خطبه ها خطبه شماره ۶۸ (ترجمه و شرح فلسفی علامه محمد تقی جعفری)محمد بن ابى بکر

متن خطبه شصت و هشتم

۶۸ و من کلام له علیه السلام

لما قلد محمد بن أبی بکر مصر فملکت علیه و قتل ۱ و قد أردت تولیه مصر هاشم بن عتبه ۲ ، و لو ولّیته إیّاها لمَّا خلَّى لهم العرصه ۳ ، و لا أنهزهم الفرصه ۴ ، بلا ذمّ لمحمّد بن أبی بکر ۵ ، و لقد کان إلیَّ حبیبا ۶ ، و کان لی ربیبا ۷ .

ترجمه خطبه شصت و هشتم

سخنى است از آنحضرت هنگامیکه مصر را به محمد بن ابى بکر واگذار فرمود و در مصر آشوبى بر پا شد و محمد کشته شد ۱ من میخواستم ولایت مصر را به هاشم بن عتبه واگذار کنم ۲ اگر او را والى مصر کرده بودم ، میدان را بر دشمنان کامجو خالى نمیکرد ۳ و فرصتى به آنان نمیداد ۴ سرزنشى بر محمد بن ابى بکر نیست ۵ او محبوب من بود ۶ او پسر همسرم بود ۷ .

تفسیر عمومى خطبه شصت و هشتم

۱ ، ۲ ، ۳ ، ۴ ، ۵ ، ۶ ، ۷ محمد بن ابى بکر از آن انسانهاى آگاه و با تقوى بود که تا حدودى شخصیت الهى امیر المؤمنین ( ع ) را شناخته و بهمه گونه ‏اى جانبازى و فداکارى در راه او تن داده بودند . امیر المؤمنین این شخصیت وارسته را خیلى دوست داشت و مورخین و راویان می گویند : امیر المؤمنین می فرمود : « محمد فرزند من است که از صلب ابو بکر آمده است » . کنیه او بنا بنوشته ابن قتیبه ابو القاسم بوده است . [ المعارف ابن قتیبه ص ۷۶] قاسم بن محمد فقیه حجاز فرزند او است و ام فروه مادر امام جعفر صادق ( ع ) نیز از فرزندان او است . امیر المؤمنین ( ع ) محمد بن ابى بکر را به ولایت مصر تعیین فرمود و فرمانى که ذیلا نقل مى ‏کنیم به محمد سپرد که در مصر خوانده شد . این فرمان به خط عبد اللَّه بن ابى رافع هم پیمان پیامبر اکرم بوده است . و این نامه در اول ماه رمضان سال سى و شش هجرى نوشته شده است :

« اینست آنچه که بنده خدا امیر المؤمنین به محمد بن ابى بکر بعنوان تعهد به عمل براى اداره کشور مصر می سپارد .

۱ محمد را به تقواى الهى در پنهان و آشکار و ترس از خدا در حضور و غیاب دستور میدهد .

۲ عطوفت و نرمى به مسلمانان و سختگیرى بر منحرفین .

۳ عدالت درباره اهل ذمه ( اهل کتابى که پیمان بهم زیستى با جامعه مسلمانان بسته‏ اند )

۴ انصاف و دادگرى درباره ستمدیدگان و سخت‏گیرى بر ستمکاران .

۵ عفو و اغماض از اشتباهات و خطاهاى مردم [ که از روى جهالت و ضعف نفس مرتکب میشوند و قابل اصلاحند ] .

۶ هر چه که بتواند احسان و نیکوکارى درباره مردم نماید که خداوند احسان کنندگان را پاداش خواهد داد .

۷ هر کس را که در پیرامون او است باید به اطاعت و حمایت از مردم جامعه دعوت نماید که عظمت پایان این اطاعت و حمایت و بزرگى پاداش آن ، فوق محاسبات است و کسى نمیتواند حقیقت این عاقبت و عظمت را درک کند .

۸ مالیات زمین را همانطور که پیش از او گرفته می شد ، وصول کند ،کمتر از آن را نپذیرد و بدعتى نگذارد و سپس آن مالیات را همچنانکه پیش از او عمل می شد ، در میان مستحقین تقسیم نماید .

۹ در مجلس و رویاروئى با مردم همه را مساوى تلقى کند ، تا نزدیک و دور در نزد او مساوى و برابر باشند .

۱۰ و او را دستور می دهد که میان مردم حکم بر حق کند و به عدالت قیام کند و از هوى و هوس پیروى ننماید و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت کننده‏اى باکى نداشته باشد ، زیرا خداوند با کسى است که به او تقوى بورزد و اطاعت او را بر جز او مقدم بدارد » [شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج ۶ ص ۶۵] .

داستان اختلال اوضاع کشور مصر در زمان ولایت محمد بن ابى بکریکى از نتایج طغیانگریهاى معاویه بن ابى سفیان بود که درباره خلیفه بر حق پیامبر اسلام امیر المؤمنین علیه السلام براه انداخته بود و از هیچ مکر پردازى و شرارت و ماکیاولى‏ گرى براى مبارزه با حق و حقیقت دریغ نداشت .

پلیدترین فردى که با حکومت محمد بن ابى بکر در مصر مخالفت و مبارزه نمود همنام و همکار معاویه بن ابى سفیان بود که معاویه بن حدیج یا معاویه بن خدیج نامیده میشد . این نابکار ضد اسلام هم برنامه تعیین شده از کاخ نشین شام را بدست گرفته ، به بهانه مطالبه خون عثمان که بنا بفرموده امیر المؤمنین پاک‏ترین دست در آن حادثه ، دست آن حضرت بوده است ، شروع به ریختن خون مسلمانان نمود و آشوب در مصر زبانه کشید . هنگامیکه امیر المؤمنین ( ع ) از ماجراى مصر مطلع گشت ، فرمود :

براى مصر و غائله و آشوبى که در آنجا به راه افتاده است ، یکى از دو شخصیت را در نظر دارم : یکى آن دوست ما که در گذشته او را عزل کردیم ، یعنى قیس بن سعد بن عباده و یا مالک بن الحارث الاشتر . محمد بن ابى بکر رحمه اللّه علیه در آن آشوب شهید شد و به دیدار خدا شتافت و این حادثه براى امیر المؤمنین سخت اندوه بار و غم‏ انگیز بود . زیرا معاویه بن حدیج این محبوب على بن ابیطالب ( ع ) را با قساوتى ضد انسانى که نمی توان توصیف کرد ، شهید نمود .

محمد را با لب تشنه گردنش را زد و در میان لاشه الاغ سوزاند . آرى وقتى که گرداننده اجتماع معاویه بن صخر باشد که فرات را بر روى ده ‏ها هزار مسلمان که در سپاه على بودند ببندد ، دستیارش هم شخصیتى مانند محمد بن ابى بکر را تشنه مى ‏سوزاند و عمر بن سعدش هم حسین بن على و یاران او را با لب تشنه از دم شمشیر می گذراند و خودش را انسان هم مى ‏نامد و باین هم قناعت نکرده ، خود را مسلمان هم می نامد على الاسلام و السلام .

شرح وترجمه نهج البلاغه علامه محمدتقی جعفری  جلد ۱۰

بازدیدها: ۲۵

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.