شرح ابن ميثم
236- و قال عليه السّلام: عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ- وَ حَلِّ الْعُقُودِ
المعنى
أراد معرفة وجوده تعالى. و وجه الاستدلال أنّ الإنسان قد يعزم على أمر و يعقد ضميره على فعله بحسب ما يتصوّره من المنفعة الداعية إليه. ثمّ عن قريب ينحلّ ذلك العزم و ينفسخ ذلك العقد لزوال ذلك الداعي أو لخاطر معارض له.
إذا عرفت ذلك فنقول: تلك التغيّرات و الخواطر المتعاقبة المرجّحة لفعل الأمر المعزوم عليه امور ممكنة محتاجة في طرفي وجودها و عدمها إلى المرجّح و المؤثّر. فمرجّحها إن كان من العبد كان الكلام فيه كالكلام في الأوّل و لزم الدور أو التسلسل و هما محالان فلا بدّ من الانتهاء إلى اللّه تعالى مقلّب القلوب و الأبصار.
و ذلك هو المطلوب.
مطابق با حکمت 250 نسخه صبحی صالح
ترجمه فارسی شرح ابن ميثم
236- امام (ع) فرمود: عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ
ترجمه
«خدا را از به هم خوردن تصميمها و باز شدن گرهها و حلّ مشكلات شناختم».
شرح
مقصود امام (ع) شناخت وجود حق تعالى است. توضيح برهان اين است كه انسان گاهى بر كارى عزم راسخ دارد، و بر اساس تصوّرى كه نسبت به سود و انگيزه عملى دارد، تصميم قلبى مى گيرد، و پس از اندكى تصميم به هم مىخورد، و به دليل از بين رفتن آن انگيزه و يا به خاطر مانعى كه پيش مى آيد از عزم خود برمى گردد.
حال با توجّه به مقدّمه بالا، مىگوييم: اين دگرگونيها و تصوراتى كه در پى هم از خاطر انسان مىگذرند كه باعث رجحان انجام كار مورد تصميم مىگردند، امورى ممكناند و در دو جهت بود و نبود، نياز به رجحان دهنده و تأثير گذارندهاى دارد، دليل رجحان اگر از ناحيه خود بنده باشد، باز خود نياز به مرجّح دارد، كه در اين صورت، باعث دور يا تسلسل مى گردد، و چون دور و تسلسل باطل است، پس ناگزير بايد مرجّح به خداوندى كه- او دگرگون كننده دلها و بينشهاست- منتهى گردد، و هدف همين است.
ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم)، ج5 // قربانعلی محمدی مقدم-علی اصغرنوایی یحیی زاده