(خطبه229صبحی صالح)
و من كلام له ( عليه السلام ) في وصف بيعته بالخلافة قال الشريف و قد تقدم مثله بألفاظ مختلفة.
وَ بَسَطْتُمْ يَدِي فَكَفَفْتُهَا وَ مَدَدْتُمُوهَا فَقَبَضْتُهَا- ثُمَّ تَدَاكَكْتُمْ عَلَيَّ تَدَاكَّ الْإِبِلِ الْهِيمِ- عَلَى حِيَاضِهَا يَوْمَ وِرْدِهَا- حَتَّى انْقَطَعَتِ النَّعْلُ- وَ سَقَطَ الرِّدَاءُ وَ وُطِئَ الضَّعِيفُ- وَ بَلَغَ مِنْ سُرُورِ النَّاسِ بِبَيْعَتِهِمْ إِيَّايَ- أَنِ ابْتَهَجَ بِهَا الصَّغِيرُ وَ هَدَجَ إِلَيْهَا الْكَبِيرُ- وَ تَحَامَلَ نَحْوَهَا الْعَلِيلُ وَ حَسَرَتْ إِلَيْهَا الْكِعَابُ
لغات
تداكّ: سخت ازدحام كردن
تحامل: با زحمت راه رفتن
حسرت: حجاب از چهره خود برداشت
هيم: تشنگان
كعاب: دختر برجسته پستان
ترجمه
گفتار آن حضرت در بيان وصف كسى كه با آن حضرت، به خلافت بيعت كرد كه با عبارات ديگر در خطبه هاى قبل نيز بيان شده است، و در اينجا خطاب به مردم مى فرمايد:
«شما براى بيعت دستهايم را گشوديد و به طرف خود كشيديد ولى من آن را بستم و از قبول بيعت خوددارى كردم، تا سرانجام همانند شتران تشنه كه بر سر نهرهاى آب ازدحام مى كنند بر من هجوم آورديد چنان كه بند كفشم گسيخت و عبايم از دوشم افتاد، و ناتوانان پايمال شدند، و شادى مردم از بيعتشان با من به جايى رسيد كه اطفال با خوشحالى و پيران ناتوان با اندامهاى لرزان و بيماران با تحمل رنج و دوشيزگان بدون نقاب و عجله فراوان به سويم شتافتند.»
شرح
امام (ع) در اين قسمت از سخنان خود، به منظور استدلال عليه كسانى كه ظالمانه به مخالفت با او برخاستند و بيعت خود را شكستند وضعيت و چگونگى بيعت كردن آنان را تشريح مى فرمايد كه همان حالت اجتماعشان در آن روز، دليل بر آن است كه آنها با اختيار و كمال ميل، امر حكومت را به آن حضرت واگذار كرده اند، و براى روشن شدن مطلب، كثرت اجتماع و شدت هجوم آنها را به ازدحام شتران تشنه هنگام وارد شدن به آبشخور تشبيه كرده است، نكته ديگرى كه در اين تشبيه به نظر مى رسد آن است كه حضرت فضايل علمى و عملى خود را كه زنده كننده ارواح است تشبيه به آب فرموده و نيازمندى مردم را به استفاده از آن فضيلتها، به تشنگى شديدى تشبيه كرده است كه شتران را وادار مى كند تا براى رفع سوز تشنگى خود با حرص و ولع به جانب آب بشتابند.
و وطىء الضّعيف،
مضمون اين جمله كه از اين شدت اجتماع مردم شخص ناتوان زير دست و پاى آنها لگدمال شد همان معنايى است كه در خطبه شقشقيّه به اين بيان فرموده است: آن چنان هجوم مردم بر من براى بيعت زياد بود كه فرزندانم، حسن و حسين پايمال شدند و دو طرف لباسهايم پاره شد، اين قسمت از سخنان حضرت در حقيقت اشاره به يك استدلال منطقى است كه صغراى آن در متن كلام امام وجود دارد و كبراى آن تقديرى است، به اين صورت: شما با اين ميل و رغبت با من بيعت كرديد، و كسى كه اين چنين بيعت كند نمىتواند به آسانى آن را از دست بدهد، پس شما را نسزد كه اين بيعت را، درهم بشكنيد. توفيق از خداوند است.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم بحرانی)، ج 4 ، صفحهى 184-182