نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۶۶ (شرح میر حبیب الله خوئی)

حکمت ۳۸۱ صبحی صالح

۳۸۱-وَ قَالَ ( علیه ‏السلام  )الْکَلَامُ فِی وَثَاقِکَ مَا لَمْ تَتَکَلَّمْ بِهِ فَإِذَا تَکَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِی وَثَاقِهِ فَاخْزُنْ لِسَانَکَ کَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَکَ وَ وَرِقَکَ فَرُبَّ کَلِمَهٍ سَلَبَتْ نِعْمَهً وَ جَلَبَتْ نِقْمَهً

 شرح میر حبیب الله خوئی ج۲۱

السادسه و الستون بعد ثلاثمائه من حکمه علیه السّلام

(۳۶۶) و قال علیه السّلام: الکلام فی وثاقک ما لم تتکلّم به، فإذا تکلّمت به صرت فی وثاقه، فاخزن لسانک کما تخزن ذهبک و ورقک، فربّ کلمه سلبت نعمه و جلبت نقمه.

اللغه

(الوثاق): الحبل الّذی یشدّ به الأسیر.

المعنى

قد حرّض علیه السّلام على حفظ اللسان و ملازمه الصمت بوجهین لطیفین:

۱-  أفاد أنّ الکلام عبد للانسان و أسیر عنده ما دام لم یتفوّه به و لم یطلقه من لسانه، و لکن لما تکلّم و أطلقه ینعکس الأمر فیصیر الانسان أسیرا له و مسئولا عنه عند اللَّه و عند النّاس.

۲-  أنّ اللّسان من أغلا أعضاء الانسان فکانه ذهب عالم وجوده، فینبغی أن یخزنه و لا یشغله بالکلام لیظهر على الأنام، کما یخزن الذّهب و الورق و یخفیان عن أعین النّاس، ثمّ نبّه علیه السّلام على أنّه ربّ کلمه سلبت نعمه و جلبت نقمه، و هذا هو سرّ هذه الحکمه.

 

الترجمه

فرمود: تا نگفته باشی سخن را در بند خودداری و چون گفتی خود را در بند سخن انداختی و أسیر آن ساختی، زبانت را زرت شمار و آنرا در گنج دار چونان که زر و سیمت را گنج کنى، بسا یک کلمه نعمتی را بر باید و بلائى را بگشاید.

منهاج ‏البراعه فی ‏شرح ‏نهج ‏البلاغه(الخوئی)//میر حبیب الله خوئی

بازدیدها: ۵۳

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.