(خطبه ۴۵صبحی صالح)
و من خطبه له ع
الْحَمْدُلِلَّهِ غَیْرَ مَقْنُوطٍ مِنْ رَحْمَتِهِ، وَ لا مَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ، وَ لا مَاءیُوسٍ مِنْ مَغْفِرَتِهِ، وَ لا مُسْتَنْکَفٍ عَنْ عِبَادَتِهِ الَّذِی لا تَبْرَحُ مِنْهُ رَحْمَهٌ، وَ لا تُفْقَدُ لَهُ نِعْمَهٌ، وَ الدُّنْیَا دَارٌ مُنِیَ لَها الْفَناءُ، وَ لِاءَهْلِها مِنْهَا الْجَلاَءُ، وَ هِیَ حُلْوَهٌ خَضْرَهٌ، وَ قَدْ عَجِلَتْ لِلطَّالِبِ، وَ الْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النَّاظِرِ، فَارْتَحِلُوا مِنْها بِاءَحْسَنِ ما بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ، وَ لا تَسْاءَلُوا فِیها فَوْقَ الْکَفَافِ، وَ لا تَطْلُبُوا مِنْهَا اءَکْثَرَ مِنَ الْبَلاَغِ.
لغات
قنوط: یأس و ناامیدى.
استنکاف: تکبر ورزیدن خوددارى کردن.
منى لها: مقدّر شده است.
جلاء: خارج شدن از وطن.
التبست: آمیخته شد، مخلوط گردید.
کفاف: مقدار مالى که انسان را از دیگران بى نیاز کند.
بلاغ: آنچه در مدت زندگى انسان به دست مى آورد.
ترجمه :
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خدا را سپاس ، در حالى که نه از رحمت او نومیدم ، نه از نعمتش بى بهره ام و نه از آمرزش او ماءیوسم و نه از پرستش او سر بر تافته ام . خداوندى ، که رحمت او همواره برجاست و نعمتش را زوال نباشد و دنیا سرایى است ، که ناپایدارى مقدر اوست . مردمش از آنجا رخت برخواهند بست . هم شیرین و گواراست و هم سبز و خرّم . خواستاران خود را زود مى یابد و مى رباید. هرکه در او بنگرد، دلش را مى فریبد. پس هر توشه نیکو، که میسّر است ، برگیرید و قدم به راه سفر نهید. در دنیا بیش از آنچه شما را بسنده است مخواهید و بیش از آنچه به شما داده است طلب مکنید.
ترجمه عبدالمحمد آیتیَ