خطبه۱۴ ترجمه شرح ابن میثم بحرانی (شروع عدل)

 از سخنان آن حضرت است در باز گرداندن زمینهاى زراعتى که عثمان به اقوام خود بخشیده بود

وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ- لَرَدَدْتُهُ- فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَهً- وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ

ترجمه
«به خدا سوگند اگر به اموال مسلمین دست یابم اگر چه مهر زنان شده باشد یا به وسیله آنها کنیزان خریدارى شده باشد آنها را به بیت المال برخواهم گرداند، زیرا در عدالت گشایش همگانى است. آن که عدالت را سختى و تنگنا مى‏ داند ستم برایش سخت‏تر و تنگناى بیشترى دارد»

نکته :شماره این خطبه بر اساس نسخه صبحی صالح خطبه ۱۵ می باشد

شرح
این فصل با فصلهاى بعدى از خطبه ‏هاى امام (ع) پس از قتل عثمان و بیعت مردم با امام (ع) در مدینه ایراد شده است. این بخش از کلام وى در این جا با کم و زیاد وارد شده و آغاز این بخش از خطبه این است: «آگاه باشید هر قطعه زمینى که عثمان بخشیده است یا مالى که از بیت المال مسلمین برداشته باید بدان باز گردد. چیزهایى که مهر زنان شده و در شهرها پراکنده شده است باز مى‏ گردانم، زیرا اگر حقّ به کارها گشایش نبخشد، باطل هرگز نخواهد بخشید» ما بزودى تمام این خطبه را در یکى از فصلهاى آینده به خواست خدا، خواهیم آورد.

باید دانست که این کلام امام (ع) نشانه عزم استوارى است که با قسم به خداوند تأکید شده مبنى بر این که زمینهایى را که عثمان به اقوامش بخشیده است باز خواهد گرداند. سپس کسانى را که بناحق زمین دریافت کرده ‏اند به این حقیقت توجّه مى‏ دهد که در عدالت گشایش است و عدل خدا ایجاب مى‏ کند که براى گشایش امور مسلمین آن زمینها را بازگرداند. گشایش امور مردم کنایه از اجراى عدل و بازگرداندن اراضى غصب شده و اموال تاراج رفته به بیت المال مسلمین است. بنا بر این لازم است غاصبان تسلیم دستورات خدا و عدل شوند، زیرا در عدالت گشایشى است براى نظام دنیا که مظلوم با رسیدن به حقّش راضى مى ‏شود و ظالم نیز مى ‏فهمد که آنچه از او گرفته مى‏ شود از آن او نبوده است و علم ظالم بر این امر با ترس واقعى حاصل مى‏ شود، هر چند شیطان نفسش در موقع ردّ اموال غصب شده عدالت را در نظرش سختى و تنگنا جلوه دهد با این که عدالت فطرتاً مورد رضا و پسند انسان است. بنا بر این اگر عدالت را تنگنا فرض کرده و رضا ندهد، ستم در دنیا و آخرت تنگناى بیشترى مى‏ آفریند، زیرا قهراً اموال غصب شده از او گرفته مى‏ شود و ستم او سبب این تنگنا براى او خواهد شد. همانا اوامر و نواهى الهى بر انسانها محیط است و مانع تصرّفات باطل مى‏ شود. زمانى که عدل اجرا شود مى‏ داند چیزى را از او گرفته‏ اند که از آن او نیست و هر گاه بر او ستمى شود مى‏ داند که چیزى را از او گرفته‏ اند که نباید مى‏ گرفتند. شکّ نیست گرفتن چیزى که نباید بگیرند بر نفس انسان دشوارتر است از گرفتن چیزى که باید بگیرند و این یک امر وجدانى است.

معناى الفاظى که در خطبه آمده است با آنچه ما در این جا ذکر کردیم نزدیک به هم است، جز این که ضمیر در «انّه» و «لم یسعه» در عبارت ما به مال باز مى‏ گردد.

باید دانست که عثمان زمینهاى زیادى از بیت المال را به گروهى از بنى امیّه و دیگران از صحابه واگذار کرد عمر نیز همین کار را کرد ولى مشهور است که عمر به خاطر جهاد در راه خدا و ترغیب مردم به آن، این کار را انجام داد و همین اختلاف عمل عمر با عثمان سبب شد که على (ع) فقط زمینهاى بخشیده شده به وسیله عثمان را به بیت المال برگرداند. و توفیق از جانب خداست.

ترجمه‏ شرح ‏نهج ‏البلاغه(ابن‏ میثم بحرانی)، ج ۱ ، صفحه ‏۵۸۷ – ۵۹۰

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.