خطبه 228 شرح ابن ابی الحدید (با ترجمه فارسی کتاب جلوه های تاریخ دکتر دامغانی)

228 و من كلام له ع

أَلَا وَ إِنَّ اللِّسَانَ بَضْعَةٌ مِنَ الْإِنْسَانِ- فَلَا يُسْعِدُهُ الْقَوْلُ إِذَا امْتَنَعَ- وَ لَا يُمْهِلُهُ النُّطْقُ إِذَا اتَّسَعَ- وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ- وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ- وَ اعْلَمُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ أَنَّكُمْ فِي زَمَانٍ- الْقَائِلُ فِيهِ بِالْحَقِّ قَلِيلٌ- وَ اللِّسَانُ عَنِ الصِّدْقِ كَلِيلٌ- وَ اللَّازِمُ لِلْحَقِّ ذَلِيلٌ- أَهْلُهُ مُعْتَكِفُونَ عَلَى الْعِصْيَانِ- مُصْطَلِحُونَ عَلَى الْإِدْهَانِ فَتَاهُمْ عَارِمٌ- وَ شَائِبُهُمْ آثِمٌ وَ عَالِمُهُمْ مُنَافِقٌ- وَ فَارِئُهُمْ مُمَاذِقٌ لَا يُعَظِّمُ صَغِيرُهُمْ كَبِيرَهُمْ- وَ لَا يَعُولُ غَنِيُّهُمْ فَقِيرَهُم‏

مطابق خطبه 233 نسخه صبحی صالح

شرح وترجمه فارسی

(228) : از سخنان آن حضرت (ع )

اين خطبه با عبارت الا و ان للسان بضعة من الانسان ، همانا كه زبان پاره يى از گوشت آدمى است  شروع مى شود (ابن ابى الحديد پس از توضيح پاره يى از لغات و روشن ساختن مرجع ضميرها، نخست نكته يى را تذكر مى دهد كه اين خطبه را با همين لفظ ابومسلم خراسانى مورد استفاده قرار داده و در يكى از خطبه هاى مشهور خود آورده و سپس بحثى در مورد مشاهيرى كه به هنگام سخنرانى از ايراد سخن ناتوان شده و بازمانده اند آورده است كه برخى از آنها داراى لطافت خاصى است و به ترجمه آنها بسنده مى شود).

بدان كه اميرالمومنين عليه السلام اين سخن را در واقعه يى گفته كه لازمه آن ايراد اين سخن بوده است ، و چنين بوده كه به خواهرزاده خود جعدة بن هبيرة مخزومى فرمان داده است براى مردم سخنرانى كند. جعده همين كه به منبر رفته از سخن گفتن بازمانده و نتوانسته است چيزى بگويد. در اين حال اميرالمومنين عليه السلام خود برخاسته و بر فراز منبر برآمده و خطبه يى مفصل ايراد فرموده است كه سيدرضى كه خدايش رحمت كناد، از آن خطبه فقط همين كلمات را آورده است .

شيخ ما ابوعثمان جاحظ در كتاب البيان و التبيين روايت مى كند  كه عثمان به منبر رفت ، زبانش بند آمد و همين قدر گفت همانا ابوبكر و عمر براى چنين مواردى قبلا سخنانى آماده مى كردند، و شما به امام دادگر نيازمندتريد تا امام سخنور و به زودى خطبه هاى مناسب براى شما ايراد خواهد شد. و از منبر فرود آمد.

جاحظ مى گويد: ابوالحسن مدائنى روايت مى كند كه يكى از پسران عدى بن ارطاة  به منبر رفت و همين كه مردم را ديد زبانش ‍ بند آمد و گفت : سپاس خداوندى را كه به اين جماعت خوراك و آشاميدنى ارزانى مى دارد.

روح بن حاتم  به منبر رفت ، همين كه مردم را ديد كه چشم بر او دوخته و گوش به او سپرده اند، گفت : سرهايتان را فرو افكنيد و چشمهايتان را ببنديد كه نسختين سوارى دشوار است و چون خداوند عزوجل گشايش قفلى را آسان فرمايد آسان شود.

مصعب بن حيان برادر مقاتل بن حيان خطبه عقدى مى خواند، زبانش بند آمد.و گفت به مردگان خود لا اله الا الله تلقين كنيد مادر دختر گفت : خدا مرگت دهد! مگر ترا براى اين كار دعوت كرده بوديم ؟
مروان بن حكم مى خواست خطبه بخواند زبانش بند آمد و گفت بارخدايا ما تو را مى ستاييم و از تو يارى مى جوييم و به تو شرك نمى ورزيم .

عبدالله بن عمر بن كريز كه سخنور و امير بصره بود بر روى منبر زبانش بند آمد و اين كار بر او سخت گران آمد. زياد بن ابيه كه قائم مقام او بود گفت : اى امير بيتابى مكن كه اگر همه اينان را كه مى بينى بر اين منبر برپا دارى بيشتر از تو گرفتار بندآمدن زبانشان خواهند شد. چون جمعه فرا رسيد عبدالله بن عامر دير آمد و زياد به مردم گفت : امروز امير گرفتار تب است . او به مردى از سران معروف قبايل گفت : برخيز و به منبر برو. او چون به منبر رفت زبانش بند آمد و فقط گفت : سپاس خداوندى را كه اينان را روزى مى دهد، و ساكت ماند. او را از منبر پايين آوردند و يكى ديگر از سران مردم را به منبر فرستادند. او همين كه بر منبر ايستاد و روى به مردم كرد چشم وى بر سر طاس مردى افتاد و گفت : اى مردم ، اين مرد طاس مرا از صحبت باز مى دارد. خدايا اين مرد را لعنت فرماى ! او را نيز از منبر پايين آوردند.

سپس به وزاع يشكرى گفتند: برخيز بر منبر برو و سخن بگو. او همين كه به منبر رفت و مردم را ديد، گفت : اى مردم ، من امروز خوش نداشتم به نماز جمعه آيم ، همسرم مرا بر اين كار واداشت و اينك شما را گواه مى گيرم كه او سه طلاقه است . او را هم از منبر پايين آوردند. زياد به عبدالله بن عامر گفت : چگونه ديدى ؟ اينك برخيز و براى مردم خطبه را ايراد كن . 

جلوه‏ تاریخ‏ درشرح‏ نهج‏ البلاغه ‏ابن‏ ابى‏ الحدید، ج 5 //ترجمه دکتر محمود مهدوى دامغانى

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.