(خطبه203صبحی صالح)
و من كلام له ( عليه السلام ) في التزهيد من الدنيا و الترغيب في الآخرة
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ- فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ- وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ يَعْلَمُ أَسْرَارَكُمْ- وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ- مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ- فَفِيهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَيْرِهَا خُلِقْتُمْ- إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا هَلَكَ قَالَ النَّاسُ مَا تَرَكَ- وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ- لِلَّهِ آبَاؤُكُمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً يَكُنْ لَكُمْ- وَ لَا تُخْلِفُوا كُلًّا فَيَكُونَ عَلَيْكُمْ
ترجمه
«اى مردم همانا دنيا سراى گذشتن و آخرت سراى ماندن است، بنا بر اين از گذرگاه خويش براى اقامتگاهتان توشه برگيريد و در پيشگاه كسى كه رازهاى شما را مى داند پرده اسرار خود را ندريد.
دلهايتان را از دنيا بيرون كنيد پيش از آن كه بدنهاى شما از آن بيرون رود، در دنيا آزمايش مى شويد و براى غير دنيا آفريده شده ايد.
چون كسى بميرد مردم مى گويند: چه باقى گذاشته، و فرشتگان گويند: چه چيز جلو فرستاده است خدا پدرانتان را بيامرزد مقدارى از دارايى خود را پيش از خود براى ذخيره آخرت بفرستيد كه به سود شماست و همه را براى دنيا نگذاريد، كه به زيان شما خواهد بود.»
شرح
امام (ع) در اين سخنان با يادآورى هدف دنيا و آخرت، انسانها را به دورى از دنيا و علاقه مندى به آخرت تشويق فرموده اند: پس دنيا گذرگاه يعنى راه عبور به سوى آخرت است، كه به دو طريق امكان پذير است:
1- اختيارى، چنان كه بندگان شايسته خدا به طرف آخرت حركت مى كنند.
2- اضطرارى، چنان كه عامه مردم ناچار مىميرند و به سراى آخرت مىشتابند، و مراد امام (ع) در اين سخن رفتن اضطرارى است.
يادآورى دنيا و آخرت، با اين دو صفت: (گذرگاه و قرارگاه)، شبيه مقدمهاى براى اين جمله از سخن امام (ع) است: فخذوا من ممرّكم لمقرّكم.
و لا تهتكوا…. اسراركم،
يعنى با تظاهر به معصيت پرده درى نكنيد زيرا خدايى كه از رازهاى درونى شما آگاهى دارد به كارهاى علنى شما آگاهتر است.
و اخرجوا… أبدانكم،
امام (ع) در اين جمله مردم را به ترك دنيا پيش از مرگ، امر كرده و از آن بطور كنايه به «خارج كردن دلها از دنيا» تعبير فرموده است.
خرج فلان عن كذا، و اخرج نفسه من كذا، وقتى گفته مىشود كه از آن، دورى كند و بيزارى جويد.
ففيها اختبرتم،
اين گفتار امام اشاره به اين است كه آزمايش در اين دنيا از عنايات و توجهات خدا است چون باعث بيدارى انسان براى آخرت مىشود، و معناى آزمايش را پيش از اين دانستى.
و لغيرها خلقتم،
يعنى انسانها از نظر ذات و فطرت، براى رسيدن به سعادت اخروى آفريده شدهاند، ولى اگر اعمال نيك نداشتند و به گناه آلوده شدند گرفتار شقاوت خواهند گرديد: (زمينه اصلى و فطرت اوليه در انسان سعادت است شقاوت امرى عرضى مىباشد).
انّ المرء…. قدّم،
مردم مىگويند: «از مال دنيا چه چيز گذاشته، و فرشتگان مىگويند: از كارهاى نيك چه عملى جلو فرستاده است.
امام (ع) در اين سخن، مردم و فرشتگان و آنچه را كه مورد سؤال اين دو گروه است با هم ذكر فرموده، تا توجه دهد به اين كه كارهاى نيك و عبادات كه باعث سعادت اخروى است، بر كالاهاى دنيوى، شرافت و برترى دارد، زيرا كارهاى نيك خواسته ملائكه و مورد توجه آنهاست ولى امور مادّى دنيا مورد توجه مردم غافل و بيخبر است.
همراه آوردن دو لفظ ما ترك و ما قدّم به گونهاى زيبا اين مفهوم را بيان مىكند كه امور مادّى و دنيوى جدا شدنى است، و كارهاى نيك پيش فرستاده و براى آخرت انسان، ماندنى و سودمند است، پس بايد به كارهاى شايسته بيشتر توجه كرد و به امور مادّى دنيا كه جدا شدنى و رها كردنى است اعتنائى نكرد.
للَّه آبائكم،
جملهاى است كه عرب براى تعظيم و بزرگداشت شخص مورد خطاب مىآورد، و او، يا پدرش را به خدا نسبت مىدهد و به گونههاى مختلف آورده مىشود، از قبيل: للَّه انت، لله ابوك و جزاينها…. بعضى از شارحان لام را براى عاقبت دانستهاند، يعنى: بازگشت پدران شما به سوى خداست، امّا در اين صورت، كلام از معناى تعجّب و تعظيم بيرون خواهد شد.
فقدموا بعضا…،
يعنى قدرى از متاع دنياى خود را به عنوان صدقه و مانند آن، پيش از خود بفرستيد تا ثوابش در آخرت براى شما باشد و تمام آن را بعد از مرگ خود براى ديگران مگذاريد زيرا سنگينى آن بر دوش شما خواهد بود،
چنان كه پيامبر اكرم (ص) فرموده است: «اى فرزند آدم، از امور دنيا تنها سه چيز براى تو سودمند است:
1- آنچه را كه با خوردن از بين ببرى.
2- آنچه را كه بپوشى و كهنه كنى.
3- آنچه را كه صدقه دهى و براى آخرت باقى گذارى«».
پيش از اين معلوم شد كه دادن زكات و صدقات و جز اينها، چگونه باعث پيدايش فضايل اخلاقى و پاداشهاى اخروى در انسان مىشود، و بر عكس بخلورزى و ثروت اندوزى موجب بدبختى و شقاوت اخروى مى گردد.
علت اين كه امام (ع) دستور مىدهد كه قدرى از ثروت دنيا را پيش از خود بفرستيد، و از گذاشتن تمام آن براى پس از مرگ منع مىكند، آن است كه بطور كلى محروم كردن وارثان از حق ارث جايز نيست و از طرفى ترك صدقات و ندادن زكات هم حرام است.
اين مطلب به طريق ديگرى نيز روايت شده كه حاصل معناى آن چنين است«».
آنچه كه پيش فرستادهايد، در واقع به قرض خدا دادهايد، و اگر هيچ نفرستيد و براى پس از خود اندوخته كنيد بر ضرر شما و مايه زحمت شما خواهد بود، چنان كه خدا مىفرمايد: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً…«»».
كلمه قرض اين جا به عنوان استعاره آمده، و مناسبت آن، اين است كه معمولا قر
گيرنده از كسى كه صاحب مال است درخواست قرض مىكند و با تشكّر از او، در موعد مقرّر عوض آن را به صاحب مال بر مىگرداند، لذا امام (ع) انفاق مال در راه خدا را به قرض دادن به خدا تشبيه كرده است زيرا خداوند بارها از مردم خواسته است كه زكات و صدقه بدهند، و از انفاق كنندگان در راه خود سپاسگزارى فرموده و به آنان كه صدقه مىدهند چند برابر آنچه بخشيدهاند و ارزندهتر از همه آنها كه بهرهاى ندارد بلكه زيان هم دارد، پاداش مىدهد و چون نگهدارى ثروت و به جاى گذاشتن آن بعد از مردن، چنان است، ناگزير مايه زحمت و گرفتارى صاحب مال مىشود. و توفيق از خداوند است.
ترجمه شرح نهج البلاغه ابن ميثم بحرانی ج 4 ، صفحه ى 10-6