نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۲۷۱ صبحی صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی)حدسرقت

۲۷۱- رُوِیَ أَنَّهُ ( علیه‏السلام ) رُفِعَ إِلَیْهِ رَجُلَانِ سَرَقَا مِنْ مَالِ اللَّهِ أَحَدُهُمَا عَبْدٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ وَ الْآخَرُ مِنْ عُرُوضِ النَّاسِ‏

فَقَالَ ( علیه‏السلام )أَمَّا هَذَا فَهُوَ مِنْ مَالِ اللَّهِ وَ لَا حَدَّ عَلَیْهِ مَالُ اللَّهِ أَکَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَعَلَیْهِ الْحَدُّ الشَّدِیدُ فَقَطَعَ یَدَهُ

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت ۲۶۳ دکتر آیتی

 گویند دو مرد را نزد او آوردند که از مال خدا دزدى کرده بودند. یکى از آن دو، برده‏ اى بود از آن بیت المال مسلمانان و دیگرى، برده ‏اى بود از آن یکى از مردم. فرمود:

آن که از بیت المال است، حدى بر او نیست، زیرا برخى از مال خدا را برخى از مال خدا خورده است. اما دیگرى را باید حد زد. و دستش را برید.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

بازدیدها: ۸۱

خطبه شماره ۲۱۸ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

کلام : ۲۱۸

 و من کلام له ( علیه‏السلام ) فی ذکر السائرین إلى البصره لحربه ( علیه‏السلام )

فَقَدِمُوا عَلى عُمَّالِی وَ خُزَّانِ مالَ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی فِی یَدَیَّ وَ عَلى اءَهْلِ مِصْرٍ کُلُّهُمْ فِی طاعَتِی وَ عَلى بَیْعَتِی ، فَشَتَّتُوا کَلِمَتَهُمْ، وَ اءَفْسَدُوا عَلَیَّ جَماعَتَهُمْ، وَ وَثَبُوا عَلَى شِیعَتِی ، فَقَتَلُوا طاِئفَهً منْهُمْ غَدْرا، وَ طاِئفَهٌ عَضُّوا عَلى اءَسْیافِهِمْ، فَضارَبُوا بِها حَتَّى لَقُوا اللَّهَ صادِقِینَ.

ترجمه :

سخنى از آن حضرت (ع )  

بر کارگزاران من و خازنان بیت المال مسلمانان ، که در دست من بود، و بر مردم شهر که همه در فرمان من و بر بیعت من مى بودند، در آمدند و سبب تفرق و اختلاف آنان شدند و جمعیت هماهنگشان را به زیان من پراکنده ساختند.
بر شیعیان من تاخت آوردند و گروهى را به حیلت کشتند و گروهى نیز شمشیرها کشیدند و دندانها به هم فشردند و پیکار کردند تا با ایمان صادق جان باختند و خدا را دیدار کردند.

عبدالمحمد آیتی۲۰۸

بازدیدها: ۷۲

موضوعات نهج البلاغه(برچسب های)

برچسب ها

بازدیدها: ۴۱۰

خطبه شماره ۱۷۲ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۷۲

و من خطبه له ع  

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لاَ تُوَارِی عَنْهُ سَمَاءٌ سَمَاءً، وَ لاَ اءَرْضٌ اءَرْضا.

مِنْهَا:

وَ قَدْ قَالَ لِى قَائِلٌ: إِنَّکَ عَلَى هَذَا الْاءَمْرِ یَا ابْنَ اءَبِی طَالِبٍ لَحَرِیصٌ! فَقُلْتُ: بَلْ اءَنْتُمْ وَاللَّهِ لَاءَحْرَصُ وَ اءَبْعَدُ، وَ اءَنَا اءَخَصُّ وَ اءَقْرَبُ، وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ حَقّا لِی وَ اءَنْتُمْ تَحُولُونَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ، وَ تَضْرِبُونَ وَجْهِی دُونَهُ، فَلَمَّا قَرَّعْتُهُ بِالْحُجَّهِ فِی الْمَلاَ الْحَاضِرِینَ هَبَّ کَاءَنَّهُ بُهِتَ لاَ یَدْرِی مَا یُجِیبُنِی بِهِ.

اللَّهُمَّ إِنِّی اءَسْتَعْدِیکَ عَلَى قُرَیْشٍ وَ مَنْ اءَعَانَهُمْ، فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِی ، وَ صَغَّرُوا عَظِیمَ مَنْزِلَتِیَ، وَ اءَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِی اءَمْرا هُوَ لِی ، ثُمَّ قَالُوا: اءَلاَ إِنَّ فِی الْحَقِّ اءَنْ تَأْخُذَهُ، وَ فِی الْحَقِّ اءَنْ تَتْرُکَهُ.

مِنْهَا فِی ذِکْرِ اءَصْحَابِ الْجَمَلِ:

فَخَرَجُوا یَجُرُّونَ حُرْمَهَ رَسُولِ اللَّهِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه کَمَا تُجَرُّ الْاءَمَهُ عِنْدَ شِرَائِهَا، مُتَوَجِّهِینَ بِهَا إِلَى الْبَصْرَهِ، فَحَبَسَا نِسَاءَهُمَا فِی بُیُوتِهِمَا وَ اءَبْرَزَا حَبِیسَ رَسُولِ اللَّهِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه لَهُمَا وَ لِغَیْرِهِمَا فِی جَیْشٍ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلا وَ قَدْ اءَعْطَانِی الطَّاعَهَ، وَ سَمَحَ لِی بِالْبَیْعَهِ طَائِعا غَیْرَ مُکْرَهٍ، فَقَدِمُوا عَلَى عَامِلِی بِهَا وَ خُزَّانِ بَیْتِ مَالِ الْمُسْلِمِینَ وَ غَیْرِهِمْ مِنْ اءَهْلِهَا فَقَتَلُوا طَائِفَهً صَبْرا، وَ طَائِفَهً غَدْرا.

فَوَاللَّهِ لَوْ لَمْ یُصِیبُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلا رَجُلاً وَاحِدا مُعْتَمِدِینَ لِقَتْلِهِ بِلاَ جُرْمٍ جَرَّهُ لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذَلِکَ الْجَیْشِ کُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ یُنْکِرُوا وَ لَمْ یَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لاَ بِیَدٍ، دَعْ مَا اءَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ مِثْلَ الْعِدَّهِ الَّتِی دَخَلُوا بِهَا عَلَیْهِمْ.

ترجمه :

خطبه اى از آن حضرت (ع ) 

ستایش باد خداوندى را که آسمانى ، آسمان دیگر را بر او پوشیده ندارد و زمینى زمین دیگر را.

از این خطبه :

یکى به سخن آمد و به من گفت اى پسر ابو طالب ، چقدر به خلافت آزمندى .گفتم به خدا سوگند، شما بدان آزمندترید، با آنکه از رسول الله (صلى الله علیه و آله ) دورترید. و من از شما به خلافت مخصوصترم و به او نزدیکتر. من حقى را طلبیدم که از آن من بود و شما میان من و حق من حایل شدید و مرا از آن منع کردید. چون آن مرد را در برابر جمع با برهانى که آوردم اینچنین مغلوب نمودم ، مبهوت بماند و ندانست که مرا چه پاسخ دهد.

بار خدایا، مى خواهم که مرا در برابر قریش و آنان که قریش را یارى مى کنند یارى فرمایى . آنان پیوند خویشاوندى مرا بریدند و منزلت مرا خرد شمردند و براى نبرد با من ، در امرى که از آن من بود، دست به دست هم دادند. سپس در جایى گفتند حق آن است ، که آن را بستانى و در جاى دیگر گفتند که آن را واگذارى .

و هم از این خطبه (در ذکر اصحاب جمل ):

بیرون شدند و حرم رسول الله (صلى الله علیه و آله ) را با خود به هر سو کشاندند، آنگونه که کنیزى را براى فروختن به هر سو مى کشانند. او را به بصره بردند ولى آن دو، زنان خود را در خانه نشاندند و پرده نشین رسول الله (صلى الله علیه و آله ) را به خود و دیگران نشان دادند و همراه سپاهى به راه انداختند. سپاهى که در آن میان حتى یک تن نبود که به فرمانبردارى من گردن ننهاده باشد و به دلخواه و بدون اکراه با من بیعت ننموده باشد. بر عامل من و نگهبانان بیت المال مسلمین و دیگر مردم بصره تاخت آوردند. بعضى را در حبس یا اسارت کشتند و بعضى را به غدر و نیرنگ از پاى درآوردند.
به خدا قسم ، حتى اگر یک تن از مسلمانان را به عمد و بى هیچ جرمى کشته بودند، کشتار همه آن لشکر بر من روا بود. زیرا همه آنان در کشتن آن مرد حاضر بوده اند و کشتن او را منکر نشمرده اند و به دست و زبان یاریش نکرده اند و حال آنکه ، از مسلمانان به شماره سپاهیانى که به شهر داخل کرده بودند، کشتار کرده اند.

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

بازدیدها: ۶۹

خطبه شماره ۱۱۹(نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۱۹

و من کلام له ع وَ قَدْ جَمَعَ النَاسَ وَ حَضَّهُمْ عَلَى الْجِهادِ فَسَکَتُوا مَلِیا، فَقَالَ ع : 

ما بالُکُمْ اءَمُخْرَسُونَ اءَنْتُمْ؟

فَقَالَ قَوْمٌ مِنْهُمْ:

یا اءَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنْ سِرْتَ سِرْنا مَعَکَ

فَقالَ ع :

ما بالُکُمْ لا سُدِّدْتُمْ لِرُشْدٍ، وَ لا هُدِیتُمْ لِقَصْدٍ، اءَفِی مِثْلِ هَذَا یَنْبَغِی لِی اءَنْ اءَخْرُجَ؟ وَ إِنَّما یَخْرُجُ فِی مِثْلِ هذا رَجُلٌ مِمَّنْ اءَرْضاهُ مِنْ شُجْعانِکُمْ وَ ذَوِی بَأْسِکُمْ، وَ لا یَنْبَغِی لِی اءَنْ اءَدَعَ الْجُنْدَ وَ الْمِصْرَ وَ بَیْتَ الْمَالِ وَ جِبایَهَ الْاءَرْضِ وَ الْقَضاءَ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ وَ النَّظَرَ فِی حُقُوقِ الْمُطالِبِینَ، ثُمَّ اءَخْرُجَ فِی کَتِیبَهٍ اتْبَعُ اخْرى ، اتَقَلْقَلُ تَقَلْقُلَ الْقِدْحِ فِی الْجَفِیرِ الْفارِغِ، وَ إِنَّمَا اءَنَا قُطْبُ الرَّحى تَدُورُ عَلَیَّ وَ اءَنَا بِمَکانِی ، فَإِذا فارَقْتُهُ اسْتَحارَ مَدارُها، وَ اضْطَرَبَ ثِفالُها.

هذا لَعَمْرُ اللَّهِ الرَّاءْیُ السُّوءُ، وَ اللَّهِ لَوْ لا رَجَائِی الشَّهادَهَ عِنْدَ لِقائِىَ الْعَدُوَّ وَ لَوْ قَدْ حُمَّ لِی لِقَاؤُهُ لَقَرَّبْتُ رِکابِی ، ثُمَّ شَخَصْتُ عَنْکُمْ، فَلا اطْلُبُکُمْ ما اخْتَلَفَ جَنُوبٌ وَ شَمالٌ طَعّانِینَ عَیّابِینَ حَیّادِینَ رَوّاغِینَ.

إِنَّهُ لا غَناءَ فِی کَثْرَهِ عَدَدِکُمْ مَعَ قِلَّهِ اجْتِماعِ قُلُوبِکُمْ، لَقَدْ حَمَلْتُکُمْ عَلَى الطَّرِیقِ الْواضِحِ الَّتِی لا یَهْلِکُ عَلَیْها إ لاّ هالِکٌ، مَنِ اسْتَقامَ فَإِلَى الْجَنَّهِ، وَ مَنْ زَلَّ فَإِلَى النّارِ.

ترجمه : 

سخنى از آن حضرت (ع ) در حالیکه مردم را گرد آورده بود و به جهاد تحریض مى کرد. و آنان، همچنان ، مهر سکوت بر لب ، پاسخى نمى دادند. به آنها فرمود:  

آیا لال شده اید؟

قومى گفتند:

یا امیرالمؤ منین اگر شما به راه افتید ما هم با شما حرکت مى کنیم .

على (ع ) در خطاب به آن جماعت چنین گفت :

چه مى شود شما را که به حق راه نیافته اید و به راه راست عدالت هدایت نشده اید. آیا شایسته است که در چنین هنگامى من به نبرد با دشمن بیرون آیم ؟ رسم این است ، که یکى از سلحشوران و جنگجویانتان که من مى پسندم رهسپار نبرد گردد.

شایسته نیست که من لشکر و شهر و بیت المال و گردآورى خراج و داورى مسلمانان و نظر در حقوق شاکیان و طلبکاران را واگذارم و با فوجى از لشکر بیرون آیم و در پى فوجى دیگر شتابم و از این سو به آن سو افتم ، چونان تیرى بى پیکان و بى سوفار در ترکشى خالى . من به منزله محور این آسیابم که در جاى خود ثابت است و آسیاب به گرد آن مى چرخد و، اگر از جاى کنده شود، گردش چرخ زبرین آشفته شود و سنگ زیرین از جاى بشود.

خدا داند که این راءى ، راءیى بر خطاست . به خدا سوگند، اگر امید نمى داشتم که روزى به هنگام رویارویى با دشمن به شهادت مى رسم و اى کاش چنین شهادتى برایم مقدّر مى شد مرکب خویش پیش ‍ مى کشیدم و بر آن مى نشستم و از میان شما مى رفتم و، تا باد شمال و جنوب مى وزید، از شما یاد نمى کردم . (فراوان طعن زنندگان ، عیبجویان ، روى گردانان از حق و حیله گرانید چه سود که در شمار افزون هستید، در حالى که ، میانه دلهایتان اتفاق اندک است . شما را به راه روشن هدایت ، راه نمودم ، راهى که روندگانش هلاک نشوند، جز آنها که خود خواستار هلاکت باشند. هر که ایستادگى کند، رهسپار بهشت است و هر که بلغزد طعمه آتش دوزخ .)

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

بازدیدها: ۷۵