نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 473 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت 464 صبحی صالح

464-وَ قَالَ ( عليه ‏السلام  )إِنَّ لِبَنِي أُمَيَّةَ مِرْوَداً يَجْرُونَ فِيهِ وَ لَوْ قَدِ اخْتَلَفُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ ثُمَّ كَادَتْهُمُ الضِّبَاعُ لَغَلَبَتْهُمْ‏

قال الرضي و المرود هنا مفعل من الإرواد و هو الإمهال و الإظهار و هذا من أفصح الكلام و أغربه فكأنه ( عليه ‏السلام  ) شبه المهلة التي هم فيها بالمضمار الذي يجرون فيه إلى الغاية فإذا بلغوا منقطعها انتقض نظامهم بعدها

حکمت 473 شرح ابن ‏أبي ‏الحديد ج 20

473 وَ قَالَ ع: إِنَّ لِبَنِي أُمَيَّةَ مِرْوَداً يَجْرُونَ فِيهِ-  وَ لَوْ قَدِ اخْتَلَفُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ-  ثُمَّ لَوْ كَادَتْهُمُ الضِّبَاعُ لَغَلَبَتْهُمْ قال الرضي رحمه الله تعالى-  و هذا من أفصح الكلام و أغربه-  و المرود هاهنا مفعل من الإرواد و هو الإمهال و الإنظار-  فكأنه ع شبه المهلة التي هم فيها بالمضمار-  الذي يجرون فيه إلى الغاية-  فإذا بلغوا منقطعها انتقض نظامهم بعدها هذا إخبار عن غيب صريح-  لأن بني أمية لم يزل ملكهم منتظما لما لم يكن بينهم اختلاف-  و إنما كانت حروبهم مع غيرهم كحرب معاوية في صفين-  و حرب يزيد أهل المدينة و ابن الزبير بمكة-  و حرب مروان الضحاك-  و حرب عبد الملك ابن الأشعث و ابن الزبير-  و حرب يزيد ابنه بني المهلب و حرب هشام زيد بن علي-  فلما ولي الوليد بن يزيد-  و خرج عليه ابن عمه يزيد بن الوليد و قتله-  اختلف بنو أمية فيما بينهما و جاء الوعد و صدق من وعد به-  فإنه منذ قتل الوليد دعت دعاة بني العباس بخراسان-  و أقبل‏ مروان بن محمد من الجزيرة يطلب الخلافة-  فخلع إبراهيم بن الوليد و قتل قوما من بني أمية-  و اضطرب أمر الملك و انتشر-  و أقبلت الدولة الهاشمية و نمت و زال ملك بني أمية-  و كان زوال ملكهم على يد أبي مسلم-  و كان في بدايته أضعف خلق الله-  و أعظمهم فقرا و مسكنة-  و في ذلك تصديق قوله ع ثم لو كادتهم الضباع‏

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حكمت (473)

انّ لبنى امية مرودا يجرون فيه، و لو قد اختلفوا فيما بينهم ثم لو كادتهم الضباع لغلبتهم. قال الرضى رحمة الله تعالى: و هذا من افصح الكلام و اغربه، و المرود هاهنا مفعل من الارواد، و هو الامهال و الانظار، فكانّه عليه السّلام شبّه المهلة الّتى هم فيها بالمضمار الذى يجرون فيه الى الغاية، فاذا بلغوا منقطعها انتقض نظامهم بعدها.

«همانا بنى اميه را روزگار و مهلتى است كه در آن مى‏ تازند و هرگاه ميان خود اختلاف كنند اگر كفتارها بر ايشان كيد و مكر كنند، بر آنان چيره خواهند شد.»

سيد رضى كه خدايش رحمت كند مى‏ گويد: اين از فصيح ‏ترين و غريب‏ترين سخنان است، كلمه مرود در اين جا از مصدر ارواد است به معنى مهلت و روزگار دادن، گويى امام عليه السّلام مهلتى را كه آنان دارند به جايگاه مسابقه تشبيه فرموده است كه تا پايان آن مى‏ تازند و چون به پايان آن برسند نظام ايشان گسيخته مى‏ شود.

ابن ابى الحديد در شرح اين سخن مى‏گويد: اين كلمه خبر دادن صريح از امورغيبى است، زيرا بنى اميه تا هنگامى كه ميان ايشان اختلافى نبود پادشاهى ايشان منظم بود. جنگهاى ايشان هم با افراد ديگر بود چون جنگ معاويه در صفين و جنگهاى يزيد بن معاويه با اهل مدينه و با ابن زبير در مكه و جنگ مروان با ضحاك و جنگ عبد الملك با ابن اشعث و ابن زبير و جنگ يزيد بن عبد الملك با بنى مهلب و جنگ هشام با زيد بن على، و همين كه وليد بن يزيد به حكومت رسيد و پسر عمويش يزيد بن وليد بر او خروج كرد و او را كشت، ميان خود بنى اميه اختلاف افتاد و وعده فرا رسيد و آن كس كه به آن وعده داده بود راست گفته بود كه از هنگام كشته شدن وليد، داعيان بنى عباس در خراسان شروع به دعوت كردند. مروان بن محمد از جزيره به طلب خلافت آمد و ابراهيم بن وليد را خلع كرد و گروهى از بنى اميه را كشت، در نتيجه كار كشور و پادشاهى مضطرب شد و پراكنده گرديد و دولت هاشميان رو آمد و نمو يافت و پادشاهى بنى اميه زوال پذيرفت و زوال پادشاهى ايشان به دست ابو مسلم صورت گرفت كه خود در آغاز كار ناتوان‏تر و بينوا و درويش‏تر مردمان بود و در همين موضوع مصداق گفتار على عليه السّلام آشكار شد كه فرموده است: «اگر كفتارها با آنان مكر بورزند بر ايشان چيره مى ‏شوند.»

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد 8 //دکتر محمود مهدوى دامغانى

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.