google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
180-200 ترجمه خطبه ها شرح ابن میثمترجمه خطبه ها شرح ابن میثم

خطبه187ترجمه شرح ابن میثم بحرانی

(خطبه196صبحی صالح)

 

و من خطبة له ( عليه ‏السلام )

بعثة النبي‏

بَعَثَهُ حِينَ لَا عَلَمٌ قَائِمٌ- وَ لَا مَنَارٌ سَاطِعٌ وَ لَا مَنْهَجٌ وَاضِحٌ- أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ- وَ أُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا فَإِنَّهَا دَارُ شُخُوصٍ- وَ مَحَلَّةُ تَنْغِيصٍ سَاكِنُهَا ظَاعِنٌ وَ قَاطِنُهَا بَائِنٌ- تَمِيدُ بِأَهْلِهَا مَيَدَانَ السَّفِينَةِ- تَقْصِفُهَا الْعَوَاصِفُ فِي لُجَجِ الْبِحَارِ- فَمِنْهُمُ الْغَرِقُ الْوَبِقُ وَ مِنْهُمُ النَّاجِي عَلَى بُطُونِ الْأَمْوَاجِ- تَحْفِزُهُ الرِّيَاحُ بِأَذْيَالِهَا وَ تَحْمِلُهُ عَلَى أَهْوَالِهَا- فَمَا غَرِقَ مِنْهَا فَلَيْسَ بِمُسْتَدْرَكٍ وَ مَا نَجَا مِنْهَا فَإِلَى مَهْلَكٍ عِبَادَ اللَّهِ الْآنَ فَاعْلَمُوا وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ- وَ الْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ وَ الْأَعْضَاءُ لَدْنَةٌ- وَ الْمُنْقَلَبُ فَسِيحٌ وَ الْمَجَالُ عَرِيضٌ- قَبْلَ إِرْهَاقِ الْفَوْتِ وَ حُلُولِ الْمَوْتِ- فَحَقِّقُوا عَلَيْكُمْ نُزُولَهُ وَ لَا تَنْتَظِرُوا قُدُومَهُ

 

لغات

ساطع: بلند 

لدن: نرم

وبق: نابود

إرهاق: پيوستن

ترجمه

«خداوند هنگامى پيامبر (ص) را به رسالت برانگيخت كه نه نشانه ‏اى (از دين) بر پا و نه چراغ هدايتى فروزان، و نه راه روشنى نمايان بود.
اى بندگان خدا شما را به تقوا و پرهيزگارى سفارش مى‏ كنم، و از دنيا بر حذر مى‏ د ارم، زيرا دنيا گذرگاه، و محلّ تلخكامى و ناگوارى است، ساكن آن كوچ مى‏كند و مقيمش از آن جدا مى‏شود، دنيا به كشتى مى ‏ماند كه‏ در كشاكش امواج دريا وزش تند بادهاى بنيان كن آن را به لرزش و جنبش در آورد، گروهى از سرنشينان آن غرق و نابود شوند و دسته‏اى كه جان به در برده‏اند در ميان امواج دريا گرفتار باشند، و باد آنان را به اين سو و آن سو برد، و دچار بيم و هراس سازد، پس از آن كه غرق شده ديگر به دست نمى‏آيد، و آن كه جان بدر برده نيز در شرف نابودى است.

اى بندگان خدا اكنون كه زبانها آزاد، و بدنها سالم، و اعضا كارگزار، و جاى آمد و شد باز و ميدان فرصت فراخ است كار كنيد، پيش از آن كه فرصت از دست رود و مرگ فرا رسد و آن را در برابر خود بينيد بى آن كه انتظار ورود او را داشته باشيد»

شرح

روشن است كه منظور امام (ع) از يادآورى اوضاع جهان مقارن بعثت، بيان برترى و بلندى مقام پيامبر اكرم (ص) است.

فرموده است: حيث لا علم قائم.
واژه علم و منار را براى رهنمايان راه خدا و داعيان به سوى او استعاره فرموده است، و منظور از عدم بر پايى علم حقّ و روشن نبودن چراغ هدايت، فقدان اينان در دوران فترت و زمان جاهليّت است.

فرموده است: و لا منهج واضح.
يعنى هيچ آيين درست و راه صحيحى كه به سوى خدا رهنمون شود، و از شايبه اباطيل خالى و شايسته پيروى باشد در آن زمان وجود نداشت.
پس از اين امير مؤمنان (ع) به تقوا و پرهيز از نافرمانى خدا سفارش مى‏ كند، و مردم را از دنيا بر حذر مى‏دارد، و براى اين كه نفرت مردم را نسبت به آن برانگيزد به ذكر معايب آن مى ‏پردازد، اين كه فرموده است: فإنّها دار شخوص (سراى كوچ كردن) است، زيرا انتقال از آن ضرورى و اجتناب ناپذير است و محلّة تنغيص براى اين كه خوشيهاى آن با رنجها و بيماريها آميخته است بلكه چنان كه گفته شده لذّت در دنيا همان خلاصى از رنج است.

فرموده است: ساكنها ظاعن و قاطنها بائن
به منزله تفسيرى براى جمله دار شخوص مى ‏باشد.

فرموده است: تميد بأهلها… تا إلى مهلك.
امير مؤمنان (ع) دنيا و احوال مردمش را در آن، به كشتى در هنگام وزيدن بادهاى سخت، و رويدادها و دگرگونيهاى دنيا را به لرزش و جنبش آن تشبيه كرده، و ابتلاى به بيماريها و بروز رخدادهايى كه انسان را در آستانه نابودى قرار مى‏ دهد به احوالى كه كشتى به هنگام وزش بادهاى سخت در ميان تلاطم امواج دريا پيدا مى‏ كند همانند كرده، و سرنگونى و پراكندگى مردم را به هنگام بروز برخى رويدادها به احوال سرنشينان اين كشتى كه گرفتار طوفان باد و تلاطم امواج دريا گرديده ‏اند شبيه دانسته كه برخى از آنها غرق و نابود مى‏شوند، و دسته‏اى رهايى مى‏يابند، و مثل كسى را كه از غرق شدن رهايى يافته مثل كسى شمرده كه از ابتلاى به بيمارى بهبودى يافته و بدين سبب مرگ او تا دچار شدن به بيمارى ديگر به تأخير افتاده و در اين ميان بايد سختيها و رنجهاى زندگى را تحمّل كند تا بالاخره مرگ او فرا رسد چنان كه آن كس كه از غرق شدن جان به در برده است امواج دريا و طوفان باد او را به هر سو مى‏رانند و دچار هول و هراس و سختى و رنج مى‏سازند، و پس از رهايى از همه اينها باز هم او از مرگ گزيرى ندارد و بايد در موقعى مرگ او فرا رسد و به مرضى نابود گردد. منظور از مهلك كه به معناى محلّ هلاكت است مرضى است كه انسان در آن جان خود را از دست مى‏ دهد.
پس از اين امام (ع) به سعى در عمل و كوشش در كار آخرت دستور مى‏دهد، و شرايط و احوالى را كه اكنون براى اين مقصود فراهم است يادآورى مى‏كند تا فرصت را غنيمت شمارند و از آن بهره‏بردارى كنند، اين شرايط و احوال، داشتن زبان سالم و گوياست كه مى‏تواند با آن ذكر خدا را به جا آورد، و أمر به معروف و نهى از منكر كند و ديگر تكاليفى را كه متوجّه اين عضو است به انجام رساند، همچنين دارا بودن صحّت بدن و كارآيى اعضا و جوارح است كه پيش از آن كه براثر بيمارى و آسيب از كار بيفتند انسان را در به جا آوردن طاعت و عبادت كمك و همراهى مى‏كنند، مراد از و المنقلب فسيح گشادگى ميدان عمل، و كنايه از زمان تندرستى و جوانى است، و جمله و المجال عريض نيز مفهومى نزديك به همين معنا دارد، ذكر فرا رسيدن اجل و در آمدن مرگ براى بيم دادن و كشانيدن آنها به سعى در عمل براى آخرت است.

سپس به شنوندگان گوشزد مى‏ كند كه فرا رسيدن مرگ را پيش از آن كه بر شما فرود آيد محقّق بشماريد، يعنى به ياد آن باشيد و در دل خود آن را ثابت و پا بر جا بداريد و فرض كنيد كه همين حالا واقع شده است، زيرا در اين صورت انسان بيشتر به عمل وادار و برانگيخته مى شود، از اين رو پيامبر اكرم (ص) فرموده است: نابود كننده خوشيها را زياد ياد كنيد«». و بدين سبب امام (ع) نهى كرده است از اين كه ورود مرگ را در آينده انتظار داشته باشند، زيرا چنين انتظارى اين توهّم را در انسان پديد مى‏آورد كه مرگ از او دور است و با آن فاصله دارد، در نتيجه براى تلاش در عمل و كوشش در كار آخرت سست و بى‏ اعتنا مى‏ گردد. و توفيق از خداوند است.

ترجمه‏ شرح‏ نهج ‏البلاغه ابن‏ ميثم بحرانی، ج 3 ، صفحه‏ ى 796-793

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=