بخشش و سخاوت
۱۶۶۱٫ شرط سخاوت
السخاء ما کان ابتداء فاءما ما کان عن مساءله فحیاء و تذمم .
سخاوت آن است که ابتدا خود ببخشى ، پس آن که در پى خواهش باشد یا از روى شرم یا از روى ترس بدگویى است . (۱۶۵۴)
۱۶۶۲٫ پایدارى دین و دنیا
یا جابر! قوام الدین و الدنیا باءربعه : عالم مستعمل علمه ، و جاهل لا یستنکف اءن یتعلم ، و جواد لا یبخل بمعروفه ، و فقیر لا یبیع اخرته بدنیاه ؛ فاذا ضیع العالم علمه ، استنکف الجاهل اءن یتعلم . و اذا بخل الغنى بمعروفه ، باع الفقیر اخرته بدنیاه .
اى جابر! پایدارى دین و دنیا بر چهارپایه استوار است : دانشمندى که علم خود را به کار بندد، نادانى که از آموختن سرباز نزند، بخشنده اى که از دادن مال خود بخل نورزد و تهیدستى که آخرتش را به دنیا نفروشد. پس هرگاه دانشمند علم خود را ضایع کند (و بدان عمل نکرد) و جاهل از آموختن خوددارى نماید و هرگاه توانگر از بخشیدن مال ، دریغ کرد و فقیر هم آخرت خود را به دنیا بفروشد (اقوام جهان به هم خواهد خورد.) (۱۶۵۵)
۱۶۶۳٫ ببخش هر چند کم باشد!
لا تستح من اعطا القلیل فان الحرمان اءقل منه .
از بخشش کم شرم مکن ؛ زیرا که محروم ساختن (و هیچ چیز جز ندادن ) از آن هم کمتر است . (۱۶۵۶)
۱۶۶۴٫ نتیجه یقین
من اءیقن بالخلف ، جاد بالعطیه .
هر کس به نتیجه گیرى و پاداش یقین داشته باشد، دست براى بخشش مى گشاید (یعنى هیچ گاه بخل نمى کند).(۱۶۵۷)
۱۶۶۵٫ بالارفتن ارزش انسان
بالافضال تعظم الاقدار.
با بذل و بخشش ، ارزش هاى انسانى بالا مى رود. (۱۶۵۸)
۱۶۶۶٫ انفاق مال
اءنفق الفضل من ماله .
خوشا به حال آن کس که زیادى مال خود را در راه خدا انفاق کند. (۱۶۵۹)
۱۶۶۷٫ نیکى به دیگران
اءحسن کما تحب اءن یحسن الیک .
نیکى کن آن چنان که دوست دارى به تو نیکى شود. (۱۶۶۰)
۱۶۵۴- حکمت ۵۳٫
۱۶۵۵- حکمت ۳۷۲٫
۱۶۵۶- حکمت ۶۷٫
۱۶۵۷- حکمت ۱۳۸٫
۱۶۵۸- حکمت ۲۲۴٫
۱۶۵۹- حکمت ۱۲۳٫
۱۶۶۰- نامه ۳۱٫