google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
180-200 خطبه ها شرح ابن میثمخطبه ها شرح ابن میثم بحرانی(متن عربی)

خطبه199ترجمه شرح ابن میثم بحرانی

(خطبه208صبحی صالح)

و من كلام له ( عليه ‏السلام ) قاله لما اضطرب عليه أصحابه في أمر الحكومة

 
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرِي مَعَكُمْ عَلَى مَا أُحِبُّ- حَتَّى نَهِكَتْكُمُ الْحَرْبُ- وَ قَدْ وَ اللَّهِ أَخَذَتْ مِنْكُمْ وَ تَرَكَتْ- وَ هِيَ لِعَدُوِّكُمْ أَنْهَكُ- .
لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَأْمُوراً- وَ كُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّاً- وَ قَدْ أَحْبَبْتُمُ الْبَقَاءَ وَ لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَكُمْ عَلَى مَا تَكْرَهُونَ

لغت

نهكتكم: شما را كهنه و خسته كرد.

ترجمه

گفتار آن حضرت، هنگامى كه يارانش در امر حكومت، با او به مخالفت برخاستند چنين فرمود:

«اى مردم تا كنون امر ميان من و شما بر طبق خواسته من بود تا اين كه جنگ شما را خسته كرد، و به ضعف و ناتوانى كشاند، و به خدا سوگند كه اين جنگ بسيارى از شما را نابود كرد، و برخى را به دست حوادث سپرد، امّا براى دشمنان شما خسته كننده ‏تر بود.
ديروز فرمانرواى شما بودم ولى امروز تحت فرمانم، و ديروز نهى كننده بودم و امروز نهى شده، شما زنده ماندن را دوست مى‏ داريد و من نمى ‏توانم، شما را به آنچه ميل نداريد، مجبور كنم.»

شرح

على ما احبّ،
تا كنون چنان كه من دوست داشتم از من اطاعت و پيروى‏ مى ‏كرديد. اسناد دادن نهك: كهنگى به جنگ، استعاره است براى آن كه جنگ آنها را ناتوان ساخته بود و بعد حضرت آن را به جامه اى مانند ساخته است كه بر اثر پوشيدن كهنه شده باشد و جنگ را كه سبب اين ناتوانى است، به پوشيدن لباس تشبيه كرده است، و معناى عبارت اين است: در گذشته حال من چنين بود كه مرا اطاعت مى‏كرديد، تا زمانى كه اين چنين از جنگ خسته شديد.

و اللَّه اخذت منكم و تركت،
كنايه از آن است كه جنگ وضع آنها را دگرگون كرده و گويى همين امر براى آنها عذرى شده است كه از زير بار جنگ شانه خالى كنند و با جمله و هى لعدّوكم انهك اراده كرده است كه به بهانه اين عذر كه جنگ آنها را خسته كرده از پاى ننشينند.

پس از بيان عذر ياران و پند دادن آنان شكايت آنها را به سوى خودشان برده و آنها را مورد عتاب و سرزنش قرار مى‏دهد زيرا علاوه بر آن كه حرف او را گوش نداده و فرمانش را اطاعت نكردند، او را به زور وادار كردند كه تن به حكميّت ديگران دهد و در نتيجه شخصى كه در گذشته نه چندان دور، فرمانده جامعه بود و آنان را امر و نهى مى‏كرد، اكنون ديگران او را امر و نهى مى‏كنند و اين امرى است بر خلاف وظيفه آنها و كارى است كه بايد آن را انجام نمى‏دادند.

و قد احببتم البقاء،

ياران خود را توبيخ مى‏ كند كه علاقه به زندگى دنيا آنها را به ترك جنگ وادار كرده است.

و ليس….:
معناى اين عبارت چنين است: من توانائى بر آن ندارم كه شما را بر آنچه دوست نمى‏داريد (جنگ) وادار كنم، يعنى بر حسب ظاهر بر آن توانايى ندارم اگر چه در صورت وجود مصلحت و اقتضاى شرع، حق آن را دارم.

ترجمه ‏شرح‏ نهج ‏البلاغه(ابن‏ ميثم بحرانی)، ج 4 ، صفحه‏ى 29-27

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=