google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
70 خطبه ها شرح ابن میثمترجمه خطبه ها شرح ابن میثم

خطبه 77 ترجمه شرح ابن میثم بحرانی (کمبودهای زنان،شناسانیدن زن در واقعیت زندگی)

 

(خطبه 80 صبحی صالح )

و من خطبة له ( عليه‏السلام  ) بعد فراغه من حرب الجمل في ذم النساء ببيان نقصهن‏

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ

فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ

وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ

وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ

فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا

يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَرِ

 

لغات

عزب: رفعت، دور شد.

اعذر: عذرش را آشكار كرد.

مسفره: درخشان و روشن.  

ترجمه

سخنى از آن حضرت (ع) پس از فراغت از جنگ جمل، در نكوهش زنان، فرمود:

اى مردم، بدانيد كه زنان را ايمان ناقص است ،و بهره‏ مندي هايشان ناقص است ،و عقلهايشان ناقص است.

اما ناقص بودن ايمانشان از آن روست كه در ايام حيض از خواندن نماز و گرفتن روزه معذورند .

و ناقص بودن عقلهايشان، بدان دليل است كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد است .

و نقصان بهره ‏منديشان در اين است كه ميراث زنان نصف ميراث مردان است.

از زنان بد بپرهيزيد و از زنان خوب حذر كنيد و كار نيك را به خاطر اطاعت از آنان انجام

مدهيد، تا به كارهاى زشت طمع نكنند.

شرح

پس از جنگ جمل كه هلاكت جمع فراوانى از مسلمين را در پى داشت و از تصميم و اراده يك زن (عايشه) به وجود آمده بود. امام (ع) مردم را متوجّه‏ نقص زنان و امورى كه موجب آن مى ‏شود كرده، از سه جهت زنها را داراى نقص و به شرح زير معرّفى كرده‏ اند.

1-  نقص ايمان: دليل كمبود ايمان آنها را، دورى از نماز و روزه به هنگام حيضشان دانسته‏ اند. بديهى است كه نماز و روزه از كمال ايمان و نوعى رياضت معنوى است، دورى زنان از اين رياضت به هنگام عادت ماهيانه موجب نقص ايمانشان مى‏ شود.

شريعت بدين جهت از آنها در انجام اين دو نوع عبادت رفع تكليف كرده است كه در حال ناپاكى هستند و شايسته نيست ناپاكان فراروى حضرت سبحان به عبادت بايستند. بعلاوه روزه نگرفتن زنها وجه عقلى ديگرى نيز دارد و آن ضعف مفرطى است كه در اثر خونريزى در آنها پديد مى ‏آيد. مضافا بر اينها اسرار شريعت ظريفتر از آن است كه خرد انسانها بدان دست يابد. به هر حال در ايّام حيض، زنها نبايد نماز بخوانند و روزه بگيرند، اين دليل كمبود ايمان آنهاست.

2-  نقص بهره و نصيب: امام (ع) به كمبود سهم ارث زنها اشاره فرموده است. ميراثى كه زنها مى‏ برند نصف ميراث مردهاست، چنان كه خداوند متعال در اين باره مى‏ فرمايد: يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ«».

شايد علّت اين كه مردان ميراث بيشترى مى‏ برند وجوب نفقه‏ اى است كه از زن و فرزند بر عهده دارند ولى زنها نفقه‏ اى بر ذمّه ندارند، و خود واجب النّفقه شوهرانشان كه سرپرستى آنها را دارند، و در حقيقت مثل خدمت‏گزارى براى آنها به حساب مى‏ آيند، مى‏ باشند.

3-  نقص عقل دارند: دليل نقصان عقل زنها دو چيز است:

اوّل علّت درونى و داخلى: و آن كمبود استعداد، به لحاظ سرشت و خلقتى‏ است، كه زنها بر آن آفريده شده ‏اند و همان كم استعدادى موجب مى‏ شود كه نقصان عقل داشته باشند، بر خلاف مردها كه زمينه بيشترى براى شكوفايى عقل دارند. حق تعالى به همين حقيقت اشاره كرده مى‏ فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ«». اين آيه شريفه دليل ضعف قوه ذاكره زنهاست كه دلالت بر فراموش كارى آنها مى‏ كند. به همين دليل است كه خداوند شهادت دو زن را به منزله شهادت يك مرد قرار داده است.

دوم علت بيرونى: و آن معاشرت كم آنها با انديشمندان و عقلاست. با رياضت قواى حيوانى خود را تضعيف نمى ‏كنند تا قوانين عقل را در تنظيم كار معاش و معاد به همراه داشته باشند. بدين جهت است كه حكم قواى حيوانى در آنها بر حكم قواى عقلانى‏ شان غلبه دارد، و زنها رقيق القلب، گريان، حسود، لجوج، گناهكار، زارى كننده، وقيح، دروغگو و مكّارترند بيشتر فريب مى‏ خورند و امور جزئى را فراوان پيگيرى مى‏ كنند. چون زنان داراى صفات فوق هستند، حكمت الهى اقتضا كرده است كه براى آنها سرپرست مدبّر بگمارد تا امر زندگى آنها را سامان بدهد. و لذا فرموده است: الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ«».

بدليل همين مكرپذيرى و كم‏ خردى و دارا بودن نيروى شهوانى، پوشش بدن و حجاب براى زنها واجب شده است.

قوله عليه السلام: فاتّقوا شرار النّساء و كونوا من خيارهنّ على حذر

پس از اين كه امام (ع) جهات نقص زنها را بيان كرد و با توجّه به اين كه لازمه نقص‏ ايجاد شر است به دورى گزيدن از آنها بدينسان دستور مى‏ دهد، كه: بايد از زنهاى بد ترسيد، و از آنها هراسناك بود و به آنها نزديك نشد. و از زنهاى خوب هم پرهيز داشت.

از كلام امام (ع) چنين فهميده مى‏ شود كه معاشرت با زنهاى خوب اشكال ندارد، در صورتى كه انسان بخواهد همسرى داشته باشد، ناگزير است زن خوبى كه اميد خير در وجودش باشد انتخاب كند، ولى در هر حال بايد فاصله خود را از نظر مديريّت خانه، و برخورد زندگى حفظ كرده مواظب باشد كه به دام خواسته ‏هاى بي جاى او گرفتار نيايد. چه زن خوب در مقايسه با زن بد، خوب است نه بطور مطلق، بنا بر اين در امور مجاز و معروف اطاعت زن را نكند، تا در منكرات به او طمع نبندد و مرد را به گناهكارى دچار نسازد. يعنى نبايد هر چه زن خواست و دستور داد، هر چند از نظر شرع اشكالى نداشته باشد بلكه مستحب هم باشد انجام داد و در اكرام و احسان زن زياده‏روى كرد زيرا همين طاعت و فرمانبرى در امور صواب و معروف بتدريج انسان را به مشورت با وى در امور غير مجاز وامى ‏دارد.

همواره مرد بايد تسلّط خود بر زن را حفظ كند، اگر كار نيكى را انجام مى‏ دهد به اين دليل باشد كه كار نيكى است، نه چون همسرش دستور داده است انجام مى ‏دهد.

زيادى اكرام زنان خود نوعى شهوت‏ پرستى و دخول در شر مى ‏باشد. اكرام زياد باعث مى‏ شود كه او جرئت پيدا كند. و از مرد بخواهد به گشت و گذار بپردازند. زيور و تجملات خود را به رخ ديگران بكشد و… در اين صورت است كه عقل مرد مغلوب شهوات زن مى‏ شود. مثل مشهور است كه عربها مى‏ گويند، به بنده‏ات پاچه گوسفند مده كه به ران گوسفند طمع مى‏ بندد. از رسول گرامى اسلام (ص) روايت شده است كه روز عيدى خطبه خواند و به صفى كه زنها ايستاده بودند توجّه كرده فرمود: «اى جمعيّت زنان، از روى صدق مى‏ گويم، بيشتر دوزخيان را ديدم كه زنها بودند». يكى از زنها پرسيد، چرا چنين است اى رسول خدا پيامبر خدا فرمود: «چون شما زياد لعن و نفرين مى‏ كنيد و نسبت به شوهرانتان ناسپاس هستيد و بخشى از عمر خود را روزه نمى‏ گيريد و نماز نمى‏ خوانيد.» اين حديث رسول خدا (ص) هم بر نقص ايمانى زنان دلالت دارد و نيز تأييدى است بر فرموده امام (ع) كه از زنان بد بترسيد و از خوب آنها برحذر باشيد.

                

ترجمه ‏شرح ‏نهج ‏البلاغه (ابن ‏ميثم بحرانی)، ج 2    ، صفحه ‏ى 485-481

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=