متن خطبه صد و سى و نهم
139
فى وقت الشورى 1 لن يسرع أحد قبلي إلى دعوة حقّ ، و صلة رحم ، و عائدة كرم 2 . فاسمعوا قولي ، و عوا منطقي 3 ، عسى أن تروا هذا الأمر من بعد هدا اليوم تنتضى فيه السّيوف 4 ، و تخان فيه العهود 5 ، حتّى يكون بعضكم أئمّة لأهل الضّلالة 6 ، و شيعة لأهل الجهالة 7 .
ترجمه خطبه صد و سى و نهم
در موقع شورى 1 ( هيچ كسى پيش از من براى پذيرش و صله رحم و احسان و كرامت شتاب نمىكند 2 سخنم را بشنويد و منطقم را دريابيد 3 شايد كه پس از اين روز ببينيد درباره امر زمامدارى شمشيرها كشيده شود 4 و پيمانها شكسته شود 5 تا آنجا كه برخى از شما پيشتازان اهل گمراهى باشيد 6 و پيروان اهل جهالت 7 .
تفسير عمومى خطبه صد و سى و نهم
1 ، 7 در اين مورد توضيحى كه امير المؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام درباره شخصيت كمال جوى خود مىدهد ، مانند موارد فراوان ديگر براى هيچ كس پوشيده نبوده ،مخصوصا براى كسانى كه معاصر آن بزرگ بزرگان بودهاند .
بنابر اين ، مسئلهاى در اين مورد مطرح ميشود كه قابل اهميت است . مسئله اينست كه با فرض وضوح صفات كمالى كه آن حضرت دارا بودهاند ، چه نيازى بآنهمه گوشزد و اصرار درباره معرفى خويشتن داشته است ؟ پاسخ اين مسئله ، خيلى دشوار نيست .
نخست نظرى به آيات شريفه قرآنى بيندازيم ، خواهيم ديد : خداوند سبحان براى تفهيم و قابل پذيرش ساختن و تطبيق همه شئون زندگى بر مبناى تقوى در حدود 242 بار بندگان خود را مخاطب قرار داده آنان را براى فهماندن ضرورتها و عظمتهاى تقوى كه عبارت است از « صيانت تكاملى ذات » و تباهىهاى مخالفت با تقوى ، تشويق و تحريك فرموده است . مگر قاعده عقلى اين نيست كه :
دل گفت مرا علم لدنى هوس است
تعليمم كن اگر ترا دسترس است
گفتم كه : الف ، گفت دگر هيچ مگوى
در خانه اگر كس است يك حرف بس است
با اينحال ، خداوند متعال نه تنها در 242 مورد ، مردم را به تقوى توصيه مىفرمايد ، بلكه در صدها مورد ديگر ، لزوم اتّصاف به ساير صفات شايسته انسانى و اخلاق فاضله را اكيداً تذكر مىدهد ، باز مى بينيم ، اكثريت بسيار چشمگير مردم ، از اين تشويق و تحريك و دستور و توصيه برخوردار نمىشوند ، به اضافه اينكه در مقدارى فراوان از آيات مربوطه مطالبى آورده شده است كه در آنها دلائل و شواهد حسّى و عقلى براى اثبات مطلوبيت تقوى و قبح ضد تقوى ارائه شده است ، معذلك كميابترين مردم ، انسانهاى با تقوى هستند .
از اينجا روشن ميشود كه علت محدوديت افرادى كه در دور امير المؤمنين عليه السلام جمع شده بودند ، چه بوده است و به چه دليل آن بزرگوار در اين دنيا تنها مىزيست ؟برگرديم به تفسير سخنان آن حضرت .
لن يسرع أحد قبلى إلى دعوة حقّ ، و صلة رحم ، و عائدة كرم . فاسمعوا قولى ، و عوا منطقى ، عسى أن تروا هذا الأمر من بعد هذا اليوم ينتضى فيه السّيوف ، و تخان فيه العهود ، حتّى يكون بعضكم أئمّة لأهل الضّلالة و شيعة لأهل الجهالة [ مراجعه فرماييد به ترجمه همين خطبه ]
داستان شورى
شارح معتزلى ( ابن ابى الحديد ) اين داستان را در دو مورد آورده است :
مورد يكم شرح خطبه شقشقيه مجلد يكم از ص 185 تا ص 196 مورد دوم مجلد نهم از ص 49 تا ص 58 در اين دو مجلد مطالب متنوعى آمده است كه نياز قطعى به بحث و تحليل مشروح دارد .
و هر محقق و صاحبنظرى كه بخواهد مطالب مزبور را مورد بررسى و دقت قرار بدهد ، با نوسانات و تناقضات شگفت انگيز و مسائل تعجبآورى روياروى خواهد گشت . ما اميدواريم در وقت مناسبى جريان اين داستان را با آن مطالب كه ابن ابى الحديد با آن اطلاعات وسيعش مطرح نموده است ، با دقت كامل رسيدگى كنيم انشاء الله تعالى .
شرح وترجمه نهج البلاغه علامه محمدتقی جعفری جلد ۲۳