نامه ۲۱ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالمحمد آیتی)

نامه : ۲۱

 و من کتاب له ع إ لَیْهِ اءَیضا: 

 فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِدا، وَاذْکُرْ فِی الْیَوْمِ غَدا، وَ اءَمْسِکْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِکَ، وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِیَوْمِ حَاجَتِکَ، اءَتَرْجُو اءَنْ یُعْطِیَکَ اللَّهُ اءَجْرَ الْمُتَوَاضِعِینَ وَ اءَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَکَبِّرِینَ؟ وَ تَطْمَعُ وَ اءَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِی النَّعِیمِ تَمْنَعُهُ الضَّعِیفَ وَالْاءَرْمَلَهَ اءَنْ یُوجِبَ لَکَ ثَوَابَ الْمُتَصَدِّقِینَ؟ وَ إِنَّمَا الْمَرْءُ مَجْزِیُّ بِمَا سَلَفَ وَ قَادِمٌ عَلَى مَا قَدَّمَ، وَالسَّلاَمُ.

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

  ترجمه : 

 نامه ای از آن حضرت (ع) نیز به زیاد

 از زیاده روى بپرهیز و میانه روى پیشه کن . امروز به فکر فردایت باش . از مال به قدر نیازت نگهدار و آنچه افزون آید، پیشاپیش براى روزى که بدان نیازمند گردى ، روانه دار. آیا امید آن دارى که خداوندت پاداش ‍ متواضعان دهد، در حالى که ، در نزد او از متکبران هستى . آیا در حالى که ، خود در ناز و نعمت فرو رفته اى و آن را از ناتوانان و بیوه زنان دریغ مى دارى ، طمع در آن بسته اى که ثواب صدقه دهندگانت دهند آدمى به آنچه پیشاپیش فرستاده ، پاداش بیند و بر سر آن رود که از پیش روانه داشته . والسلام .

ترجمه عبدالحمید آیتی ۲۱

خطبه الْمُنافِقِینَ شماره ۱۹۴ (نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۹۴

و من خطبه له ع یَصِفُ فِیهَا الْمُنافِقِینَ:  

نَحْمَدُهُ عَلَى ما وَفَّقَ لَهُ مِنَ الطَّاعَهِ، وَ ذادَ عَنْهُ مِنَ الْمَعْصِیَهِ، وَ نَسْاءَلُهُ لِمِنَّتِهِ تَماما وَ بِحَبْلِهِ اعْتِصَاما، وَ نَشْهَدُ اءَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، خاضَ إِلى رِضْوانِ اللَّهِ کُلَّ غَمْرَهٍ، وَ تَجَرَّعَ فِیهِ کُلَّ غُصَّهٍ، وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْاءَدْنَوْنَ، وَ تَاءَلَّبَ عَلَیْهِ الْاءَقْصَوْنَ، وَ خَلَعَتْ إِلَیْهِ الْعَرَبُ اءَعِنَّتَها، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحارَبَتِهِ بُطُونَ رَواحِلِها، حَتَّى اءَنْزَلَتْ بِساحَتِهِ عَداوَتَها مِنْ اءَبْعَدِ الدَّارِ، وَ اءَسْحَقِ الْمَزارِ.

اءُوصِیکُمْ عِبادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ اءُحَذِّرُکُمْ اءَهْلَ النِّفاقِ، فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ، وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ، یَتَلَوَّنُونَ اءَلْوَانا، وَ یَفْتَنُّونَ افْتِنَانا، وَ یَعْمِدُونَکُمْ بِکُلِّ عِمادٍ، وَ یَرْصُدُونَکُمْ بِکُلِّ مِرْصادٍ، قُلُوبُهُمْ دَوِیَّهٌ، وَ صِفاحُهُمْ نَقِیَّهٌ، یَمْشُونَ الْخَفاءَ، وَ یَدِبُّونَ الضَّراءَ، وَصْفُهُمْ دَواءٌ، وَ قَوْلُهُمْ شِفاءٌ، وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَیاءُ، حَسَدَهُ الرَّخاءِ، وَ مُؤَکِّدُو الْبَلاءِ، وَ مُقْنِطُو الرَّجاءِ، لَهُمْ بِکُلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ، وَ إِلَى کُلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ، وَ لِکُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ، یَتَقارَضُونَ الثَّناءَ، وَ یَتَراقَبُونَ الْجَزاءَ، إِنْ سَاءَلُوا اءَلْحَفُوا، وَ إِنْ عَذَلُوا کَشَفُوا، وَ إِنْ حَکَمُوا اءَسْرَفُوا، قَدْ اءَعَدُّوا لِکُلِّ حَقِّ بَاطِلاً، وَ لِکُلِّ قَائِمٍ مَائِلاً، وَ لِکُلِّ حَیِّ قَاتِلاً، وَ لِکُلِّ بَابٍ مِفْتَاحا، وَ لِکُلِّ لَیْلٍ مِصْبَاحا، یَتَوَصَّلُونَ إِلَى الطَّمَعِ بِالْیَاءْسِ لِیُقِیمُوا بِهِ اءَسْواقَهُمْ، وَ یُنْفِقُوا بِهِ اءَعْلاقَهُمْ، یَقُولُونَ فَیُشَبِّهُونَ، وَ یَصِفُونَ فَیُمَوِّهُونَ، قَدْ هَیَّؤ وا الطَّرِیقَ وَ اءَضْلَعُوا الْمَضِیقَ، فَهُمْ لُمَهُ الشَّیْطانِ، وَ حُمَهُ النِّیرانِ اءُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ، اءَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ.

ترجمه :

خطبه اى از آن حضرت (ع ) در وصف منافقان : 

مى ستاییمش که توفیق طاعت داده و از معصیت دور داشته . از او خواهیم تمام کردن احسانش را بر ما و چنگ زدن در ریسمان او را. و شهادت مى دهیم که محمد (صلى الله علیه و آله ) بنده و پیامبر اوست . براى خشنودى او در هر ورطه اى فرو شد و هر شرنگ گلوگیر را سرکشید، تا آنجا که ، نزدیکان او رنگ دگرگون کردند و دوران بر ضد او گرد آمدند. عربها تا بر او تازند مهارها از سرها برگرفتند و براى تاختن بر او بر شکم مرکبها تازیانه زدند تا از دورترین اقامتگاههاى خود کینه توزى خود را در محل و ماءواى او فرود آوردند.

اى بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش مى کنم و از منافقان بر حذر مى دارم . منافقان ، گمراهان و گمراه کنندگان اند. خود خطا کارند و دیگران را هم به خطا اندازند. هر بار رنگى به خود گیرند و هر روز سخنى دیگر گویند و شیوه اى دیگر انگیزند و تا شما را گمراه کنند به هر وسیله چنگ مى زنند و در هر جا به کمین مى نشینند.

دلهایشان بیمار است ، بیماریى درمان ناپذیر، ولى ظاهرشان آراسته و پاکیزه است . در خفا این سو و آن سو روند و چون خزندگان درون جنگلها، نرم و پوشیده راه مى سپرند. سخن گفتنشان به دارو ماند و به زبان ، شفاى دیگران خواهند، ولى به عمل دردى درمان ناپذیرند. اگر دیگران در راحت باشند، رشک برند که به جد خواستار بلایند و رشته امیدها را مى برند. در هر راهى ، کسانى را فداى خود کرده ، به خاک هلاک افکنده اند و ایشان را نزد هر دلى شفاعتگرى است . بر هر غمى سرشکها افشانده اند.

مدح و ثنا به یکدیگر وام دهند و منتظر پاداشش باشند. اگر چیزى را خواهند، به اصرار خواهند و اگر مورد ملامت قرار گیرند، پرده درى کنند و اگر داورى کنند به اسراف گرایند. براى هر حقى باطلى مهیا کرده اند و براى هر راستى ، کژى . و براى هر زنده اى ، کشنده اى و براى هر درى کلیدى و براى هر شبى ، چراغى .

نومید نمایى را وسیله آزمندى خود سازند تا بازار خود گرم دارند و کالاى خود به بهاى بیشتر بفروشند. سخن باطل مى گویند و حق جلوه مى دهند تا دیگران را به اشتباه افکنند. اگر توصیف مى کنند، تزویر مى کنند. طریق باطل را آماده و آسان جلوه دهند و گذرگاههاى تنگ آن را پرپیچ و خم سازند تا رونده در آن سرگشته بماند. گروه شیطان اند و زبانه هاى آتش . (آنان حزب شیطانند و بدانید که حزب شیطان زیانکاران اند.)(۶۳)

____________________________________

۶۳-سوره ۵۸، آیه ۱۹٫

عبدالمحمد آیتی ۱۸۵

موضوعات نهج البلاغه(برچسب های)

برچسب ها

خطبه شماره ۱۲۶(نسخه صبحی صالح ) ترجمه عبدالمحمد آیتی

خطبه : ۱۲۶

و من کلام له ع لَمَّا عُوتِبَ عَلى التَّسوِیَهَ فی الْعَطاءِ:  

اءَ تَأْمُرُونِّی اءَنْ اءَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ؟ وَ اللَّهِ لاَ اءَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ، وَ اءَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْما، وَ لَوْ کَانَ الْمالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ، فَکَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ؟!

ثُمَّ قالَ ع :

اءَلا وَ إِنَّ إِعْطاءَ الْمالِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرافٌ، وَ هُوَ یَرْفَعُ صاحِبَهُ فِی الدُّنْیا، وَ یَضَعُهُ فِی الْآخِرَهِ، وَ یُکْرِمُهُ فِی النّاسِ، وَ یُهِینُهُ عِنْد اللَّهِ، وَ لَمْ یَضَع امْرُؤٌ مالَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ وَ لا عِنْدَ غَیْرِ اءَهْلِهِ إِلا حَرَمَهُ اللَّهُ شُکْرَهُمْ، وَ کانَ لِغَیْرِهِ وُدُّهُمْ، فَإ نْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ یَوْما فَاحْتاجَ إ لى مَعُونَتِهِمْ، فَشَرُّ خَدِینٍ وَ اءَلْاءَمُ خَلِیلٍ .

 

ترجمه :

سخنى از آن حضرت (ع ) هنگامى که او را مورد عتاب قرار دادند که چرا عطایا را به تساوى تقسیم مى کند.

 آیا مرا فرمان مى دهید که پیروزى را طلب کنم ، به ستم کردن بر کسى که زمامدار او شده ام به خدا سوگند، چنین نکنم تا شب و روز از پى هم مى آیند و در آسمان ستاره اى از پس ستاره دیگر طلوع مى کند. اگر این مال از آن من مى بود، باز هم آن را به تساوى به میانشان تقسیم مى کردم . پس چگونه چنین نکنم ، در حالى که ، مال از آن خداوند است .

سپس ، فرمود:

بخشیدن مال به کسى که حق او نباشد، خود گونه اى تبذیر و اسراف است که بخشنده را در این جهان بر مى افرازد و در آن دنیا پست مى سازد. در میان مردم مکرّمش مى دارد و در نزد خدا خوار مى گرداند. هرکس دارایى خود را بیجا صرف کند و به نااهلش ببخشد، خداوند از سپاسگزارى آنها محرومش گرداند. آنان به جاى او، دیگرى را به دوستى خواهند گرفت و اگر روزى او را حادثه اى پیش آید و به یاریشان نیاز افتد، آنها را بدترین یاران و سرزنش کننده ترین کسان خود خواهد یافت .

نهج البلاغه خطبه ها//ترجمه عبدالمحمد آیتی

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 33 صبحي صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی) میانه روی

۳۳-وَ قَالَ ( علیه‏السلام )کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 32 دکتر آیتی:

بخشنده باش و اسرافكار مباش و ميانه‏ رو باش و سختگير مباش.

ترجمه عبدالمحمد آیتی

 

 

نهج البلاغه موضوعی اسراف و تبذیر

اسراف و تبذیر

۱۹۱۳٫ اسراف ، کار منافقین
فى صفه المنافقین : ان عذلوا کشفوا، و ان حکموا اسرفوا .
در توصیف منافقان مى فرماید: هرگاه سرزنش کنند پرده درى مى کنند و هرگاه حکم رانند از حد مى گذرانند. (۱۹۰۶)

۱۹۱۴٫ بخشش مال و ثروت
الا ان اعطاء المال فى غیر حقه تبذیر و اسراف ، و هو یرفع صاحبه فى الدنیا و یضعه فى الاخره ، و یکرمه فى الناس و یهینه عند الله .
همانا بخشیدن مال در غیر محلش تبذیر و اسراف است . این کار، شخص را در دنیا سربلند، ولى در آخرت سرافکنده مى سازد، در میان مردم او را اکرام و در نزد خداوند پست مى گرداند. (۱۹۰۷)

۱۹۱۵٫ بهترین مردم
خیر الناس فى حالا، النمط الاوسط فالزموه .
بهترین مردم درباره من (على علیه السلام ) گروه میانه رو هستند (نه دشمنى دارند و نه غلو کنند)بنابراین از آن ها جدا نشوید. (۱۹۰۸)

۱۹۱۶٫ احوال جاهلان
لا ترى الجاهل الا مفرطا او مفرطا .
جاهل را نمى بینى مگر آن که یا زیاده روى (افراط) مى کند و یا کوتاهى (تفریط) مى کند. (۱۹۰۹)

۱۹۱۷٫ اعتدال در زندگى
کن سمحا و لا تکن مبذرا، و کن مقدرا و لا تکن مقترا .
بخشنده باش و ولخرج مباش (در زندگى ) حسابگر باش و سخت گیر و تنگ نظر مباش . (۱۹۱۰)

۱۹۱۸٫ تکیه گاه اعتدال
نحن النمرقه الوسطى ، بها یلحق التالى ، و الیها یرجع الغالى .
ما تکیه گاه اعتدالیم که باید عقب ماندگان ، خود را بدان برسانند و تندروان بدان بازگردند. (۱۹۱۱)

۱۹۱۹٫ تعادل در امور زندگى
لا تسالوا فیها فوق الکفاف ، و لا تطلبوا منها اکثر من البلاغ .
در دنیا بیش از احتیاج نخواهید و بیش از کفاف از آن طلب نکنید. (۱۹۱۲)

۱۹۲۰٫ دورى از حرص و آز
من اقل منها استکثر مما یومنه . و من استکثر منها استکثر مما یوبقه .
کسى که دنیا کم (و به اندازه نیاز) برگیرد، مایه ایمنى بسیار به دست آورده است و هر که از آن مقدار زیادى به دست آورد، مایه هلاک خود را افزون ساخته است . (۱۹۱۳)

۱۹۲۱٫ میانه روى در اموال
دع الاسراف مقتصدا، و اذکر فى الیوم غدا، و امسک من المال بقدر ضروررتک ، و قدم الفضل لیوم حاجتک .
اسراف را کنار بگذار و میانه روى پیشه کن ، از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنیا به مقدار ضرورت براى خویش نگهدار و زیادى را براى زیارت (قیامت ) از پیش بفرست . (۱۹۱۴)

۱۹۲۲٫ بسنده به اندک نمودن
المنیه و لا الدنیه ! و التقلل و لا التوسل .
مرگ آرى ! اما پستى و خوارى هرگز، و به اندک بسنده کردن آرى ! اما دست سوى این و آن دراز کردن هرگز. (۱۹۱۵)

۱۹۲۳٫ راه مستقیم و میانه
الیمین و الشمال مضله ، و الطریق الوسطى هى الجاده ، علیها باقى الکتاب و آثار النبوه .
انحراف به راست و چپ گمراهى است و راه مستقیم و میانه ، جاده حق است و بر همین راه قرآن و آثار نبوت (خاندان پیامبر) سفارش مى کنند. (۱۹۱۶)

۱۹۲۴٫ افراط و تفریط
لقد علق بنیاط هذا الانسان بضعه هى اعجب مافیه . و ذلک القلب ، و ذلک ان له مواد من الحکمه و اضدادا من خلافها؛ فان سنح له الرجاء اذله الطمع ، و ان هاج به الطمع اهلکه الحرص ، و ان ملکه الیاس قتله الاسف … و ان افرط به الشبع کظته البطنه . فکل تقصیر به مضر، و کل افراط له مفسد .

هر آینه و به تحقیق پاره گوشتى که به رگ هاى بدن انسان ، آویخته ، آن پاره گوشت ، عجیب ترین چیزى است که در او (یعنى انسان ) یافته مى شود و آن قلب ، است که ریشه هایى از حکمت و فضایل اخلاقى و نیز چیزهایى که مخالف حکمت و فضایل اخلاقى است ؛ یعنى اخلاق رذیله ، در آن وجود دارد. پس اگر امید در قلب آشکار گردد، طمع انسان را خوار مى سازد و اگر طمع آن را به هیجان و جنبش درآورد، حرص ، او را هلاک مى کند و اگر ناامیدى بر آن چیره گردد، اندوه ، آن را مى کشد. و اگر در سیرى زیاده روى کند، پرى معده او را رنج مى دهد. بنابراین هر کوتاهى و سهل انگارى براى انسان زیانبار و هر زیاده روى در هر کارى براى او فساد آور است . (۱۹۱۷)

۱۹۲۵٫ تباه شدن اسراف کار
من الفساد اضاعه الزاد، و مفسده المعاد .
از تباهى است ضایع کردن زاد و توشه و تباه ساختن معاد. (۱۹۱۸)

۱۹۲۶٫ بخشش فقط در راه خدا
لیس لواضع المعروف فى غیر حقه ، و عند غیر اهله ، من الحظ فیما اتى الا محمده اللئام ، و ثناء الاشرار، و مقاله الجهال ، مادام منعما علیهم . ما اجود یده ! و هو عن ذات الله بخیل !
کسى که کار نیک خود را در غیر راه صحیح و نزد نااهلان قرار دهد، بهره اى جز ستایش ناپاکان و ثناگویى اشرار و گفتار نادانان ندارد و این ها هم تا هنگامى است که به آن ها بخشش مى کند و مى گویند: چه دست سخاوتمندى دارد؛ و حال آن که از بخشش در راه خدا بخیل است . (۱۹۱۹)

۱۹۲۷٫ میوه تفریط
ثمره التفریط الندامه ، و ثمره الحزم السلامه .
پشیمانى میوه تفریط است و سلامت محصول احتیاط. (۱۹۲۰)



۱۹۰۶- خطبه ۱۹۴٫
۱۹۰۷- خطبه ۱۲۶٫
۱۹۰۸- خطبه ۴۷٫
۱۹۰۹- حکمت ۷۰٫
۱۹۱۰- حکمت ۳۳٫
۱۹۱۱- حکمت ۱۰۹٫
۱۹۱۲- خطبه ۴۵٫
۱۹۱۳- خطبه ۱۱۱٫
۱۹۱۴- نامه ۳۱٫
۱۹۱۵- حکمت ۳۹۶٫
۱۹۱۶- خطبه ۱۶٫
۱۹۱۷- حکمت ۱۰۸٫
۱۹۱۸- نامه ۳۱٫
۱۹۱۹- خطبه ۱۴۲٫
۱۹۲۰- حکمت ۱۸۱٫

نهج البلاغه موضوعی//عباس عزیزی