58 از جمله نامه هاى امام ( ع ) به اسود بن قطيبه سرلشكر سپاه حلوان
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اَلْوَالِيَ إِذَا اِخْتَلَفَ هَوَاهُ مَنَعَهُ ذَلِكَ كَثِيراً مِنَ اَلْعَدْلِ فَلْيَكُنْ أَمْرُ اَلنَّاسِ عِنْدَكَ فِي اَلْحَقِّ سَوَاءً فَإِنَّهُ لَيْسَ فِي اَلْجَوْرِ عِوَضٌ مِنَ اَلْعَدْلِ فَاجْتَنِبْ مَا تُنْكِرُ أَمْثَالَهُ وَ اِبْتَذِلْ نَفْسَكَ فِيمَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَيْكَ رَاجِياً ثَوَابَهُ وَ مُتَخَوِّفاً عِقَابَهُ وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلدُّنْيَا دَارُ بَلِيَّةٍ لَمْ يَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِيهَا قَطُّ سَاعَةً إِلاَّ كَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ أَنَّهُ لَنْ يُغْنِيَكَ عَنِ اَلْحَقِّ شَيْءٌ أَبَداً وَ مِنَ اَلْحَقِّ عَلَيْكَ حِفْظُ نَفْسِكَ وَ اَلاِحْتِسَابُ عَلَى اَلرَّعِيَّةِ بِجُهْدِكَ فَإِنَّ اَلَّذِي يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْ ذَلِكَ أَفْضَلُ مِنَ اَلَّذِي يَصِلُ بِكَ وَ اَلسَّلاَمُ
ترجمه
« امّا بعد ، اگر خواست حاكم نسبت به مردم يكنواخت نباشد ، اين روش او را در بسيارى موارد از اجراى عدالت در بين مردم باز مىدارد ، بنابر اين بايد امر مردم ، در برابر حق نزد تو يكسان باشد ، زيرا هيچ وقت از ستمكارى نتيجه عدالت برنمىآيد ، پس از كارى كه مانند آن را دوست ندارى دورى كن ، و خود را به انجام آنچه خداوند بر تو واجب كرده است ، وادار كن در حالى كه به پاداش او اميدوار ، و از كيفرش ترسانى .
و بدان كه دنيا جاى گرفتارى و آزمون است ، هرگز كسى در آنجا دمى آسوده نبوده است مگر اين كه همان يك ساعت آسودگى باعث اندوه وى در قيامت گردد ، و بدان كه هيچ چيز تو را بىنياز از حق نمىگرداند ، و از جمله حقوق بر تو ،حفظ خويشتن ، و تلاش در راه اصلاح امور مردم است ، زيرا بيش از آنچه از طرف تو به مردم مىرسد ، پاداش الهى عايد تو مىگردد و السلام » .
شرح
در اين بخش از نامه امام ( ع ) سخنان لطيفى است :
1 امام ( ع ) بر ضرورت ترك خواستهاى گوناگون ، و خوددارى از پيروى خواستهاى جوراجور ، توجّه داده است ، به دليل پيامد ناروايى كه دارد ، يعنى بازماندن از اجراى موارد بسيارى از عدالت ، و جهت ارتباط آن روش با چنين پيامدى روشن است ، زيرا پيروى از خواستههاى گوناگون باعث انحراف از ميانه روى در كارها مىشود .
پس از اين كه بر پيامد نادرست ستمكارى توجه داده است ، امر به گسترش عدالت و برابر داشتن مردم در برابر حق ، فرموده ، آنگاه بر فضيلت عدل و داد با قياس مضمرى اشاره كرده است كه صغراى آن عبارت :فانّه . . . العدل است كه تقدير آن چنين است : زيرا در ستمكارى ، چيزى جاى عدالت را پر نمىكند ، و كبراى مقدر آن نيز چنين است : و هر چه را كه ستم و جور جبران نكند ، بايد آن را انجام داد و از آن پيروى كرد .
2 چون پيروى از تمايلات گوناگون ، از امورى است كه اگر مانند آن در حقّ خود وى و يا درباره كسى از كارگزاران وى اتّفاق بيفتد ، آن را زشت و ناروا مىشمارد و به منزله آزارى است كه به او مىرسد ، از اينرو امام ( ع ) او را مأمور به اجتناب كرده و دستور داده است كه مبادا از جانب او درباره ديگران عملى سر بزند كه مانند آن را از ديگران در حق خود نمى پسندد . و عبارت امام ( ع ) مقصود را بخوبى مى رساند ، و هدف بر حذر داشتن از چنان كارى است .
3 وانگهى او را مأمور ساخته كه خويشتن را براى اجراى واجبات الهى آماده سازد ، بنا به دو انگيزه اميد به پاداش و ترس از عقوبت ، زيرا آنها انگيزه عملند .
4 به وى هشدار داده است كه دنيا جاى گرفتارى و آزمون است ، چنانكه خداى متعال فرموده است : الّذى خَلَقَ المَوْتَ وَ الحَيوةَ لِيَبْلُوَكُمْ ايُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً [ 1 ] .
و چون عمل صالح در دنيا باعث آمادگى براى خوشبختى دائم است ،ناگزير آسودگى از عمل در دنيا ، باعث واگذاشتن وسيله خوشبختى است كه روز قيامت سعادت جز بدان وسيله ميسّر نمىشود ، بنابر اين از جمله پيامدهاى آسودگى در دنيا تأسّف خوردن بر نتيجهاى است كه روز قيامت از فراغت عايد مىشود .
5 او را متوجّه بر ضرورت انجام عمل حق ساخته است ، از آنرو كه هيچ چيز او را از حق بىنياز نمى گرداند ، زيرا جز حق همه چيز ، بيهوده كارى است ، و بيهوده كارى باعث نيازمندى در آخرت است ، بنابر اين باطل باعث بى نيازى نمى شود .
6 او را بر اين مطلب توجه داده است كه از جمله حقوق واجب بر او حفظ خويشتن است ، يعنى خود را از لغزش بر صراط مستقيم و افتادن در راستاى جهنم حفظ كند ، سپس نسبت به مردم با كوشش و تلاش رسيدگى كند و دست آنها را در راه امر به معروف و نهى از منكر بگيرد ، و حفظ خويشتن را از آنرو مقدّم داشته كه اهميت بيشترى دارد و بر ضرورت هر دو مورد با اين عبارت توجه داده است فانّ الّذى . . . مقصود آن است كه آنچه از كمالات و پاداش به دليل پايبندى دو امر مذكور در آخرت عايدت مىشود از آنچه كه از طريق عدالت و احسان تو به مردم به صورت منفعت و يا دفع ضرر ، به آنها مىرسد ، برتر است . توفيق از آن خداست .
________________________
[ 1 ] سوره ملك ( 67 ) آيه ( 2 ) يعنى : خدايى كه مرگ و زندگى را آفريد كه شما بندگان را بيازمايد تا كدام نيكوكار تريد .
ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم جلد ۵