٫ بخشنده خجل
اءلا و اءن اعطاء المال فى غیر حقه تبذیر و اءسراف ، و هو یرفع صاحبه فى الدنیا و یضعفه فى الاخره
آگاه باشید که بخشش مال نابجا، تبذیر و اسراف است . این کار ممکن است در دنیا باعث سربلندى بخشنده باشد؛ اما در آخرت موجب سرافکنداش ‍ مى گردد. (۷۶۳)

۷۷۰٫ نکوهش ثروت اندوزى
الحرفه مع العفه ، خیر من الغنى مع الفجور
کسب با عفت و پاکدامنى از توانگرى با گناه بهتر است . (۷۶۴)

۷۷۱٫ زیانکارترین مردم
اءن اءخسر الناس صفقه و اءخیبهم سعیا، رجل اءخلق بدنه فى طلب ماله ، لم تساعده المقادیر على ارادته ، فخرج من الدنیا بحسرته ، و قدم على الاخره بتبعته
زیانکارترین مردم در معامله و نومیدترین آنها در سعى و تلاش ، کسى است که براى کسب مال دنیا تن خود را فرسوده کرده و مقدارت هم او را برخواسته اش یار نگشته که با حسرت از دنیا رفته و زر مالش را به آخرت برده است . (۷۶۵)

۷۷۲٫ نابود شدن ثروت اندوزان
یا کمیل ! هلک خزان الاموال و هم اءحیاء و العماء باقون ما بقى الدهر؛ اءعیانهم مفقوده ، و اءمثالهم فى القلوب موجوده
اى کمیل ! ثروت اندوزان نابود شدند در حالى که در صف زندگان اند؛ ولى دانشمندان زنده اند تا روزگار باقى است و بدن هاى شان از میان مردم بیرون رفته ، ولى نمونه هاى عالى آنان در دل ها موجود است . (۷۶۶)

۷۷۳٫ نتیجه دریغ از کار نیک
اءذا بخل الغنى بمعروفه باع الفقیر آخرته بدنیاه
هرگاه توانگر از کار نیک دریغ کرد و به مصرف شایسته صرف نکرد، فقیر هم آخرتش را به دنیا بفروشد. (۷۶۷)

۷۷۴٫ زندگى پیشواى عادل
اءن الله تعالى فرض على اءئمه العدل اءن یقدروا اءنفسهم بضعفه الناس ، کیلا یتبیغ بالفقیر فقره !
همانا خداوند بر پیشوایان عدالت گستر واجب کرده که زندگانى خویشتن را با توده مردم هم اندازه کنند تا براى فقیران تنگدستى و ندارى زشت نباشد. (۷۶۸)



۷۵۰- خطبه ۲۳۳٫
۷۵۱- نامه ۲۶٫
۷۵۲- نامه ۲۶٫
۷۵۳- نامه ۴۵٫
۷۵۴- حکمت ۴۲۷٫
۷۵۵- حکمت ۳۲۸٫
۷۵۶- خطبه ۱۰۵٫
۷۵۷- نامه ۵۳٫
۷۵۸- نامه ۳۱٫
۷۵۹- حکمت ۴۲۶٫
۷۶۰- حکمت ۴۵۲٫
۷۶۱- حکمت ۵۶٫
۷۶۲- خطبه ۱۴۲٫
۷۶۳- خطبه ۱۲۶٫
۷۶۴- نامه ۳۱٫
۷۶۵- حکمت ۴۳۰٫
۷۶۶- حکمت ۱۴۷٫
۷۶۷- حکمت ۳۷۲٫
۷۶۸- خطبه ۲۰۹٫


نهج البلاغه موضوعی //عباس عزیزی

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=