google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
1-20 ترجمه و شرح فلسفی خطبه ها علامه جعفریشرح و ترجمه خطبه هاعلامه محمد تقی جعفری

خطبه ها خطبه شماره 9 (ترجمه و شرح فلسفی علامه محمد تقی جعفری)

خطبه نهم

و من كلام له عليه السلام في صفته و صفة خصومه

و يقال إنها في أصحاب الجمل و قد أرعدوا و أبرقوا 1 ، و مع هذين الأمرين الفشل 2 ، و لسنا نرعد حتّى نوقع 3 ، و لا نسيل حتّى نمطر 4 .

ترجمه خطبه نهم سخنى از على ( ع ) در صفت خود و صفت دشمنانش

و گفته ميشود كه :توصيفى درباره گردانندگان جنگ جمل فرموده است .

بازيگران كارزار جمل رعد و برق‏ها براه انداختند 1 و بالاخره با آن همه هياهو و خروش شكست خوردند 2 . ما براى تهديد ديگران رعد آسا نمى ‏خروشيم ، تا شكست دشمن ، تهديد عملى براى آنان گردد 3 ، و تا باران سيل آور نبارانيم ، سيلى به راه نمى ‏اندازيم 4 .

تفسير عمومى خطبه نهم

1 ، 2 ، 3 ، 4 ) و قد ارعدوا و ابرقوا و مع هذين الأمرين الفشل و لسنا نرعد حتّى نوقع و لا نسيل حتّى نمطر ( بازيگران كارزار جمل رعد و برق‏ها به راه انداختند و بالاخره با آنهمه هياهو و خروش شكست خوردند . ما براى تهديد ديگران رعد آسا نمى ‏خروشيم تا آنگاه كه شكست دشمن تهديد عملى براى آنان گردد و تا باران سيل آور نبارانيم ،سيل براه نمى ‏اندازيم ) .

كسى كه قدرت عمل دارد ، نيازى به هياهو و خروشيدن ندارد

جوشش و غليان احساسات و برآوردن خروش‏ها و فريادها ، در موردى كه جز با عمل مشكلى گشوده نمى ‏شود ، بچه كار آيد غليان احساسات و داد و فرياد عامل صرف بيهوده انرژى‏ هايى است كه بايستى براى عمل ذخيره گردد .

از نظر قوانين روانى بروز هيجانات و تحرك خام احساسات ، باضافه پژمردگى هايى كه پس از فروكش كردن آن پديده‏ ها بوجود مي آيد ، نوعى رضايت به موقعيت را در دنبال مى‏آورد و فرد يا گروه خروشيده و هيجان زده گمان مى‏ كند كه به هدف خود رسيده است موقعى كه عمل ضرورت خود را مى ‏نماياند ، انسان خاموش به بدترين وضع روانى دچار شده ، شكست و سقوط خود را درمى ‏يابد .

اينكه گفتيم ، در مواردى است كه فرد يا گروه بطور طبيعى به جاى عمل ،خود را با جوشش احساسات و تحرك احساسات قانع بسازد . پديده مزبور مسائل فراوانى دارد كه ما به مقدارى از آنها مى ‏پردازيم :

مسئله يكم در مواردى كه عمل كار گشاى زندگى است ، نه تنها اسارت درزنجير احساسات دست و پاى آدمى را مى‏بندد و فرصت‏ها را خاكستر مى ‏كند ،بلكه حتى تجسيم‏ها و انديشه‏ هاى خارج از اصول و هدف‏هاى مستقيم عمل نيز موجب سستى تصميم براى اقدام مى‏گردد ، زيرا با گسترش تجسيم ‏ها و انديشه‏ هاى غير مستقيم درباره موضوع عمل ، احتمالات و خيالات نيز گسترش پيدا مى ‏كنند و آدمى را به جاى ورود به ميدان عمل به بازى با « شايد » و « اگر » و « ممكن است » و « بعيد نيست » مى ‏گيرد .

مسئله دوم در شئون زندگى فردى و اجتماعى ، هر جا كه احساسات و هيجانات همه ميدان موقعيت را فرا بگيرد ، معلوم مى ‏شود كه آن موقعيت به كمبود منطقى مبتلا است و گردانندگان آن موقعيت ، مى ‏خواهند با ابراز احساسات و هيجانات بيش از حدّ آن كمبود را جبران نمايند .

مكتب‏ها و ايده ‏هاى تحول انگيز اجتماعات بشرى در گذرگاه تاريخ غالبا با كمبود مزبور روبرو گشته ، از شعارها و احساسات زود گذر بهره‏ بردارى كرده ‏اند و پس از انتقال به موقعيت بعدى نواقص و نارسايى‏هاى فراوانى سر راه آنان را مي گيرد و آنان تكميل و جبران آنها را به قرون آينده موكول كرده‏ اند مسئله سوم بهره‏ بردارى مثبت از احساسات و تحرك هيجان‏ها در دو مورد اساسى كاملا منطقى است :

مورد يكم بكار انداختن و بكار بردن آنها در موضوعات خاصّ خود ، مانند قابل پذيرش ساختن عواطف مادرى و همسرى و چشانيدن طعم حيات و غير ذلك و در موضوعات عالى‏تر مانند قابل پذيرش ساختن عدالت و تعاون و آزادى صحيح براى همگان و تعديل قدرت‏ها و امانت تلقى كردن امتيازاتى كه نصيب فرد يا جامعه ‏اى مى ‏گردد .

دليل احتياج اينگونه موضوعات به تحريك و تقويت احساسات ، اينست كه در برابر قدرت غير قابل شكست خود خواهى و اصل تنازع در بقا كه سطوح تعقل بشرى را تحت الشعاع قرار داده است ،راه ديگرى جز بكار انداختن احساسات پاك بشرى و قابل درك ساختن اينكه اين احساسات خلاف تعقل معمولى است ، بلكه نتيجه مثبتى براى آنها وجود ندارد .

مسئله دوم ارشاد و تعليم و تربيت‏ها درباره اصول انسانى است . بدان جهت كه فعاليّت‏هاى احساساتى افراد ابتدايى پيش از تعقل بروز مى‏ كند و بيش از تفكرات منطقى محض آنان را تحريك و تشويق مى‏نمايد ، لذا در اين مورد نيز بايستى از تحريك عواطف و احساسات بهره بردارى نمود .

اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه اين تحريك نبايد آن اندازه عموميت داشته باشد كه انديشه و تعقل را از كار بياندازد . باين معنى كه نبايد انديشه و تعقل را در هنگام ارشاد و تعليم و تربيت قربانى احساسات نمود ، بلكه بايستى به احساساتى كه موجب شروع پذيرش حقايق و واقعيات گردد قناعت كرد و سپس بايستى ساير نيروها و استعدادها را تدريجا به فعليت رسانيد ، حتى ممكن است براى بيدار كردن و بكار انداختن تعقل به تحريك عاقلانه احساسات نيازمند بود .

سهم تحرك احساسات در تحولات اساسى

با قطع نظر از احساسات عميقى كه از همه سطوح روانى آدمى مى‏ جوشند و انديشه و تعقل هم ضمنا آنها را مى ‏پذيرد ، هيجانات و احساساتى كه تنها در مقابل انگيزه ‏هاى تلقينى و محرك‏هاى خوشايند بروز مى ‏كنند ، نه تنها قدرت ايجاد تحولات اساسى را ندارند ، بلكه اغلب موجب افزايش ناآگاهى ‏ها و بروز حوادث محاسبه ناشده مى‏ گردند .

در طول تاريخ بشرى هيچ تحول اساسى ديده نشده است كه مستند به هياهو و احساسات محض بوده باشد ، اگر چه گاهى موجب آرامش‏هاى موقت و اشباع حسّ انتقام جويى و ساير پديده ‏هاى بى اهميت مى ‏باشد .

گوستاولوبون كه پس از ابن خلدون پدر جامعه‏ شناسى ناميده شده است ،مشخصات و خواص طبيعى تحرك‏هاى احساساتى جمعيت‏ها را در مباحث مشروحى مطرح ساخته اصول قابل توجه اينگونه تحرك‏ها را بروشنائى كامل دريافته است .

ما در اين مبحث چهار اصل از آنها را بطور مختصر مطرح نموده بررسى‏ هاى مفصل را به مباحث آينده موكول مى ‏كنيم .

« 1 جمعيت‏هاى انبوه تحرك يافته كه با يكديگر تفاعل نموده‏ اند جز ويرانگرى قدرتى ندارند [ روح الجماعات گوستاولوبون ترجمه عادل زعيتر ص 17] . » در توضيح اين اصل مى ‏گويد : ويرانگرى‏هاى بزرگى كه دامنگير تمدنهاى كهن گشته است ، آشكارترين نقش جمعيت‏ها را در آن خرابى ‏ها تعيين نموده است .

تاريخ اثبات مى ‏كند كه هنگامى كه نيروهاى معنوى ( مانند ايده‏ها و فرهنگ‏ها ) كه ركن اساسى اجتماعات هستند ، فعاليت خود را از دست بدهند ، آن اجتماعات با دست همان جمعيت‏هاى پست و ناآگاه متلاشى مى ‏گردد . تمدن‏ها زاييده اقليت‏هاى آگاهند ، نه جمعيت‏ها ، زيرا جمعيت‏ها قدرتى جز ويرانگرى ندارند » [مأخذ مزبور ص 21] .

اين اصل را از امير المؤمنين عليه السلام در جملات خطبه‏ هاى آينده خواهيم ديد .

الغوغاء اذا اجتمعوا ضرّوا .( جمعيت عامى اگر انبوه شوند ضرر مى‏ رسانند ) .

دليل صحت اصل مزبور ناآگاهى توده جمعيت و ناچيزى هدف‏ها و بى اطلاعى آنان از ايده‏ها و فرهنگ‏ها و محدوديت افق‏هايى است كه براى خود تعيين مي نمايند .

« معاويه » براى مبارزه با على بن ابيطالب ( ع ) و اسلامش ، از اين اصل استفاده كرده جوامع اسلامى را ميدان تاخت و تاز خود قرار داد .

« 2 جمعيت‏هاى انبوه تحرك يافته هيچ گونه فعاليتى را كه نيازمند به هشيارى عالى باشد ، انجام نمى‏ دهند [مأخذ مزبور ص 32] . » در تفسير اين اصل مى ‏گويد : قوانينى كه از مجلس مردان ممتاز استخراج مى ‏گردد ، عالى ‏تر از قوانينى نخواهد بود كه محصول فكر جمعى انسان‏هاى كودن مى ‏باشد ، زيرا انبوه جمعيت تفاعل يافته جامع مشتركى جز اوصاف پست ندارند . لذا گفته مى‏شود كه ولتر عاقل‏تر از همه مردم است مقصود از همه مردم ، جمعيت تشكل يافته‏ ايست كه افراد آن با يكديگر تفاعل يافته ‏اند و در حدّ مشترك شان كه عبارت است از پايين‏ ترين اوصاف متحد شده ‏اند » [ مأخذ مزبور ص 32] .

« 3 در جمعيت‏هاى تفاعل يافته ، پديده سرايت روانى يكى از شايع ‏ترين پديده ‏ها است كه موجب بروز صفات مخصوص براى جمعيت‏ها مى ‏باشد و آنان را توجيه مى ‏نمايد » [مأخذ مزبور ص 33 ] .

هنگامى كه افراد بصورت اجزائى از جمعيت تفاعل يافته در مى ‏آيند ، نوعى از حالت هيپنوتيزم در آنها به وجود مى ‏آيد و پديده منظور كه در جميعت به وجود آمده است ، بهمه افراد سرايت نموده فرديت بكلى الغاء مى ‏گردد » [ مأخذ مزبور] .

« 4 با اهميت‏ ترين عوامل الغاء فرديت فرد كه موجب سقوط همه اوصاف اختصاصى او در جمعيت‏هاى تفاعل يافته مى ‏گردد ، موضوع تلقين است . و پديده سرايت كه در شماره سوم گفتيم ، نتيجه تلقين مى ‏باشد » [مأخذ مزبور] .

تلقين مى ‏تواند نيروهاى دماغى ( انديشه ، حدس ، تعقل و غيره ) را از كار بياندازد و در نتيجه از كار افتادن اين نيروها ، اراده و قدرت تشخيص از كار مى ‏افتد » [مأخذ مزبور].

با نظر به چهار اصل مزبور مى ‏توان گفت كه براى تفسير صحيح تحرك جمعيت‏هاى تفاعل يافته ، و ارزيابى آن ، بطور حتم بايستى شخصيت آن پيشتازان و ايده ‏هايى را كه آنان براى جمعيت‏ها تصويب نموده ‏اند ، مورد توجه قرار بدهيم ، نه كميّت جمعيت‏ها و كيفيت تحرك آنها را . بعبارت روشن تر بايد ببينيم كيست آن پيشتازى كه مردم را جمع كرده در آنها تحرك بوجود آورده است ، آيا آن پيشتاز محمد بن عبد اللّه ( ص ) و على بن ابيطالب ( ع ) است يا ابو سفيان و معاويه ؟

شرح وترجمه نهج البلاغه علامه محمدتقی جعفری  جلد 3

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=