نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۱۹ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۱۳ صبحی صالح

۳۱۳-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )وَ فِی الْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُم‏

حکمت ۳۱۹ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۱۹: فِی الْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَکُمْ-  وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ هذا حق لأن فیه أخبار القرون الماضیه-  و فیه أخبار کثیره عن أمور مستقبله-  و فیه أخبار کثیره شرعیه-  فالأقسام الثلاثه کلها موجوده فیه‏

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۱۹)

فى القرآن نبأ ما قبلکم، و خبر ما بعدکم، و حکم ما بینکم.

«در قرآن خبر آنچه پیش از شما بوده و خبر آنچه پس از شماست و حکم مربوط به شرعیات خودتان موجود است.»

این سخن به حقى است که در قرآن اخبار قرنهاى گذشته و بسیارى از اخبار مربوط به آینده و بسیارى از احکام شرعیه آمده است و تمام این سه نوع در آن موجود است.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۲۷۹

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۱۸ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)حالات قلب

حکمت ۳۱۲ صبحی صالح

۳۱۲-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ

حکمت ۳۱۸ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۱۸: إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً-  فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ-  وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ لا ریب أن القلوب تمل کما تمل الأبدان-  و تقبل تاره على العلم و على العمل و تدبر تاره عنهما- . قال علی ع فإذا رأیتموها مقبله-  أی قد نشطت و ارتاحت للعمل-  فاحملوها على النوافل-  لیس یعنی اقتصروا بها على النافله-  بل أدوا الفریضه و تنفلوا بعد ذلک-  و إذا رأیتموها قد ملت العمل و سئمت-  فاقتصروا بها على الفرائض-  فإنه لا انتفاع بعمل لا یحضر القلب فیه

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۱۸)

انّ للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها على النوافل، و اذا ادبرت فاقتصروا بها على الفرائض.

«همانا دلها را روى آوردن و روى برگرداندن است، آن گاه که روى مى ‏آورد، آن را به انجام دادن مستحبات وادارید و آن گاه که روى گردان مى‏ شود به واجبات بسنده کنید.»

تردید نیست که دلها هم همان گونه که بدنها خسته مى‏ شود، فرسوده مى‏ گردد، گاه به علم و عمل روى مى‏ آورد و گاه از هر دو رویگردان مى‏ شود. على علیه السّلام فرموده است: هرگاه دیدید دلها نشاط و آمادگى براى عمل دارد، انجام دادن مستحبات را هم در کنار فرایض بر آن بار کنید یعنى نخست فرایض را انجام دهید و سپس مستحبات را و هرگاه دیدید دلها خسته و از عمل ملول است، فقط به انجام دادن فرایض بسنده کنید، زیرا در کار و عملى که حضور و آمادگى قلبى نباشد، سودى نیست.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

بازدیدها: ۵۶

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۱۷ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)نفرین حضرت امیر علیه السلام

حکمت ۳۱۱ صبحی صالح

۳۱۱-و قال ( علیه‏السلام  )لأنس بن مالک و قد کان بعثه إلى طلحه و الزبیر لما جاء إلى البصره یذکرهما شیئا مما سمعه من رسول الله ( صلى‏ الله ‏علیه ‏وآله‏ وسلم  )فی معناهما فلوى عن ذلک فرجع إلیه فقال إِنِّی أُنْسِیتُ ذَلِکَ الْأَمْرَ

فَقَالَ ( علیه ‏السلام  )إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فَضَرَبَکَ اللَّهُ بِهَا بَیْضَاءَ لَامِعَهً لَا تُوَارِیهَا الْعِمَامَهُ

قال الرضی یعنی البرص فأصاب أنسا هذا الداء فیما بعد فی وجهه فکان لا یرى إلا مبرقعا

حکمت ۳۱۷ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۱۷: وَ قَالَ ع لِأَنَسِ بْنِ مَالِکٍ-  وَ قَدْ کَانَ بَعَثَهُ إِلَى طَلْحَهَ وَ الزُّبَیْرِ لَمَّا جَاءَ إِلَى الْبَصْرَهِ-  یُذَکِّرُهُمَا شَیْئاً قَدْ سَمِعَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی مَعْنَاهُمَا-  فَلَوَى عَنْ ذَلِکَ فَرَجَعَ إِلَیْهِ-  فَقَالَ إِنِّی أُنْسِیتُ ذَلِکَ الْأَمْرَ-  فَقَالَ ع إِنْ کُنْتَ کَاذِباً-  فَضَرَبَکَ اللَّهُ بِهَا بَیْضَاءَ لَامِعَهً لَا تُوَارِیهَا الْعِمَامَهُ قال یعنی البرص-  فأصاب أنسا هذا الداء فیما بعد فی وجهه-  فکان لا یرى إلا متبرقعا المشهور

أن علیا ع ناشد الناس الله-  فی الرحبه بالکوفه فقال-  أنشدکم الله رجلا سمع رسول الله ص-  یقول لی و هو منصرف من حجه الوداع-  من کنت مولاه فعلی مولاه-  اللهم وال من والاه و عاد من عاداه-  فقام رجال فشهدوا بذلک-  فقال ع لأنس بن مالک-  لقد حضرتها فما بالک-  فقال یا أمیر المؤمنین کبرت سنی-  و صار ما أنساه أکثر مما أذکره-  فقال له إن کنت کاذبا-  فضربک الله بها بیضاء لا تواریها العمامه-  فما مات حتى أصابه البرص

–  فأما ما ذکره الرضی-  من أنه بعث أنسا إلى طلحه و الزبیر فغیر معروف-  و لو کان قد بعثه لیذکرهما بکلام-  یختص بهما من رسول الله ص-  لما أمکنه أن‏ یرجع فیقول إنی أنسیته-  لأنه ما فارقه متوجها نحوهما-  إلا و قد أقر بمعرفته و ذکره-  فکیف یرجع بعد ساعه أو یوم فیقول-  إنی أنسیته فینکر بعد الإقرار-  هذا مما لا یقع- . و قد ذکر ابن قتیبه حدیث البرص-  و الدعوه التی دعا بها أمیر المؤمنین ع على أنس بن مالک-  فی کتاب المعارف-  فی باب البرص من أعیان الرجال-  و ابن قتیبه غیر متهم فی حق علی ع-  على المشهور من انحرافه عنه

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۱۷)

و قال علیه السّلام لانس بن مالک، و قد کان بعثه الى طلحه و الزبیر لمّا جاء الى البصره یذکرهما شیئا قد سمعه من رسول الله صلّى اللّه علیه و آله فى معناهما، فلوى عن ذلک فرجع، فقال: انى انسیت ذلک الامر. فقال علیه السّلام: إن کنت کاذبا فضربک الله بها بیضاء لامعه لا تواریها العمامه. قال: یعنى البرص، فاصاب انسا هذا الداء فیما بعد فى وجهه، فکان لا یرى الا متبرقعا. هنگامى که على علیه السّلام به بصره آمد، انس بن مالک را پیش طلحه و زبیر فرستاد تا سخنى را که از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم درباره آن دو شنیده بود به ایشان بگوید و فرا یادشان آورد. او را از آن کار بازداشتند و انس پیش على علیه السّلام برگشت و گفت: آن را فراموش کردم. آن حضرت فرمود: «اگر دروغ مى‏گویى خدایت به سپیدى درخشان گرفتار فرماید که عمامه آن را نپوشاند.»

سید رضى مى‏ گوید: یعنى بیمارى برص، و انس گرفتار آن بیمارى شد و در چهره‏اش برص پدیدار گردید و پس از آن جز با نقاب دیده نشد.

مشهور آن است که على علیه السّلام در منطقه رحبه کوفه مردم را سوگند داد و گفت: شما را به خدا سوگند هر کس شنیده است که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در حالى که از حجه الوداع برمى ‏گشت درباره من فرمود: «هر کس من مولاى اویم على مولاى اوست، خدایا دوست بدار هر کس او را دوست مى‏ دارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن مى‏ دارد.»، مردانى برخاستند و گواهى دادند، على علیه السّلام به انس بن مالک فرمود: تو هم حضور داشتى، چرا گواهى نمى ‏دهى گفت: اى امیر المؤمنین من سالخورده شده ‏ام و آنچه‏ فراموش کرده ‏ام بیش از چیزهایى است که به خاطر دارم. فرمود: اگر دروغ مى‏ گویى، خداوند گرفتار سپیدى-  پیسى-  کند که عمامه آن را فرو نپوشاند، و انس نمرد تا آنکه گرفتار پیسى شد.

اما آنچه که سید رضى نقل کرده و گفته است على علیه السّلام انس را پیش طلحه و زبیر فرستاد معروف نیست، و اگر امیر المؤمنین او را براى تذکر گفتار رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به آن دو فرستاده باشد، ممکن نیست که برگردد و بگوید آن را فراموش کردم، زیرا اگر چنان بود از آغاز اقرار به شناخت و دانستن آن نمى‏ کرد و چگونه ممکن است که پس از ساعتى یا پس از روزى برگردد و بگوید فراموش کردم و پس از اقرار، انکار کند، چنین چیزى معمولا اتفاق نمى ‏افتد.

ابن قتیبه داستان نفرین امیر المؤمنین علیه السّلام را بر انس و گرفتار شدن او را به پیسى در بخش بزرگان گرفتار شده به پیسى در المعارف آورده است. ابن قتیبه مشهور به انحراف از على علیه السّلام است و به هیچ وجه متهم به طرفدارى و مبالغه درباره امیر المؤمنین نیست.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۲۳

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۱۶ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۱۰ صبحی صالح

۳۱۰-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )لَا یَصْدُقُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَکُونَ بِمَا فِی یَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِی یَدِه‏

حکمت ۳۱۶ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۱۶: لَا یَصْدُقُ إِیمَانُ عَبْدٍ-  حَتَّى یَکُونَ بِمَا فِی یَدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ-  أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِی یَدِهِ هذا کلام فی التوکل و قد سبق القول فیه-  و قال بعض العلماء-  لا یشغلک المضمون لک من الرزق-  عن المفروض علیک من العمل-  فتضیع أمر آخرتک-  و لا تنال من الدنیا إلا ما کتب الله لک- . و قال یحیى بن معاذ فی جود العبد-  الرزق عن غیر طلب-  دلاله على أن الرزق مأمور بطلب العبد- . و قال بعضهم متى رضیت بالله وکیلا-  وجدت إلى کل خیر سبیلا

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۱۶)

لا یصدق ایمان عبد حتى یکون بما فى ید الله سبحانه اوثق منه بما فى یده.

«ایمان بنده راست نباشد تا آنکه اعتمادش به آنچه در دست خداوند سبحان است بیش از اعتقاد او به آنچه در دست اوست، بود.»

این سخن درباره توکل است و در این باره سخن گفته شد.یکى از عالمان گفته است: روزى ضمانت شده‏ ات تو را از عملى که بر تو واجب است باز ندارد که کار آخرت تو تباه گردد و از دنیا هم جز به آنچه خداوند براى تو نوشته است، نخواهى رسید.دیگرى گفته است: هرگاه به اینکه خدا وکیل تو باشد خشنود شوى به هر خیر راه یافته‏ اى.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۱۱

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۱۵ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۰۹ صبحی صالح

۳۰۹-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ

حکمت ۳۱۵ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۱۵: اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِینَ-  فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ کان یقال ظن المؤمن کهانه-  و هو أثر جاء عن بعض السلف- 

قال أوس بن حجر- 

الألمعی الذی یظن بک الظن
کأن قد رأى و قد سمعا

و قال أبو الطیب-

ذکی تظنیه طلیعه عینه
یرى قلبه فی یومه ما یرى غدا

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۱۵)

اتقوا ظنون المؤمنین، فانّ الله تعالى جعل الحق على السنتهم.

«از گمانهاى مردم مؤمن بترسید که خداوند حق را بر زبانهاى ایشان قرار داده است.»

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۴۸

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۱۴ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۰۸ صبحی صالح

۳۰۸-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )مَوَدَّهُ الْآبَاءِ قَرَابَهٌ بَیْنَ الْأَبْنَاءِ

حکمت ۳۱۴ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۱۴: مَوَدَّهُ الآْبَاءِ قَرَابَهٌ بَیْنَ الْأَبْنَاءِ-  وَ الْقَرَابَهُ أَحْوَجُ إِلَى الْمَوَدَّهِ مِنَ الْمَوَدَّهِ إِلَى الْقَرَابَهِ کان یقال الحب یتوارث و البغض یتوارث- 

و قال الشاعر

أبقى الضغائن آباء لنا سلفوا
فلن تبید و للآباء أبناء

و لا خیر فی القرابه من دون موده-  و قد قال القائل لما قیل له-  أیما أحب إلیک أخوک أم صدیقک-  فقال إنما أحب أخی إذا کان صدیقا-  فالقربى محتاجه إلى الموده-  و الموده مستغنیه عن القربى             

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۱۴)

موده الآباء قرابه بین الابناء، و القرابه احوج إلى الموده من الموده الى القرابه.

«دوستى پدران سبب خویشاوندى میان پسران است و خویشاوندى به دوستى نیازمندتر است تا دوستى به خویشاوندى.»

از دیرباز گفته شده است که دوستى و دشمنى به ارث مى‏ رسد.

در خویشاوندى بدون دوستى خیرى نیست، به کسى گفتند: آیا برادرت یا دوستت را بیشتر دوست مى‏ دارى گفت: بدون تردید برادرم را هنگامى که دوست من هم باشد. خویشاوندى نیازمند دوستى است و دوستى از خویشاوندى بى‏ نیاز است.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۳۴

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۱۳ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۰۷ صبحی صالح

۳۰۷-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )یَنَامُ الرَّجُلُ عَلَى الثُّکْلِ وَ لَا یَنَامُ عَلَى الْحَرَبِ

حکمت ۳۱۳ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۱۳: یَنَامُ الرَّجُلُ عَلَى الثُّکْلِ وَ لَا یَنَامُ عَلَى الْحَرَبِ قال السید-  و معنى ذلک أنه یصبر على قتل الأولاد-  و لا یصبر على سلب الأموال کان یقال المال عدل النفس- . و فی الأثر أن من قتل من دون ماله فهو شهید

و قال الشاعر

لنا إبل غر یضیق فضاؤها
و یغبر عنها أرضها و سماؤها

فمن دونها أن تستباح دماؤنا
و من دوننا أن تستباح دماؤها

حمى و قرى فالموت دون مرامها
و أیسر أمر یوم حق فناؤها

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۱۳)

ینام الرجل على الثکل، و لا ینام على الحرب. «فرزند مرده مى‏ خوابد و مال ربوده نمى‏ تواند بخوابد.»

سید رضى گوید: معنى این کلمه این است که آدمى بر کشته شدن فرزندانش شکیبایى مى‏ کند ولى در تاراج بردن مالش شکیبایى نمى‏ کند.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۲۵

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۱۲ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۰۶ صبحی صالح

۳۰۶-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )کَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً

حکمت ۳۱۲ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۱۲: کَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً قد تقدم القول فی هذا المعنى-  و کان ع یقول إن علی من الله جنه حصینه-  فإذا جاء یومی أسلمتنی-  فحینئذ لا یطیش السهم و لا یبرأ الکلم-  و القول فی الأجل و کونه حارسا-  شعبه من شعب القول فی القضاء و القدر-  و له موضع هو أملک به

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۱۲)

کفى بالاجل حارسا. «بسنده است به اجل نگهبانى.»

در این مورد پیش از این سخن گفته شد، و على علیه السّلام مى‏ فرموده است: بر من از خداوند سپرى است استوار که چون روزگارم سرآید، آن سپر مرا تسلیم مى ‏کند و در آن هنگام تیر خطا نمى‏کند و زخم بهبود نمى ‏یابد.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۳۵

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۱۱ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۰۵ صبحی صالح

۳۰۵-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )مَا زَنَى غَیُورٌ قَطُّ

حکمت ۳۱۱ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۱۱: مَا زَنَى غَیُورٌ قَطُّ

 قد جاء فی الأثر من زنى زنی به و لو فی عقب عقبه

– . و هذا قد جرب فوجد حقا-  و قل من ترى مقداما على الزنا-  إلا و القول فی حرمه و أهله و ذوی محارمه کثیر فاش- . و الکلمه التی قالها ع حق-  لأن من اعتاد الزنا-  حتى صار دربته و عادته و ألفته نفسه-  لا بد أن یهون علیه حتى یظنه مباحا أو کالمباح-  لأن من تدرب بشی‏ء و مرن علیه-  زال قبحه من نفسه-  و إذا زال قبح الزنا من نفسه-  لم یعظم علیه ما یقال فی أهله-  و إذا لم یعظم علیه ما یقال فی أهله-  فقد سقطت غیرته

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۱۱)

ما زنى غیور قط. «غیرتمند هرگز زنا نکند.»

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۳۰

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۱۰ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۰۴ صبحی صالح

۳۰۴-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )إِنَّ الْمِسْکِینَ رَسُولُ اللَّهِ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّه‏

حکمت ۳۱۰ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۱۰: إِنَّ الْمِسْکِینَ رَسُولُ اللَّهِ-  فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ-  وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ هذا حض على الصدقه-  و قد تقدم لنا قول مقنع فیها- . و فی الحدیث المرفوع اتقوا النار و لو بشق تمره-  فإن لم تجدوا فبکلمه طیبه

و قال ص لو صدق السائل لما أفلح من رده

و قال أیضا من رد سائلا خائبا-  لم تغش الملائکه ذلک البیت سبعه أیام- . و کان ص لا یکل خصلتین إلى غیره-  کان یصنع طهوره باللیل و یخمره-  و کان یناول المسکین بیده- .

و قال بعض الصالحین-  من لم تکن نفسه إلى ثواب الصدقه-  أحوج من الفقیر إلى صدقته-  فقد أبطل صدقته و ضرب بها وجهه- . و قال بعضهم الصلاه تبلغک نصف الطریق-  و الصوم یبلغک باب الملک-  و الصدقه تدخلک علیه

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۱۰)

ان المسکین، رسول الله، فمن منعه فقد منع الله، و من اعطاه فقد اعطى الله.

«مسکین، رسول و فرستاده خداوند است، هر کس او را محروم کند، خدا را محروم کرده است و هر کس به او ببخشد، خدا را سپاس داشته است.»

این سخن تشویق به پرداخت صدقه است و پیش از این به تفصیل درباره‏اش سخن گفتیم. در حدیث مرفوع آمده است: «از آتش بترسید هر چند به صدقه‏دادن به نیم خرمایى، و اگر نداشتید، سخن پسندیده گویید.» و پیامبر فرموده است: «اگر گدایى را نومید برگردانند، فرشتگان تا هفت روز بر آن خانه آمد و شد ندارند.» رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم دو کار خویش را به کسى وانمى ‏گذاشت‏ یکى فراهم ساختن آب براى وضوى نیم‏شب خویش که روى ظرف را هم مى‏ پوشاند و دیگرى پرداخت صدقه به مسکین که به دست خود انجام مى‏ داد.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

بازدیدها: ۱۵

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۰۹ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۰۳ صبحی صالح

۳۰۳-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْیَا وَ لَا یُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّه‏

حکمت ۳۰۹ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۰۹: النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْیَا-  وَ لَا یُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ قد

 قال ع فی موضع آخر الناس بزمانهم أشبه منهم بآبائهم

و قال الشاعر

و نحن بنی الدنیا غذینا بدرها
و ما کنت منه فهو شی‏ء محبب‏

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۰۹)

الناس ابناء الدنیا، و لا یلام الرجل على حب امّه.

«مردم فرزندان دنیایند و کسى را به دوستى مادرش سرزنش نمى‏ کنند.»

ابن ابى الحدید مى ‏گوید: على علیه السّلام در جاى دیگر فرموده است: «مردم به روزگار خویش شبیه‏ ترند تا به پدران خویش.» و شاعر سروده است: «ما فرزندان دنیاییم و با شیر آن پرورده شده‏ ایم و از هر چه سرچشمه گرفته باشى آن چیز دوست‏داشتنى است.»

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۲۹

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۰۸ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۰۲ صبحی صالح

۳۰۲-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )مَا الْمُبْتَلَى الَّذِی قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلَاءُ بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ الَّذِی لَا یَأْمَنُ الْبَلَاءَ

حکمت ۳۰۸ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۰۸: مَا الْمُبْتَلَى الَّذِی قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلَاءُ-  بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ-  مِنَ الْمُعَافَى الَّذِی لَا یَأْمَنُ الْبَلَاءَ هذا ترغیب فی الدعاء و الذی قاله ع حق-  لأن المعافى فی الصوره مبتلى فی المعنى-  و ما دام الإنسان فی قید هذه الحیاه الدنیا-  فهو من أهل البلاء على الحقیقه-  ثم لا یأمن البلاء الحسی-  فوجب أن یتضرع إلى الله تعالى-  أنه ینقذه من بلاء الدنیا المعنوی-  و من بلائها الحسی فی کل حال-  و لا ریب أن الأدعیه مؤثره-  و أن لها أوقات إجابه-  و لم یختلف الملیون و الحکماء فی ذلک‏

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۰۸)

ما المبتلى الذى قد اشتدّ به البلاء، باحوج الى الدعاء من المعافى الذى لا یأمن البلاء.

«آن کس که به بلایى سخت گرفتار است، نیازمندتر به دعا نیست از بى‏ بلایى که از آن در امان نیست.»

این سخن ترغیب در دعاست و چیزى که آن حضرت فرموده حق است، زیرا کسى که به ظاهر آسوده و بى‏ بلاست در معنى مبتلاست. تا هنگامى که آدمى در قید زندگانى است به حقیقت از اهل بلاست، وانگهى از بلاهاى محسوس هم در امان نیست، بدین سبب واجب است که به پیشگاه خدا تضرع کند که او را از بلاهاى معنوى و محسوس به همه احوال نجات دهد.

و تردید نیست که دعاها مؤثر است و براى آن اوقات اجابت معینى است و در این مسأله هیچ یک از ارباب ملل و حکیمان اختلافى ندارند.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۵

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۰۷ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۰۱ صبحی صالح

۳۰۱-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )رَسُولُکَ تَرْجُمَانُ عَقْلِکَ وَ کِتَابُکَ أَبْلَغُ مَا یَنْطِقُ عَنْکَ

حکمت ۳۰۷ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۰۷: رَسُولُکَ تَرْجُمَانُ عَقْلِکَ-  وَ کِتَابُکَ أَبْلَغُ مَا یَنْطِقُ عَنْکَ قالوا فی المثل الرسول على قدر المرسل-  و قیل أیضا رسولک أنت إلا أنه إنسان آخر-  و قال الشاعر- 

تخیر إذا ما کنت فی الأمر مرسلا
فمبلغ آراء الرجال رسولها

و رو و فکر فی الکتاب فإنما
بأطراف أقلام الرجال عقولها

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۰۷)

رسولک ترجمان عقلک، و کتابک ابلغ ما ینطق عنک.

«فرستاده تو مفسر عقل توست و نامه ‏ات رساتر چیزى است که از سوى تو سخن مى‏ گوید.»

 

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۲۰

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۰۶ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۳۰۰ صبحی صالح

۳۰۰-وَ سُئِلَ ( علیه‏السلام  )کَیْفَ یُحَاسِبُ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَى کَثْرَتِهِمْ فَقَالَ ( علیه‏السلام  )کَمَا یَرْزُقُهُمْ عَلَى کَثْرَتِهِمْ فَقِیلَ کَیْفَ یُحَاسِبُهُمْ وَ لَا یَرَوْنَهُ فَقَالَ ( علیه‏السلام  )کَمَا یَرْزُقُهُمْ وَ لَا یَرَوْنَهُ

حکمت ۳۰۶ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۰۶: وَ سُئِلَ ع کَیْفَ یُحَاسِبُ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَى کَثْرَتِهِمْ-  فَقَالَ کَمَا یَرْزُقُهُمْ عَلَى کَثْرَتِهِمْ-  فَقِیلَ کَیْفَ یُحَاسِبُهُمْ وَ لَا یَرَوْنَهُ-  فَقَالَ کَمَا یَرْزُقُهُمْ وَ لَا یَرَوْنَهُ هذا جواب صحیح-  لأنه تعالى لا یرزقهم على الترتیب-  أعنی واحدا بعد واحد-  و إنما یرزقهم جمیعهم دفعه واحده-  و کذلک تکون محاسبتهم یوم القیامه- . و الجواب الثانی صحیح أیضا-  لأنه إذا صح أن یرزقنا و لا نرى الرازق-  صح أن یحاسبنا و لا نرى المحاسب- . فإن قلت فقد ورد أنهم یمکثون فی الحساب ألف سنه-  و قیل أکثر من ذلک-  فکیف یجمع بین ما ورد فی الخبر و بین قولکم-  إن حسابهم یکون ضربه واحده-  و لا ریب أن الأخبار-  تدل على أن الحساب یکون لواحد بعد واحد- . قلت إن أخبار الآحاد لا یعمل علیها-  لا سیما الأخبار الوارده-  فی حدیث الحساب و النار و الجنه-  فإن المحدثین طعنوا فی أکثرها-  و قالوا إنها موضوعه-  و جمله الأمر أنه لیس هناک تکلیف-  فیقال إن ترتیب المحاسبه فی زمان طویل جدا-  یتضمن لطفا فی التکلیف فیفعله الباری تعالى لذلک-  و إنما الغرض من المحاسبه-  صدق الوعد و ما سبق من القول-  و الکتاب العزیز لم ینطق إلا بالمحاسبه مجمله-  فوجب القول بالمتیقن المعلوم فیها-  و رفض ما لم یثبت

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۰۶)

و سئل علیه السّلام: کیف یحاسب الله الخلق على کثرتهم فقال: کما یرزقهم على کثرتهم.فقیل: کیف یحاسبهم و لا یرونه فقال: کما یرزقهم و لا یرونه.

«از آن حضرت پرسیدند: خداوند چگونه حساب خلق را با بسیارى آنان مى‏ رسد فرمود: همان‏گونه که با بسیارى آنان ایشان را روزى مى‏ دهد. گفته شد: چگونه بدون آنکه آنان او را ببینند، حساب ایشان را مى‏ رسد فرمود: همان گونه که به ایشان روزى مى‏ دهد و او را نمى بینند.»

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۲۶

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۰۵ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۲۹۹ صبحی صالح

۲۹۹-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )مَا أَهَمَّنِی ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِیَهَ

حکمت ۳۰۵ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۰۵: مَا أَهَمَّنِی أَمْرٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ-  حَتَّى أُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِیَهَ هذا فتح لباب التوبه و تطریق إلى طریقها-  و تعلیم للنهضه إلیها و الاهتمام بها-  و معنى الکلام أن الذنب-  الذی لا یعاجل الإنسان عقیبه بالموت-  ینبغی للإنسان ألا یهتم به-  أی لا ینقطع رجاؤه عن العفو و تأمیله الغفران-  و ذلک بأن یقوم إلى الصلاه عاجلا-  و یستغفر الله و یندم و یعزم على ترک المعاوده-  و یسأل الله العافیه من الذنوب و العصمه من المعاصی-  و العون على الطاعه-  فإنه إذا فعل ذلک بنیه صحیحه-  و استوفى شرائط التوبه-  سقط عنه عقاب ذلک الذنب- . و فی هذا الکلام تحذیر عظیم من مواقعه الذنوب-  لأنه إذا کان هذا هو محصول الکلام-  فکأنه قد قال-  الحذر الحذر من الموت المفاجئ قبل التوبه-  و لا ریب أن الإنسان لیس على ثقه-  من الموت المفاجئ قبل التوبه-  إنه لا یفاجئه و لا یأخذه بغته-  فالإنسان إذا کان عاقلا بصیرا-  یتوقى الذنوب و المعاصی التوقی

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۰۵)

ما اهمّنى امر امهلت بعده حتى اصلّى رکعتین و أسأل الله العافیه.

«کارى-  گناهى-  که پس از آن مهلت داده شوم که دو رکعت نماز بگزارم و از خداوند عافیت بطلبم مرا اندوهگین نمى ‏سازد.»

این سخن گشایشى براى باب توبه و تعلیم به اهتمام بر آن است و معنى آن این است که گناهى که بلافاصله پس از آن مرگ نباشد، جاى آن دارد که آدمى امید خود را از عفو و آمرزش قطع نکند و با نمازگزاردن و استغفار تصمیم بگیرد به آن برنگردد و از خداوند عافیت از گناه و عصمت از معاصى را مسألت کند.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۱۳

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۰۴ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۲۹۸ صبحی صالح

۲۹۸-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )مَنْ بَالَغَ فِی الْخُصُومَهِ أَثِمَ وَ مَنْ قَصَّرَ فِیهَا ظُلِمَ وَ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یَتَّقِیَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ

حکمت ۳۰۴ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۰۴: مَنْ بَالَغَ فِی الْخُصُومَهِ أَثِمَ-  وَ مَنْ قَصَّرَ فِیهَا ظَلَمَ-  وَ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یَتَّقِیَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ هذا مثل

 قوله ع فی موضع آخر الغالب بالشر مغلوب

–  و کان یقال ما تساب اثنان إلا غلب ألأمهما- . و قد نهى العلماء عن الجدل و الخصومه فی الکلام و الفقه-  و قالوا إنهما مظنه المباهاه و طلب الرئاسه و الغلبه-  و المجادل یکره أن یقهره خصمه-  فلا یستطیع أن یتقی الله-  و هذا هو کلام أمیر المؤمنین ع بعینه- . و أما الخصومه فی غیر العلم-  کمنازعه الناس بعضهم بعضا فی أمورهم الدنیاویه-  فقد جاء فی ذمها و النهی عنها شی‏ء کثیر-  و قد ذکرنا منه فیما تقدم قولا کافیا-  على أن منهم من مدح الجهل و الشر فی موضعهما- . و قال الأحنف ما قل سفهاء قوم إلا ذلوا- . و قال بعض الحکماء-  لا یخرجن أحد من بیته-  إلا و قد أخذ فی حجزته قیراطین من جهل-  فإن الجاهل لا یدفعه إلا الجهل-  و قالوا الجاهل من لا جاهل له- . و قال الشاعر

إذا کنت بین الجهل و الحلم قاعدا
و خیرت أنى شئت فالعلم أفضل‏

و لکن إذا أنصفت من لیس منصفا
و لم یرض منک الحلم فالجهل أمثل‏

إذا جاءنی من یطلب الجهل عامدا
فإنی سأعطیه الذی هو سائل‏

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۰۴)

من بالغ فى الخصومه اثم، و من قصّر فیها ظلم، و لا یستطیع ان یتّقى اللّه من خاصم.

«هر کس در ستیزه زیاده ‏روى کند، بزهکار مى‏ شود و هر کس در آن کوتاهى کند، بر او ستم مى‏ شود و آنکه ستیزه‏گر است، نمى‏ تواند از خدا بترسد.»

دانشمندان از جدل و ستیز در مباحث کلامى و فقه بر حذر داشته ‏اند و گفته ‏اند ممکن است وسیله کسب مباهات و ریاست و چیرگى بر طرف مقابل گردد و کسى که جدال مى‏ کند، خوش نمى ‏دارد دشمنش او را مغلوب کند و بدین گونه نمى ‏تواند از خدا بترسد.

اما در مورد ستیزه ‏هاى دیگر که در مسائل علمى نباشد مانند ستیزهاى مردم در مسائل دنیایى، نکوهش بسیار رسیده و از آن نهى کرده ‏اند و ما بخشى از آن را در مسائل گذشته آوردیم.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

بازدیدها: ۳۸

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۰۳ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۲۹۷ صبحی صالح

۲۹۷-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ

حکمت ۳۰۳ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۰۳: مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ ما أوجز هذه الکلمه و ما أعظم فائدتها-  و لا ریب أن العبر کثیره جدا-  بل کل شی‏ء فی الوجود ففیه عبره-  و لا ریب أن المعتبرین بها قلیلون-  و أن الناس قد غلب علیهم الجهل و الهوى-  و أرداهم حب الدنیا و أسکرهم خمرها-  و إن الیقین فی الأصل ضعیف عندهم-  و لو لا ضعفه لکانت أحوالهم غیر هذه الأحوال

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۰۳)

ما اکثر العبر و اقل الاعتبار.

«پندها چه بسیار است و پند گرفتن چه اندک.»

این سخن چه موجز و چه پربهره است. تردید نیست که پندها به راستى بسیار است بلکه هر چیز که در وجود است، مایه پند و عبرت است و تردید نیست که پند گیرندگان چه اندک هستند و بر مردم نادانى و هوس چیره است. دوستى دنیا و باده آن ایشان را فرومایه و مست کرده است و یقین در نظر ایشان بسیار ضعیف است که اگر یقین ایشان ضعیف نبود احوالشان غیر از این مى ‏بود.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۱۹۹

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۰۲ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۲۹۶ صبحی صالح

۲۹۶-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )لِرَجُلٍ رَآهُ یَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِیهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ إِنَّمَا أَنْتَ کَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِیَقْتُلَ رِدْفَهُ

حکمت ۳۰۲ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۰۲: وَ قَالَ ع لِرَجُلٍ رَآهُ یَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ-  بِمَا فِیهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ-  إِنَّمَا أَنْتَ کَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِیَقْتُلَ رِدْفَهُ هذا یختلف باختلاف حال الساعی-  فإنه إن کان یضر نفسه أولا-  ثم یضر عدوه تبعا لإضراره بنفسه-  کان کما قال أمیر المؤمنین ع-  کالطاعن نفسه لیقتل ردفه-  و الردف الرجل الذی ترتدفه خلفک-  على فرس أو ناقه أو غیرهما-  و فاعل ذلک یکون أسفه الخلق و أقلهم عقلا-  لأنه یبدأ بقتل نفسه-  و إن کان یضر عدوه أولا-  یحصل فی ضمن إضراره بعدوه إضراره بنفسه-  فلیس یکون مثال أمیر المؤمنین ع منطبقا على ذلک-  و لکن یکون کقولی فی غزل من قصیده لی- 

إن ترم قلبی تصم نفسک إنه
لک موطن تأوی إلیه و منزل‏

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۰۲)

و قال علیه السّلام لرجل رآه یسعى على عدو له بما فیه اضرار بنفسه: انما انت کالطا عن نفسه لیقتل ردفه.

«آن حضرت مردى را دید که براى زیان دشمن خود مى‏ کوشید ولى در کوششى که زیانش به خودش مى ‏رسید، فرمود: تو همچون کسى هستى که به خویش نیزه مى‏ زند تا آن کس را که پشت سرش سوار است، بکشد.»

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۳۸

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۰۱ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۲۹۵ صبحی صالح

۲۹۵-وَ قَالَ ( علیه‏السلام  )أَصْدِقَاؤُکَ ثَلَاثَهٌ وَ أَعْدَاؤُکَ ثَلَاثَهٌ فَأَصْدِقَاؤُکَ صَدِیقُکَ وَ صَدِیقُ صَدِیقِکَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّکَ وَ أَعْدَاؤُکَ عَدُوُّکَ وَ عَدُوُّ صَدِیقِکَ وَ صَدِیقُ عَدُوِّکَ

حکمت ۳۰۱ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۰۱: أَصْدِقَاؤُکَ ثَلَاثَهٌ وَ أَعْدَاؤُکَ ثَلَاثَهٌ-  فَأَصْدِقَاؤُکَ صَدِیقُکَ-  وَ صَدِیقُ صَدِیقِکَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّکَ-  وَ أَعْدَاؤُکَ عَدُوُّکَ-  وَ عَدُوُّ صَدِیقِکَ وَ صَدِیقُ عَدُوِّکَ قد تقدم القول فی هذا المعنى-  و الأصل فی هذا أن صدیقک جار مجرى نفسک-  فاحکم علیه بما تحکم به على نفسک-  و عدوک ضدک-  فاحکم علیه بما تحکم به على الضد-  فکما أن من عاداک عدو لک-  و کذلک من عادى صدیقک عدو لک-  و کذلک من صادق صدیقک فکأنما صادق نفسک-  فکان صدیقا لک أیضا-  و أما عدو عدوک فضد ضدک-  و ضد ضدک ملائم لک-  لأنک أنت ضد لذلک الضد-  فقد اشترکتما فی ضدیه ذلک الشخص-  فکنتما متناسبین-  و أما من صادق عدوک فقد ماثل ضدک-  فکان ضدا لک أیضا-  و مثل ذلک بیاض مخصوص-  یعادی سوادا مخصوصا و یضاده- . و هناک بیاض ثان هو مثل البیاض الأول و صدیقه-  و هناک بیاض ثالث مثل البیاض الثانی-  فیکون أیضا مثل البیاض الأول و صدیقه-  و هناک بیاض‏ رابع-  تأخذه باعتبار ضدا للسواد المخصوص المفروض-  فإنه یکون مماثلا و صدیقا للبیاض الأول-  لأنه عدو عدوه-  ثم نفرض سوادا ثانیا مضادا للبیاض الثانی-  فهو عدو للبیاض الأول لأنه عدو صدیقه-  ثم نفرض سوادا ثالثا-  هو مماثل السواد المخصوص المفروض-  فإنه یکون ضدا للبیاض المفروض المخصوص-  لأنه مثل ضده-  و إن مثلت ذلک بالحروف کان أظهر و أکشف

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۰۱)

اصدقاؤک ثلاثه، و اعداوک ثلاثه، فاصد قاوک: صدیقک، و صدیق صدیقک، و عدوّ عدوّک. و أعداؤک: عدوّک، و عدوّ صدیقک، و صدیق عدوّک.

«دوستان تو سه کس هستند و دشمنانت هم سه کس. دوستانت: دوست تو ودوست دوست تو و دشمن دشمنت، و دشمنان تو: دشمنت و دشمن دوستت و دوست دشمنت هستند.»

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

 

بازدیدها: ۱۶

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره ۳۰۰ متن عربی با ترجمه فارسی (شرح ابن ابی الحدید)

حکمت ۲۹۴ صبحی صالح

۲۹۴-وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسَافَهِ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَقَالَ ( علیه ‏السلام  )مَسِیرَهُ یَوْمٍ لِلشَّمْسِ

حکمت ۳۰۰ شرح ابن ‏أبی ‏الحدید ج ۱۹

۳۰۰: وَ قَالَ ع وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسَافَهِ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ-  فَقَالَ مَسِیرَهُ یَوْمٍ لِلشَّمْسِ هکذا تقول العرب بینهما مسیره یوم بالهاء-  و لا یقولون مسیر یوم-  لأن المسیر المصدر و المسیره الاسم- . و هذا الجواب تسمیه الحکماء جوابا إقناعیا-  لأن السائل أراد أن یذکر له کمیه المسافه مفصله-  نحو أن یقول بینهما ألف فرسخ أو أکثر أو أقل-  فعدل ع عن ذلک و أجابه بغیره-  و هو جواب صحیح لا ریب فیه-  لکنه غیر شاف لغلیل السائل-  و تحته غرض صحیح-  و ذلک لأنه سأله بحضور العامه تحت المنبر-  فلو قال له بینهما ألف فرسخ مثلا-  لکان للسائل أن یطالبه بالدلاله على ذلک-  و الدلاله على ذلک یشق حصولها على البدیهه-  و لو حصلت لشق علیه أن یوصلها إلى فهم السائل-  و لو فهمها السائل لما فهمتها العامه الحاضرون-  و لصار فیها قول و خلاف-  و کانت تکون فتنه أو شبیها بالفتنه-  فعدل إلى جواب صحیح إجمالی أسکت السائل به-  و قنع به السامعون أیضا و استحسنوه-  و هذا من نتائج حکمته ع

ترجمه فارسی شرح ابن‏ ابی الحدید

حکمت (۳۰۰)

و قال علیه السّلام و قد سئل عن مسافه ما بین المشرق و المغرب، فقال: مسیره یوم للشمس.

«کسى درباره مسافت میان خاور و باختر از آن حضرت پرسید، فرمود: به اندازه یک روز رفتن خورشید است.»

ابن ابى الحدید مى‏ گوید: «مسیره» درست است و اعراب «مسیر» نمى‏ گویند که مسیر مصدر است و مسیره اسم است. سپس مى‏ افزاید که حکیمان این گونه پاسخ دادن را پاسخ اقناعى مى‏ گویند، زیرا سؤال کننده مى ‏خواسته است براى او کمیت مسافت بیان و گفته شود مثلا هزار فرسنگ یا کمتر و بیشتر ولى آن حضرت از این کار عدول فرموده است و جواب دیگرى که بدون تردید صحیح ‏ترین پاسخ است داده است، هر چند خواسته پرسنده در آن نباشد ولى غرض صحیح در آن نهفته است. آن شخص پرسش خود را در حضور عامه مردم طرح کرده است و اگر آن حضرت به عنوان مثل مى ‏فرمود هزار فرسنگ، پرسش کننده حق داشت از آن حضرت دلیلى بخواهد، و اقامه دلیل در این مورد دشوار است. بر فرض آوردن دلیل، درک آن براى شنونده دشوار است و بر فرض که پرسش کننده بفهمد عامه مردم آن را درک نمى‏ کنند و در آن باره بگو و مگو صورت مى‏ گیرد و فتنه برمى خیزد. بدین سبب پاسخ اجمالى و اقناعى فرموده و پرسش کننده را قانع و شنوندگان را راضى ساخته است و همگان آن را پسندیده ‏اند و این از نتایج حکمت آن حضرت است.

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدیدجلد ۸ //دکتر محمود مهدوى دامغانى

بازدیدها: ۱۶