google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
نهج البلاغه موضوعی

نهج البلاغه موضوعی تقوا

تقوا

۱۴۲۰٫ تقوا در هر زمان
اتق الله فى کل صباح و مساء.
در هر صبح و شام رعایت تقوا کن ! (۱۴۱۴)

۱۴۲۱٫ وصیت به تقوى
فى وصیته للحسن و الحسین علیهماالسلام لما ضربه ابن ملجم لعنه الله : اءوصیکما و جمیع ولدى و اءهلى و من بلغه کتابى ، بتقوى الله ، و نظم اءمرکم .
وصیتى است به حسن و حسین علیهماالسلام پس از آن که ابن ملجم لعنت الله علیه ، او را ضربت زد: شما و همه فرزندان و دودمانم و هر کسى را که نامه من به او برسد توصیه مى کنم به تقواى الهى و نظم امور خویش . (۱۴۱۵)

۱۴۲۲٫ تقوى داروست
ان تقوى الله دواء قلوبکم ، و بصر عمى اءفئدتکم ، و شفاء مرض ‍ اءجسادکم ، و صلاح فساد صدورکم ، و طهور دنس اءنفسکم ، و جلاء عشا اءبصارکم .
همانا تقواى خداوند براى شما دواى درد دل ها است و چشم براى کورى دل ها و شفاى بیمارى جسدها و اصلاح فساد سینه ها و پاکى آلودگى نفوس ‍ و روشنایى پرده هاى چشمان . (۱۴۱۶)

۱۴۲۳٫ پیش گرفتن تقوا
اءوصیکم بتقوى الله … داووا بها الاسقام ، و بادروا بها الحمام ، و اعتبروا بمن اءضاعها، و لا یعتبرن بکم من اءطاعها .
شما را به تقواى خداوندى توصیه مى کنم و اینکه بیمارى هایتان را با این دوا درمان کنید، و با همین صفت به پیشواز مرگ بروید و از وخامت عاقبت کسانى که تقوا را ضایع کردند عبرت بگیرید و مبادا که پیروان مطیع تقوا از شما پند و عبرت بگیرند. (۱۴۱۷)

۱۴۲۴٫ تقوا بالاترین عمل
لا یقل عمل مع التقوى ، و کیف یقل ما یتقبل ؟
عملى که همراه با تقوا باشد کم نیست ، چگونه کم خواهد بود عملى که مورد قبول درگاه خدا باشد؟ (۱۴۱۸)

۱۴۲۵٫ آنچه دل را مى میراند
من قل ورعه مات قلبه ، و من مات قلبه دخل النار .
هر کس ورعش کم شود قلبش مى میرد و آنکه قلبش بمیرد داخل آتش ‍ مى گردد. (۱۴۱۹)

۱۴۲۶٫ تقوا پیشه کن
اتق الله بعضى التقى و ان قل ، و اجعل بینک و بین الله سترا و ان رق .
تقوا پیشه کن گرچه کم باشد، میان خود و خدا پرده اى قرار ده گرچه نازک باشد. (۱۴۲۰)

۱۴۲۷٫ بهترین بزرگوارى
لا کرم کالتقوى .
هیچ بزرگوارى ، مثل تقوا نیست . (۱۴۲۱)

۱۴۲۸٫ تقوى بورزید!
اتق الله الذى نفعکم بموعظته ، و وعظکم ، برسالته ، و امتن علیکم بنعمته . فعبدوا اءنفسکم لعبادته ، و اخرجوا الیه من حق طاعته .
تقوا بورزید براى خدا، که شما را با پند خود منفعت داد و با رسالت پیامبرش شما را نصیحت نمود و با نعمتش به شما احسان فرمود، نفس ‍ خود را براى عبادت خداوندى رام و مطیع بسازید و حرکت کنید به سوى خداوند با اطاعتى که شایسته او است . (۱۴۲۲)

۱۴۲۹٫ تقواى الهى در تمام موارد
اتقوا الله فى عباده و بلاده ، فانکم مسؤ ولون حتى عن البقاع و البهائم .
تقواى الهى را درباره بندگان خدا و شهرها رعایت کنید؛ زیرا حتى درباره ساختمان ها و حیوانات از شما سؤ ال خواهد شد. (۱۴۲۳)

۱۴۳۰٫ سفارش به تقواى الهى
اءوصیکم ، اءیها الناس ! بتقوى الله و کثره حمده على آلائه الیکم ، و نعمائه علیکم ، و بلائه لدیکم . فکم خصکم بنعمه ، و تدارککم برحمه !
اى مردم ! من شما را نسبت به احسان ها و نعمت هایى که خدا به شما ارزانى داشته و آزمایشى که متوجه تان نموده ، به تقوا و حمد بسیار خداوند سفارش مى کنم . چه بسیار نعمت هایى که مخصوص شما نبوده و به رحمت خود شما را مورد عنایت قرار داده است . (۱۴۲۴)

۱۴۳۱٫ نتیجه ترس از خدا
اتقو الله عبادالله ! تقیه ذى لب شغل التفکر قلبه ، و اءنصب الخوف بدنه ، و اءسهر التهجد غرار نومه .
اى بندگان خدا! از خدا بترسید، همچون ترسیدن خردمندى که اندیشه (مبداء و معاد) دل او را به خود مشغول ساخته و ترس (از خدا و رستاخیز) پیکرش را رنجور کرده و عبادت شبانه همان اندک خوابش را هم از او گرفته است . (۱۴۲۵)

۱۴۳۲٫ بهترین سفارش
اءوصیکم عبادالله بتقوى الله فانها خیر ما تواصى العباد به ، و خیر عواقب الامور عندالله .
اى بندگان خدا! شما را به تقواى خدا سفارش مى کنم ؛ زیرا این بهترین سفارشى است که بندگان به یکدیگر مى کنند و در پیشگاه خداوند بهترین پایان امور است . (۱۴۲۶)

۱۴۳۳٫ تقوا کلید هر در بسته
ان تقوى الله مفتاح سداد، و ذخیره معاد، و عتق من کل ملکه ، و نجاه من کل هلکه .
همانا تقواى الهى ، کلید هر در بسته و ذخیره آخرت و سبب آزادى از هر بردگى و نجات از هر هلاکتى است . (۱۴۲۷)

۱۴۳۴٫ تعالى بخشیدن به روح
اءسهروا عیونکم ، و اءضمرو بطونکم ، و استعملوا اءقدامکم ، و اءنفقوا اءموالکم ، و خذوا من اءجسادکم فجودوا بها على اءنفسکم ، و لا تبخلوا بها عنها .
چشمانتان را شب ها بیدار دارید و شکم هایتان را گرسنه و لاغر و پاهایتان را به کار گیرید و اموالتان را انفاق کنید و از جسم هایتان بگیرید و به جان هایتان ببخشید و از این کار بخل و دریغ نورزید. (۱۴۲۸)

۱۴۳۵٫ تقواى اولیاءالله
ان تقواى حمت اءولیاءالله محارمه و اءلزمت قلوبهم مخافته ، حتى اءسهرت لیالیهم ، و اءظماءت هواجرهم .
همانا تقواى الهى اولیاى خدا را از حرام هاى او بازداشته و ترس از او در دلهایشان جاى داده ، چندان که آنان در شب ها بیدار (براى عبادت ) و در روزهاى داغ تشنه (به روزه ) نگه داشته است . (۱۴۲۹)

۱۴۳۶٫ تنها مونس
ان تقوى الله دواء داء قلوبکم ، و بصر عمى اءفئدتکم ، و شفاء مرض ‍ اءجسادکم ، و صلاح فساد صدورکم ، و طهور دنس اءنفسکم ، و جلاء عشا اءبصارکم .
همانا تقواى خدا داروى بیمارى قلب هاى شماست و بینایى کورى دل هاى شما و شفاى بیمارى جسم هایتان و باعث اصلاح تباهى سینه هاى شما و پاک کنندهى آلودگى جان هاى شما و جلادهنده تاریکى چشم هاى شما مى باشد.(۱۴۳۰)

۱۴۳۷٫ عدم غفلت از دنیا
ازهد فى الدنیا یبصرک الله عوراتها، و لا تغفل ؛ فلست بمغفول عنک !
در دنیا پرهیزگار باش تا خداى بزرگ تو را بر عیب هاى آن بینا گرداند و بى خبر مباش ؛ زیرا که از تو غافل نیستند.(۱۴۳۱)

۱۴۳۸٫ سرانجام تقواپیشگان
اعلموا عبادالله ! اءن المتقین ذهبوا بعاجل الدنیا و آجل الاخره .
اى بندگان خدا! بدانید که پرهیزگاران هم از دنیا بهره مندند و هم از آخرت .(۱۴۳۲)

۱۴۳۹٫ امر به تقواى الهى
من کتابه للاشتر حین ولاه مصر : اءمره بتقوى الله ، و ایثار طاعته ، و اتباع ما اءمر به فى کتابه : من فرائضه و سننه ، التى لا یسعد اءحد الا باتباعها، و لا یشقى الا مع جحودها و اضاعتها .
در فرمان استاندارى مصر به مالک اشتر مى فرماید: امر مى کند او (مالک ) را به تقواى الهى و برگزیدگان فرمان خدا و پیروى از واجبات و مستحبات او که در کتابش (قرآن کریم ) به آن ها فرمان داده است و هیچ کس جز با انکار و فروگذاشتن آن ها بدبخت نمى شود. (۱۴۳۳)

۱۴۴۰٫ وصف پرهیزگاران
… ان کان فى الغافلین کتب فى الذاکرین ، و ان کان فى الذاکرین لم یکتب من الغافلین .
در وصف پرهیزگاران مى فرماید: اگر در میان غافلان باشد از شما یادکنندگان خدا قلمداد مى شود و اگر در میان یادکنندگان خدا باشد، در زمره غافلان نوشته نمى شود.(که به زبان ذکر گویند و به دل از خدا غافل باشند.) (۱۴۳۴)

۱۴۴۱٫ پرهیزگاران چگونه اند؟
المتقون فیها (فى الدنیا) هم اءهل الفضائل . منطقهم الصواب ، و ملبسهم الاقتصاد، و مشیهم التواضع .
پرهیزگاران در دنیا اهل فضایل اند، گفتارشان راست و لباسشان متوسط و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است .(۱۴۳۵)

۱۴۴۲٫ تقواى الهى را پیشه کن
اءوصیکم بتقوى الله … اءیقضوا بها نومکم ، و اقطعوا بها یومکم .
شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم … باتقوا خواب خود را به بیدارى بدل کنید و روز خود را با آن به پایان رسانید. (۱۴۳۶)

۱۴۴۳٫ ترس از خدا
کل خوف محقق الا خوف الله فانه معلول … ان هو خاف عبدا من عبیده ؛ اءعطاه من خوفه ما لا یعطى ربه ، فجعل خوفه من العباد نقدا، و خوفه من خالقه ضمارا و وعدا .
هر ترسى حقیقى است جز ترس از خدا که بیمار و آفت زده است … اگر کسى از بنده اى از بندگان خدا بترسد، آثار ترس در رفتار او آشکار مى شود، اما در برابر پروردگار خود چنین نیست ، پس او ترس از بندگان را نقد مى شمارد و ترس از آفریدگار را نسیه و وعده . (۱۴۳۷)

۱۴۴۴٫ رفتار صحیح در دنیا
اعلموا عبادالله اءن المتقین ذهبوا بعاجل الدنیا و آجل الاخره ، فشارکوا اءهل الدنیا فى دنیاهم ، و لم یشارکوا اءهل الدنیا فى آخرتهم ؛ سکنوا الدنیا باءفضل ما سکنت ، و اءکلوها باءفضل ما اءکلت ، فحظوا من الدنیا بما حظى به المترفون ، و اءخذوا منها ما اءخذه الجبابره المتکبرون . ثم انقلبوا عنها بالزاد المبلغ ؛ والمتجر الرابح . اءصابوا لذه زهد الدنیا فى دنیاهم ، و تیقنوا اءنهم جیران الله غدا فى آخرتهم . لاترد لهم دعوه ، و لا ینقص لهم نصیب من لذه .

اى بندگان خدا! بدانید که پرهیزگاران ، دنیاى زودگذر و آخرت دیرپا را به دست آوردند. با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند و اهل دنیا را در آخرت خود شریک نکردند. در دنیا به بهترین گونه سکونت کردند و از بهترین خوردنى هاى آن خوردند و از دنیا همان بهره اى را بردند که توانگران خوشگذران مى برند و همان کامى را برگرفتند که گردنکشان متکبر بر مى گیرند، آن گاه با توشه اى که به مقصد مى رساندشان و با تجارتى پرسود از دنیا رفتند. در دنیاى خود به لذت زهد و بى اعتنایى به دنیا دست یافتند و یقین داشتند که فرداى قیامت در جوار خداوند هستند، دعایشان هرگز بى اجابت نمى ماند و بهره آنان از خوشى و آسایش هیچ کم نمى گردد. (۱۴۳۸)

۱۴۴۵٫ رفتار پرهیزگار
(المتقى ) دنوه ممن دنا منه لین و رحمه .
(پرهیزگار) رفتارش با کسى که با او معاشرت دارد، توام با نرمش و رحمت است . (۱۴۳۹)

۱۴۴۶٫ نورى در تاریکى ها
اعلموا! اءنه من یتق الله یجعل له مخرجا من الفتن ، و نورا من الظلم .
بدانید که هر کس تقواى الهى در پیش گیرد، خداوند براى او راه خروجى از فتنه ها قرار دهد و نورى در تاریکى ها. (۱۴۴۰)

۱۴۴۷٫ پرهیزگار از دیدگاه امیر (ع )
… یعفو عمن ظلمه ، و یعطى من حرمه ، و یصل من قطعه ، بعیدا فحشه ، لینا قوله ، غائبا منکره ، حاضرا معروفه .
(پرهیزگار) از کسى که به او ستم کرده ، مى گذرد و به آن که محرومش ساخته عطا مى کند و با کسى که پیوندش را قطع کرده مى پیوندند، او از دشنام به دور است ، سخنش نرم و بدى هایش پنهان و نیکى هایش آشکار است . (۱۴۴۱)

۱۴۴۸٫ توصیف پرهیزگاران
یمسى و همه الشکر، و یصبح و همه الذکر. یبیت حذرا و یصبح فرحا؛ حذرا لما من الغفله ، و فرحا بما اءصاب من الفضل و الرحمه .
در توصیف پرهیزگاران مى فرماید: شب را آغاز مى کند در حالى که هم او شکرگزارى حق است و روز را آغاز مى کند در حالى که هم و غمش یاد خداست . شب را با ترس مى گذراند و روز را با شادمانى ، ترس از غفلت خویش که از آن برحذر داشته شده است و شادمانى به سبب فضل و رحمت خدا که شامل حال او شده است . (۱۴۴۲)

۱۴۴۹٫ صفت پرهیزگاران
فى صفه المتقین : صبروا اءیاما قصیره اءعقبتهم راحه طویله .
در وصف پرهیزگاران مى فرماید: چند صباحى صبر کردند و در پى آن به آسایشى طولانى دست یافتند. (۱۴۴۳)

۱۴۵۰٫ همت هاى والا
لا تعدو على عزیمه جدهم بلاده الغفلات ، و لا تنتصل فى هممهم خدائع الشهوات .
(در وصف پرهیزگاران ): نادانى غفلت ها بر تصمیم آن ها چیره نگردد و تیرهاى خدعه آلود شهوت ها، در اراده ها وهمت هاى آنان کارگر نمى افتد.(۱۴۴۴)

۱۴۵۱٫ بالاترین عزت
لا عز اءعز من التقوى .
هیچ عزتى ، عزیزتر و گرامى تر از پرهیزگارى نیست . (۱۴۴۵)

۱۴۵۲٫ وپژگى پرهزگاران
فى صفه المتقین : فهم لانفسهم متهمون و من اءعمالهم مشفقون .
در وصف پرهیزگاران مى فرماید: خود را متهم مى سازند و از کرده هاى خویش هراسان اند. (۱۴۴۶)

۱۴۵۳٫ خنده و سکوت پرهیزگار
… ان صمت لم یغمه صمته ، و ان ضحک لم یعل صوته .
(انسان پرهیزگار) اگر سکوت کند سکوتش وى را اندوهگین نمى سازد و اگر بخندد صدایش به قهقهه بلند نمى شود. (۱۴۴۷)

۱۴۵۴٫ خلوص پرهیزگاران
قد اءخلص لله فاستخلصه .
(از صفات پرهیزگاران ): عمل را براى رضاى خدا به جا آورند، پس خداوند هم خلوصشان را بپذیرد. (۱۴۴۸)

۱۴۵۵٫ نیاز پرهیزگاران
فى صفه المتقین : حاجاتهم خفیفه ، و اءنفسهم عفیفه .
در توصیف پرهیزگاران مى فرماید: نیازهایشان سبک است و جان هایشان عفیف و بامناعت . (۱۴۴۹)

۱۴۵۶٫ عظمت تقواى الهى
اعتصموا بتقوى الله ، فان لها حبلا وثیقا عروته ، و معقلا منیعا ذروته .
به تقواى الهى چنگ زنید؛ زیرا که تقوا را ریسمانى است دستگیره اش ‍ استوار و پناهگاهى است بلندایش تسخیرناپذیر.(۱۴۵۰)

۱۴۵۷٫ نشانه هاى پرهیزگاران
فمن علامه اءحدهم اءنک ترى له قوه فى دین … و حرصا فى علم ، و علما فى حلم .
از نشانه هاى (پرهیزگاران ) این که مى بینى آن ها را در دین نیرومند… و در کسب دانش حریص و داراى علم تواءم با حلم اند. (۱۴۵۱)

۱۴۵۸٫ معناى معصوم
اءوصیکم ، عبادالله ، بتقوى الله ، فانها الزمام و القوام ، فتمسکوا بوثائقها، و اعتصموا بحقائقها، تؤ ل بکم الى اءکنان الداعه و اءوطان السعه .
اى بندگان خدا! شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم ؛ زیرا که تقوا زمام و قوام است ، پس به رشته هاى آن بیاویزید و به حقایقش چنگ زنید تا شما را به سرمنزل آسایش و جایگاه هاى رفاه برساند. (۱۴۵۲)

۱۴۵۹٫ پناهگاه محکم بشر
اعلموا عبادالله ! اءن التقوى دار حصن عزیز، و الفجور دار حصن ذلیل … اءلا و بالتقوى تقطع حمه الخطایا .
اى بندگان خدا! بدانید که تقوا پناهگاهى محکم و استوار است و بدکارى و گناه حصارى ذلت آور است … آگاه باشید که با پرهیزگارى مى توان زهر گناهان را از بین برد. (۱۴۵۳)

۱۴۶۰٫ پرهیزگارى و سلامتى بدن
اءلا اءفضل من صحه البدن تقوى القلب .
آگاه باشید که پرهیزگارى دل ، از صحت بدن بالاتر است . (۱۴۵۴)

۱۴۶۱٫ زایل کننده پرهیزگارى
من کثر کلامه کثر خطؤ ه ، و من کثر خطؤ ه قل حیاؤ ه ، و من قل حیاؤ ه قل ورعه ، و من قل ورعه مات قلبه ، و من مات قلبه دخل النار .
آن که زیاد حرف بزند اشتباهش زیاد خواهد بود و آن که اشتباهش زیاد گردد حیا و شرمش کم شود و کسى که شرمش کم شود، پرهیزگارى اش کم شود و آن که پرهیزگارى اش کم گردد قلبش بمیرد و آن که قلبش بمیرد داخل جهنم شود.(۱۴۵۵)

۱۴۶۲٫ جلوگیرى از سقوط در مهلکه
الزهد ثروه ، و الورع جنه .
زهد ثروت ، و پرهیزگارى سپر (از سقوط در مهلکه ها) است . (۱۴۵۶)

۱۴۶۳٫ انسان پارسا
قال علیه السلام لهمام فى وصف المتقین : اءرادتهم الدنیا فلم یریدوها .
به همام در توصیف پرهیزگاران مى فرماید: دنیا آنان را خواست ، اما آنان دنیا را نخواستند. (۱۴۵۷)

۱۴۶۴٫ سرور اخلاق
التقى رئیس الاخلاق .
پرهیزگارى ، سرور و رئیس اخلاق است . (۱۴۵۸)

۱۴۶۵٫ بزرگى و پرهیزکارى
لا کرم کالتقوى .
هیچ بزرگى و ارجمندى به پاى پرهیزگارى نرسد. (۱۴۵۹)

۱۴۶۶٫ نشانه ایمان
الایمان اءن تؤ ثر الصدق حیث یضرک ، على الکذب حیث ینفعک ، و الا یکون فى حدیثک فضل عن عملک ، و اءن تتقى الله فى حدیث غیرک .
نشانه ایمان آن است که راستگویى را در آن جا که به زیان توست به دروغ گویى که به سود توست برگزینى ، بیش از آن چه عمل مى کنى نگویى و در نقل حدیث از دیگران تقواى الهى را منظور دارى . (۱۴۶۰)

۱۴۶۷٫ عمل در درگاه خداوند
لا یقل عمل مع التقوى ، و کیف یقل ما یتقبل ؟
هیچ کارى که باتقوا همراه است کم محسوب نشود، چگونه مى توان کم شمرد آن عملى که قبول درگاه حق شده است ؟ (۱۴۶۱)

۱۴۶۸٫ حالات پرهیزگاران
فى صفه المتقین : غضوا اءبصارهم عما حرم الله علیهم ، و وقفوا اءسماعهم على العالم النافع لهم .
در صفت مردم باتقوا فرمود:
چشمان خود را از آن چه که به آنان تحریم فرموده است پوشیدند و گوش هاى خود را به آن علم که براى آنان سودمند است فرا دادند. (۱۴۶۲)

۱۴۶۹٫ تقوا، دواى درد جان ها
ان تقوى الله دواء داء قلوبکم ، و بصر عمى اءفئدتکم ، و شفاء مرض ‍ اءجسادکم .
همانا تقواى خداوندى براى شما دواى درددل ها است و چشمى براى کورى دل ها و شفاى بیمارى جسدها. (۱۴۶۳)

۱۴۷۰٫ توصیه به تقواى الهى
اءوصیکم عبادالله بتقوى الله التى هى الزاد و بها المعاذ: زاد مبلغ ، و معاذ منجح .
اى بندگان خدا! من شما را به تقوا و پرهیز از خشم خدا سفارش مى کنم . تقوایى که توشه آخرت است و به وسیله آن پناه یافتن از عذاب الهى حاصل مى گردد، توشه اى رساننده انسان به سعادت و پناهگاهى رستگارى آور. (۱۴۶۴)

۱۴۷۱٫ اثرات پرهیزگارى
من اءخذ بالتقوى عزبت عنه الشدائد بعد دنوها… و هطلت علیه الکرامه بعد قحوطها، و تحدبت علیه الرحمه بعد نفورها، و تفرجت علیه النعم بعد نضوبها، و بلت علیه البرکه بعد ارذاذها .
هر کس تقوا را پیشه ساخت ، سختى ها از وى دور و ناپدید شد. کرامت بر او باریدن گرفت ، پس از آن که از وى بریده بود و رحمت خداوندى با لطف و محبت به او روى آورد پس از فرار و نفرت از وى و چشمه سارهاى نعمت ها براى او شکافت و روان گشت ، بعد از فروکش کردن و نایاب شدن آن ها و باران برکت پس از کم شدن آن بر او باریدن گرفت .(۱۴۶۵)

۱۴۷۲٫ نکوهش دنیا
لا خیر فى شى ء من اءزوادها الا التقوى .
خیر و خوبى در هیچ یک از توشه هاى دنیا نیست مگر در تقوا و پرهیزگارى .(۱۴۶۶)

۱۴۷۳٫ نگریستن به نشانه هاى تقوا
اءین العقول المستصبحه بمصابیح الهدى ، و الابصار اللامحه الى النار التقوى !
کجا هستند (و یا چه شدند) آن عقولى که از انوار هدایت روشنى ها کسب کرده اند؟ و کجا هستند آن دیده هاى دیده ور که به نشانه هاى تقوا مى نگرند؟(۱۴۶۷)

۱۴۷۴٫ رابطه تقوا و خصومت
لا یستطیع اءن یتقى الله من خاصم .
هر کس که در خصومت مبالغه کند نمى تواند تقوا براى خدا داشته باشد. (۱۴۶۸)

۱۴۷۵٫ پند تقوا
و سیق الذین اتقوا ربهم الى الجنه زمرا قد اءمن العذاب ، و انقطع العتاب . و زحرحوا عن النار. و اطماءنت بهم الدار، و رضوا المثوى و القرار. الذین کانت اعمالهم فى الدنیا زاکیه . و اءعینهم باکیه . و کان لیلهم فى دنیاهم نهارا، تخشعا و استغفارا؛ و کان نهار هم لیلا، توحشا و انقطاعا. فجعل الله لهم الجنه مآبا، و الجزاء ثوابا، و کانوا اءحق بها و اءهلها فى ملک دائم ، و نعیم قائم .

و آنان که تقوا ورزیدند، گروه گروه رهسپار بهشت شدند در امنیت از عذاب و انقطاع از ملامت . آنان از آتش برکنار گشتند و در جایگاه امن و آرامش قرار یافتند و به آن منزلگاه ابدى و قرارگاه جاودانى خشنود گشتند.اینان کسانى بودند که اعمالشان پاکیزه و چشمانشان (از ترس خطاها) گریان بود.شب تاریک به جهت بیدارى هاى با خشوع و استغفار در زندگى دنیوى بریا آنان روز بود و روزشان به جهت وحشت از ارتکاب زشتى ها و انقطاع از پیشگاه خداوندى شب ظلمانى . خداوند بهشت را براى آنان منزلگاه نهایى و ثواب را پاداش قرار داد که سزاوارش بودند و شایسته همنشینى با بهشتیان ، در ملکى ابدى و نعمت هایى پایدار. (۱۴۶۹)

۱۴۷۶٫ نکوهش طمع
فى صفه المتقین : فمن علامه اءحدهم انک ترى له قوه فى دین … و صبرا فى شده ، و طلبا فى حلال . و نشاطا فى هدى . و تحرجا عن طمع .
در توصیف پرهیزگاران مى فرماید:از علامت هاى هر یک از این مردم تزکیه شده این است که در او قوت در دین مى بینى و صبر در سختى و طلب روزى حلال و نشاط در هدایت و دورى از طمع . (۱۴۷۰)

۱۴۷۷٫ تقواى خاشعانه
اتقوا الله تقیه من سمع فخشع ، واقترف فاعترف ، و وجل فعمل ، و حاذر فبادر، و اءیقن فاءحسن ، و عبر فاعتبر .
به خدا تقوا بورزید، تقواى کسى که شنید و خشوع کرد، گناه اندوخت و اعتراف کرد، ترسید و عمل نمود، حذر کرد و به انجام اعمال نیکو مبادرت ورزید، به مقام یقین رسید و به نیکوکارى پرداخت ، وسیله عبرت بر او عرضه شد و عبرت گرفت . (۱۴۷۱)

۱۴۷۸٫ راه روشنى به سوى بهشت
ان التقوى فى الیوم الحرز و الجنه ، و فى غد الطریق الجنه مسلکها واضح ، و سالکها رابح .
تقوا امروز نگه دارنده و سپرى در برابر آلودگى ها است و فردا راهى است به سوى بهشت . مسیر تقوا روشن است و رونده آن راه ، برنده سود. (۱۴۷۲)

۱۴۷۹٫ تواضع متقین
فى صفه المتقین : اذا زکى اءحد منهم خاف مما یقال له ، فیقول : اءنا اءعلم بنفسى من غیرى ، و ربى اءعلم بى منى بنفسى ! اللهم لا تؤ اخذنى بما یقولون ، واجعلنى اءفضل مما یظنون ، واغفرلى ما لا یعلمون !
در اوصاف متقین فرمود: در آن هنگام که از یکى از این دلباختگان کمال تعریف و تمجید شود، از آن چه که درباره اش گفته مى شود، مى ترسد؛ لذا در برابر تعظیم کننده مى گوید: من به نفس خود از دیگران داناترم و پروردگار من به نفس من داناتر از من است . بارخدایا! مرا درباره آن چه که به من مى گویند مؤ اخذه مفرما و مرا از آن که مى گویند برتر فرما و آن چه را که درباره من نمى دانند براى من ببخش و عفو فرما. (۱۴۷۳)

۱۴۸۰٫ رابطه تقوا و حفظ زبان
والله ما اءرى عبدا یتقى تقوى تنفعه حتى یخزن لسانه .
سوگند به خدا، من بنده اى را نمى بینم که تقواورزیدن سودى به حال او داشته باشدت ، مگر این که زبان خود را حفظ کند. (۱۴۷۴)

۱۴۸۱٫ دو توصیه مهم
اءوصیکم ، اءیها الناس ! بتقوى الله و کثره حمده على آلائه الیکم .
اى مردم ! شما را توصیه مى کنم به تقواى الهى و کثرت ستایش خداوند براى عطایابى که به شما نازل نموده . (۱۴۷۵)

۱۴۸۲٫ بندگان شکرگزار خداوند
اءوصیکم بتقوى الله فانها حق الله علیکم … لم تبرح عارضه نفسها على الامم الماضین منکم ، والغابرین لحاجتهم الیها غدا، اذا اءعاد الله ما اءبدى ، و اءخذ ما اءعطى ، و ساءل عما اءسدى . فما اءقل من قبلها و حملها حق حملها! اءولئک الاقلون عددا .

شما را به تقواى خداوندى توصیه مى کنم ؛ زیرا تقوا حق خداوندى بر ذمه شما است . همواره تقواى خود را بر اقوام و ملل گذشته و پوسیده در زیر خاک ها عرضه نموده است ؛ زیرا فردا همه آنان به نتایج آن صفت سازنده نیازمند خواهند بود و در آن هنگام که خداوند آن چه را که ایجاد کرده بود برگرداند و آن چه را که داده بود باز گیرد و از احسانى که فرموده بود سؤ ال کند، پس چه اندک اند کسانى که تقوا را قبول کنند و آن چنان که شایسته تقوا است به آن عمل کنند. آنان در شمارش در اقلیت اند و آنان هستند که خداوند سبحان در کتاب عزیزش توصیف نموده است . آن جا که مى فرماید: و اندک اند بندگان شکرگزار من . (۱۴۷۶)

۱۴۸۳٫ شستشوى گناهان باتقوا
اءوصیکم بتقوى الله … و اءشعروها قلوبکم ، و ارحضوا بها ذنوبکم … اءلا فصونوها و تصونوا بها .
شما را به تقواى خداوندى توصیه مى کنم ؛ و آن را به دل هایتان قابل پذیرش ‍ و اشعار بدارید و گناهانتان را به وسیله تقوا بشویید. تقوا را از آلودگى ها حفظ کنید تا به وسیله آن محفوظ و مصون از انحرافات شوید. (۱۴۷۷)

۱۴۸۴٫ وصیت به تقوا
اءوصیکم بتقوى الله اءعذر بما اءنذر، و احتج بما نهج .
من شما را به تقواى خداوندى توصیه مى کنم که (بابلاغ نتایج ناگوار اعمال زشت به وسیله پیامبران و براهین وجدانى ) جاى عذرى نگذاشته است و با طرق روشنى که پیش پاى شما گسترده احتجاج نموده است . (۱۴۷۸)

۱۴۸۵٫ حق تقوا
اتقوا الله تقیه من شمر تجریدا وجدا تشمیرا، و کمش فى مهل ، و بادر عن وجل ، و نظر فى کره الموئل و عاقبه المصدر و مغبه المرجع .
تقوى بورزید به خداوند، مانند تقوى کسى که براى قطع علاقه از تمایلاتى نفسانى دامن همت به کمر زده و در آمادگى نهایت کوشش را به کار بسته و با حفظ متانت روح مرکب حرکت را سخت رانده و با احساس بیم و هراس ‍ پیش دستى نموده و به مقصد نهایى و پایان کار و عاقبتى که به آن خواهد رسید نگریسته است . (۱۴۷۹)

۱۴۸۶٫ وصیت به پرهیزگارى
اءوصیکم عبادالله بتقوى الله الذى اءلبسکم الریاش و اءسبغ علیکم المعاش .
اى بندگان خدا! شما را به تقوى خدایى که لباس بر شما پوشاند و معیشت را براى شما فراهم فرمود توصیه مى کنم .(۱۴۸۰)

۱۴۸۷٫ در سایه پیشگاه خداوندى
اعلموا! اءنه من یتق الله یجعل مخرجا من الفتن ، و نورا من الظلم ، و یخلده فیما اشتهت نفسه ، و ینزله منزل الکرامه عنده . فى دار اصطنعها لنفسه . ظلها عرشه . و نورها بهجته . و زوارها ملائکته . و رفقاؤ ها رسله .
بدانید که هر کس براى خداوند تقوا بورزید، خداوند براى او راه نجات از فتنه ها را قرار مى دهد و نورى رها سازنده از تاریکى ها را. و خداوند انسان باتقوا را در آن موقعیت که نفسش آن را مى خواهد جاودان مى دارد و او را در جایگاه کرامت در نزد خود در مقامى که براى پیشگاه خود ساخته است فرود مى آورد، سایه آن پیشگاه عظمت عرش اوست و نور آن جلوه اى از جمالش . زائران آن فرشتگان خداوندى و دوستانش رسولان او. (۱۴۸۱)

۱۴۸۸٫ تقواى اولیاء خدا
ان تقوى الله حمت اءولیاء الله محارمه ، و اءلزمت قلوبهم مخافته ، حتى اءسهرت لیالیهم ، و اءظماء هواجرهم . فاءخذوا الراحه بالنصب ، و الرى بالظما. و استقربوا الاجل فبادروا العمل .
قطعى است که تقواى الهى اولیاء خدا را از ارتکاب محرماتش بازداشت و خوف الهى را به دل هاى آنان ملازم نمود تا آنان را به بیدارى در شب وادار کرد و به تشنگى در روزهاى گرم آنان آسایش در آخرت را با قبول مشقت در دنیا به دست آوردند و سیرابى (از چشمه سارهاى ابدیت را) با قبول تشنگى (در این دنیاى گذران ) هم آنان مدت عمر را نزدیک تلقى نمودند و در نتیجه پیشدستى به عمل نمودند. (۱۴۸۲)

۱۴۸۹٫ کلید هدایت
ذمتى بما اءقول رهینه ، و انا به زعیم . ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات حجزته التقوى عن تفحم الشبهات … الا و ان الخطایا خیل شمس حمل علیها اءهلها، و خلعت لجمها، فتقحمت بهم فى النار. الا و ان التقوى مطایا ذلل ، حمل علیها اءهلها، و اءعطوا اءزمتها، فاءوردتهم الجنه .

تعهد خود را در گرو سخنى که مى گویم قرار مى دهم و ضمانت آن را بر عهده مى گیرم ، کسى که اندرزها و وسایل تجربه کیفرهاى پیش رویش را بر وى آشکار بسازد خویشتن دارى و تقوا او را از تجاوز و ارتکاب اشتباهات باز مى دارد.
به شما هشدار مى دهم ! خطاهایى که مردم مرتکب مى شوند، چونان اسب ها چموش اند که خطاکاران سوار بر آن ها گشته با افسارهایى از دست رفته در بیراهه ها و سنگلاخ ‌ها مى تازند. پایان این تاخت و تاز طغیانگرانه آتش است . آگاه باشید! اوصاف تقوا چونان مرکب هایى رامند، که انسان متقى بر آن ها سوار گشته زمام به دست ، راهى بهشت الهى اند.(۱۴۸۳)

۱۴۹۰٫ تقوا بورزید از این پروردگار
اءوصیکم بتقوى الله الذى ابتداء خلقکم ، و الیه یکون معادکم ، و به نجاح طلبتکم ، و الیه منتهى رغبتکم ، و نحوه قصد سبیلکم .
من توصیه مى کنم شما را به تقواى خداوندى که آفرینش شما را آغاز کرد و به سوى او است برگشت شما. و از او است توفیق براى وصول به مطلوبتان ، و به سوى است نهایت رغبت شما و پیشگاه او است راه صحیح . (۱۴۸۴)

۱۴۹۱٫ کلید رستگارى
ان تقوى الله مفتاح سداد، و ذخیره معاد، و عتق من کل ملکه ، و نجاه من کل هلکه . بها ینجح الطالب ، و ینجو الهارب ، و تنال الرغائب .
قطعى است که تقواى الهى کلید رستگارى است و ذخیره براى قیامت ، و آزادى از هر عادت ثابت ، و نجات از هر گونه هلاکت به وسیله تقوا است که هر جوینده به مقصود خود رسد و هر گریزان نجات پیدا کند و با این صفت شریف است که براى هر آرمان توفیق وصول حاصل آید. (۱۴۸۵)

۱۴۹۲٫ دو سفارش عظیم
اءوصیکم عبادالله بتقوى الله ، و اءحذرکم اءهل النفاق
اى بندگان خدا! شما را به تقواى الهى توصیه مى کنم و از اهل نفاق برحذر مى دارم . (۱۴۸۶)

۱۴۹۳٫ برحذر از دنیا و پیشه گرفتن تقوا
اءوصیکم عبادالله ، بتقوى الله ، و اءحذرکم الدنیا .
اى بندگان خدا! شما را به تقواى الهى توصیه مى کنم و از دنیا برحذر مى دارم . (۱۴۸۷)

۱۴۹۴٫ نیرومندى بوسیله پرهیزگارى
قطعوا علائق الدنیا، و استظهروا بزاد التقوى
پیوندهاى دنیا را از خویشتن ببرید و با توشه پرهیزگارى خود را نیرومند گردانید. (۱۴۸۸)

۱۴۹۵٫ شفاى بیمارى ها با تقوا
اءوصیکم بتقوى الله … اءیقضوا بها نومکم ، و اقطعوا بها یومکم ، و اءشعروها قلوبکم ، و ارحضوا بها ذنوبکم ، و داووا بها الاسقام ، و بادروا بها الحمام .
شما را به تقواى خداوندى توصیه مى کنم . به وسیله تقوا خودتان را از خواب بیدار سازید و روز خود را به پایان برسانید و آن را به دل هایتان قابل پذیرش و اشعار بدانید و گناهانتان را به وسیله تقوا بشویید و درون را از لوث معاصى پاک بسازید و بیمارى هایتان را با این دوا درمان کنید و با همین صفت به پیشواز مرگ بروید. (۱۴۸۹)

۱۴۹۶٫ زنده بودن مثل ها
اءوصیکم عبادالله بتقوى الله الذى ضرب الامثال ، و وقت لکم الاجال .
اى بندگان خدا! شما را به تقواى الهى توصیف مى کنم که مثل ها براى شما زده است و مدت زندگى شما را تعیین فرموده است . (۱۴۹۰)

۱۴۹۷٫ صفات پرهیزگار
فى صفه المتقى : فى الزلازل وقور، و فى المکاره صبور، و فى الرخاء شکور .
(پرهیزگار) در مقابل حوادث اضطراب انگیز و لرزاننده باوقار و پابرجاست و در ناگوارى ها شکیبا و در موقع آسایش سپاسگزار. (۱۴۹۱)

۱۴۹۸٫ بهترین وصیت
اءوصیکم عبادالله بتقوى الله ؛ فانها خیر ما تواصى العباد به ، و خیر عواقب الامور عندالله .
اى بندگان خدا! شما را به تقواى الهى توصیه مى کنم ؛ زیرا وصیت به تقوابهترین وصیتى است که مردم درباره یکدیگر انجام مى دهند و شایسته ترین عواقب امور (پایان همه امور زندگى ) است در نزد خدا. (۱۴۹۲)

۱۴۹۹٫ نفس مطیع
اتقوا الله الذى نفعکم بموعظته ، و وعظکم برسالته ، و امتن علیکم بنعمته . فعبدوا اءنفسکم لعبادته ، و اخرجوا الیه من حق طاعته .
تقوا بورزید براى خدا که شما را با پند خود منفعت داد و با رسالت پیامبرش ‍ شما را نصیحت نمود و با نعمتش به شما احسان فرمود. نفس خود را براى عبادت خداوندى رام و مطیع بسازید و حرکت کنید به سوى خداوندى با اطاعتى که شایسته او است . (۱۴۹۳)

۱۵۰۰٫ تقوا بورز هر چند اندک !
اتق الله بعض التقى و ان قل ، و اجعل بینک و بین الله سترا و ان رق .
تقوا به خدا بورز، اگرچه اندک باشد و مابین خود و خدا پرده اى قرار بده اگرچه نازک باشد. (۱۴۹۴)

۱۵۰۱٫ علائم صفات متقین
من علامه اءحدهم اءنک ترى له قوه فى دین ، و حزما فى لین ، و ایمانا فى یقین ، و حرصا فى علم ، و علما فى حلم .
از علائم صفات متقین این است که مى بینى در آن ها قوت و قدرت نیروى دین را و جدیت در عین نرمى و ایمان تواءم با یقین و حریص بودن در کسب علم و حلیم بودن در عین عالم بودن . (۱۴۹۵)

۱۵۰۲٫ کیفیت تقواى الهى
اتقوا الله عبادالله ؛ تقیه ذى لب شغل التفکر قلبه … و ظلف الزهد شهواته .
اى بندگان خدا! به خدا تقوا بورزید تقواى خردمند که تفکر قلبش را به خود مشغول داشته و زهد و پارسایى از شهوات او جلوگیرى کرده است . (۱۴۹۶)

۱۵۰۳٫ تحریک براى عمل
العمل العمل ، ثم النهایه النهایه ، و الاستقامه الاستقامه ، ثم الصبر الصبر، و الورع و الورع !
اهتمام بورزید به کار، برخیزید براى کار، سپس کار را ناتمام نگذارید و به پایان برسانید و در تصمیمى که گرفتید استقامت بورزید، استقامت . شکیبا باشید شکیبا. پرهیزگارى پیشه کنید پرهیزگارى . (۱۴۹۷)

۱۵۰۴٫ پسندیده ترین وصایا
اءوصیک بتقوى الله اءى بنى و لزوم اءمره ، و عماره قلبک بذکره ، و الاعتصام بحبله ، و اءى سبب اءوثق من سبب بینک و بین الله ان اءنت اءخذت به ! اءخى قلبک بالموعظه ، و اءمته بالزهاده ، و قوه بالیقین ، و نوره بالحکمه ، و ذلله بذکر الموت ، و قرره بالفناء، و بصره فجائع الدنیا… و اعلم یا بنى اءن اءحب ما اءنت اخذ به الى من وصیتى تقوى الله و الاقتصار على ما فرضه الله علیک ، و الاخذ بما مضى علیه الاولون من ابائک ، و الصالحون من اءهل بیتک .

فرزندم ! من تو را توصیه مى کنم به تقواى الهى و الزام به امر و آبادساختن قلب خود با ذکر او و چنگ زدن به طناب او و کدامین رشته ، اطمینان بخش تر است از رشته میان تو و خدا اگر آن را بگیرى . قلبت را با موعظه زنده بدار و نفست را با اعراض از مزخرفات دنیا مهار کن و با یقین تقویت نما و با حکومت منور ساز و با ذکر مرگ خوارش کن و به اقرار به زوال و فنا وادارش کن و آن را به ناگوارى هاى دنیا بینا ساز، و بدان اى پسرم ! پسندیده ترین چیزى که از وصیت من مى توانى بگیرى تقواى الهى و بسنده کردن به آن چه خدا براى تو مقرر فرموده و پذیرش آن عقاید و اعمالى است که نیاکان گذشته و صلحاى خاندان تو آن ها را پذیرفته بودند. (۱۴۹۸)

۱۵۰۵٫ بهتر از تندرستى
اءلا اءفضل من صحه البدن ، تقوى القلب .
بدانید که پرهیزگارى دل ، بهتر از تندرستى است . (۱۴۹۹)

۱۵۰۶٫ انسان پرهیزگار
لو اءن السموات و الارضین کانتا على عبد رتقا ثم اتقى الله لجعل الله له منهما مخرجا !
اگر آسمان ها و زمین ها بر روى بنده اى بسته باشد، آنگاه او در راه خدا پرهیزگار باشد، سرانجام خداوند براى او گریزگاهى پدید آورد. (۱۵۰۰)

۱۵۰۷٫ ضرورت تقوا
اءیها الناس ! اتقوا الله فما خلق امرؤ عبثا فیلهو، و لا ترک سدى فیلغو !
اى مردم ! به خدا تقوى بورزید و هیچ کس بیهوده آفریده نشده است تا بازى کند و بى اصل و تکلیف هم رها نشده است . (۱۵۰۱)

۱۵۰۸٫ بهترین توشه سفر آخرت
عند رجوعه من صفین و اشرافه على القبور بظاهر الکوفه : یا اءهل الدیار الموحشه ! و المحال المقفره ! و القبور المظلمه ! یا اءهل التربه ! یا اءهل الغربه ! یا اءهل الوحده ! یا اءهل الوحشه ! اءنتم لنا فرط سابق ، و نحن لکم تبع لاحق . اءما الدور فقد سکنت ، و اءما الازواج فقد نکحت ، و اءما الاموال فقد قسمت . هذا خبر ما عندنا، فما خبر ما عندکم ؟
ثم التفت الى اءصحابه فقال : اءما لو اءذن لهم فى الکلام لاخبروکم اءن خیر الزاد التقوى .

در حالى که از جنگ صفین برگشته و بر گورهاى بیرون کوفه مشرف و متوجه شده بود فرمود: اى ساکنان سراهاى وحشتناک ! و محل هاى بى آب و گیاه و خفتگان در گورهاى تاریک ! اى در خاک رفتگان ! اى دور از وطنان ! اى تنها ماندگان ! اى وحشت زدگان ! شما براى ما پیش افتادگانید و ما به دنبال شما آیندگانیم و به شما ملحق شوندگانیم ، اما (بدانید که ) در سراهاى شما، دیگران ساکن شدند، زنانتان با مردان دیگرى ازدواج کردند و اما اموالتان پس به تحقیق قسمت شد، این خبرى بود که ما از آن آگاه بودیم و شما براى ما چه خبرى دارید؟
(آن گاه امیرالمؤ منین علیه السلام رو به اصحاب خود کرد و فرمود): اما اگر به آنان اجازه سخن گفتن داده مى شد، هر آینه به شما خبر مى دادند که بهترین توشه براى سفر آخرت ، تقواى الهى است . (۱۵۰۲)

۱۵۰۹٫ اصالت تقوا
لا یهلک على التقوى سنخ اءصل ، و لا یظماء علیها زرع قوم .
اصل ریشه اى که بر تقوا روییده هلاک نمى شود و زراعت قومى که در زمین تقوا کاشته شده از تشنگى نخواهد خشکید.(۱۵۰۳)

۱۵۱۰٫ عاقبت بى تقوایى
من قل ورعه مات قلبه ، و من مات قلبه دخل النار .
هر کسى که پارسایى اش کاستى گیرد، دلش بمیرد و آن کس که دلش بمیرد، داخل دوزخ شود. (۱۵۰۴)

۱۵۱۱٫ ره توشه تقوا
… و مصابیح لبطون قبورکم ، و سکنا لطول وحشتکم ، و نفسا لکرب مواطنکم .
(تقواى را) چراغى در دل قبر و آرامشى براى وحشت بى پایان و راه فراخى براى مواضع غم و اندوه خویش قرار دهید.(۱۵۰۵)

۱۵۱۲٫ دوستى و دشمنى پرهیزگار
فى صفه المتقین : بعده عمن تباعد عنه زهد و نزاهه ، دنوه ممن دنا منه لین و رحمه ، لیس تباعده بکبر و عظمه ، و لا دنوه بمکر و خدیعه .
(متقین ) اگر از کسى که از وى کناره گیرى کرده است دورى گزیند بر مبناى پارسایى و پاکى از آلودگى ها است و نزدیکى وى با کسى که به او نزدیک است از روى نرمش و رحمت است . نه دورى از کسى مبتنى بر کبر و خودبزرگ بینى او است و نه نزدیکى او به کسى از راه حیله پردازى و فریب کارى است . (۱۵۰۶)

۱۵۱۳٫ طالب دنیابودن
اءوصیکما بتقوى الله ، و اءن لا تبغیا الدنیا و ان بغتکما، و لا تاءسفا على شى ء منها زوى عنکما، و قولا بالحق ، و اعملا للاجر، و کونا للظالم خصما، و للمظلوم عونا. اءوصیکما، و جمیع ولدى و اءهلى و من بلغه کتابى ، بتقوى الله ، و نظم اءمرکم .

شما را به تقواى الهى توصیه مى کنم و دنیا را نخواهید اگرچه دنیا شما را طلب کند و به هر آن چه از دست شما برود تاءسف نخورید و سخن بر حق بگویید و عمل براى پاداش آخرت کنید و دشمن ظالم و یار و یاور مظلوم باشید. شما و همه فرزندان و دودمانم و هر کسى را که نامه من به او برسد توصیه مى کنم به تقواى الهى و نظم در امور خویش .(۱۵۰۷)

۱۵۱۴٫ روح و بدن متقین
صحبوا الدنیا باءبدان اءرواحها معلقه بالمحل الاعلى .
(متقین ) با بدن هایى در این جهان زندگى مى کنند اما روح آن ها به جایگاهى بس اعلى وابسته است . (۱۵۰۸)



۱۴۱۴- نامه ۵۶٫
۱۴۱۵- نامه ۴۷٫
۱۴۱۶- خطبه ۱۹۸٫
۱۴۱۷- حکمت ۹۵٫
۱۴۱۸- حکمت ۹۵٫
۱۴۱۹- حکمت ۳۴۹٫
۱۴۲۰- حکمت ۲۴۲٫
۱۴۲۱- حکمت ۱۱۳٫
۱۴۲۲- خطبه ۱۹۸٫
۱۴۲۳- خطبه ۱۶۷٫
۱۴۲۴- خطبه ۱۸۸٫
۱۴۲۵- خطبه ۸۳٫
۱۴۲۶- خطبه ۱۷۳٫
۱۴۲۷- خطبه ۲۳۰٫
۱۴۲۸- خطبه ۱۸۳٫
۱۴۲۹- خطبه ۱۱۴٫
۱۴۳۰- خطبه ۱۹۸٫
۱۴۳۱- حکمت ۳۹۱٫
۱۴۳۲- نامه ۲۷٫
۱۴۳۳- نامه ۵۳٫
۱۴۳۴- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۳۵- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۳۶- خطبه ۱۹۱٫
۱۴۳۷- خطبه ۱۶۰٫
۱۴۳۸- نامه ۲۷٫
۱۴۳۹- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۴۰- خطبه ۱۸۳٫
۱۴۴۱- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۴۲- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۴۳- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۴۴- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۴۵- حکمت ۳۷۱٫
۱۴۴۶- خطیه ۱۹۳٫
۱۴۴۷- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۴۸- خطبه ۸۷٫
۱۴۴۹- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۵۰- خطبه ۱۹۰٫
۱۴۵۱- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۵۲- خطبه ۱۹۵٫
۱۴۵۳- خطبه ۱۵۷٫
۱۴۵۴- حکمت ۳۸۸٫
۱۴۵۵- حکمت ۳۴۹ .
۱۴۵۶- حکمت ۴٫
۱۴۵۷- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۵۸- حکمت ۴۱۰٫
۱۴۵۹- حکمت ۱۱۳٫
۱۴۶۰- حکمت ۴۵۸٫
۱۴۶۱- حکمت ۹۵٫
۱۴۶۲- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۶۳- خطبه ۱۹۸٫
۱۴۶۴- خطبه ۱۱۴٫
۱۴۶۵- خطبه ۱۹۸٫
۱۴۶۶- خطبه ۱۱۱٫
۱۴۶۷- خطبه ۱۴۴٫
۱۴۶۸- حکمت ۲۹۸٫
۱۴۶۹- ظ خطبه ۱۹۰٫
۱۴۷۰- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۷۱- خطبه ۸۳٫
۱۴۷۲- خطبه ۱۹۱٫
۱۴۷۳- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۷۴- خطبه ۱۷۶٫
۱۴۷۵- خطبه ۱۸۸٫
۱۴۷۶- خطبه ۱۹۱٫
۱۴۷۷- خطبه ۱۹۱٫
۱۴۷۸- خطبه ۸۳٫
۱۴۷۹- حکمت ۲۱۰٫
۱۴۸۰- خطبه ۱۸۲٫
۱۴۸۱- خطبه ۱۱۳٫
۱۴۸۲- خطبه ۱۱۴٫
۱۴۸۳- خطبه ۱۶٫
۱۴۸۴- خطبه ۱۹۸٫
۱۴۸۵- خطبه ۲۳۰٫
۱۴۸۶- خطبه ۱۹۴٫
۱۴۸۷- خطبه ۱۹۶٫
۱۴۸۸- خطبه ۲۰۴٫
۱۴۸۹- خطبه ۱۹۱٫
۱۴۹۰- خطبه ۱۸۳٫
۱۴۹۱- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۹۲- خطبه ۱۷۳٫
۱۴۹۳- خطبه ۱۹۸٫
۱۴۹۴- حکمت ۲۴۲٫
۱۴۹۵- خطبه ۱۹۳٫
۱۴۹۶- خطبه ۸۳٫
۱۴۹۷- خطبه ۱۷۶٫
۱۴۹۸- نامه ۳۱٫
۱۴۹۹- خطبه ۳۸۸٫
۱۵۰۰- خطبه ۱۳۰٫
۱۵۰۱- حکمت ۳۷۰٫
۱۵۰۲- حکمت ۱۳۰٫
۱۵۰۳- خطبه ۱۶٫
۱۵۰۴- حکمت ۳۴۹٫
۱۵۰۵- خطبه ۱۹۸٫
۱۵۰۶- خطبه ۱۹۳٫
۱۵۰۷- نامه ۴۷٫
۱۵۰۸- حکمت ۱۴۷٫

نهج البلاغه موضوعی//عباس عزیزی

 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=