184
ومن خطبه له علیه السلام
و من كلام له (علیه السلام) قاله للبُرج بن مسهر الطائي و قد قال له بحيث يسمعه «لا حكمَ إلا للّه»، و كان من الخوارج:
اسْكُتْ، قَبَحَكَ اللَّهُ يَا أَثْرَمُ! فَوَاللَّهِ لَقَدْ ظَهَرَ الْحَقُّ، فَكُنْتَ فِيهِ ضَئِيلًا شَخْصُكَ، خَفِيّاً صَوْتُكَ، حَتَّى إِذَا نَعَرَ الْبَاطِلُ، نَجَمْتَ نُجُومَ قَرْنِ الْمَاعِزِ.
خطاب به برج بن مسهر:
متاسفانه همواره چنين بوده است كه:
قرص درخشنده چو پنهان شود
شب پره بازيگر ميدان شود
در اين دنيا افرادي هستند كه از هر گونه امتياز و شرف و حيثيت وجودي خود را بيبهره ميسازند و در انتظار روزي مينشينند كه عظما و وارستگان خودساز و سازنده از بين بروند يا به عللي دستشان از تكاپو در ميدان مسابقه حيات كوتاه شود، آنگاه وارد ميدان گردند كه منم طاووس عليين شده!!
اينان همان ميكروبهاي ناتوان و مخرب هستند كه به انتظار ضعف نيروهاي مادي و معنوي جامعه كمين ميگيرند تا روزي فرا رسد كه از كمين برخيزند و بگويند: ما هم ميتوانيم وجود خود را با يك جمله فريبنده شيطاني در جامعه اثبات كنيم كه آري- به من نگاه كنيد، من هم هستم!