google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
الباب السابع فى الإعراض عن الدنيا الفانيةشرح وترجمه عرفانی خطبه هامنهاج ‏الولاية صوفی تبریزی

خطبه ها خطبه شماره 196 منهاج ‏الولاية في ‏شرح‏ نهج‏ البلاغة به قلم ملا عبدالباقی صوفی تبریزی (تحقیق وتصحیح حبیب الله عظیمی)

خطبه 196 صبحی صالح

بعثه النبی

بَعَثَهُ حِینَ لا عَلَمٌ قائِمٌ، وَ لا مَنارٌ ساطِعٌ، وَ لا مَنْهَجٌ واضِحٌ.

العظه بالزهد

اءُوصِیکُمْ عِبادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ اءُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیا، فَإِنَّها دارُ شُخُوصٍ، وَ مَحَلَّهُ تَنْغِیصٍ، ساکِنُها ظاعِنٌ، وَ قاطِنُها بائِنٌ، تَمِیدُ بِاءَهْلِها مَیَدانَ السَّفِینَهِ تَقْصِفُهَا الْعَواصِفُ فِی لُجَجِ الْبِحارِ، فَمِنْهُمُ الْغَرِقُ الْوَبِقُ، وَ مِنْهُمُ النَّاجِی عَلى مُتُونِ الْاءَمْواجِ، تَحْفِزُهُ الرِّیاحُ بِاءَذْیالِها، وَ تَحْمِلُهُ عَلَى اءَهْوالِها، فَما غَرِقَ مِنْها فَلَیْسَ بِمُسْتَدْرَکٍ، وَ ما نَجا مِنْها فَإِلى مَهْلَکٍ.

عِبادَ اللَّهِ، الْآنَ فَاعْمَلُوا وَالْاءَلْسُنُ مُطْلَقَهٌ، وَالْاءَبْدانُ صَحِیحَهٌ، وَالْاءَعْضاءُ لَدْنَهٌ، وَالْمُنْقَلَبُ فَسِیحٌ، وَالْمَجالُ عَرِیضٌ، قَبْلَ إِرْهاقِ الْفَوْتِ، وَ حُلُولِ الْمَوْتِ، فَحَقِّقُوا عَلَیْکُمْ نُزُولَهُ، وَ لا تَنْتَظِرُوا قُدُومَهُ.

الباب السابع فی الإعراض عن الدنیا الفانیه و الإقبال على الآخره الباقیه

من کتاب منهاج الولایه فی نهج البلاغه فی الإعراض عن الدنیا الفانیه و الإقبال على الآخره الباقیه

خطبه 196

و من خطبة له-  عليه الصّلوة و السّلام- : «بعثه حين لا علم قائم، و لا منار ساطع، و لا منهج واضح.» بعثت فرمود او را-  صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-  در زمانى كه نه علمى به پاى بود، و نه نشان هدايى مرتفع بود، و نه شريعتى روشن بود.

استعار لفظ العلم و المنار للهداة إلى اللّه. منها، از اين خطبه است: «أوصيكم عباد اللّه بتقوى اللّه،» وصيّت مى ‏كنم شما را اى بندگان خداى به ترسكارى از خداى.

«و احذّركم الدّنيا، فإنّها دار شخوص، و محلّة تنغيص،» و تحذير مى ‏كنم شما را از دنيا، پس بدرستى كه او خانه نقل كردن است، و محلّه عيش ناخوش گردانيدن.

«ساكنها ظاعن، و قاطنها بائن،» ساكن او نقل كننده است، و مقيم او جدا شونده است.

«تميد بأهلها ميدان السّفينة تصفقها العواصف في لجج البحار،» تحريك مى ‏كند دنيا اهل خود را مثل تحريك كردن كشتى راكبان خود را، حال آنكه مى‏ زند او را بادهاى سخت در ميانه‏ هاى دريا.

«فمنهم الغريق الوبق، و منهم النّاجى على متون الأمواج، تحفره الرّياح بأذيالها، و تحمله على أهوالها،» پس بعضى از اهل كشتى غرق شوند و هلاك گردند، و بعضى از ايشان نجات يافته بر پشتهاى موجها، مى‏ راند او را بادها به دامنهاى خويش، و حمل مى‏ كنند او را بر اهوال او.

«فما غرق منها فليس بمستدرك، و ما نجا منها فإلى مهلك» پس آنكه غرق شد از ايشان پس نيست او باز يافتى، و آن كس كه نجات يافت از ايشان بر لب كوه هلاك است اشتمل هذا التمثيل على تشبيهات: فالدنيا كالسفينة في الريح العاصف، و تغيّراتها كحركات السفينة، و رميهم بحوادثها كالاحوال التي تلحق أهل السفينة حينئذ.

عطّار:

كس چه داند تا چه جانهاى شگرف
غوطه خورد است اندر اين درياى ژرف‏

كس چه داند تا چه قالبهاى پاك‏
در ميان خون فرو شد زير خاك‏

كس چه داند تا چه دلهاى عزيز
چون شد است و چون شود آن تو نيز

در دو عالم نيست حاصل جز دريغ‏
هيچ كس را نيست در دل جز دريغ‏

و عن رسول اللّه-  صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- : «ما ينتظر أحدكم من الدّنيا إلّا غنى مطغيا، أو فقرا منسيا، أو مرضا مفسدا، أو هرما مفندا ، أو موتا مجهزا، أو الدّجال-  فشر منتظر-  أو السّاعة، و السّاعة أدهى و أمرّ.» يعنى چشم ندارد يكى از شما از دنيا مگر توانگرى به طغيان اندازنده، يا درويشى فراموش گردانيده، يا فرتوتى خرفى آورنده، يا مرگى كار سازنده، يا دجّال-  پس بدتر منتظرى است-  يا رستخيز، و رستخيز سخت‏تر و تلخ‏تر است.

«عباد اللّه، الآن فاعملوا، و الألسن مطلقة، و الأبدان صحيحة، و الأعضاء لدنة، و المنقلب فسيح، و المجال عريض،» اى بندگان خداى اين زمان پس عمل كنيد، و زبانها روان است و بدنها صحيح است، و اعضا ناعم است، و تازه، و محلّ بازگشتن گشاده، و مجال وسيع است.

«قبل إرهاق الفوت، و حلول الموت.» پيش از لاحق شدن فوت، و فرود آمدن موت.

عطّار:

كار خود در زندگانى كن به برگ
ز ان كه نتوان كرد كارى روز مرگ‏

اين زمان درياب كاسان با شدت‏
ور نه دشوارى فراوان با شدت

‏«فحقّقوا عليكم نزوله، و لا تنتظروا قدومه.» پس محقّق كنيد بر خويشتن نازل شدن او را، و انتظار مكشيد فرود آمدن او را.

مولانا:

هان و هان اى راهرو بى‏گاه شد
آفتاب عمر سوى چاه شد

تا نمرد است اين چراغ پر گهر
هين فتيلش ساز و روغن زودتر

هين مگو فردا كه فرداها گذشت
تا به كلّى نگذرد ايّام گشت‏

منهاج ‏الولایه فی‏ شرح ‏نهج‏ البلاغه، ج ۲ عبدالباقی صوفی تبریزی ‏ (تحقیق وتصیحیح حبیب الله عظیمی)صفحه ۸۹8-901

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=