نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۲۶۲ صبحی صالح(عبدالمحمد آیتی)

۲۶۲- و قیل إن الحارث بن حوط أتاه فقال أ ترانی أظن أصحاب الجمل کانوا على ضلاله

فقال ( علیه‏السلام ) یَا حَارِثُ إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ
إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ
فقال الحارث فإنی أعتزل مع سعید بن مالک و عبد الله بن عمر فقال ( علیه‏السلام )
إِنَّ سَعِیداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ یَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ یَخْذُلَا الْبَاطِلَ

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت ۲۵۴ دکتر آیتی

 گویند حارث بن حوط نزد او آمد و گفت: آیا پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى ‏پندارم على (ع) در پاسخ او فرمود:
اى حارث، تو به پایین نگریسته ‏اى و به بالا ننگریسته ‏اى، از این رو حیران و سرگردان مانده ‏اى.
تو حق را نشناخته‏ اى که اهل حق را بشناسى و باطل را ندانسته ‏اى تا بدانى آنها که راه باطل مى‏ سپرند، کدام‏اند: حارث گفت: من و سعد بن مالک«» و عبد الله بن عمر کناره گرفتیم.

على (ع) فرمود: سعد بن مالک و عبد الله بن عمر حق را یارى نکردند و باطل را فرو نگذاشتند.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

بازدیدها: ۵۹

موضوعات نهج البلاغه(برچسب های)

برچسب ها

بازدیدها: ۴۱۰

خطبه شماره ۱۷۲ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۷۲

و من خطبه له ع  

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لاَ تُوَارِی عَنْهُ سَمَاءٌ سَمَاءً، وَ لاَ اءَرْضٌ اءَرْضا.

مِنْهَا:

وَ قَدْ قَالَ لِى قَائِلٌ: إِنَّکَ عَلَى هَذَا الْاءَمْرِ یَا ابْنَ اءَبِی طَالِبٍ لَحَرِیصٌ! فَقُلْتُ: بَلْ اءَنْتُمْ وَاللَّهِ لَاءَحْرَصُ وَ اءَبْعَدُ، وَ اءَنَا اءَخَصُّ وَ اءَقْرَبُ، وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ حَقّا لِی وَ اءَنْتُمْ تَحُولُونَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ، وَ تَضْرِبُونَ وَجْهِی دُونَهُ، فَلَمَّا قَرَّعْتُهُ بِالْحُجَّهِ فِی الْمَلاَ الْحَاضِرِینَ هَبَّ کَاءَنَّهُ بُهِتَ لاَ یَدْرِی مَا یُجِیبُنِی بِهِ.

اللَّهُمَّ إِنِّی اءَسْتَعْدِیکَ عَلَى قُرَیْشٍ وَ مَنْ اءَعَانَهُمْ، فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِی ، وَ صَغَّرُوا عَظِیمَ مَنْزِلَتِیَ، وَ اءَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِی اءَمْرا هُوَ لِی ، ثُمَّ قَالُوا: اءَلاَ إِنَّ فِی الْحَقِّ اءَنْ تَأْخُذَهُ، وَ فِی الْحَقِّ اءَنْ تَتْرُکَهُ.

مِنْهَا فِی ذِکْرِ اءَصْحَابِ الْجَمَلِ:

فَخَرَجُوا یَجُرُّونَ حُرْمَهَ رَسُولِ اللَّهِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه کَمَا تُجَرُّ الْاءَمَهُ عِنْدَ شِرَائِهَا، مُتَوَجِّهِینَ بِهَا إِلَى الْبَصْرَهِ، فَحَبَسَا نِسَاءَهُمَا فِی بُیُوتِهِمَا وَ اءَبْرَزَا حَبِیسَ رَسُولِ اللَّهِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه لَهُمَا وَ لِغَیْرِهِمَا فِی جَیْشٍ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلا وَ قَدْ اءَعْطَانِی الطَّاعَهَ، وَ سَمَحَ لِی بِالْبَیْعَهِ طَائِعا غَیْرَ مُکْرَهٍ، فَقَدِمُوا عَلَى عَامِلِی بِهَا وَ خُزَّانِ بَیْتِ مَالِ الْمُسْلِمِینَ وَ غَیْرِهِمْ مِنْ اءَهْلِهَا فَقَتَلُوا طَائِفَهً صَبْرا، وَ طَائِفَهً غَدْرا.

فَوَاللَّهِ لَوْ لَمْ یُصِیبُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلا رَجُلاً وَاحِدا مُعْتَمِدِینَ لِقَتْلِهِ بِلاَ جُرْمٍ جَرَّهُ لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذَلِکَ الْجَیْشِ کُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ یُنْکِرُوا وَ لَمْ یَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لاَ بِیَدٍ، دَعْ مَا اءَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ مِثْلَ الْعِدَّهِ الَّتِی دَخَلُوا بِهَا عَلَیْهِمْ.

ترجمه :

خطبه اى از آن حضرت (ع ) 

ستایش باد خداوندى را که آسمانى ، آسمان دیگر را بر او پوشیده ندارد و زمینى زمین دیگر را.

از این خطبه :

یکى به سخن آمد و به من گفت اى پسر ابو طالب ، چقدر به خلافت آزمندى .گفتم به خدا سوگند، شما بدان آزمندترید، با آنکه از رسول الله (صلى الله علیه و آله ) دورترید. و من از شما به خلافت مخصوصترم و به او نزدیکتر. من حقى را طلبیدم که از آن من بود و شما میان من و حق من حایل شدید و مرا از آن منع کردید. چون آن مرد را در برابر جمع با برهانى که آوردم اینچنین مغلوب نمودم ، مبهوت بماند و ندانست که مرا چه پاسخ دهد.

بار خدایا، مى خواهم که مرا در برابر قریش و آنان که قریش را یارى مى کنند یارى فرمایى . آنان پیوند خویشاوندى مرا بریدند و منزلت مرا خرد شمردند و براى نبرد با من ، در امرى که از آن من بود، دست به دست هم دادند. سپس در جایى گفتند حق آن است ، که آن را بستانى و در جاى دیگر گفتند که آن را واگذارى .

و هم از این خطبه (در ذکر اصحاب جمل ):

بیرون شدند و حرم رسول الله (صلى الله علیه و آله ) را با خود به هر سو کشاندند، آنگونه که کنیزى را براى فروختن به هر سو مى کشانند. او را به بصره بردند ولى آن دو، زنان خود را در خانه نشاندند و پرده نشین رسول الله (صلى الله علیه و آله ) را به خود و دیگران نشان دادند و همراه سپاهى به راه انداختند. سپاهى که در آن میان حتى یک تن نبود که به فرمانبردارى من گردن ننهاده باشد و به دلخواه و بدون اکراه با من بیعت ننموده باشد. بر عامل من و نگهبانان بیت المال مسلمین و دیگر مردم بصره تاخت آوردند. بعضى را در حبس یا اسارت کشتند و بعضى را به غدر و نیرنگ از پاى درآوردند.
به خدا قسم ، حتى اگر یک تن از مسلمانان را به عمد و بى هیچ جرمى کشته بودند، کشتار همه آن لشکر بر من روا بود. زیرا همه آنان در کشتن آن مرد حاضر بوده اند و کشتن او را منکر نشمرده اند و به دست و زبان یاریش نکرده اند و حال آنکه ، از مسلمانان به شماره سپاهیانى که به شهر داخل کرده بودند، کشتار کرده اند.

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

بازدیدها: ۶۹

خطبه شماره ۱۶۹ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۶۹

و من خطبه له ع عِندَ مَسِیرِ اءصْحابِ الْجَمَلِ إ لَى الْبَصْرَهِ: 

إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ رَسُولاً هَادِیا بِکِتَابٍ نَاطِقٍ وَ اءَمْرٍ قَائِمٍ، لاَ یَهْلِکُ عَنْهُ إِلا هَالِکٌ، وَ إِنَّ الْمُبْتَدَعَاتِ الْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ الْمُهْلِکَاتُ، إِلا مَا حَفِظَ اللَّهُ مِنْهَا وَ إِنَّ فِی سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَهً لِاءَمْرِکُمْ، فَاءَعْطُوهُ طَاعَتَکُمْ غَیْرَ مُلَوَّمَهٍ وَ لاَ مُسْتَکْرَهٍ بِهَا وَ اللَّهِ لَتَفْعَلُنَّ اءَوْ لَیَنْقُلَنَّ اللَّهُ عَنْکُمْ سُلْطَانَ الْإِسْلاَمِ، ثُمَّ لاَ یَنْقُلُهُ إِلَیْکُمْ اءَبَدا حَتَّى یَأْرِزَ الْاءَمْرُ إِلَى غَیْرِکُمْ.

إِنَّ هَؤُلاَءِ قَدْ تَمَالَئُوا عَلَى سَخْطَهِ إِمَارَتِی وَ سَاءَصْبِرُ مَا لَمْ اءَخَفْ عَلَى جَمَاعَتِکُمْ، فَإِنَّهُمْ إِنْ تَمَّمُوا عَلَى فَیَالَهِ هَذَا الرَّاءْیِ انْقَطَعَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ إِنَّمَا طَلَبُوا هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَدا لِمَنْ اءَفَاءَهَا اللَّهُ عَلَیْهِ، فَاءَرَادُوا رَدَّ الْاءُمُورِ عَلَى اءَدْبَارِهَا، وَ لَکُمْ عَلَیْنَا الْعَمَلُ بِکِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سِیرَهِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ الْقِیَامُ بِحَقِّهِ وَ النَّعْشُ لِسُنَّتِهِ.

ترجمه :

خطبه اى از آن حضرت (ع ) هنگام رهسپار شدن اصحاب جمل به بصره : 

خداوند پیامبرى فرستاد، راه نماینده ، با کتابى ناطق و آیینى برپا و پایدار. هلاک و تباه نشود، جز آنکه خود هدایت نپذیرد و به صلاح نیاید. بدعتها و کارهایى که به سنّتها همانندند و از سنّتها نیستند، هلاکت و تباهى مردم را در پى دارند. مگر آنکه خدا بندگان خود را از تباهى نگه دارد.

حکومت خدایى ، نگهبان کارهاى شماست . پس به رغبت تمام از آن فرمان برید، نه از بیم ملامت دیگران یا از روى اکراه . باید که چنین کنید و گرنه ، به خدا سوگند، خدا دولت اسلام را از میان شما به درخواهد برد. و دیگر هرگزش بازنگرداند تا کارها به دست دیگران افتد. اینان دست اتحاد به هم داده اند و به خلاف من برخاسته اند، زیرا از حکومت من ناخشنودند و من صبر مى کنم تا آنگاه که بترسم که صبر من اختلاف و افتراق شما را در پى داشته باشد.

اگر این اندیشه را که در سر دارند، به پایان برند، نظام کار مسلمانان از هم گسیخته گردد. اینان طالبان دنیا هستند، زیرا بر کسى که خداوند حکومت را بر عهده او نهاده است رشک مى برند و مى خواهند کارها را بر مسیر جاهلیت گذشته اندازند. شما را بر ما حقى است و آن عمل کردن است به کتاب خداى تعالى و سیرت رسول الله (صلى الله علیه و آله ) و قیام به اداى حق و برپاى داشتن سنت او.

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

بازدیدها: ۲۵

خطبه شماره ۹ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه: ۹

و من کلام له ع فی صفته و صفه خصومه و یقال إ نها فی اءصحابالجمل 

وَ قَدْ اءَرْعَدُوا وَ اءَبْرَقُوا، وَ مَعَ هَذَیْنِ الْاءَمْرَیْنِ الْفَشَلُ، وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لاَ نُسِیلُ حَتَّى نُمْطِرَ

ترجمه : 

سخنى از آن حضرت (ع ) در مورد صفت خود و دشمنش ، و گویند درباره اصحاب جمل است : 

همانند تندر خروشیدند و چون آذرخش شعله افکندند. با این همه ، ترسیدند و در کار بماندند. ما چون تندر نمى خروشیم ، مگر آنگاه ، که خصم را فرو کوبیم و سیل روان نمى کنیم مگر آنگاه که بباریم .

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

 

بازدیدها: ۲۰