۱۶6
ومن خطبه له علیه السلام
«ايها الناس، لو لم تتخاذلوا عن نصر الحق، و لم تهنوا عن توهين الباطل، لم يطمع فيكم من ليس مثلكم، و لم يقو من قوي عليكم لكنكم تهتم متاه بنياسرائيل و لعمري، ليضعفن لكم التيه من بعدي اضعافا بما خلفتم الحق وراء ظهوركم، و قطعتم الادني، و وصلتم الابعد و اعلموا انكم ان اتبعتم الداعي لكم، سلك بكم منهاج الرسول، و كفيتم موونه الاعتساف، و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق».
ترجمه
(اي مردم، اگر از ياري حق پاي به عقب نميگذاشتيد و در توهين به باطل سست نميگشتيد، كسي كه مثل شما است، طمع در زورگويي به شما نداشت و كسي كه (امروز) نيرومند شده است قدرت و قوه پيدا نميكرد، لكن شما مانند گمراهي و سرگرداني بنياسرائيل گمراه گشتيد، و سوگند به جانم، سرگرداني شما پس از من چند برابر خواهد گشت. اين افزوني گمراهي براي اين است كه شما حق را پشت سر گذاشتيد و از نزديك بريديد و با دور پيوستيد و بدانيد اگر شما از كسي پيروي كنيد كه شما را به سوي حق دعوت ميكند، شما را بر طريق پيامبر اكرم (ص) توجيه و تحريك مينمايد. از كجروي بينياز ميگشتيد و بار سنگين (خطاها) را از دوش خود ميانداختيد.)
اگر از ياري حق عقب نشيني كنيد و از توهين و از كار انداختن باطل خودداري كنيد، قدرت پرستان خودكامه دربارهي شما طمع خواهند كرد و بر شما چيره خواهند گشت:
اين است قانون طبيعي بعد مادي انسانها كه در آنجا قدرت، اولين و آخرين حرف را ميزند. مگر نميدانيد كه در عرصهي طبيعت مرگ براي ضعيف امر طبيعيست هر قوي اول ضعيف گشت و سپس مرد! اگر براي قومي در اين دنيا حمايت از حق نتواند بر قدرت او بيفزايد و اگر اين قدر نفهمد كه خداوند متعال در جمعيت و تشكل، قدرتي بسيار بزرگ قرار داده است كه هر كس از آن دو استفاده كند بدون شك در ظاهر پيروز خواهد گشت، هرگز از ياري و اجتماع و اتحاد دست برنميدارد.
خداوند تنها به پيامبر نميفرمايد (و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل … ) بلكه به مجتمع اسلامي ميفرمايد: (و براي آنان آماده كنيد هر چه كه بتوانيد از قوه و پيوست قدرتانگيز اسبها را) پيروزي در مقابل دشمن و ياران و لشكريانش تنها با تهيهي وسايل حمله و دفاع نيست، بلكه بايد از حمايت و تكريم و تاييد باطل و حتي بيطرفي در مقابل آن نيز به طور جدي خودداري نمود. نشان دادن انعطاف در برابر باطل و بيخيالي دربارهي آن يا ناشي از عدم شناخت حقيقي حق است و يا سستي اراده در تحقق بخشيدن و اجراي آن.
حاميان باطل همانند ميكروبهاي مهلك هستند كه همواره نقاط ضعف بدن را ميجويند و يا در صدد ايجاد نقاط ضعف در بدن ميباشند. اين يك قانون است كه وقتي باطل احساس كرد كه كسي يا كساني در مقابل آن، از خويشتن ضعف نشان ميدهند ميفهمد كه آنان هويت خود را كه قويترين نگهدارندهي آنان ميباشد از دست دادهاند. اين احساس براي اهل باطل كافيست كه خود را نيرومند بدانند و هم طرف خويشتن را ضعيف. اين جمله را فراموش نكنيد: مشاهدهي ضعف در طرف، براي اقوياء وسوسهانگيز است.
«لكنكم تهتم متاه بنياسرائيل و لعمري، ليضعفن لكم التيه من بعدي اضعافا بما خلفتم الحق وراء ظهوركم، و قطعتم الادني، و وصلتم الابعد» (لكن شما مانند گمراهي و سرگرداني بنياسرائيل گمراه گشتيد و سوگند به جانم، سرگرداني شما پس از من چند برابر خواهد گشت. اين افزوني گمراهي براي اين است كه شما حق را پشت سر گذاشتيد و از نزديك بريديد و با دور پيوستيد).
فرصتها را از دست ندهيم، زيرا بار ديگر برنميگردند و نتايج سوء آن گريبان آيندگان را هم خواهد گرفت:
حضرت موسي بن عمران (ع) به بنياسرائيل دستور فرمودند: «يا قوم ادخلوا الارض المقدسه التي كتب الله لكم و لا ترتدوا علي ادباركم فتنقلبوا خاسرين. قالوا يا موسي ان فيها قوما جبارين و انا لن ندخلها حتي يخرجوا منها فان يخرجوا منها فانا داخلون. قال رجلان من الذين يخافون انعم الله عليهما ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتم فانكم غالبون و علي الله فتوكلوا ان كنتم مومنين. قالوا يا موسي انا لن ندخلها ماداموا فيها فاذهب انت و ربك فقاتلا انا هیهنا قاعدون. قال رب اني لا املك الا نفسي و اخي فافرق بيننا و بين القوم الفاسقين. قال انها محرمه عليهم اربعين سنه يتيهون في الارض فلا تاس علي القوم الفاسقين».
(اي قوم من، داخل شويد به زمين مقدس كه خداوند براي شما مقرر فرموده است و به پشت سر برنگرديد كه با خسارت به عقب برميگرديد. بنياسرائيل گفتند: اي موسي، در اين سرزمين مقدس قوم ستمكاران وجود دارد و ما هرگز به اين شهر داخل نميشويم تا آنان از شهر بيرون روند و اگر آنان از شهر خارج شدند ما وارد ميگرديم. دو نفر از مردانيكه از خدا ميترسيدند و خداوند بر آنان انعام فرموده بود، گفتند: از دروازه وارد شهر مقدس شويد. و هنگامي كه شما وارد شديد، شما پيروز خواهيد گشت و به خداوند توكل كنيد اگر شما از مومنانيد.
بنياسرائيل گفتند: يا موسي، ما داخل شهر مقدس نخواهيم گشت مادامي كه آن ستمكاران در آنجا هستند تو برو با خدايت با آن ستمكاران پيكار كن و ما در اينجا نشستهايم. موسي عرض كرد خدايا من مالك نيستم مگر خودم را و برادرم را. (من اختيار خودم را و برادرم را دارم) بار پروردگارا مابين ما و قوم گنهكاران جدايي بينداز.
خداوند فرمود: شهر مقدس براي آنان تحريم شد، آنان در روي زمين گمراه خواهند گشت و تو دربارهي قوم فاسق اندوهگين مباش.)تخلف از دستور حضرت موسي (ع) در آن زمان كه قطعا دستور خداوندي بود و بدون ترديد آن دستور مصلحت آنان را در برداشت چهل سال آنان را سردرگم و كلافه و گمراه در بيابانها به حركات مضطربانه انداخت.
فرصتي بسيار عالي بود كه بنياسرائيل آن را از دست دادند و از مزاياي دستور آن پيامبر گرامي خود را محروم ساختند. اميرالمومنين عليهالسلام در سخنان مباركش بارها و بارها صلاح و فساد مردم را با كمال اخلاص و آگاهي و صراحت بيان ميفرمودند. مخصوصا با توجه به اينكه هيچ كس در خلوص و آگاهي همه جانبهي آن بزرگ بزرگان ترديدي به دل راه نميداد.
زيرا دشمن و دوست روح الهي آن محبوب خداوندي را درك ميكرد و همانگونه كه در همين نهجالبلاغه تصريح فرموده است: مخالفين و يا موافقين بياراده و دنيادوست كمترين اشكالي بر زندگي فردي و اجتماعي و ديني و اخلاقي و سياسي آن بزرگوار نتوانسته بودند مطرح كنند.
دوران زمامداري اميرالمومنين عليهالسلام نه تنها براي مردم آن دوران و نه تنها براي جوامع اسلامي براي هميشه بلكه براي بشريت در همهي طول تاريخ فرصتي بود كه از دست رفت و هيچ علتي جز خودكامگي خودخواهيها و سلطه پرستي درنده خويان نداشت كه نگذاشت اين انسان كامل رسالت كامل خود را در اختيار انسانها بگذارد و سپس ديده از اين جهان بپوشد و به ديدار محبوبش بشتابد.
اگر (تيه) (گمراهي) بنياسرائيل در بيابانها چهل سال بود، ما مسلمانان در حدود هزار و چهارصد سال در (تيه) (گمراهي) ميگذرانيم و هنوز هم سلطهگران اين جوامع چنان از خود بيگانه هستند و چنان مست و خود را باختهاند كه نميدانند چگونه و چرا و چه مدتي است كه در تيه سرگردانند.