google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
180-200 ترجمه خطبه ها شرح ابن میثمترجمه خطبه ها شرح ابن میثم

خطبه194ترجمه شرح ابن میثم بحرانی

(خطبه203صبحی صالح)

و من كلام له ( عليه ‏السلام ) في التزهيد من الدنيا و الترغيب في الآخرة

أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ- فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ- وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ يَعْلَمُ أَسْرَارَكُمْ- وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ- مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ- فَفِيهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَيْرِهَا خُلِقْتُمْ- إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا هَلَكَ قَالَ النَّاسُ مَا تَرَكَ- وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ- لِلَّهِ آبَاؤُكُمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً يَكُنْ لَكُمْ- وَ لَا تُخْلِفُوا كُلًّا فَيَكُونَ عَلَيْكُمْ

ترجمه

«اى مردم همانا دنيا سراى گذشتن و آخرت سراى ماندن است، بنا بر اين از گذرگاه خويش براى اقامتگاهتان توشه برگيريد و در پيشگاه كسى كه رازهاى شما را مى ‏داند پرده اسرار خود را ندريد.
دلهايتان را از دنيا بيرون كنيد پيش از آن كه بدنهاى شما از آن بيرون رود، در دنيا آزمايش مى‏ شويد و براى غير دنيا آفريده شده‏ ايد.
چون كسى بميرد مردم مى‏ گويند: چه باقى گذاشته، و فرشتگان گويند: چه چيز جلو فرستاده است خدا پدرانتان را بيامرزد مقدارى از دارايى خود را پيش از خود براى ذخيره آخرت بفرستيد كه به سود شماست و همه را براى دنيا نگذاريد، كه به زيان شما خواهد بود.»

شرح

امام (ع) در اين سخنان با يادآورى هدف دنيا و آخرت، انسانها را به‏ دورى از دنيا و علاقه ‏مندى به آخرت تشويق فرموده‏ اند: پس دنيا گذرگاه يعنى راه عبور به سوى آخرت است، كه به دو طريق امكان پذير است:

1- اختيارى، چنان كه بندگان شايسته خدا به طرف آخرت حركت مى ‏كنند.
2- اضطرارى، چنان كه عامه مردم ناچار مى‏ميرند و به سراى آخرت مى‏شتابند، و مراد امام (ع) در اين سخن رفتن اضطرارى است.
يادآورى دنيا و آخرت، با اين دو صفت: (گذرگاه و قرارگاه)، شبيه مقدمه‏اى براى اين جمله از سخن امام (ع) است: فخذوا من ممرّكم لمقرّكم.

و لا تهتكوا…. اسراركم،
يعنى با تظاهر به معصيت پرده درى نكنيد زيرا خدايى كه از رازهاى درونى شما آگاهى دارد به كارهاى علنى شما آگاه‏تر است.

و اخرجوا… أبدانكم،
امام (ع) در اين جمله مردم را به ترك دنيا پيش از مرگ، امر كرده و از آن بطور كنايه به «خارج كردن دلها از دنيا» تعبير فرموده است.
خرج فلان عن كذا، و اخرج نفسه من كذا، وقتى گفته مى‏شود كه از آن، دورى كند و بيزارى جويد.

ففيها اختبرتم،
اين گفتار امام اشاره به اين است كه آزمايش در اين دنيا از عنايات و توجهات خدا است چون باعث بيدارى انسان براى آخرت مى‏شود، و معناى آزمايش را پيش از اين دانستى.

و لغيرها خلقتم،
يعنى انسانها از نظر ذات و فطرت، براى رسيدن به سعادت اخروى آفريده شده‏اند، ولى اگر اعمال نيك نداشتند و به گناه آلوده شدند گرفتار شقاوت خواهند گرديد: (زمينه اصلى و فطرت اوليه در انسان سعادت است شقاوت امرى عرضى مى‏باشد).

انّ المرء…. قدّم،
مردم مى‏گويند: «از مال دنيا چه چيز گذاشته، و فرشتگان مى‏گويند: از كارهاى نيك چه عملى جلو فرستاده است.
امام (ع) در اين سخن، مردم و فرشتگان و آنچه را كه مورد سؤال اين‏ دو گروه است با هم ذكر فرموده، تا توجه دهد به اين كه كارهاى نيك و عبادات كه باعث سعادت اخروى است، بر كالاهاى دنيوى، شرافت و برترى دارد، زيرا كارهاى نيك خواسته ملائكه و مورد توجه آنهاست ولى امور مادّى دنيا مورد توجه مردم غافل و بيخبر است.

همراه آوردن دو لفظ ما ترك و ما قدّم به گونه‏اى زيبا اين مفهوم را بيان مى‏كند كه امور مادّى و دنيوى جدا شدنى است، و كارهاى نيك پيش فرستاده و براى آخرت انسان، ماندنى و سودمند است، پس بايد به كارهاى شايسته بيشتر توجه كرد و به امور مادّى دنيا كه جدا شدنى و رها كردنى است اعتنائى نكرد.
للَّه آبائكم،
جمله‏اى است كه عرب براى تعظيم و بزرگداشت شخص مورد خطاب مى‏آورد، و او، يا پدرش را به خدا نسبت مى‏دهد و به گونه‏هاى مختلف آورده مى‏شود، از قبيل: للَّه انت، لله ابوك و جزاينها…. بعضى از شارحان لام را براى عاقبت دانسته‏اند، يعنى: بازگشت پدران شما به سوى خداست، امّا در اين صورت، كلام از معناى تعجّب و تعظيم بيرون خواهد شد.

فقدموا بعضا…،
يعنى قدرى از متاع دنياى خود را به عنوان صدقه و مانند آن، پيش از خود بفرستيد تا ثوابش در آخرت براى شما باشد و تمام آن را بعد از مرگ خود براى ديگران مگذاريد زيرا سنگينى آن بر دوش شما خواهد بود،

چنان كه پيامبر اكرم (ص) فرموده است: «اى فرزند آدم، از امور دنيا تنها سه چيز براى تو سودمند است:

1- آنچه را كه با خوردن از بين ببرى.
2- آنچه را كه بپوشى و كهنه كنى.
3- آنچه را كه صدقه دهى و براى آخرت باقى گذارى«».

پيش از اين معلوم شد كه دادن زكات و صدقات و جز اينها، چگونه باعث پيدايش فضايل اخلاقى و پاداشهاى اخروى در انسان مى‏شود، و بر عكس بخل‏ورزى و ثروت اندوزى موجب بدبختى و شقاوت اخروى مى‏ گردد.

علت اين كه امام (ع) دستور مى‏دهد كه قدرى از ثروت دنيا را پيش از خود بفرستيد، و از گذاشتن تمام آن براى پس از مرگ منع مى‏كند، آن است كه بطور كلى محروم كردن وارثان از حق ارث جايز نيست و از طرفى ترك صدقات و ندادن زكات هم حرام است.
اين مطلب به طريق ديگرى نيز روايت شده كه حاصل معناى آن چنين است«».

آنچه كه پيش فرستاده‏ايد، در واقع به قرض خدا داده‏ايد، و اگر هيچ نفرستيد و براى پس از خود اندوخته كنيد بر ضرر شما و مايه زحمت شما خواهد بود، چنان كه خدا مى‏فرمايد: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً…«»».
كلمه قرض اين جا به عنوان استعاره آمده، و مناسبت آن، اين است كه معمولا قر

 گيرنده از كسى كه صاحب مال است درخواست قرض مى‏كند و با تشكّر از او، در موعد مقرّر عوض آن را به صاحب مال بر مى‏گرداند، لذا امام (ع) انفاق مال در راه خدا را به قرض دادن به خدا تشبيه كرده است زيرا خداوند بارها از مردم خواسته است كه زكات و صدقه بدهند، و از انفاق كنندگان در راه خود سپاسگزارى فرموده و به آنان كه صدقه مى‏دهند چند برابر آنچه بخشيده‏اند و ارزنده‏تر از همه آنها كه بهره‏اى ندارد بلكه زيان هم دارد، پاداش مى‏دهد و چون نگهدارى ثروت و به جاى گذاشتن آن بعد از مردن، چنان است، ناگزير مايه زحمت و گرفتارى صاحب مال مى‏شود. و توفيق از خداوند است.

ترجمه ‏شرح ‏نهج‏ البلاغه ابن‏ ميثم بحرانی ج 4 ، صفحه‏ ى 10-6

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=