نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۲۰۰ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۲۰۴ صبحی صالح

۲۰۴-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )لَا یُزَهِّدَنَّکَ فِی الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا یَشْکُرُهُ لَکَ فَقَدْ یَشْکُرُکَ عَلَیْهِ مَنْ لَا یَسْتَمْتِعُ بِشَیْ‏ءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِکُ مِنْ شُکْرِ الشَّاکِرِ أَکْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْکَافِرُ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین‏

حکمت ۲۰۰ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۲۰۰: لَا یُزَهِّدَنَّکَ فِی الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا یَشْکُرُهُ لَکَ-  فَقَدْ یَشْکُرُکَ عَلَیْهِ مَنْ لَا یَسْتَمْتِعُ بِشَیْ‏ءٍ مِنْهُ-  وَ قَدْ یُدْرَکُ مِنْ شُکْرِ الشَّاکِرِ-  أَکْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْکَافِرُ-  وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ قد أخذت أنا هذا المعنى- 

فقلت من جمله قصیده لی حکمیه- 

 لا تسدین إلى ذی اللؤم مکرمه
فإنه سبخ لا ینبت الشجرا

فإن زرعت فمحفوظ بمضیعه
و أکل زرعک شکر الغیر إن کفرا

  و قد سبق منا کلام طویل فی الشکر- . و رأى العباس بن المأمون یوما بحضره المعتصم-  خاتما فی ید إبراهیم بن المهدی فاستحسنه-  فقال له ما فص هذا الخاتم و من أین حصلته-  فقال إبراهیم هذا خاتم رهنته فی دوله أبیک-  و افتککته فی دوله أمیر المؤمنین-  فقال العباس فإن لم تشکر أبی على حقنه دمک-  فأنت لا تشکر أمیر المؤمنین على فکه خاتمک- .

و قال الشاعر- 

لعمرک ما المعروف فی غیر أهله
و فی أهله إلا کبعض الودائع‏

فمستودع ضاع الذی کان عنده‏
و مستودع ما عنده غیر ضائع‏

و ما الناس فی شکر الصنیعه عندهم
و فی کفرها إلا کبعض المزارع‏

فمزرعه طابت و أضعف نبتها
و مزرعه أکدت على کل زارع‏

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۲۰۰)

لا یزهّدنّک فى المعروف من لا یشکره لک، فقد یشکرک علیه من لا یستمتع بشى‏ء منه، و قد یدرک من شکر الشاکر اکثر مما اضاع الکافر، وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ. «نباید آن کس که در نیکى کردن از تو سپاسگزارى نمى‏ کند، تو را در انجام دادن نیکى بى‏ رغبت کند، زیرا کسى که از آن نعمت برخوردار نشده است، تو را سپاس مى‏ دارد و ممکن است آنچه از سپاس سپاسگزار مى‏ یابى بیش از آنچه باشد که کافر نعمت تباه مى‏ کند، و خداوند نیکوکاران را دوست مى‏ دارد.»

من-  ابن ابى الحدید-  همین معنى را گرفته ‏ام و در قصیده‏اى حکمت آمیز چنین سروده ‏ام: به فرومایه مکرمتى ارزانى مدار که شوره‏زار است و در آن درختى نمى‏ روید، و اگر چیزى کاشتى در آن که جاى تباهى است، باز هم محفوظ مى‏ ماند و ثمره آن بر فرض که او کفران ورزد، سپاسگزارى دیگران است.

در مورد سپاسگزارى سخنان مبسوطى پیش از این گفته شد.

عباس بن مأمون روزى در حضور معتصم انگشترى در دست ابراهیم بن مهدى دید و آن را بسیار پسندید و به او گفت: نگین این انگشترى چیست و از کجا فراهم آورده‏اى ابراهیم گفت: این انگشترى را به روزگار حکومت پدرت گرو گذاشته بودم و در دولت امیر المؤمنین از گرو بیرون آوردم. عباس گفت: اگر حق پدرم را در اینکه خون تو را حفظ کرد، سپاسگزار نباشى، نعمت امیر المؤمنین را در از گرو بیرون آوردن انگشترت سپاس نخواهى داشت.

شاعرى چنین سروده است: به جان خودت سوگند که نیکى کردن نسبت به کسى که شایسته آن نیست و نسبت به کسى که شایسته آن است، همچون ودیعه است، برخى از ودیعه ‏داران ودیعه ‏اى را که پیش ایشان است تباه مى‏کنند و برخى دیگر، ودیعه پیش او تباه نیست، مردم در سپاس و ناسپاسى نعمت همچون مزرعه‏ هایند، یکى طینت پسندیده دارد و محصول آن چند برابر مى‏ شود و مزرعه دیگر براى هر کشاورزى کم بهره است.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

بازدیدها: ۵۱

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.