google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
نهج البلاغه موضوعی

نهج البلاغه موضوعی توبه

توبه

۱۲۲۰٫ گریه بر گناهان
طوبى لمن لزم بیته ، و اءکل قوته و اشتغل بطاعه ربه ، و بکى على خطیئته ، فکان من نفسه فى شغل ، و الناس منه فى راحه ! .
خوشا به حال کسى که پایبند خانه خود شود و غذاى خود را بخورد و به اطاعت پروردگارش مشغول و بر گناهان خویش گریه کند، پس اوست که به کار خود مشغول ، و مردم از او در آسایش اند. (۱۲۱۴)

۱۲۲۱٫ قبولى توبه در هر زمان
فتح لک باب المتاب ، و باب الاستعتاب ، فاذا نادیته سمع نداک .
خداى متعال در توبه و بازگشت و خشنودى خویش را براى تو گشوده است ، پس هر وقت او را بخوانى ندایت را مى شنود. (۱۲۱۵)

۱۲۲۲٫ آسان تر از توبه
ترک الذنب اهوان من طلب التوبه .
گناه نکردن ، آسان تر است از طلب قبول توبه . (۱۲۱۶)

۱۲۲۳٫ باز بودن در توبه
من وصایاه لابنه الحسن علیه السلام -: لم یشدد علیک فى قبول الانابه ، و لم یناقشک بالجریمه ، و لم یؤ یسک من الرحمه . بل جعل نزوعک عن الذنب حسنه ، و حسب سئیتک و احده ، و حسب حسنتک عشرا، و فتح لک باب المتاب .

از وصیت هاى حضرت على علیه السلام به فرزندش حسن علیه السلام : در پذیرفتن توبه بر تو سخت نگرفته و به علت گناه تو را در تنگنا نیانداخته و از رحمت خویش نومیدت نکرده است ، بلکه خوددارى تو از گناه را حسنه به شما آورده و گناهت را یک و حسنه ات را ده به شمار آورده و در توبه و بازگشت را براى تو گشوده است . (۱۲۱۷)

۱۲۲۴٫ سکوت بهتر از سخن نابه جا
تلافیک ما فرط من صمتک اءیسر من ادراک مافات من منطقک ، و حفظ ما فى الوعاء بشد الوکاء .
تدارک خطایى که از سکوت تو به وجود آمده است ، آسان تر است از جبران آنچه که از سخنت فوت شده است و حفظ آنچه که در ظرف است با بستن بندهایش . (۱۲۱۸)

۱۲۲۵٫ شفیع نافع
لا شفیع اءنجح من التوبه .
هیچ شفیعى رهاننده تر از توبه نیست . (۱۲۱۹)

۱۲۲۶٫ حسن توبه
لا خیر فى الدنیا لرجلین : رجل اءذنب ذنوبا فهو یتدارکها بالتوبه ، و رجل یسارع فى الخیرات .
در دنیا جز دو کس را خیرى نبود: یکى آن که گناهى کند و با توبه جبران نماید و دیگر کسى که در کارهاى خوب شتاب ورزد.(۱۲۲۰)

۱۲۲۷٫ تاءخیر در توبه
کل معاجل یساءل الانظار، و کل مؤ جل یتعلل بالتسویف .
هر کس که مهلتش به سرآید (براى جبران گذشته ) مهلتى مى طلبد و به هر کس که مهلتى داده شود و در انجام کار امروز و فردا مى کند.(۱۲۲۱)

۱۲۲۸٫ امید توبه
ما اءهمنى ذنب اءمهلت بعده حتى اءصلى رکعتین و اءساءل الله العافیه .
گناهى که بعد از آن مهلت دو رکعت نماز و درخواست عافیت از خدا داشته باشم برایم مهم نیست . (۱۲۲۲)

۱۲۲۹٫ بدون عمل امید مدار به سعادت !
قال علیه السلام لرجل ساءله اءن یعظه : لا تکن ممن یرجو الاخره بغیر العمل ، و یرجى التوبه ، بطول الامل … ان عرضت له شهوه اءسلف المعصیه ، و سوف التوبه .
امام علیه السلام در پاسخ کسى که تقاضاى موعظه کرد فرمود: از کسانى مباش که بدون عمل امید به سعادت آخرت دارند، و به واسطه آرزوهاى بلند امید قبول توبه را دارند… اگر شهوت به او روى آورد نافرمانى پیش ‍ گرفته و توبه و بازگشت را پشت سر اندازد.(۱۲۲۳)

۱۲۳۰٫ استغفار چیست !؟
قال علیه السلام لقائل قال بحضرته : اءستغفرالله : ثکلتک اءمک ! اءتدرى ما الاستغفار؟ الاستغفار درجه العلیین ، و هو اسم واقع على سته معان : اءولها الندم على ما مضى ، والثانى العزم على ترک العود الیه اءبدا، و الثالت اءن تؤ دى الى المخلوقین حقوقهم حتى تلقى الله اءملس لیس علیک تبعه ، و الرابع اءن تعمد الى کل فریضه علیک ضیعتها فتؤ دى حقها، والخامس اءن تعمد الى اللحم الذى نبت على السحت فتذیبه بالاحزان ، حتى تلصق الجلد بالعظم و ینشاء بینهما لحم جدید، و السادس اءن تذیق الجسم اءلم الطاعه کما اءذقته حلاوه المعصیه ، فعند ذلک تقول : اءستغفرالله .
امام علیه السلام به کسى که در حضورش از خداوند طلب آمرزش مى کرد، فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! آیا مى دانى استغفار چیست ؟ استغفار جایگاه والامقامان است و آن نامى است که بر شش معنى نهاده شده است :
اول پشیمانى از (بدى هاى ) گذشته .
دوم : تصمیم بر ترک بازگشت به آن (بدى ها) براى همیشه .
سوم : اداى حقوق آفریدگان خدا.
چهارم : توجه به هر واجبى که تباه کردى و آن را ادا کنى .
پنجم : آب کردن گوشت هایى که از خشم پروردگار روییده تا آن جا که پوست بر استخوان بپیوندد و میان آن دو، گوشت تازه بروید.
ششم : به تنت رنج بندگانى را بچشانى آن گونه که شیرینى گناه را چشانده اى ، پس در این هنگام بگویى اءستغفرالله . (۱۲۲۴)

۱۲۳۱٫ خیر واقعى در دنیا
لیس الخیر اءن یکثر مالک و ولدک ، و لکن الخیر اءن یکثر علمک و اءن یعظم حلمک ، و اءن تباهى الناس بعباده ربک ، فان اءحسنت حمدت الله ، و ان اءساءت استغفرت الله ، و لا خیر فى الدنیا الا لرجلین : رجل اءذنب ذنوبا فهو یتدارکها بالتوبه ، و رجل یسارع فى الخیرات .
خوبى آن نیست که مالت فراوان و اولادت بسیار گردد، بلکه خیر آن است که عملت افزون و حلمت زیاد شود، و این که به عبادت پروردگارت در میان مردم مباهات کنى و اگر گناه کردى استغفار نمایى و خیرى در دنیا نیست مگر براى دو کس : گناهکارى که گناهش را با توبه جبران کند و کسى که در انجام کارهاى خیر شتاب کند. (۱۲۲۵)

۱۲۳۲٫ توبه به همراه آمرزش
ما کان الله لیفتح على عبد باب الشکر و یغلق عنه باب الزیاده … و لا لیفتح لعبد باب التوبه و یغلق عنه باب المغفره .
این طور نیست که خداوند در سپاسگزارى و شکر را بر بنده اى بگشاید؛ ولى در فزونى را بر او ببندد… و ممکن نیست که در توبه را به روى کسى باز کند و در آمرزش را به رویش مسدود نماید. (۱۲۲۶)

۱۲۳۳٫ آیا توبه کارى نیست !؟
اءفلا تائب من خطیئته قبل منیته !
آیا کسى نیست که قبل از فرا رسیدن مرگ از گناهش توبه نماید؟ (۱۲۲۷)

۱۲۳۴٫ رابطه گناه و باران
قال علیه السلام و قد خرج للاستسقاء: ان الله یبتلى عباده عند الاعمال السیئه بنقص الثمرات ، و حبس البرکات ، و اغلاق خزائن الخیرات ، لیتوب تائب ، و یقلع مقلع ، و یتذکر متذکر، و یزدجر مزدجر .
امام على علیه السلام در هنگام بیرون رفتن براى طلب باران : هرگاه بندگان خدا گناه و بدکردارى کنند، خداوند آنان را به کاهش محصولات و بازداشت برکات و بستن در گنجینه هاى خیر مبتلا مى سازد تا توبه گر توبه کند و گنهکار دل از گناه برکند و پندگیرنده پند پذیرد و نهى شده (از گناه ) باز ایستد.(۱۲۲۸)

۱۲۳۵٫ گناهان نابخشودنى
ان من عزائم الله فى الذکر الحکیم … اءنه لا ینفع عبدا و ان اءجهد نفسه و اءخلص فعله اءن یخرج من الدنیا، لاقیا ربه بخصله من هذه الخصال لم یتب منها: اءن یشرک بالله فیما افترض علیه من عبادته ، اءو یشفى غیظه بهلاک نفس ، او یعر باءمر فعله غیره ، اءو یستنجح حاجه الى الناس باءظهار بدعه فى دینه ، اءو یلقى الناس بوجهین ، اءو یمشى فیهم بلسانین .

از جمله حکم هاى قطعى خدا در قرآن حکیم … این است که بنده چنانچه با یکى از این اعمال خدایش را ملاقات کند و از آنها توبه نکرده باشد هر چند (در انجام اعمال نیک ) خود را به زحمت انداخته و عملش را خالص کرده باشد سودى نمى برد، در عبارت و پرستش خدا که بر او واجب کرده است شرک ورزیده باشد، یا آتش خشم خویش را با کشتن کسى فرونشانده باشد، یا کارى را که خود کرده است به دیگرى نسبت دهد (و او را بدان متهم سازد) یا براى رسیدن به نیاز و خواسته خود از مردم بدعتى در دین پدید آورد، یا با مردم دورو باشد و یا دو زبان باشد. (۱۲۲۹)

۱۲۳۶٫ شتاب در توبه
بادرو المعاد و سابقوا الاجال ، فان الناس یوشک اءن ینقطع بهم الامل ، و برهقهم الاجل ، و یسد عنهم باب التوبه .
به سوى قیامت (با اعمالتان ) بشتابید و قبل از فرا رسیدن مرگ کار کنید؛ زیرا زود است که آرزوى مردم قطع گردد و مرگ آن ها را در کام خود فرو برد و در توبه به رویشان بسته شود. (۱۲۳۰)

۱۲۳۷٫ بخشش خداوند
یصف خلقه آدم علیه السلام : ثم بسط الله سبحانه له فى توبته ، و لقاه کلمه رحمته .
توصیف آفرینش آدم علیه السلام : آن گاه خداى سبحان در توبه خود را به روى او گشود و کلمه رحمت خود را به او آموخت . (۱۲۳۱)

۱۲۳۸٫ رحمت خدا بر توبه کار
رحم الله امراء استقبل توبته ، و استقال خطیئته ، و بادر منیته !
رحمت خدا بر آن کس که به توبه رو کند و از خطاهاى خود پوزش طلبد و پیش از مرگ کارى کند. (۱۲۳۲)

۱۲۳۹٫ امان آمرزش
کان فى الارض اءمانان من عذاب الله ، و قد رفع اءحدهما، فدونکم الاخر فتمسکوا به : اءما الامان الذى رفع فهو رسول الله صلى الله علیه و آله ، و اءما الامان الباقى فالاستغفار: قال الله تعالى : (و ما کان الله لیعذبهم و اءنت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون )
در زمین دو امان از کیفر الهى بود که یکى برداشته شد و دیگرى با شماست پس چنگ زنید. اما امانى که برداشته شد پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود و آن که مانده آمرزش است که خداوند فرمود: و خداوند ایشان را کیفر نکرد در حالى که تو در میانشان بودى و ایشان را کیفر نفرماید در حالى که آمرزش مى خواهند. (۱۲۳۳)

۱۲۴۰٫ باز بودن در توبه
من اءعطى التوبه لم یحرم القبول ، و من اءعطى الاستغفار لم یحرم المغفره .
هر آن کس که توبه کند از پذیرفته شدن آن ناامید نشود و آن کس که از خداى آمرزش طلبد از بخشایش حق نومید نگردد.(۱۲۳۴)

۱۲۴۱٫ از رحمت خدا نومید مباش !
عجبت لمن یقنط و معه الاستغفار
در شگفتم از آن که از (رحمت خدا) نومید است ، در حالى که استغفار به همراه دارد. (۱۲۳۵)



۱۲۱۴- خطبه ۱۷۶٫
۱۲۱۵- نامه ۳۱٫
۱۲۱۶- حکمت ۱۷۰٫
۱۲۱۷- حکمت ۱۷۰٫
۱۲۱۸- نامه ۳۱٫
۱۲۱۹- حکمت ۳۷۱٫
۱۲۲۰- حکمت ۹۴٫
۱۲۲۱- حکمت ۲۸۵٫
۱۲۲۲- حکمت ۲۹۹٫
۱۲۲۳- حکمت ۱۵۰٫
۱۲۲۴- حکمت ۴۱۷٫
۱۲۲۵- حکمت ۹۴٫
۱۲۲۶- حکمت ۴۳۵٫
۱۲۲۷- خطبه ۲۸٫
۱۲۲۸- خطبه ۱۴۳٫
۱۲۲۹- خطبه ۱۵۳٫
۱۲۳۰- خطبه ۱۸۳٫
۱۲۳۱- خطبه ۱٫
۱۲۳۲- حکمت ۱۴۳٫
۱۲۳۳- حکمت ۸۸٫
۱۲۳۴- حکمت ۱۳۵٫
۱۲۳۵- حکمت ۸۷٫

نهج البلاغه موضوعی//عباس عزیزی

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=