41 و من خطبة له ع
إِنَّ الْوَفَاءَ تَوْأَمُ الصِّدْقِ وَ لَا أَعْلَمُ جُنَّةً أَوْقَى مِنْهُ- وَ مَا يَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ كَيْفَ الْمَرْجِعُ- وَ لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِي زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَكْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً- وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلَى حُسْنِ الْحِيلَةِ- مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ- قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِيلَةِ وَ دُونَهَا مَانِعٌ- مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ- فَيَدَعُهَا رَأْيَ عَيْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَيْهَا- وَ يَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لَا حَرِيجَةَ لَهُ فِي الدِّين
شرح وترجمه فارسی
(41): اين خطبه با عبارت ايها الناس ان لوفاء توءم الصدق (اى مردم همانا كه وفا همتا و ضميمه صدق است ) شروع مى شود.
ابن ابى الحديد پس از توضيح لغات دو نكته ظريف تاريخى را كه نمودارى از سجاياى على (ع ) است ياد آور شده است .
او مى گويد: در جنگ صفين ، نخست شاميان بر شريعه فرات پيروز شدند و تصميم گرفتند على (ع ) و لشكر عراق را از تشنگى بكشند، على (ع ) براى تصرف شريعه با آنان جنگ كرد و آنرا به دست آورد و شاميان را از آن دور كرد؛ عراقيان گفتند: اينك تو آنانرا با شمشيرهاى تشنگى بكش و آب را از ايشان باز دار تا آنكه تسليم شوند، فرمود: در لبه تيز شمشير از اين كار بى نيازى است و من هرگز روا نمى دارم كه آنان را از آب باز دارم ، و براى آنان راه گشود تا كنار آب آيند و سپس شريعه را ميان خود و ايشان تقسيم كرد .
اشتر هم مكرر از على (ع ) اجازه مى خواست كه بر معاويه شبيخون زند؛ و على (ع ) مى فرمود: همانا پيامبر خدا كه درود خداوند بر او باد از اينكه بر مشركان شبيخون زده شود منع مى كرد و فرزندانش هم اين خوى گرانقدر را از او ارث برده اند.
سپس اخبار و آيات و احاديثى در ستايش وفا و نكوهش غدر آورده است كه چون بحث اخلاقى و خارج از موضوع تاريخ است ترجمه اش ضرورى نيست .
جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱ //ترجمه دکتر محمود مهدوى دامغانى