google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
مترجمان و شارحان نهج البلاغه

زندگینامه عبد الباقى صوفى تبريزى، مؤلّف منهاج الولاية فی شرح نهج البلاغه(متوفی1039)

جمال السالكين عبد الباقى خطّاط صوفى، متخلّص به «باقى» و ملقّب به «دانشمند»، فاضل و عالم و محقّق و شاعر و اديب تبريزى الاصل و ساكن در بغداد بود.

وى معاصر با شاه عبّاس صفوى (سلطنت به سالهاى: 966-  1038) و وفات او پس از فوت شاه عبّاس و به سال 1039 ق. بوده است.

در كتب مختلف رجال، به تاريخ ولادت و استادان و مشايخ وى اشاره‏اى نشده و اين نكته مورد صراحت و اتّفاق است كه ايشان متمايل به مسلك صوفيه بوده، و مدّتى با «دده مصطفى» در مولوي خانه معاشرت داشته، و به گفته تذكره نصرآبادى مدّتى از عمر خود را در خانقاه مولويها گذرانده است. ملّا عبد الباقى با سيّد ميرزا ابراهيم همدانى ارتباط دوستى و صفا و صميميت داشته و بين آنها مراسلات و مكتوبات برقرار بوده است. سيّد ابراهيم همدانى در گذشته به سال 1026 ق. از علماى صاحب نظر در معقولات و فلسفه، و آرا و نظراتش در معقولات نزد علماى معاصرش قابل قبول و معتبر بود تا آنجا كه شيخ بهايى علم ايشان را بر ميرداماد ترجيح مى‏ داده است.نمونه‏اى از مكتوبات و مراسلات بين عبد الباقى و سيّد ابراهيم همدانى در همين بخش آورده مى ‏شود.

عبد الباقى، معروف به حسن خطّ در نسخ و ثلث بود و از مشاهير خوشنويسان نسخ و خصوصا ثلث دوره صفوى است. سپهر و ميرزا سنگلاخ، وى را خوشنويس نستعليق هم دانسته‏ اند، امّا آثارى به نستعليق از ايشان يافت نشده است.از استادان عبد الباقى در خطّ، علاء الدين تبريزى از استادان معروف خطّ در تبريز بود كه اين استاد، شاگردانى همانند عبد الباقى و على رضا عبّاسى را تربيت كرد.

 از حكايات قابل توجّه و نقل شده در متون مختلف، دعوت شاه عبّاس بزرگ موقع بناى مسجد جامع عبّاسى از او براى نوشتن كتيبه‏ هاى آن مسجد است كه شاه عبّاس، محمّد حسين چلبى را به دنبال عبد الباقى فرستاد تا براى انجام اين امر از بغداد به اصفهان بيايد، امّا وى دعوت شاه را نپذيرفت. در برخى از متون آمده كه پس از فتح قندهار توسّط شاه عبّاس، عبد الباقى دعوت شاه را اجابت كرد و به اصفهان آمد و كتيبه مسجد جامع را نگاشت. امّا در رياض العارفين چنين آمده كه پس از فتح بغداد، عبد الباقى را براى نوشتن كتيبه مسجد به اصفهان آوردند.

شيخ آقا بزرگ تهرانى در الذريعة گفته دوم را صحيحتر مى ‏داند و در ريحانة الأدب و دانشمندان آذربايجان نيز همين گفته دوم چنين نقل شده كه شاه عبّاس پس از گرفتن بغداد، عبد الباقى را به اصفهان برد و او را وادار كرد تا كتيبه مسجد را بنويسد. خطوط گنبد بزرگ و صفحه مقابل و طاق در مسجد جامع عبّاسى از اوست.

اين قطعه در حكايت از اوست:

در قصّه شنيديم كزين پيش بزرگى
يك بدره«» زر داد به يك بيت فلانى‏

ما هم به طمع، پيش بزرگان زمانه‏
بستيم ميانىّ و گشاديم زبانى‏

برديم بسى رنج و نشد حاصل از اين كار
جز خوردن خونى و بجز كندن جانى‏

گر تربيت اين است بسا كاهل سخن را
دل تافته گردد چو تنور از پى نانى‏

عنقا«» و كرم هر دو يكى دان كه از ايشان
جز نام نيابند به تحقيق نشانى‏

اى اهل هنر، قصّه همين است كه گفتيم‏
هان تا نفروشيد يقينى به گمانى‏

اين ابيات نيز از اوست:

اهل دل، كى ز پى سلطنت و جاه رود
كيست كز تخت فرود آيد و در چاه رود

بود كلام تو ثبتم به صفحه صفحه دل
به سينه‏ام دل صد پاره، مصحف بغلى است‏

قطعه دوم عبد الباقى در شكايت:

صاحبا عيد آمد و ما را مهيّا هيچ نيست
جامه در بر، فوطه«» بر سر، كفش در پا هيچ نيست‏

شال و منديل«» و قبا و كفش در بازار هست‏
قيمتش بسيار كردم پول پيدا هيچ نيست‏

كردم از پوشيدنى قطع نظر امّا چه سود
خوردنى در خانه ما غير سرما هيچ نيست‏

سفره اعلا و دون از نان و از حلوا پر است‏
پيش ما غير از كتاب نان و حلوا هيچ نيست‏

گر چه در بازار رنگارنگ انگور است ليك
در كف اطفال ما جز ريش بابا هيچ نيست‏

حال خدمتكار و نوكر را چه گويم در لباس‏
جز زمين و آسمان در زير و بالا هيچ نيست‏

اين همه بگذار و حرف قرض خواهان را شنو
وجه قرض امّا بجز امروز و فردا هيچ نيست‏

جزويى قرض از كسى كردم طلب، گفتا: به چشم‏
تا قيامت صبر كن زيرا كه حالا هيچ نيست‏

از ره طبع آزمايى چند بيتى گفته شد
ورنه ما را جز خدا از كس تمنّا هيچ نيست‏

آثار و تأليفات عبد الباقى

تأليفات عبد الباقى كه در متون مختلف از آن ياد شده چنين است:

1. تفسير قرآن كريم به طريقه تصوّف و با مذاق عرفانى

2. تفسير نهج البلاغه به فارسى و مبسوط به طريقه تصوّف و عرفان

3. شرح الصحيفة الكاملة السجّادية، مبسوط و به طريقه تصوّف و عرفان

4. ديوان شعر

5. نامه فلسفى-  عرفانى او به ميرزا ابراهيم همدانى در ميان آثار ذكر شده، از تفسير قرآن و شرح الصحيفة السجّادية نسخه‏اى، اعمّ از خطّى و چاپى، رؤيت نشده، و فقط شيخ آقا بزرگ تهرانى از صاحب رياض نقل كرده كه نسخه‏اى از اين دو تأليف عبد الباقى، نزد ملّا رفيعا گيلانى موجود بوده است.«» همچنين از ديوان شعر او نيز نسخه‏اى مشاهده و معرّفى نشده و شيخ آقا بزرگ تهرانى، خود قطعه‏اى از اين ديوان را ضمن مجموعه‏اى در كتابهاى شيخ موسى اردبيلى در نجف رؤيت كرده است.

بنا بر اين، در ميان كتابهاى عبد الباقى، تنها نسخه‏ هايى چند از تفسير نهج البلاغه با نام منهاج الولاية فى نهج البلاغة در مخازن نسخ خطّى مختلف موجود بوده كه پس از جمع‏آورى و تصحيح و تحقيق آن، در كتاب حاضر به چاپ رسيده است.

نامه عبد الباقى به سيّد ابراهيم همدانى

نسخه‏اى از اين نامه عرفانى-  فلسفى، كه در الذريعة«» معرّفى شده، در كتابخانه مجلس به شماره 61-  5283 موجود بوده و در الذريعة نيز همين نسخه مورد اشارت است. اخيرا نسخه ديگرى از همين نامه در كتابخانه مجلس ضمن مجموعه طباطبايى با شماره 901 به فهرست رسيده است.

صاحب رياض العلماء پس از مشاهده اين نامه، ضمن درج تمامى مطالب آن در رياض‏ العلماء، آن را به سيّد ابراهيم همدانى در پاسخ به نامه عبد الباقى نسبت داده است. با تطبيق دو نسخه موجود در كتابخانه مجلس با نامه درج شده در رياض العلماء، يكسان بودن عبارات اين چند نامه احراز مى‏گردد. از اين نظر، با مشاهده قرائن موجود در دو نسخه خطّى مجلس و با دقّت در مفاد و سياق عبارات نامه، انتساب آن به عبد الباقى رجحان دارد.

متن كامل نامه چنين است: به حقّ بيت و به حقّ صاحب بيت و به حقّ دلهاى شكسته و به حقّ آن كه دلهاى دوستانش را شكسته مى‏دارد، كه از قيود امور صوريه و تعيّنات اعتباريه خود را خلاص ساختن، كار مردان است و دليران است، و هر جبّه و جوشن‏پوش را از ميدان مردانگى ميسّر نيست و ظاهر عبارت «الشفقة على خلق اللّه» سدّ راه سالكان است. جهت آنكه شفقت بر خلق معنى ديگر است و علاقه با خلق امر ديگر. انداختن ابراهيم خليل اللّه-  عليه السلام-  هاجر و اسماعيل را در وادى غير ذى زرع صحراى مكّه و به جانب شام رفتن و با ايشان سخن نگفتن، از قبيل ترك علاقه بود نه از قبيل ترك شفقت بر خلق. چون چنين باشد كه «الشفقة على خلق اللّه» از ايشان ميراث است و تسليم كردن ابراهيم اسماعيل را به حمايت اللّه تعالى از كمال شفقت ناشى است چرا كه حمايت اللّه تعالى به از حمايت ابراهيم است بلا شكّ و ريب، كريمى كه گاو يتيمى را در بيشه ميان سباع حفظ كند و به پرى پوستش به زر بفروشد جهت يتيم به بركت توكّل پدرش، اسماعيل را نيز در صحراى مكّه حفظ مى‏تواند كرد به بركت توكّل ابراهيم، با خلق بر آمدن كار صعب است و جمع بين الاضداد از جمله محالات است، با حقّ آشنا شدن چندان دشوار نيست چه اراده خود را به اراده واگذاشتن از قبيل ممكنات و انسان را از اين مقام بهره هست و به وقوع پيوسته.

آثارى به خطّ عبد الباقى

آثارى چند به خطّ عبد الباقى يافته و مشاهده شده كه برخى از آن عبارت است از:

  1.   صد كلمه امير المؤمنين [صد كلمه جاحظ] به خطّ نسخ عبد الباقى و ترجمه آن با نستعليق شاه محمود زرّين قلم، ذكر شده در طبقات أعلام الشيعة.
  2.  صد كلمه امير المؤمنين به خطّ ثلث عبد الباقى و نستعليق شاه محمود زرّين قلم، موجود در كتابخانه مركزى آستان قدس به شماره 1729
  3.  مرقّع قصيده برده به خطّ عبد الباقى نوشته شده به سال 1036 ق. موجود در كتابخانه مجلس.
  4.  رقعه‏اى به خطّ ثلث و نسخ خوش با رقم «كتبه باقى» از مرقّع شماره 1 كتابخانه آستان قدس.«» در كتاب اطلس خطّ،«» تصويرى از نمونه ثلث و نسخ عبد الباقى به نقل از كارنامه بزرگان، درج شده است.

منهاج الولاية و ابواب آن

عبد الباقى، مطالب نهج البلاغه را در دوازده موضوع زير به شرح و تفسير كشانده و هر يك را در بابى خاصّ قرار داده است. وى در هر باب از شرح خود، خطبه‏هايى از نهج البلاغه در آن موضوع-  و در موارد كمى نيز كلمات قصار و نامه‏ هاى حضرت-  را انتخاب كرده در ابواب كتاب، پس از بيان عبارت كوتاه يا چند عبارت از خطبه مذكور به شرح و تفسير آن پرداخته است. شرح برخى از عبارات نهج البلاغه را با تفصيل بيشتر، و شرح برخى ديگر از عبارات را كوتاهتر، و در موارد معدودى نيز فقط به ترجمه عبارات اكتفا كرده است، و بيشتر مطالبى كه از كتب عرفانى نقل نموده به زبان عربى است.

گستردگى و تفصيل مطالب در ابواب مختلف كتاب نيز يكسان نبوده و مباحث‏ برخى از ابواب-  همچون باب اوّل و دوم-  بسيار مفصّل و طولانى‏تر از مباحث در ديگر ابواب مى‏باشد. ابواب دوازده‏گانه كتاب چنين است:

الباب الأوّل: فى تحميد اللّه تعالى و توحيد ذاته و أسمائه و صفاته العلى و بيان عجائب صنائعه

اين باب، از گسترده‏ترين ابواب كتاب [از جهت حجم و گستردگى مباحث‏] است، و در آن هفت خطبه نهج البلاغه مورد شرح و تفسير قرار گرفته و بيشتر مباحث اين باب، اختصاص به شرح خطبه اوّل دارد.

الباب الثاني: فى نعت رسول اللّه و آله و مناقب ما جاء به من نعوت القرآن و أوصاف الإسلام

اين باب، پس از باب اوّل، گسترده‏تر و طولانى‏تر از ابواب ديگر كتاب است، و شرح و تفسير بيست خطبه را در بردارد.

الباب الثالث: فى شرف العلم و الهدى و أوصاف أصناف العلماء

در اين باب چهار خطبه و يك حكمت شرح و تبيين شده، و مباحث آن نسبتا كوتاه و مختصر است.

الباب الرابع: فى التقوى و صفات المتّقين و شعار الأولياء و الصالحين

اين باب، از كوتاهترين ابواب كتاب است، و در آن فقط يك خطبه شرح شده است.

الباب الخامس: فى ظرائف الحكم و لطائف الأمثال و الآداب

در اين باب، نه حكمت و بخشى از يك خطبه شرح و تفسير شده، و مطالب آن همچون ابواب بعدى نسبتا كوتاه است.

الباب السادس: فى الوصايا و النصائح الشافية و التذكير و الزواجر

اين باب تفسير شش خطبه و يك نامه را در بردارد.

الباب السابع: فى الإعراض عن الدنيا الفانية و الإقبال على الآخرة الباقية

در اين باب هشت خطبه و سه حكمت، شرح و تبيين شده است.

الباب الثامن: فى مذمّة الكبر و الفخر و الحسد و توبيخ المتكبّرين المتفاخرين

اين باب، مشتمل بر شرح و تفسير سه حكمت و سه خطبه-  و از آن جمله خطبه قاصعه-  مى‏باشد.

الباب التاسع: فى مذمّة الظلم و الظالمين و كلّ من خالف الهدى و الدين

در اين باب، خطبه طولانى «شقشقيه» (خطبه 3) شرح و ترجمه شده و پس از آن، نوزده خطبه بدون شرح و ترجمه ذكر شده است.

الباب العاشر: فى قوانين العدالة و الحكم و السياسة المدنية

اين باب، نامه امام على (ع) به مالك اشتر (نامه 53) را بدون شرح و ترجمه در بردارد.

الباب الحادى عشر: فى المعاد

و أحوال الموت و القبر و أهوال الحشر و القيامة و دخول الجنّة و النار اين باب مشتمل بر شرح و تفسير هفت خطبه است، و مباحث آن كوتاهتر از ابواب اوّل و دوم و طولانى‏تر از ساير ابواب كتاب است.

الباب الثاني عشر: فى الدعاء

در اين باب، شش خطبه كوتاه و يك حكمت در دعا، بدون شرح و ترجمه نگاشته شده است.

مطابق با تصريح صاحب رياض العلماء و نقل قول صاحب مستدرك الوسائل از ايشان«»، عبد الباقى بر اتمام اين شرح توفيق نيافته و در ابواب كوتاه و پايانى كتاب، شرح را ناتمام گذارده است.

تحقيق و بررسى در نسخه‏هاى خطّى كامل از اين شرح-  تا حدودى كه در دسترس نگارنده قرار گرفته-  خود تأييد و تأكيدى بر همين نظر است. چرا كه تعدادى از خطبه‏ها در باب نهم و تمامى ابواب دهم و دوازدهم كتاب بدون شرح مانده، اگر چه نامه و خطبه‏هاى كمى از نهج البلاغه در اين دو باب ذكر شده است.

نشانه‏ هاى اختصارى، شماره خطبه‏ ها

نسخه‏ هاى خطّى مورد استفاده در تصحيح، هر كدام با نشانه‏هاى خاصّ زير در پانويسها معيّن شده ‏اند:

1. نسخه كتابخانه آيت اللّه نجفى مرعشى با نشانه «مر»

2. نسخه كتابخانه مجلس شوراى اسلامى با نشانه «مج»

3. نسخه كتابخانه دانشگاه تهران با نشانه «دا» شماره‏هاى تعيين شده در خطبه‏هاى مورد شرح، مطابق با شماره آن در نهج البلاغه، تحقيق صبحى صالح و نهج البلاغه ترجمه دكتر شهيدى مى ‏باشد و با شماره خطبه‏ها در نهج البلاغه ترجمه فيض الاسلام كمى تفاوت دارد.«»

حبيب اللّه عظيمى 25 شهريور ماه 1375 مطابق با 1 جمادى الأوّل 1417 ق.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=