google-site-verification: googledc28cebad391242f.html
40-60 ترجمه خطبه ها شرح ابن میثمترجمه خطبه ها شرح ابن میثم

خطبه۴۵ترجمه شرح ابن میثم بحرانی(دعا برای خود وخانواده اش هنگام سفر)

(خطبه۴۶صبحی صالح )

و من کلام له ع عِنْدَ عَزمه عَلى الْمَسیر إ لى الْشام :  

اللَّهُمَّ إِنِّی اءَعُوذُ بِکَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ وَ کَآبَهِ الْمُنْقَلَبِ وَ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِی الْاءَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ اللَّهُمَّ اءَنْتَ الصَّاحِبُ فِی السَّفَرِ وَ اءَنْتَ الْخَلِیفَهُ فِی الْاءَهْلِ وَ لاَ یَجْمَعُهُمَا غَیْرُکَ لِاءَنَّ الْمُسْتَخْلَفَ لاَ یَکُونُ مُسْتَصْحَبا وَ الْمُسْتَصْحَبُ لاَ یَکُونُ مُسْتَخْلَفا.

اءَقُولُ :

وَ اِبتداء هَذا الْکلام مَروی عَن رَسول اللّه ص ‍ وَ قَدْ قَفاه اءَمیر المؤ منین ع باءبلغ کَلام وَ تَممهُ باءحْسَنِ تَمامِ مَنْ قَوْلَه وَ لا یَجْمَعَهُما غَیْرَک إ لى آخَر الفصل .

لغات

وعثاء السفر: مشقت و سختى راه. این لغت در اصل براى مکانى که به دلیل رملى بودنش و فرو رفتن پا در آن ایجاد زحمت مى‏ کند، وضع گردیده است.
کأبه: حزن و اندوه.

ترجمه : 

  سخنى از آن حضرت (ع ) هنگامى که به قصد شام سفر مى کرد:  

بارخدایا، به تو پناه مى برم از سختى سفر و از اندوه بازگشت . و به تو پناه مى برم ، از اینکه به هنگام بازگشت بینم که به زن و فرزند یا داراییم آسیبى رسیده باشد. بار خدایا، در این سفر تو همراه من هستى و جانشین مرد مسافر در میان خاندانش نیز، تویى . کسى جز تو نتواند که این دو مهم را کفایت کند. زیرا آنکه جانشین مسافر است ، در خانه ، همسفر او نتواند بود و آنکه همسفر اوست ، چگونه جانشین او در خانه تواند شد.

من مى گویم :

ابتداى این کلام از رسول الله (ص ) روایت شده و امیرالمؤ منین با عباراتى در نهایت بلاغت آن را پى گرفته و به نیکوترین وجهى به پایان رسانیده است . سخن او از (لا یجمعها) است تا آخر.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

شرح

روایت شده است هنگامى که امیر المؤمنین (ع) براى جنگ با معاویه پا در رکاب مى‏ نهاد این دعا را خواند.
این دعا مشتمل بر دو امر به شرح زیر است:

۱- پناه بردن به خدا براى نجات یافتن از مشکلاتى که در رفتن و بازگشتن از سفر متوجّه انسان مى‏ شود.
۲- پناه بردن به خدا از خطراتى که متوجّه احوال مهم نفسانى شده، سرگرمى و پرداختن به امور جسمانى و بازماندن از عبادت خداوند را به دنبال دارد. همواره چنین است که در آغاز خطر بزرگ متوجّه حالات نفسانى مى ‏شود، سپس به خانواده، مال و فرزندان سرایت مى‏ کند.

امام (ع) پس از التجا به درگاه حق، اقرار مى‏ کنند که عنایت خداوند همگان را فرا گرفته و توجّه و همراهى لطف او از کسى دریغ نشده است. آیه کریمه قرآن گویاى این حقیقت است: هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ «هر کجا باشید خدا با شماست» خداوند همراه ماست مصاحب و رفیق است رفاقت توجّه دقیق به امور دوست را مى ‏طلبد خداوند در خانواده جانشین انسان است، جانشینى کسى بودن طلب مى‏ کند که از خانه و اموال شخص غایب در برابر چیزهایى که موجب ضرر و زیان آنها باشد محافظت شود.

در سفر همراه مسافر بودن، و در حضر جانشینى او، ایجاب مى ‏کرده است که حضرت جمع میان این دو حکم کند: «جانشینى و همراهى» بدین سبب فرموده ‏اند: خداوندا غیر از تو نمى ‏تواند بین این دو امر را جمع کند بدین دلیل که ذات مقدس حق از جهت داشتن و جسمیّت پاک و منزّه است. اجتماع این دو حالت براى اجسام محال است. زیرا یک شی‏ء جسمانى نمى ‏تواند در آن واحد هم در سفر و هم در حضر باشد. براى توضیح بیشتر این مطلب فرموده‏ اند: جانشین قادر به همسفرى نبوده و همراه قادر به جانشینى نیست.

در باره کلام حضرت که «تنها خداوند مى‏ تواند همراه مسافر در سفر و جانشین مسافر در خانه باشد» اگر اعتراضى شود که این وقتى به جا و بمورد است که بگوییم هر چیز بى‏ جهتى، واجب الوجود است، هر چند این نظریّه را گفته ‏اند، دلیل صحّت این موضوع بطور مطلق چیست در پاسخ مى‏ گوییم به هر صورت حصر صحیح است، زیرا بر فرض این که ثابت شود امور مجرّد از جسمانیّت و جهت، سواى خداوند وجود دارند. امّا آنچه که ذاتا شایسته چنین جامعیّتى باشد، حق تعالى است، امور دیگر با لذات چنین نیستند، ما حصر را بر همین استحقاق و اولویّت حمل مى‏ کنیم.

در باره فایده دعا و دلیل مقبولیّت آن، در ذهن بعضى افراد شبه ه‏اى ایجاد شده که ذیلا به رفع آن شبه پرداخته ابتدا اصل شبهه را توضیح مى‏ دهیم. گفته‏ اند: براى خداوند به اجابت رسیدن دعا و نرسیدن آن معلوم و آشکار است با توجّه به این حقیقت فایده‏ اى بر دعا کردن مترتّب نیست، زیرا آنچه وقوعش مقرر باشد حتما انجام مى‏ شود و آنچه عدم انجامش مقرّر باشد حتما انجام نمى‏ شود.

در پاسخ این توهّم و یا شبهه مى‏ گوییم: هر چیزى که وجود یابد یا از بین برود دایر مدار شرایط و اسبابى است که امکان و یا عدم امکان آن را ایجاب مى‏ کند و بدون آن اسباب و شرایط تحقّق پیدا نمى‏ کند. با توجّه به این موضوع دعا جزو امورى است که ما از خداوند طلب مى‏ کنیم. نتیجه تحقّق یافتن متعلّق دعا و یا عدم آن که همان اسباب و علل اول باشند، هر چند براى خداوند معلوم است امّا خداوند، خود رابط میان سبب و مسبّب را مقدّر کرده و سبب وجود شی‏ء را دعا قرار داده، چنان که سبب بهبود یافتن بیمار را، دوا، قرار داده، و اگر مریض دوا نخورد خوب نمى ‏شود. سبب اجابت دعا به گفته دانشمندان، فراهم ساختن‏ اسباب آن است بنا بر این لازم است، انسان آنچه مى‏ خواهد و یکى از اسباب اجابت آن دعاست فراهم کند، بقیّه اسباب را خداوند متعال، بنا بر اقتضاى تقدیر و قضا آماده مى‏ سازد.

بنا بر این به منظور تهیّه کردن اسباب، دعا واجب و انتظار اجابت نیز واجب است. آمادگى براى دعا تحقیقا زمینه را براى اجابت فراهم مى‏ کند. دعاى کامل و انجام کارى که براى آن دعا مى‏ شود. هر دو معلول علّت واحدى مثلا نیازمندى هستند، و گاهى هر کدام براى دیگرى مى‏ تواند علّت باشد.

پس از رفع شبهه اوّل، توهّم دیگرى که در مورد دعا شده این است که: چگونه امور آسمانى از دعاى ما متأثر مى‏ شود بدین طریق که ما دعا کنیم و به اجابت رسد. این تصوّر باطلى است، زیرا دعا معلول است و نمى‏ تواند در علّت خود اثر بگذارد. بنا بر این، دعاى دعا کننده اجابت نمى ‏شود، هر چند به تصوّر دعا کننده امرى که براى انجام گرفتن آن دعا مى‏ کند، مفید باشد.

با توجّه به توضیح فوق، علّت عدم اجابت دعا این است که انجام یافتن خواست دعا کننده هر چند بر حسب نظام کلّ مفید باشد، امّا مطابق مقصود وى داراى منفعت و سود نیست، بدین دلیل است که اجابت دعا به تأخیر مى‏ افتد و یا اصلا اجابت نمى‏ شود. به هر حال عدم اجابت دعا به لحاظ نبودن شرطى از شرایط خواست به هنگام دعاست. توضیح آن که: نتیجه دعا یا بر حسب خواست دعا کننده، و یا مطابق نظام کل، مفید نیست، بنا بر این دعا مورد اجابت قرار نمى‏ گیرد.

براى روشن شدن این توهّم باید دانست که نفس وارسته به هنگام دعا از آغاز نیرویى بدان اضافه مى‏ شود که در عناصر مؤثر واقع شود، و عناصر هم‏چنان قرار داده شده ‏اند، که نفس مى‏ تواند در آنها اثر کند و این خود اجابت دعاست.
نشانه این تأثیر پذیرى عناصر، بدن خود ماست. بسیار اتفاق افتاده که ما چیزى را تصور کرده در باره آن اندیشیده ‏ایم و بدن ما نیز بر حسب آنچه نفس اقتضا داشته، تغییر کرده است یعنى تأثیر روح بر جسم و از این مهم‏تر گاهى نفس و روان در غیر بدن خود تأثیر مى‏ کند و گاهى حتّى در نفس دیگرى تأثیر کرده و آن را تحت الشعاع قرار مى‏ دهد ما بدین مقدمات قبلا اشاره کردیم.

گاهى خداوند به لحاظ نفس و روحانیّتى که بدان خدا را مى‏ خوانى، در صورتى که خواست انسان بر حسب نظام کل سودمند باشد، دعاى ما را مستجاب مى ‏کند. از پاسخ چنین فهمیده شد که اوّلا دعا خود تأثیر نفسانى دارد و نفس مى‏ تواند در بدن انسان و کارهایى که به بدن تعلّق داشته باشد اثر بگذارد. مضافا بر این دعا اگر مطابق نظام کل براى انسان مفید باشد برآورده خواهد شد. و توهم این که چون یکى از شرایط در مورد دعا منتفى است اجابت نمى‏ شود، صحیح نیست.

ترجمه‏ شرح‏ نهج‏ البلاغه(ابن‏ میثم بحرانی)، ج ۲ ، صفحه‏ ى ۲۶۴-۲۶۰

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا
-+=