19 نامه حضرت به يكى از كارگزارانش :
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ دَهَاقِينَ أَهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ غِلْظَةً وَ قَسْوَةً وَ اِحْتِقَاراً وَ جَفْوَةً وَ نَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلاً لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْكِهِمْ وَ لاَ أَنْ يُقْصَوْا وَ يُجْفَوْا لِعَهْدِهِمْ فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اَللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ اَلشِّدَّةِ وَ دَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ اَلْقَسْوَةِ وَ اَلرَّأْفَةِ وَ اُمْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ اَلتَّقْرِيبِ وَ اَلْإِدْنَاءِ وَ اَلْإِبْعَادِ وَ اَلْإِقْصَاءِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ
لغات
دهقان : معرّب دهگان : مالك ده ، كشاورز ،
اگر نونش اصلى باشد منصرف به كار مىرود ، و گرنه غير منصرف است ، به دليل وضعيت و الف و نون زايدتان .
قسوه : خشونت قلبى و سخت دلى
اقصاه : او را دور كرد
جفوه : ضد نيكى
جلباب : رو انداز ، لباس رويى
مداوله : غلبه دادن هر كدام از خشونت و مهربانى بر ديگرى و هر بار يكى را گرفتن ،
از ماده إدالة به معناى چرخاندن
ترجمه
« اما بعد ، كشاورزان مردم شهر تو ، از سختگيرى و سنگدلى و حقير شمردن و ستمگريت شكايت كردهاند و من انديشيدم ، نه آنها را به دليل مشرك بودنشان اهل نزديك شدن به تو ديدم و نه در خور دور شدن و مورد ستم واقع شدن ، زيرا با ما داراى عهد و پيمان مى باشند ، بنابراين با ايشان مهربانى آميخته باسختى را شعار خود قرار ده و با آنان بين سخت دلى و مهربانى را انتخاب كن و به خواست خدا در ميانشان به اعتدال رفتار كن ، و حد متوسط بسيار دور كردن و بسيار نزديك كردن را برگزين ( نه زياد آنها را نزديك و نه زياد از خود دورشان كن ) »
شرح
نقل شده است كه اين كشاورزان ، مجوسى بودهاند و هنگامى كه نزد حضرت از سختگيرى نمايندهاش شكايت كردند امام ( ع ) درباره آنها فكر كرد و ديد كه آنها نه شايسته اند كه بتوان بسيار نزديكشان آورد ، زيرا مردمى مشرك بودند و نه مى توان كاملا آنان را از خود ، دور كرد ، چون عهد و پيمان بسته بودند و به اين دليل گرامى داشتن زياد و بسيار نزديك شدن به ايشان موجب شكست دين و وارد آوردن نقص در آن مى باشد ، و اگر بطور كلى آنها را از خود ،دور كند ، بر خلاف عهد و پيمانى است كه با ايشان بسته است ، از اين رو ، به عامل خود دستور داد كه حدّ اعتدال را رعايت كند و با آنها رفتارى نرم و آميخته با مقدارى شدت و خشونت داشته باشد هر كدام در جاى مناسب خود و نيز هر يك از دو طرف ، نرمى و خشونت ، فايده مخصوص به خود را دارد كه ديگرى ندارد :
الف به كار بردن نرمى و مهربانى و نزديك شدن با آن مردم باعث مى شود كه در كارها و زراعتهايشان كه مصلحت معاش آنان مى باشد ، آرامش و اطمينان قلبى داشته باشند .
ب و از طرف ديگر ، وقتى آن مهربانى و رأفت با قدرى سختگيرى و دور كردن آنان آميخته شود ، هم خوار شمردن كافران كه خواسته دين است ،حاصل مىشود و هم دشمنى و قصد تجاوز آنها ، درهم شكسته مىشود ، و شرّ محتمل آنان نيز دفع مىشود .
با اين دلايل بود كه حضرت والى خود را نهى مىكند از اين كه در حق آنها ، شدت و قسوت داشته باشد و براى هميشه آنان را از خود دور كند ، و يا اين كه دائما با ايشان ملايمت و مهربانى داشته باشد ، و همه وقت آنها را به خود نزديك كند و دوستى تنگاتنگ داشته باشد .
كلمه جلباب را استعاره آورده است از حالت متوسط ميان نرمى و خشونت و هيأت ملايمت خالص و سختگيرى صرف ، و واژه لين ، به عنوان ترشيح ذكر شده است . به اميد توفيق خداوند .