google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
1-20 ترجمه خطبه ها شرح ابن ابی الحدیدترجمه خطبه ها شرح ابن ابی الحدید

خطبه 16 شرح ابن ابی الحدید (با ترجمه فارسی کتاب جلوه های تاریخ دکتر دامغانی)

و من خطبة له ( عليه‏السلام ) لما بويع بالمدينة

ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَةٌ
وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ‏
إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ
أَلَا وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ
وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً
وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً
وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ
حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ
وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا
وَ اللَّهِ مَا كَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لَا كَذَبْتُ كِذْبَةً
وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْيَوْمِ
أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَايَا خَيْلٌ شُمُسٌ
حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا
فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِي النَّارِ
أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ
حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا
فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ
حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ
فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ
وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ لَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ
وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَيْ‏ءٌ فَأَقْبَلَ
قال الرضي و أقول إن في هذا الكلام الأدنى من مواقع‏

الإحسان ما لا تبلغه مواقع الاستحسان
و إن حظ العجب منه أكثر من حظ العجب به
و فيه مع الحال التي وصفنا زوائد من الفصاحة لا يقوم بها لسان و لا يطلع فجها إنسان
و لا يعرف ما أقول إلا من ضرب في هذه الصناعة بحق
و جرى فيها على عرق
وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ
و من هذه الخطبة
شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ
سَاعٍ سَرِيعٌ نَجَا
وَ طَالِبٌ بَطِي‏ءٌ رَجَا
وَ مُقَصِّرٌ فِي النَّارِ هَوَى
الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ
وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ
عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ
وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ
وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ الْعَاقِبَةِ
هَلَكَ مَنِ ادَّعَى
وَ خَابَ مَنِ افْتَرَى‏
مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ
عِنْدَ جَهَلَةِ النَّاسِ وَ كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا يَعْرِفَ قَدْرَهُ
لَا يَهْلِكُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ
وَ لَا يَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ
فَاسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِكُمْ
وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ‏
وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِكُمْ
وَ لَا يَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ
وَ لَا يَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَه‏

خطبه (16)

شرح

على علیه السلام این خطبه را هنگامى که در مدینه با او بیعت شد ایراد فرمود [در این خطبه که با عبارت «ذمتى بما اقول رهینه» (ذمه و پیمان من در گرو سخنانى است که مى‏ گویم) شروع مى‏ شود، پس از توضیح لغات این مطالب آمده است‏]: این خطبه از خطبه‏ هاى شکوهمند و مشهور على علیه السلام است و همه آن را روایت کرده‏ اند و در روایات دیگران در آن افزونیهایى است که سید رضى آنرا حذف کرده است، بدین معنى که یا خواسته است آنرا مختصر کند یا بیم داشته که شنوندگان و خوانندگان را افسرده و اندوهگین سازد. این خطبه را شیخ ما ابو عثمان جاحظ در کتاب البیان و التبیین به صورت کامل آورده و آنرا از ابو عبیده معمر بن مثنى نقل کرده و گفته است: نخستین خطبه‏ اى که امیر المومنین على علیه السلام پس از خلافت‏ خود در مدینه ایراد فرموده چنین است.

شیخ ما ابو عثمان [جاحظ] که خدایش رحمت کناد، گفته است: ابو عبیده گفته که در روایت جعفر بن محمد علیهما السلام از قول نیاکانش این عبارات هم در همین خطبه آمده است [و سپس مطالبى در مورد اهمیت نیکان و برگزیدگان عترت آمده است و در پایان آن فرموده است‏]: دولت حق به ما ختم مى‏ شود نه به شما، و این اشاره به مهدى است که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد. و بیشتر محدثان معتقدند که او از نسل فاطمه علیها السلام است. یاران معتزلى ما هم منکر او نیستند و در کتابهاى خود به نامش تصریح کرده ‏اند و شیوخ معتزله به وجود او معترفند، با این تفاوت که به اعتقاد ما او هنوز آفریده و متولد نشده است و به زودى آفریده مى ‏شود. اصحاب حدیث [اهل سنت‏] هم در این مورد همین عقیده را دارند.

قاضى القضاه [قاضى عبد الجبار معتزلى‏] از کافى الکفات ابو القاسم اسماعیل بن عباد که خدایش رحمت کناد با اسنادى که به على (ع) مى‏ رسد نقل مى‏ کند که از مهدى یاد کرده و فرموده است که او از فرزندان و اعقاب حسین علیه السلام است و صفات ظاهرى او را بر شمرده و گفته است: مردى گشاده رو و داراى بینى کشیده و شکم بزرگ و رانهایش از یکدیگر کشاده است دندانهایش رخشان و برران راستش خالى موجود است… این حدیث را عبد الله ابن قتیبه هم همینگونه در کتاب غریب الحدیث خود آورده است.

جلوه‏ تاريخ‏ درشرح‏ نهج‏ البلاغه ‏ابن‏ ابى‏ الحديد، ج 1 //ترجمه دكتر محمود مهدوى دامغانى

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Back to top button
-+=