خطبه ۳۷ ترجمه شرح ابن میثم بحرانی (شبهه،مرگ وقانون زندگی)

(خطبه۳۸ صبحی صالح)و من کلام له ( علیه‏السلام ) و فیها عله تسمیه الشبهه شبهه ثم بیان حال الناس فیها

وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَهُ شُبْهَهً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ
فَأَمَّا أَوْلِیَاءُ اللَّهِ فَضِیَاؤُهُمْ فِیهَا الْیَقِینُ
وَ دَلِیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى
وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِیهَا الضَّلَالُ
وَ دَلِیلُهُمُ الْعَمَى
فَمَا یَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ
وَ لَا یُعْطَى الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّهُ

شبهه را از آن روى شبهه گفته‏ اند که به حق شباهت دارد، هر چند، باطل است.
ولى دوستان خدا، بدان گرفتار نشوند که چراغ یقین در دست دارند
و رهبرشان هدایت و رستگارى است.
اما دشمنان خدا را ضلالت و گمراهى بدان فرا مى‏ خواند
و راهنمایشان کورى است.
نه آن کس که از مرگ بترسد از مرگ رهایى خواهد یافت
و نه آن کس که دوستدار زیستن جاوید است از عمر ابد بهره ‏مند گردد.

ترجمه ‏نهج‏ البلاغه(آیتى)، صفحه ‏ى ۱۰۵

شرح

سخن امام (ع) در این خطبه مشتمل بر دو فصل است: یک فصل از آغاز خطبه تا جمله و دلیلهم العمى است و فصل دوم باقیمانده خطبه را در بر مى ‏گیرد.
فصل اول خود دو قسمت است:
قسمت اول در بیان وجه تسمیه شبهه است و قسم دوم در چگونگى حال‏ مردم با توجه به شبهه.

اما قسم اول: شبهه آن است که یا بظاهر حق جلوه کند و یا در محتوا حق و در ظاهر باطل بنماید و یا هم به ظاهر و هم در محتوا جلوه حق دارد. به همین لحاظ حضرت کلام را به صورت حصر بیان فرموده و لفظ انّما را آورده است.

قسم دوم: موضع‏گیرى مردم نسبت به شبهه موضعى دوگانه است، زیرا مردم یا دوستان خدا و یا دشمنان اویند. جانهاى دوستان خدا به نور یقین درخشان و به چراغ نبوت در پیمودن راه راست روشن است. و به وسیله روشنى اندیشه در تاریکى شبهات هدایت شده ‏اند و از پرتگاه هاى نادانى و هواپرستى برکنارند چنان که خداوند متعال در این زمینه فرموده است: یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى‏ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ بُشْراکُمُ الْیَوْمَ.«» هدایت حقیقتى است که باید جهت آن را رعایت و به سمت ویژگیهاى آن حرکت کرد. منظور از عبارت امام (ع) که روشنى آنها در باره ترک شبهه، یقین آنها و راهنمایى‏شان خود جهت هدایت است، با توضیح فوق روشن گردید.

سپس مى‏ فرماید: ولى دشمنان خدا به چیزى، جز گمراهى فرا نمى ‏خوانند و بر مقصد استوارى دلالت نمى‏ کنند. دعوت آنها گمراه کردن مردمان از راه حق است و عقاید آنان دلیل قابل اعتمادى نیست.
خود مى‏ پندارند که به راه راست مى‏ خوانند ولى در حقیقت شبه ه‏اى است که از کورى دیده دلشان در نفس خود از مطالعه نور حق و تیرگى افکارشان دارند. هر کس دعوت آنان را از روى اشتباه به گمان این که راه حق است قبول کند به گمراهى مى ‏افتد. وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ.

فصل دوم کلام حضرت فما ینجو…
آن که از مرگ ترسید نجات نیافت و آن که طالب بقا بود جاوید نماند. مؤیّد سخن امام (ع) فرموده حق تعالى است: قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ«» أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ«».
منظور از فرموده امام (ع) یادآورى ناپایدارى خوشیها، و ایجاد ترس در افراد غافل، و زمینه‏ سازى براى بیزارى از دوستى چیزهایى است که بناچار روزى از بین خواهند رفت. تا شنوندگان در صورت زیاد شدن توفیق و به دست گرفتن مهار خرد، آماده عمل کردن به امور اخروى شوند. زیرا ترس از مرگ و یا دوست داشتن بقا، در نجات یافتن از چنگال مرگ تأثیرى ندارند. چه این که مرگ امرى ضرورى است.

احتمال سوّمى نیز هست و آن این که فصل دوّم سخن امام (ع) مربوط به مطلبى باشد که پیش از فصل اوّل بوده و ارتباط فصل دوم به آن پیوستگى زیبایى را بوجود آورده است.

ترجمه ‏شرح‏ نهج ‏البلاغه(ابن‏ میثم بحرانی)، ج ۲ ، صفحه‏ ى ۲۱۳- ۲۱۱

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.