نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 484 متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت 476 صبحی صالح

476-وَ قَالَ ( عليه‏ السلام  )لِزِيَادِ ابْنِ أَبِيهِ وَ قَدِ اسْتَخْلَفَهُ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَلَى فَارِسَ وَ أَعْمَالِهَا فِي كَلَامٍ طَوِيلٍ كَانَ بَيْنَهُمَا نَهَاهُ فِيهِ عَنْ تَقَدُّمِ الْخَرَاجِ.

اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَيْفَ فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى السَّيْفِ

حکمت 484 شرح ابن ‏أبي ‏الحديد ج 20

484: وَ قَالَ ع لِزِيَادِ بْنِ أَبِيهِ-  وَ قَدِ اسْتَخْلَفَهُ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَلَى فَارِسَ وَ أَعْمَالِهَا-  فِي كَلَامٍ طَوِيلٍ كَانَ بَيْنَهُمَا نَهَاهُ فِيهِ عَنْ تَقْدِيمِ الْخَرَاجِ- . اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَيْفَ-  فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى السَّيْفِ قد سبق الكلام في العدل و الجور-  و كانت عادة أهل فارس في أيام عثمان-  أن يطلب الوالي منهم خراج أملاكهم-  قبل بيع الثمار على وجه الاستسلاف-  أو لأنهم كانوا يظنون أن أول السنة القمرية-  هو مبتدأ وجوب الخراج-  حملا للخراج التابع لسنة الشمس على الحقوق الهلالية-  التابعة لسنة القمر-  كأجرة العقار و جوالي أهل الذمة-  فكان ذلك يجحف بالناس و يدعو إلى عسفهم و حيفهم- . و قد غلط في هذا المعنى جماعة من الملوك-  في كثير من الأعصار-  و لم يعلموا فرق ما بين السنتين-  ثم تنبه له قوم من أذكياء الناس-  فكبسوا و جعلوا السنين واحدة-  ثم أهمل الناس الكبس-  و انفرج ما بين السنة القمرية و السنة الخراجية-  التي هي سنة الشمس انفراجا كثيرا- . و استقصاء القول في ذلك لا يليق بهذا الموضع-  لأنه خارج عن فن الأدب-  الذي هو موضوع كتابنا هذا

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حكمت (484)

و قال عليه السّلام لزياد بن ابيه و قد استخلفه لعبد الله بن العباس على فارس و اعمالها، فى كلام طويل كان بينهما نهاه فيه عن تقديم الخراج: استعمل العدل، و احذر العسف و الحيف، فانّ العسف يعود بالجلاء، و الحيف يدعو الى السيف.

هنگامى كه زياد بن ابيه را قائم مقام ابن عباس بر حكومت فارس و شهرهاى تابع آن قرار داد در گفتارى دراز كه ميان آن دو صورت گرفت او را از گرفتن خراج پيش از رسيدن وقت آن نهى كرد و به او چنين فرمود: «دادگرى را به كار بند و از بيداد و ستم پرهيز كن كه بيداد سبب آوارگى گردد و ستم شمشير در ميانه آرد.»

ابن ابى الحديد در شرح اين سخن مى‏ گويد: پيش از اين درباره دادگرى و ستم سخن گفته شد و سپس مى‏ افزايد كه به روزگار عثمان چنين مرسوم بود كه حاكم خراج مردم فارس را پيش از فروش ميوه‏ ها و خواربار و به صورت پيش پرداخت دريافت مى‏ كرد. يا سبب اين كار آن بود كه حاكم اول سال قمرى را آغاز وجوب گرفتن خراج مى ‏دانستند و به سال شمسى توجه نداشتند و اين موضوع موجب ظلم و بيداد نسبت به مردم مى‏ شد و گروهى بسيار از حاكمان در اين مسأله به صورت نادرست عمل مى‏ كردند و فرق ميان دو سال شمسى و قمرى را نمى ‏دانستند تا آنكه گروهى از افراد زيرك متوجه شدند و موضوع كبيسه را پيش آوردند و هر دو سال را يكى قرار دادند. پس از آن بازاين موضوع را مهمل گذاشتند و فاصله ميان سال قمرى و سال پرداخت خراج كه سال شمسى بود، بسيار شد.

بحث كامل در اين مسأله در خور اين جا نيست كه خارج از موضوع ادب است كه مبناى اين كتاب ما بر آن است.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد 8 //دکتر محمود مهدوى دامغانى

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.