اوصاف خردمندان
۸۱۵٫ پندپزیرى خردمند
اءن العاقل یتعظ بالاداب ، و البهائم لا تتعظ اءلا بالضرب !
خردمند با آداب پند مى پذیرد؛ اما چهار پایان پند نپذیرند جز با کتک ! (۸۰۹)
۸۱۶٫ نشانه خردمند
اءذا تم العقل نقص الکلام
چون خرد کامل شود، سخن کم گردد. (۸۱۰)
۸۱۷٫ انسان با بصیرت
اءنما البصیر من سمع فتفکر، و نظرش فاءبصر، و انتقع بالعبر، ثم سلک جددا واضحا یتجنب فیه الصرعه فى المهاوى
جز این نیست که انسان بینا کسى است که بشنوند و در آن بیاندیشد و نظر کند و بینا شود و از تجارب دنیا بهره گیرد، سپس در راه راست و روشن حرکت کند و از سقوط در سیه چال ها، و از گمراهى در گژراهه ها بپرهیزد. (۸۱۱)
۸۱۸٫ سیراب شدن از دریاى دانش
من فهم علم غور العلم ؛ و من علم غور العلم صدر عن شرائع الحکم .
کسى که فهم دارد، از عمق حقایق علمى آگاه مى شود و کسى که از عمق حقایق آگاه شود، از دریایى احکام سیراب مى گردد. (۸۱۲)
۸۱۹٫ خردمندان عبرت پذیرند!
رحم الله امرا تفکر فاعتبر، و اعتبر فابصر، فکان ما هو کائن من الدنیا عن قلیل لم یکن ، و کاءنما هو کائن من الاخره عما قلیل لم یزل
خدا رحمت کند مردى را که اندیشید و عبرت اندوخت و از عبرت اندوخته بینایى یافت ، آنچه که از دنیا وجود دارد پس از اندک زمانى گویى وجود نداشته است و گویى آنچه را که از آخرت وجود دارد، پس از اندک زمانى ، پس از مرگ ابدى است . (۸۱۳)
۸۲۰٫ توصیف خردمند و جاهل
قد سئل عن العاقل فقال علیه السلام -: هو الذى یضع الشى ء مواضعه . فقیل : فصف لنا الجاهل ، فقال : قد فعلت .
على علیه السلام در پاسخ به این پرسش که خردمند کیست ؟فرمود: خردمند کسى است که هر چیزى را در جاى خود به کار برد.
عرض شد: نادان را براى ما توصیف فرما!
فرمود: توصیف کردم . (۸۱۴)
۸۲۱٫ سفر خردمندان
لیس للعاقل اءن یکون شاخصا الا فى ثلاث : مرمه لمعاش ، اءو خطوه فى معاد، اءو لذه فى غیر محرم
خردمند را شایسته نیست که سفر کند مگر براى یکى از سه مقصد: اصلاح امور زندگى ، تحصیل توشه آخرت و لذت بردن بر وجه حلال . (۸۱۵)
۸۲۲٫ خبرنگاران زیاد، خردمندان اندک
اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایه لا عقل روایه ، فان رواه العلم کثیر، و رعاته قلیل
هرگاه خبرى شنیدید با عقل بسنجید و به روایت آن بسنده نکنید، زیرا راویان دانش بسیارند؛ اما نظر کنندگان در آن اندک . (۸۱۶)
۸۲۳٫ صندوق راز خردمند
صدر العاقل صندوق سره .
سینه خردمند، صندوق راز اوست . (۸۱۷)
۸۲۴٫ برابر پیوند با دانایان
قطیعه الجاهل تعدل صله العاقل .
بریدن از نادان ، برابر پیوند با داناست . (۸۱۸)
۸۰۷- حکمت ۱۴۳ – ۱۴۲٫
۸۰۸- حکمت ۱۸۲٫
۸۰۹- نامه ۳۱٫
۸۱۰- حکمت ۷۱٫
۸۱۱- خطبه ۱۵۳٫
۸۱۲- حکمت ۳۱٫
۸۱۳- خطبه ۱۰۳٫
۸۱۴- حکمت ۲۳۵٫
۸۱۵- حکمت ۳۹۰٫
۸۱۶- حکمت ۹۸٫
۸۱۷- خطبه ۱۴۲٫
۸۱۸- نامه ۳۱٫
نهج البلاغه موضوعی //عباس عزیزی