google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
نهج البلاغه موضوعی

نهج البلاغه موضوعی اسراف و تبذیر

اسراف و تبذیر

۱۹۱۳٫ اسراف ، کار منافقین
فى صفه المنافقین : ان عذلوا کشفوا، و ان حکموا اسرفوا .
در توصیف منافقان مى فرماید: هرگاه سرزنش کنند پرده درى مى کنند و هرگاه حکم رانند از حد مى گذرانند. (۱۹۰۶)

۱۹۱۴٫ بخشش مال و ثروت
الا ان اعطاء المال فى غیر حقه تبذیر و اسراف ، و هو یرفع صاحبه فى الدنیا و یضعه فى الاخره ، و یکرمه فى الناس و یهینه عند الله .
همانا بخشیدن مال در غیر محلش تبذیر و اسراف است . این کار، شخص را در دنیا سربلند، ولى در آخرت سرافکنده مى سازد، در میان مردم او را اکرام و در نزد خداوند پست مى گرداند. (۱۹۰۷)

۱۹۱۵٫ بهترین مردم
خیر الناس فى حالا، النمط الاوسط فالزموه .
بهترین مردم درباره من (على علیه السلام ) گروه میانه رو هستند (نه دشمنى دارند و نه غلو کنند)بنابراین از آن ها جدا نشوید. (۱۹۰۸)

۱۹۱۶٫ احوال جاهلان
لا ترى الجاهل الا مفرطا او مفرطا .
جاهل را نمى بینى مگر آن که یا زیاده روى (افراط) مى کند و یا کوتاهى (تفریط) مى کند. (۱۹۰۹)

۱۹۱۷٫ اعتدال در زندگى
کن سمحا و لا تکن مبذرا، و کن مقدرا و لا تکن مقترا .
بخشنده باش و ولخرج مباش (در زندگى ) حسابگر باش و سخت گیر و تنگ نظر مباش . (۱۹۱۰)

۱۹۱۸٫ تکیه گاه اعتدال
نحن النمرقه الوسطى ، بها یلحق التالى ، و الیها یرجع الغالى .
ما تکیه گاه اعتدالیم که باید عقب ماندگان ، خود را بدان برسانند و تندروان بدان بازگردند. (۱۹۱۱)

۱۹۱۹٫ تعادل در امور زندگى
لا تسالوا فیها فوق الکفاف ، و لا تطلبوا منها اکثر من البلاغ .
در دنیا بیش از احتیاج نخواهید و بیش از کفاف از آن طلب نکنید. (۱۹۱۲)

۱۹۲۰٫ دورى از حرص و آز
من اقل منها استکثر مما یومنه . و من استکثر منها استکثر مما یوبقه .
کسى که دنیا کم (و به اندازه نیاز) برگیرد، مایه ایمنى بسیار به دست آورده است و هر که از آن مقدار زیادى به دست آورد، مایه هلاک خود را افزون ساخته است . (۱۹۱۳)

۱۹۲۱٫ میانه روى در اموال
دع الاسراف مقتصدا، و اذکر فى الیوم غدا، و امسک من المال بقدر ضروررتک ، و قدم الفضل لیوم حاجتک .
اسراف را کنار بگذار و میانه روى پیشه کن ، از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنیا به مقدار ضرورت براى خویش نگهدار و زیادى را براى زیارت (قیامت ) از پیش بفرست . (۱۹۱۴)

۱۹۲۲٫ بسنده به اندک نمودن
المنیه و لا الدنیه ! و التقلل و لا التوسل .
مرگ آرى ! اما پستى و خوارى هرگز، و به اندک بسنده کردن آرى ! اما دست سوى این و آن دراز کردن هرگز. (۱۹۱۵)

۱۹۲۳٫ راه مستقیم و میانه
الیمین و الشمال مضله ، و الطریق الوسطى هى الجاده ، علیها باقى الکتاب و آثار النبوه .
انحراف به راست و چپ گمراهى است و راه مستقیم و میانه ، جاده حق است و بر همین راه قرآن و آثار نبوت (خاندان پیامبر) سفارش مى کنند. (۱۹۱۶)

۱۹۲۴٫ افراط و تفریط
لقد علق بنیاط هذا الانسان بضعه هى اعجب مافیه . و ذلک القلب ، و ذلک ان له مواد من الحکمه و اضدادا من خلافها؛ فان سنح له الرجاء اذله الطمع ، و ان هاج به الطمع اهلکه الحرص ، و ان ملکه الیاس قتله الاسف … و ان افرط به الشبع کظته البطنه . فکل تقصیر به مضر، و کل افراط له مفسد .

هر آینه و به تحقیق پاره گوشتى که به رگ هاى بدن انسان ، آویخته ، آن پاره گوشت ، عجیب ترین چیزى است که در او (یعنى انسان ) یافته مى شود و آن قلب ، است که ریشه هایى از حکمت و فضایل اخلاقى و نیز چیزهایى که مخالف حکمت و فضایل اخلاقى است ؛ یعنى اخلاق رذیله ، در آن وجود دارد. پس اگر امید در قلب آشکار گردد، طمع انسان را خوار مى سازد و اگر طمع آن را به هیجان و جنبش درآورد، حرص ، او را هلاک مى کند و اگر ناامیدى بر آن چیره گردد، اندوه ، آن را مى کشد. و اگر در سیرى زیاده روى کند، پرى معده او را رنج مى دهد. بنابراین هر کوتاهى و سهل انگارى براى انسان زیانبار و هر زیاده روى در هر کارى براى او فساد آور است . (۱۹۱۷)

۱۹۲۵٫ تباه شدن اسراف کار
من الفساد اضاعه الزاد، و مفسده المعاد .
از تباهى است ضایع کردن زاد و توشه و تباه ساختن معاد. (۱۹۱۸)

۱۹۲۶٫ بخشش فقط در راه خدا
لیس لواضع المعروف فى غیر حقه ، و عند غیر اهله ، من الحظ فیما اتى الا محمده اللئام ، و ثناء الاشرار، و مقاله الجهال ، مادام منعما علیهم . ما اجود یده ! و هو عن ذات الله بخیل !
کسى که کار نیک خود را در غیر راه صحیح و نزد نااهلان قرار دهد، بهره اى جز ستایش ناپاکان و ثناگویى اشرار و گفتار نادانان ندارد و این ها هم تا هنگامى است که به آن ها بخشش مى کند و مى گویند: چه دست سخاوتمندى دارد؛ و حال آن که از بخشش در راه خدا بخیل است . (۱۹۱۹)

۱۹۲۷٫ میوه تفریط
ثمره التفریط الندامه ، و ثمره الحزم السلامه .
پشیمانى میوه تفریط است و سلامت محصول احتیاط. (۱۹۲۰)



۱۹۰۶- خطبه ۱۹۴٫
۱۹۰۷- خطبه ۱۲۶٫
۱۹۰۸- خطبه ۴۷٫
۱۹۰۹- حکمت ۷۰٫
۱۹۱۰- حکمت ۳۳٫
۱۹۱۱- حکمت ۱۰۹٫
۱۹۱۲- خطبه ۴۵٫
۱۹۱۳- خطبه ۱۱۱٫
۱۹۱۴- نامه ۳۱٫
۱۹۱۵- حکمت ۳۹۶٫
۱۹۱۶- خطبه ۱۶٫
۱۹۱۷- حکمت ۱۰۸٫
۱۹۱۸- نامه ۳۱٫
۱۹۱۹- خطبه ۱۴۲٫
۱۹۲۰- حکمت ۱۸۱٫

نهج البلاغه موضوعی//عباس عزیزی

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=