آشنائى با قرآن و آموزش آن ، يعنى آشنائى و آموزش انسان درباره جان شيفته كمال خود . [ در منطقه آنچنانكه هست و آنچنانكه بايد ] قرآن يك كتاب علمى معمولى نيست كه انسان را از ديدگاهى محدود مطرح نمايد ، يا با دانشهاى قرار گرفته در معرض دگرگونى . و يا معلول حواس طبيعى هستند كه به اضافه وساطت نسبى كه در حصول معرفت دارند ، مختصات خود را هم با واقعيت مورد بررسى درهم مىآميزند و به مغز ما تحويل ميدهند ، با هدف گيريهاى معين . قرآن كتابى است كه اگر تدبر و فهم عالى خود را با درونى پاك در تعلم و دريافت آن به كار ببنديم ، بطور قطع همه واقعيات مربوط به انسان را [ چه در منطقه آنچنانكه هست چه در منطقه آنچنانكه بايد ] از آن قرآن دريافت نموده و خواهيم پذيرفت به اين شرط كه معرفتهاى مربوطه به هر حقيقتى كه مورد تدبير است قبلا دريافته باشيم با حداقل درباره آنها مقدارى مطالعه نموده و انديشيده باشيم و آنگاه در آيه يا آيات مربوطه به تأمل و تفقه بپردازيم .
به عنوان مثال ميخواهيم درباره عامل محرك تاريخ از ديدگاه قرآن تحقيقى نمائيم و معرفتى حاصل كنيم . براى بدست آوردن چنين معرفتى نبايد بدون مطالعات قبلى و بدون انديشه در موضوع مزبور مستقيما به سراغ آيات قرآنى برويم زيرا در اين صورت معرفتى كه ميتوانيم بدست بياوريم ، ساده و ابتدائى بوده و اغلب با تكيه به اصل كلى « قرآن حجت است زيرا كلام خدا است » مفاهيم ذهنى خود را به جريان انداخته و معرفتى از آن مفاهيم حاصل نموده را حجت الهى خواهيم پنداشت . [ البته درست است كه قرآن مجيد حجت است و كلام الهى است ، ولى همين كلام الهى در طول تاريخ با همه گونه تفكرات و ذوقهاى شخصى تفسير و تأويل شده و مورد قبول قرار گرفته است . لذا بايد براى وصول به معانى قرآن بطوريكه وجدان انسان احساس رضايت نمايد به شرايط فوق عمل كرد]آنچه كه براى تحصيل معرفت درباره موضوع مزبور از قرآن لازم است :
يك انديشه هاى ناب و تدبيرهاى متكى بر واقعيات .
دو بر حذر بودن از اختلاط آن انديشهها با مفاهيم و دريافتهاى فرهنگهاى رسوبى كه [ اگر هم زمانى صحيح بودهاند امروز صحت خود را از دست دادهاند ] كه تجريد ذهن از آنها نيازمند ارادههاى قوى است .
سه مطالعات پيگير در حداكثر ممكن پيرامون آن موضوع كه مورد تحقيق است . اين شرط سوم از آنجهت حائز اهميت است كه انسان پيش از اطلاع از تفكرات و انديشههاى ديگران كه حداكثر تلاش را براى شناخت موضوعى به عمل آوردهاند ، درباره آن موضوع يك دريافت دارد و پس از اطلاع از تفكرات و انديشههاى ديگران دريافتى ديگر .
چهار شرط ديگر ، اطلاع از سخنان ائمه معصومين عليهم السلام درباره آياتى است كه موضوع مورد تحقيق را بيان نموده است ، زيرا علوم و معارف ائمه معصومين عليهم السلام مستند به خاتم الانبياء محمد مصطفى صلى اللّه عليه و آله و سلم است كه قرآن به قلب مبارك او نازل شده و او است كه داراى معرفتى بالاتر از همه درباره معانى قرآن ميباشد .
با اجتماع اين شرايط چهارگانه ميرويم به سراغ پيدا كردن عامل محرك تاريخ از ديدگاه قرآن . در مرحله نخستين بايد بينديشيم در اينكه تاريخ يعنى چه ؟ ابعاد متنوع تاريخ چيست ؟ در همين مرحله بايستى توجه داشته باشيم به اينكه به جريان انداختن صحيح اين انديشه [ همانند ديگر موارد با اهميت ] بدون بر حذر بودن از اختلاط آن با مفاهيم و دريافتهاى فرهنگى رسوبى [ كه اگر هم زمانى صحيح بودهاند امروزه صحت خود را از دست دادهاند ] تقريبا امكان ناپذير ميباشد . در مرحله سوم كار مطالعاتى ما شروع ميشود ، يعنى بررسى آراء و عقائد كسانى كه درباره عامل محرك تاريخ اظهار نظر نمودهاند ، [ 1 ] پس از اين مرحله ميرويم به سراغ شرط چهارم كه بدست آوردن
[ 1 ] . نظريات گوناگونى درباره عامل محرك تاريخ به عرصه افكار عرضه شده است كه عمده آنها از اينقرار است :
1 طبيعت انسانى به معناى عام آن .
اطلاع از سخنان ائمه معصومين عليهم السلام درباره آيات مربوطه به عامل محرك تاريخ است . وقتى كه اين مرحله هم با تبتع و تحقيق صحيح سپرى ميشود ، مىبينيم ما در برابر دو گروه از آيات قرآنى قرار گرفتهايم كه حقيقت اصلى را درباره عامل محرك تاريخ بيان نمودهاند :
گروه يكم آياتى به اين مضمون أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رَابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِى النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِى الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ [ الرعد آيه 17 ] ( خداوند سبحان آبى از آسمان فرستاده درهها به اندازه خود ، آن آب را بر خود حمل كردند آب از درهها به اندازه آنها به جريان افتاد پس ، سيل كف بر آمده بر خود حمل كرد ، و از آنچه كه حرارت به آن ميدهند در آتش براى طلب زينت يا متاع [ ديگر ] مانند آن [ كف برآمده از سيل ] كفى است ، بدينسان خداوند حق و باطل را ميزند [ معين ميفرمايد ] اما كف پوچ ميشود و
2 عوامل طبيعى خارج از خود انسان كه محيط به انسان است ، مانند عوامل جغرافيائى و ديگر عوامل كه بخواهد يا نخواهد بلكه خواه بداند و خواه نداند از كيهان بزرگ بر او وارد ميشود .
3 عوامل سياسى كه بر اجتماعات حاكم ميشود .
4 قوه ( نيرو ) به معناى عمومى آن ، همانگونه كه تفكرات كسانى را مانند فردريك نيچه را به خود جلب كرده است .
5 نوابغ و شخصيتهاى برجستهاى كه ميتوانند از جهات مختلف روش جوامع را دگرگون بسازند .
6 طبيعت انسانى نه به معناى عام آن ، بلكه از آنجهت كه عاشق منافع مادى است .
اگر اين نظريه فقط عوامل مادى معينى را مطرح نمايد ، همانست كه اقتصاد به معناى عمومى آنرا عامل محرك تاريخ ميداند . درباره توضيح و ريشهيابى اين نظريه مراجعه فرماييد به كتاب مقدمه عبد الرحمن بن خلدون .ميرود و اما آنچه كه به مردم سود ميدهد در روى زمين ميماند بدنيسان خداوند مثلها را ميزند . ) معناى اين آيه شريفه اينست كه هر نمود و امرى كه در روى زمين به وجود مىآيد خواه كوشش و اراده و اختيار بشر در آن دخالت داشته باشد و خواه دخالت نداشته باشد ، بر دو نوع عمده تقسيم ميگردد :
نوع يكم امور و پديدههاى صورى و وابسته و موقت كه در بقاء و تقويت و به فعليت رساندن استعدادهاى بشرى تأثيرى چندان ندارد ، اين نمودها و امور همانند كفهاى ناپايدار روى سيل است كه با فاصلههاى كمى از زمان ما بين بروز و سقوط از بين ميروند .
نوع دوم حقائقى هستند اصيل و مايهدار و مفيد كه به نحوى از انحاء در بقاء و تقويت و به فعليت رساندن استعدادهاى بشر تأثيرى اساسى دارند . اين نوع حقائق در روى زمين پايدار ميمانند ، زيرا كه مفيد به حال بشريتاند . اين نكته را هم بايد در نظر داشت كه آنچه در آيه شريفه به كار رفته است كلمه انسان است نه قوم و گروهى خاص ، و فراوانى اينگونه نكات ( اصول ) در قرآن مجيد از بهترين دلائل اين حقيقت است
7 پديدهها و قوانين اقتصادى بر محور وسائل توليد .
8 يك عامل مخفى كه جوامع را به سرنوشتهاى گوناگون توجيه و رهبرى مينمايد .اين عامل در فلسفه اشپنگلر به ميدان كشيده شده است .
9 ايده مطلق كه هگل و پيروان او مطرح ميكنند .
10 موجودات و كرات آسمانى و قوانين آنها . اين نظريه بنوبت خود به دو عقيده مهم تقسيم ميشود :عقيده يكم موجودات و كرات آسمانى جاندار و بلكه داراى نفوس فرض ميشود كه مديريت عالم خاكى و تاريخ انسانهايش را بعهده دارد .عقيده دوم تأثيرات طبيعى از طرف موجودات و كرات فضائى در كره خاكى و موجوداتش .
11 اراده حيات يا مطلق اراده چنانكه در فلسفه شوپنهور آمده است .
12 يك زندگى يا يك روح فعال كه از ماوراى نمودهاى طبيعى است . اين عامل را ميتوان از فلسفه هنرى برگسون استفاده نمود .كه قرآن كتاب همه انسانها است و شايستگى توجيه همه انسانها در همه جوامع و قرون و اعصار را دارا ميباشد .
گروه دوم آياتى است به اين مضمون إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ [ الرعد آيه 11 ] ( خداوند تغيير نميدهد آنچه را كه موقعيت [ مادى و معنوى ] قومى بر آن است ، مگر اينكه آنان آنچه را كه نفوسشان بر آن است دگرگون نمايند . ) اين مضمون در آيه 53 از سوره الانفال نيز آمده است . همانگونه كه در كتاب آفرينش و انسان مطرح نمودهايم عوامل مفيد مادى نا آگاه ، عامل مادى و موتور محرك تاريخ ، و انسان وارده او عامل مديريت آن عوامل است . از طرف ديگر عامل اراده خداوندى فوق اين دو نوع عامل است كه حافظ و محاسبه كننده هر دو نوع مزبور ميباشد . بحث مشروح و مستدل اين نظر در كتاب آفرينش و انسان نوشته اينجانب از ص 209 تا ص 243 آمده است .
مقصود كلى ما در اين بحث اينست كه موقعى ميتوان به عظمت آيات قرآنى
13 رگههاى رسوب شده روانى از گذشتگان هر جامعه مانند آنچه كه به وراثت منتقل ميشود و مانند ايدههاى محكم . گوستاولوبون اين نظريه را تأييد ميكند [ مراجعه شود به دو كتاب وى روح جمعيتها ] ( قوانين روانى تحول امتها ) روح الجماعات و السّنن النّفسيّة لتطوّر الأمم
14 افزايش جمعيت كه موجب بروز كيفيتهاى جديد در زندگى انسانها ميگردد .
اين نظريه را ميتوان از مطالب مالتوس استنباط كرد .
15 غريزه جنسى به معناى عمومى آن كه اگر نظريات فرويد مورد تحقيق شايسته قرار بگيرد ، ميتواند به او مستند شود .
16 ايدههاى اصيلى كه در جوامع بروز مىكنند و رسوخ پيدا مىكنند ، و ايتهد در كتاب آگاه گشت كه شرايط چهارگانه دقيقا مراعات شود . البته بعضى از آن شرايط [ غير از شرط چهارم ] در مواردى داراى اهميتى بيش از شرايط ديگر ميباشد مانند بررسى آراء و عقائد صاحبنظران در مواردى كه موضوع براى آنان با اهميت تلقى شده و كوششهاى فكرى فراوانى در آن موضوع به كار بردهاند مانند ، موضوع عامل محرك تاريخ .
امير المؤمنين عليه السلام ميفرمايد : و در آن قرآن تدبر و تفقه نماييد ، زيرا بهار دلها است . جاى ترديد نيست هر كس كه در درون خود طراوت و شادابى بهار و نسيمهاى روح افزاى آن را دريابد محال است كه آرزوى دوام و بقاى آنرا ننمايد . اين چند بيت زير از زبانحال همه انسانها سروده شده است
اى خدا اين وصل را هجران مكن
سر خوشان عشق را نالان مكن
باغ جان را تازه و سر سبز دار
قصد اين بستان و اين مستان مكن
كعبه آمال ما اين درگه است
كعبه آمال را ويران مكن
اين بهار موقعى در درون آدمى به وجود مىآيد كه به مرحله ماجراى ايدهها مطالبى را بيان مىكند كه ميتوان اين نظريه را از آن استنباط نمود .
17 شانس و تصادف و اتفاق كه بر انكار قانون عليت مبتنى است
18 جنگها و تضادها و رقابتها .
19 عشق و كينه يادگار سيستم فلسفى امپيدوكل ( يا تجاذب و تدافع )
20 موجود برين خداوند سبحان . اين نظريه هم بر دو نوع آمده است :
نوع الف خدا به طور مستقيم تاريخ بشر را با همه تنوعات و تحولات جزئى و كلى به جريان مىاندازد .
نوع ب خداوند به وسيله دو عامل مادى و انسانى تاريخ را با كيفيت مزبور به جريان مىاندازد . لطفا مراجعه فرماييد به كتاب آفرينش و انسان مبحث عامل محرك تاريخ ( فصل چهارم ) از ص 209 تا 243 نوشته اينجانب .
لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ [ البقره آيه 38 ] برسد كه ( براى آنان نه خوفى است و نه اندوهى ) اين مطلب در سوره البقره آيه 62 و 112 و 262 و 274 و 277 و در سوره آل عمران آيه 170 و المائده آيه 69 و الانعام آيه 48 و الاعراف آيه 35 و يونس آيه 62 و الاحقاف آيه 13 نيز آمده است و از ديدگاه عرفان همانگونه كه ابن سينا ميگويد :
العارفون المتزهون إذا وضع عنهم دنس [ درن ] مقارنة البدن و انفكّوا عن الشّواغل خلصوا إلى عالم القدس و السّعادة و انتعشوا بالكمال الأعلى و حصلت لهم اللّذّة العليا و قد عرفتها [ الاشارات و التنبيهات ابن سينا ج 3 ص 353 و 354 النمط الثامن] ( عارفانى كه از آلودگىها تنزه يافتهاند ، هنگاميكه آلودگىهاى ناشى از اتصال به بدن از آنان مرتفع گشت و از اشتغالات مادى جدا شدند ، به عالم قدس و سعادت رها ميشوند و به وسيله دريافت كمال اعلا نعشه ميگردند و لذت اعلى براى آنان حاصل ميشود . ) اينگونه بهار بدون شك محصول صفا و تنزه و درخشش نور الهى است كه بذرهاى و علم آدم الاسماء را ميروياند و با آب حيات بخش ذكر خداوندى آنرا آبيارى مينمايد و طراوت بهشتى در دل آدمى به وجود مىآورد و همه اين عوامل و مقدمات و شرائط در آيات قرآن مجيد مطرح شده است .
اين حقيقت را بايد اعتقاد كنيم كه اگر درون يك آدم با بذرها و نهالها و اشعه خورشيد ربانى و چشمهسار و هواى حيات بخش حقائقى كه در قرآن آمده است نتواند درون خود را هميشه بهار بسازد ، درون چنين انسانى با هيچ تصور و تخيل و آرمان و علم و فلسفه بافى و جست و خيز و چشيدن لذائذ شهوات و خوراكها و مقام و شهرت و مال دنيا بهارى نخواهد يافت . پيش از بيان مقدارى از آيات شريفه كه هر انسانى معانى آنها را واقعا بفهمد و آنها را از اعماق جانش بپذيرد ، منطقه قلب او هميشه بهار خواهد بود ، به اين نكته اشاره ميكنيم كه انتخاب اين مقدار از آيات به عنوان كليدهائيست كه هر انسانى در هر حال و موقعيتى كه باشد فقط بشرط اينكه داراى مغز و روانى معتدل باشد ، ميتواند بفهمد كه مغز و دل و جان و روان و روح انسانى براى تكامل هيچ عاملى ضرورىتر و با عظمتتر و شايستهتر از آنچه كه قرآن تعليم مينمايد ندارد .
و الا همه آيات قرآنى كلام خداوندى و آب حيات مغز و دل و جان و روان و روح انسانى است . بعبارت روشنتر معانى آياتى را كه مىآوريم در حقيقت مانند فهرست و كليد اصول اساسى براى مبناى شناخت انسان آنچنانكه هست و حركت در مسير انسان آنچنانكه بايد ميباشد كه تخلف از آنها ، كنار گذاشتن انسان از قابليت معرفت و حركت مزبور است ، اصول بديهى و و اساسى كه همه كس ميتواند بطور مستقيم آنها را دريابد . و اين نكته را هم در نظر بايد گرفت كه ما فقط به ذكر آيات و ترجمه مستقيم آنها قناعت كرديم ، زيرا اولا تفسير مشروح آنها به تفصيل بسيار طولانى نيازمند است . و ثانياً همانگونه كه اشاره كرديم اين آيات مانند اصول بديهى كلى درباره جهان و انسانها است كه مردم آگاه با توجه به معلومات و نتائج عالى تفكراتى كه دارند آنها را بىنياز از استدلال خواهند يافت ،زيرا آنان ميتوانند با بكار بردن احساس برين خود حقائق بنيادين بودن آنها را دريابند .
1 اِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ [ الفاتحة آيه 4] [ خداوندا ، ] ( ترا مىپرستيم و از تو يارى ميجوئيم . )
2 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ .يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذيِنَ آمَنُوا وَ مَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ [ البقره آيه 8 و 9] ( و بعضى از مردم هستند كه ميگويند : ما به خدا و به روز واپسين ايمان آوردهايم و آنان از ايمان آورندگان نيستند . آنان در صدد فريب دادن خدا و كسانى كه ايمان آوردهاند ، بر آمدهاند و آنان فريب نميدهند مگر خودشان را و نمىفهمند . )
3 وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفسِدُوا فِى الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ . أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَكِنْ لاَ يَشْعُرُونَ [ البقره آيه 11 و 12] ( و هنگاميكه به آنان گفته ميشود در روى زمين فساد نكنيد ميگويند جز اين نيست كه مائيم اصلاح كنندگان . آگاه باشيد خود آنان هستند فسادكنندگان و لكن نمىفهمند . )
4 وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ . أَللَّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِى طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ [ البقره آيه 14 و 15] ( و هنگاميكه آن تبهكاران مردمى را كه ايمان آوردهاند ملاقات ميكنند ميگويند ما ايمان آوردهايم و موقعى كه با شياطين خودشان خلوت كردند ميگويند ما با شمائيم جز اين نيست كه ما استهزاء كنندگانيم . خدا به آنان استهزاء ميكند و [ چون تصميم به طغيانگرى گرفته اند ] آنان را در طغيانگرى كه پيش گرفتهاند كمك مىكند كه متحير و گيج در آن غوطهور گردند . )
5 يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ . اَلَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلاَ تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ [ البقره آيه 21 و 22]( اى مردم بپرستيد پروردگارتان را كه شما و انسانهاى پيش از شما را آفريده است باشد كه تقوى بورزيد . خداوندى كه زمين را براى شما فرش و آسمان را بنا قرار داد و از آسمان آب فرستاد و به وسيله آن از ثمرات براى شما روزى بيرون آورد ، پس براى خدا شركاء قرار ندهيد در حاليكه ميدانيد كسانى كه عهد خداوندى را مىشكنند پس از بستن آن و آنچه را كه خدا دستور داده است وصل شود قطع مىكنند و در روى زمين فساد به راه مىاندازند آنان هستند كه زيانكارانند . )
6 وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّى جَاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَليِفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّى أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ . وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرْضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِى بِأَسْمَاءِ هَؤُلاَءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ . قَالُوا سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ . قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّى أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ . وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِريِنَ . وَ قُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلاَّ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُّوٌّ وَ لَكُمْ فِى الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلَى حِينٍ . فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهْ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ [ البقره آيه 30 تا 38 ] ( و در آن هنگام كه پروردگار تو به فرشتگان گفت : من در روى زمين خليفهاى قرار ميدهم ، فرشتگان گفتند آيا در روى زمين قرار ميدهى كسى را كه در آن فساد كند و خونها بريزد و ما براى اداى حمد تو تسبيح ميگوئيم و تقديست مينمائيم خدا گفت من چيزى را ميدانم كه شما نميدانيد .و خداوند همه اسماء را به آدم تعليم كرد و سپس آنها را به ملائكه عرضه نمود و گفت اگر راست ميگوئيد ، اسماء آن حقائق را به من خبر بدهيد .
فرشتگان گفتند پاك پروردگار كه توئى براى ما علمى جز آنكه تو تعليم كردهاى نيست ، قطعا توئى دانا و حكيم . خدا گفت : اى آدم اسماء آنان را به فرشتگان خبر بده وقتى كه آدم اسماء آنان را به فرشتگان خبر داد ،خدا گفت من به شما نگفتم من غيب آسمانها و زمين را ميدانم و ميدانم آنچه را كه آشكار ميكنيد و آنچه را كه مخفى ميداريد . و هنگاميكه به فرشتگان گفتيم به آدم سجده كنيد ، همه آنان سجده كردند مگر شيطان كه امتناع كرد و تكبر ورزيد و او از جمله كافران بود و گفتيم اى آدم تو و همسرت در بهشت ساكن باشيد و به خوشى و به فراوانى هرچه بخواهيد از بهشت بخوريد و به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران ميگرديد .شيطان آن دو را از بهشت لغزانيد و از آن موقعيت نيكو كه بودند بيرون كرد و ما به آنان گفتيم فرود آييد بعضى از شما دشمن بعض ديگريد و براى شما است در روى زمين قرارگاه و متاعى تا وقت معين . آدم از پروردگارش كلماتى دريافت و با آن توبه نمود قطعا خدا است كه پذيرنده توبه و مهربان است . )
7 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئيِنَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ [ البقره آيه 62] ( كسانى كه ايمان آوردهاند و كسانى كه به يهوديت گرويدهاند و نصارى و صابئيان كسى است كه به خدا و روز معاد ايمان آورده و عمل صالح انجام داده است ، براى آنان است پاداششان در نزد پروردگارشان و براى آنان نه خوفى است ، و نه اندوه براى آنان راه دارد . ) در تفسير آيه فوق مطالبى گفته شده است ، بنظر ميرسد كه خداوند در آيه فوق همه مردم را مخاطب قرار داده ميفرمايد : هرگز به فكر گروه بازى و عنوان پردازى نيفتيد ، اگر شما ميخواهيد نجات يابندگان را بشناسيد ، كسانى هستند كه ايمان به خدا و روز معاد بياورند و عمل صالح [ كه بدون ارشاد پيامبر امكان پذير نيست ] انجام بدهند ،براى آنان است پاداششان در نزد پروردگارشان و براى آنان خوف و اندوهى نيست .و مسلم است كه اعتقاد به توحيد و نبوت و معاد و صفات كماليه خداوندى و تكاليف الهى كه در متن دين ابراهيم خليل عليه السلام است ، همان است كه هر امت صالح و پيرو ابراهيم ( ع ) در امتداد تاريخ آن را دارا بوده است و اين همان متن دين است كه امروزه اسلام آنرا براى بشريت مطرح مينمايد و پيروان ديگر اديان را به تفاهم درباره آن دعوت جدى مينمايد :
8 قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَ لاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ [ آل عمران آيه 64 ] ( بگو اى اهل كتاب بياييد به يك كلمه مشترك ميان ما و شما و آن اينكه نپرستيم جز خدا را و هيچ چيزى را به او شريك قرار ندهيم و بعضى از ما بعضى ديگر را در مقابل خدا ارباب اتخاذ نكند پس از اين دعوت اگر آنان رويگردان شدند به آنان بگوييد : شاهد باشيد به اينكه ما مسلمان هستيم . )
9 قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِى اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنَا وَ رَبُّكُمْ وَ لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ [ البقره آيه 139] ( به آنان بگو آيا با ما درباره خدا احتجاج ميكنيد در صورتيكه خدا پروردگار ما و پروردگار شما است و براى ما است اعمال ما و براى شما است اعمال شما و ما به آن خدا اخلاص ميورزيم . )
10 وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلّيِهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ [ البقره آيه 148] ( و براى هر كسى طريقه و هدفى است كه رو به آن ميگرداند ، پس شما در خيرات مسابقه نماييد هر كجا باشيد خدا همه شما را مىآورد ، قطعا خداوند بر همه چيز توانا است . )
11 وَ لاَ تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَ لَكِنْ لاَ تَشْعُرُونَ [ البقره آيه 154] ( و نگوئيد درباره كسانى كه در راه خدا شهيد شدهاند ، آنان مردگانند ،بلكه آنان زندهاند و شما نمىفهميد . )
12 لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلاَئِكَةِ وَ الْكِتَابِ وَ النَّبِييِنَ وَ آتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِليِنَ وَ فِى الرِّقَابِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ آتَى الزَّكَاتَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَ الصَّابِرِينَ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَاْسِ اُولئِكَ الَّذيِنَ صَدَقُوا وَ اُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ [ البقره آيه 177] ( نيكوكارى آن نيست كه صورتهايتان را به طرف مشرق و مغرب بگردانيد ،بلكه نيكوكارى [ از آن ] كسى است كه ايمان به خدا و روز واپسين و فرشتگان و كتاب و پيامبران بياورد و در راه محبت خدا [ و يا از روى محبت ] مال [ در راه برطرف كردن نيازمندى ] خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان و نيازمندان و [ آزاد كردن ] بندگان بدهد و نماز برپا دارد و زكات بدهد [ آنان كسانى هستند كه ] وقتى پيمان ببندند به پيمانشان وفا ميكنند و شكيبايان در سختىها و ناگواريها و در هنگام هراس ، آنان كسانى هستند كه [ در ادعاى نيكوكارى راستگويند و آنان هستند مردم با تقوى . ]
13 وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِى وَ لْيُؤْمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ [ البقره آيه 186] ( و هنگاميكه بندگان من از تو درباره من بپرسند من [ به آنان ] نزديكم دعوت دعوت كننده را اجابت ميكنم موقعيكه مرا بخواند پس از من اجابت را مسألت نمايند و به من ايمان بياورند باشد كه آنان نائل به رشد گردند . )
14 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِى قَلْبِهِ وَ هُوَ اَلَدُّ الْخِصَامِ . وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لاَ يُحَبُّ الْفَسَادَ [ البقره آيه 204 و 205] ( بعضى از مردم هست كه سخن او در زندگانى دنيا براى تو بسيار جالب است و خدا را به آنچه كه در قلبش است گواه ميگيرد و او شديدترين خصمها است . وقتى كه به راه خود افتاد مىكوشد در روى زمين افساد كند و كشت و نسل [ اولاد آدم ] را نابود بسازد و خداوند فساد را دوست نميدارد . )
15 مَنْ ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ [ البقره آيه 245]( كيست كه به خدا قرض حسنهاى بدهد كه خداوند چند برابر زياد آن قرض را براى او برميگرداند و خدا [ امور را ] مىبندد و ميگشايد و به سوى او برميگرديد . )
16 يُؤْتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْراً كَثِيراً وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ اُولُو الْأَلْبَابِ [ البقره آيه 269] ( خداوند حكمت را به هر كس كه ميخواهد ميدهد و هر كس كه حكمت به او داده شد ، خير فراوانى به او عطا شده است و [ از اين لطف الهى ] كسى متذكر نميشود مگر صاحبان عقول . )
17 آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ . لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤآخِذْنَا إِنَّ نَسَيْنَا أَوْ أَخْطَانَا رَبَّنَا وَ لاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَ لاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلاَنَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرينَ [ البقره آيه 285 و 286] ( پيامبر به آنچه كه از پروردگارش به او نازل شده ايمان آورده است و همه مردم با ايمان به خدا و فرشتگان او و كتب او و رسولان او ايمان آوردهاند [ آنان ميگويند : ] ما فرقى ميان رسولان خدا نميگذاريم و گفتند ما شنيديم و اطاعت نموديم مغفرت ترا ميجوئيم اى پروردگار ما و بازگشت به سوى تست . خداوند هيچ كسى را به غير طاقتش مكلف نميسازد به سود هر نفس است آنچه را كه [ از نيكوئىها ] اندوخته است و به ضرر هر نفس است آنچه را كه [ از بدىها ] اندوخته است . اى پروردگار ما ، اگر فراموش كرديم يا مرتكب خطا شديم ما را مؤاخذه مفرما ، اى پروردگار ما ،بر ما بار سنگينى را حمل مفرما آنگونه كه به مردمى پيش از ما حمل فرموده بودى اى پروردگار ما ، آنچه را كه ما را طاقتى به آن نيست بر ما حمل مفرما و ما را عفو نموده و مغفرت و رحمتت را نصيب ما فرما توئى مولاى ما ، ما را بر قوم كفار يارى فرما . )
18 وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ [ آل عمران آيه 103] ( و همگى به طناب خداوندى چنگ بزنيد و متفرق نشويد و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر شما كه دشمنانى بوديد ، پس ميان دلهاى شما الفت انداخت و با نعمت خداوندى برادرانى گشتيد و شما بر لبه گودالى از آتش بوديد خداوند شما را از آن نجات داد ، خداوند آيات خود را بدين سان براى شما آشكار مينمايد باشد كه هدايت شويد . )
19 وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ . أَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِى السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنيِنَ [ آل عمران آيه 133 و 134] ( و بشتابيد به مغفرتى از پروردگارتان و به بهشتى كه پهناى آن آسمانها و زمين است كه براى مردم با تقوى آماده شده است . [ مردم با تقوى ] كسانى هستند كه در فراوانى و سختى انفاق ميكنند و آنان غضب خود را فرو مىنشانند و مردم را عفو مىكنند و خداوند نيكوكاران را دوست ميدارد . )
20 إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نَدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ [ آل عمران آيه 140] ( اگر زخمى [ آسيبى ] به شما ميرسد قوم [ مقابل يعنى دشمن ] را هم مانند همان زخم اصابت كرده است و ما آن روزگاران را ميان مردم به جريان مى اندازيم . )
21 فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظاًّ غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضّوُا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِى الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ [ آل عمران آيه 159] ( به وسيله رحمتى از خدا بود كه براى مردم نرم شدى و اگر درشتخو و سخت دل بودى از پيرامون تو پراكنده ميشدند پس آنها را عفو كن و براى آنان طلب مغفرت نما و در امر با آنان مشورت كن ، پس هنگاميكه عزم به اقدام كردى به خدا توكل كن زيرا خدا توكل كنندگان را دوست ميدارد . )
22 وَ مَا كَانَ لِنَبِىٍّ أَنْ يَغُلَّ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ [ آل عمران آيه 161] ( و براى هيچ پيامبرى شايسته نيست كه زنجيرى [ براى مردم ] بزند و هر كس زنجيرى بزند روز قيامت با همان زنجير مىآيد [ همان زنجير را مىآورد ] سپس هر كسى آنچه را كه اندوخته است درمىيابد و به آنان ظلم نخواهد شد . )
23 إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاَفِ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِى الْأَلْبَابِ . أَلَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهِ قِيَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ : رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ مَا لِلظَّالِمِينَ . مِنْ أَنْصَارٍ .رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنادِياً يُنَادِى لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّآتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ . رَبَّنَا وَ آتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكِ وَ لاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ [ آل عمران آيه 190 تا 194] ( قطعا در آفرينش آسمانها و زمين و توالى شب و روز آياتى است براى صاحبان عقول . آنان كسانى هستند كه خدا را ذكر مىكنند در حال ايستادن و نشستن و در حال خوابيدن به پهلو و مىانديشند در آفرينش آسمانها و زمين [ و آنگاه از اعماق دل ميگويند ] : اى پروردگار ما ، اين [ دستگاه سترگ را ] بيهوده نيافريدهاى ، پاكيزهاى [ اى خداى هستى ] ما را از عذاب آتش حفظ فرما . اى پروردگار ما ، تو اگر كسى را به آتش داخل كنى قطعا او را رسوا ساختهاى و براى ستمكاران يارانى نيست . اى پروردگار ما ، ما ندا دهندهاى را شنيديم كه [ مردم را ] به ايمان دعوت ميكرد [ و ميگفت : ] ايمان به پروردگارتان بياوريد ، پس اى پروردگار ما ، ما ايمان آورديم ، [ تو هم ] گناهان ما را ببخشا و گناهان ما را از ما ساقط فرما و ما را با نيكوكاران از دنيا ببر . اى پروردگار ما ، و آنچه را كه به پيامبرانت درباره ما وعده دادهاى بما عطا فرما و روز قيامت ما را رسوا مفرما قطعا تو از وعده تخلف نمىنمائى . )
24 إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعاً بَصيِراً [ النساء آيه 58]( قطعى است كه خداوند شما را دستور ميدهد كه امانتها را به صاحبان آنها برگردانيد و هنگاميكه ميان مردم حكم مىكنيد با عدالت حكم كنيد ، چه نيكو وعظ مىكند خدا شما را خداوند شنوا و بينا است . )
25 وَ مَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً [ النساء آيه 75 ] ( چه شده است شما را كه نمىجنگيد در راه خدا و بينوايان از مردان و زنان و فرزندان كه ميگويند : اى پروردگار ما ، ما را از اين آبادى كه مردمش ستمكارند بيرون ببر و از نزد خود براى ما وليى قرار بده و از نزد خود براى ما يار و ياورى عنايت فرما . )
26 وَ إِذَا حُيِّيِتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْرُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ حَسيِباً [النساء آيه 86] ( و هنگاميكه شما با تحيتى تحيت داده شديد ، با بهتر از آن پاسخ تحيت را بدهيد يا مثل آن را برگردانيد خداوند بر همه چيز محاسبه دارد [ ناظر است ] . )
27 لاَ يَسْتَوىِ الْقَاعِدونَ مِنَ الْمُؤْمِنيِنَ غَيْرُ اُولِى الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدوُنَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً . دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً [ النساء آيه 95 و 96]( مساوى نيستند آن گروه از مؤمنان كه بدون داشتن ضرر از جهاد نشستهاند با آن مؤمنانى كه در راه خدا با اموال و نفوسشان جهاد مىكنند ،خداوند مجاهدانى را كه با اموال و نفوسشان جهاد مىكنند درجهاى بر نشستگان برترى داده است و خدا بر همه وعده خوب داده است و مجاهدين را بر نشستگان به وسيله پاداشى عظيم برترى داده است درجاتى از خداوند و بخشايشى و رحمتى ، و خداوند بسيار بخشاينده و مهربان است . )
28 إِنَّ الَّذيِنَ تُوفَّاهُمْ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِى أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِى الْأَرْضِ قَالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَائَتْ مَصِيراً إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لاَ يَهْتَدُونَ سَبيِلاً [ النساء آيه 97 و 98] كسانيكه فرشتگان آنانرا در حاليكه ستم بر خود روا داشتهاند ميگيرند [ وقت مرگ يا پس از آن از آنان ميپرسند ] در چه موقعيتى بوديد ؟ پاسخ ميدهند ما بينوايانى در روى زمين بوديم . فرشتگان ميگويند : آيا زمين خدا پهناور نبود كه در آن هجرت كنيد ، آنان جايگاهشان دوزخ است و دوزخ سرنوشت نهائى بدى است ، مگر آن بينوايان از مردان و زنان و فرزندان كه چارهاى نميتوانند و راهى را نميتوانند پيش بگيرند . )
29 وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَليِلاً [ النساء آيه 125] ( و كيست داراى دينى بهتر از كسيكه روى خود را به خدا تسليم نموده در حاليكه نيكوكار است و از ملت حنيف ابراهيم پيروى نموده است وخداوند ابراهيم [ عليه السلام ] را دوست اتخاذ كرده است . )
30 يَا أَيُّهَا الَّذيِنَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيّاً أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُوا الْهَوىَ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً [ النساء آيه 135] ( اى كسانى كه ايمان آوردهايد ، [ به تمام معنى ] قيام به عدالت كنيد ، شهادت براى خدا بدهيد اگر چه بر ضرر خودتان و يا پدر و مادر و خويشاوندانتان باشد ، [ عدالت و شهادت براى خدا را رها نكنيد ] خواه غنى باشد يا فقير [ نه غناى كسى موجب شود كه از حق منحرف شويد و نه فقر كسى كه با مراعات حال او از حق تعدى كنيد ] زيرا خدا به آن دو شايستهتر است .پس پيروى از هوى نكنيد كه مبادا از حق عدول كنيد و اگر از حق منحرف شويد و يا اعراض كنيد خداوند به آنچه كه عمل مىكنيد آگاه است . )
31 لاَ يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كَانَ اللَّهُ سَميِعاً عَلِيماً [ النساء آيه 148] ( خداوند آشكار كردن سخن زشت را دوست نميدارد مگر از كسيكه به او ظلم شده است و خداوند شنوا و دانا است . )
32 وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ [ المائده آيه 2] ( و براى نيكوئى و تقوى هماهنگ كمك كنيد و به گناه و خصومت تعاون ننماييد و به خدا تقوى بورزيد خداوند كيفر سختى ميدهد . )
33 مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِى إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِى الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً [ المائده آيه 32] ( از اين جهت بود كه مقرر داشتيم بر بنى اسرائيل اينكه هر كس نفسى را بدون عنوان قصاص يا فساد در روى زمين بكشد مانند اينست كه همه مردم را كشته است و هر كس نفسى را احيا كند مانند اينست كه همه انسانها را احياء نموده است . )
34 يَا أَيَّهُا الَّذيِنَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [ المائده آيه 105] ( اى كسانيكه ايمان آوردهايد بر شما باد [ شخصيت ] خودتان ، [ خود را در منجلاب هوسها و خودخواهىها تباه مسازيد ] كسى كه گمراه شده است ضرر به شما نرساند اگر شما هدايت يافتهايد ، برگشت همه شما به سوى خدا است و خبر خواهد داد به شما آنچه را كه عمل ميكرديد . )
35 فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّروا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَىْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا اوُتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ . فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذيِنَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ [ الانعام آيه 44 و 45] ( هنگاميكه آن تبهكاران فراموش كردند آنچه را كه به آنان تذكر داده بودند درهاى همه چيز را براى آنان باز كرديم تا آنگاه كه به آنچه كه داده شده بودند شاد گشتند ناگهان آنان را گرفتيم و در خمودى فرو رفتند .پس دنباله مردمى كه ظلم كرده بودند قطع شد و حمد خداى را كه پروردگارعالميان است . )
36 وَ لاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِىِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَىءٍ وَ مَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَىْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ [ الانعام آيه 52] ( و طرد مكن كسانى را كه صبحگاهان و شامگاهان پروردگارشان را ميخوانند و تقرب به او را ميخواهند نه از حساب آنان به تو چيزى است و نه از حساب تو براى آنان چيزى ، اگر طردشان كنى از ستمكاران خواهى گشت . )
37 وَ إِذَا جَائَكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بِعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ [ الانعام آيه 54] ( و هنگاميكه مردم با ايمان به آيات ما نزد تو آمدند ، به آنان بگو : درود بر شما پروردگار شما رحمت به شما را بر خود مقرر داشته است كه اگر كسى از شما از روى نادانى مرتكب عمل بدى شد و سپس توبه كرد و اصلاح نمود خداوند بخشاينده و مهربان است . )
38 وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ مَا فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِى كِتابٍ مُبِينٍ [ الانعام آيه 59] ( و در نزد او است كليدهاى عالم غيب و نميداند آنها را مگر اوو ميداند آنچه را كه در خشكى و در دريا است و هيچ برگى بر زمين نمىافتد مگر آنكه آنرا ميداند و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتاب مبين ثبت است . )
39 قَدْ جَائَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِىَ فَعَلَيْهَا وَ مَا أَنَا عَلَيْكُمْ بَحَفِيظٍ [الانعام آيه 104] ( براى شما وسائل بينش از پروردگارتان آمده است پس هر كس كه بينا گشت به سود خود او است و هر كس كه نابينا گشت به ضرر خود او است و من نگهبان [ جبرى ] شما نيستم . )
40 وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذيِنَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسَبُّونَ اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ . . . [ الانعام آيه 108] ( و دشنام ندهيد كسانى را كه غير از خدا را ميخوانند تا آنان خدا را ناسزا بگويند از روى عداوت و نادانى . ) 2 42 وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ [ الانعام آيه 115 ] ( و مشيت پروردگار تو بر مبناى صدق و عدل تمام شده است و هيچ چيزى تبديل كننده مشيتهاى او نيست . )
41 وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِى الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ [ الانعام آيه 116] ( و اگر اكثر كسانى را كه در روى زمينند اطاعت كنى ترا از راه خدا گمراه خواهند كرد ، آنان پيروى نميكنند مگر از ظن و آنان كارى جزدستاندازى به غيب انجام نميدهند . )
42 أَ وَ مَنْ كَانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْنَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً يَمْشِى بِهِ فِى النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِى الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِريِنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ [ الانعام آيه 122] ( آيا كسى كه مردهاى بود و ما آنرا احيا كرديم و براى او نورى قرار داديم كه با آن نور در ميان مردم راه ميرود ، مانند كسى است كه مثل او [ زندگى ] در ظلمات است و از آن بيرون نميرود ، بدينسان اعمال كافران به خودشان آراسته مينمايد . )
43 قُلْ اِنَّ صَلَوتِى وَ نُسُكِى وَ مَحْيَاىَ وَ مَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ . لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ بِذَلِكَ اُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ . قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغىِ رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَىْءٍ وَ لاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْهَا وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرىَ ثُمَّ إِلىَ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ [الانعام آيه 162 تا 164] ( بگو قطعا نمازم و عبادتم و حيات و مماتم از آن خدا پروردگار عالميان است . شريكى براى او نيست و اين دستوريست كه به من داده شده است و من اولين مسلمانم . بگو آيا جز خدا را طلب كنم در حاليكه او است خداى همه چيز و هيچ نفسى چيزى جز براى خود نمىاندوزد و گناه و و بال هيچ كس به عهده كسى ديگر نيست ، سپس برگشت شما به سوى پروردگارتان بوده و شما را درباره آنچه اختلاف مىورزيديد خبر خواهد داد . )
44 يَا بَنِى آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ . وَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَائَنَا وَ اللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ [ الاعراف آيه 27 و 28] ( اى فرزندان آدم ، شما را شيطان دچار فتنه نسازد چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد ، پوشاك آن دو را مىكند ( خروج از بهشت به سبب اغواى شيطان ) تا اعضاء پوشيدنىشان را به آنان نشان بدهد .شيطان و گروهش شما را مىبينند از آنجا كه شما آنها را نمىبينيد ، ما شياطين را اولياء كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند . و موقعى كه كار زشتى را انجام بدهند ميگويند ما پدرانمان را ديديم كه كار زشت را مرتكب ميشدند و خداوند ما را به اين كار ناشايست دستور داده است ،به آنان بگو قطعا خداوند امر به فحشاء نمىكند آيا درباره خدا ميگوئيد چيزى را كه نميدانيد . )
45 قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذيِنَ آمَنُوا فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ . قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّىَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْىَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِا اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ [ الاعراف آيه 32 و 33] ( بگو چه كسى زينت خداوندى را كه براى بندگانش بيرون آورده و پاكيزهها از روزى را تحريم نموده است ، بگو اين زينت ( امور مطلوب ) و روزى پاكيزه در قيامت در اختصاص كسانى است كه در اين زندگى دنيوى ايمان آوردهاند ، بدينسان آيات را براى كسانى كه ميدانند تفصيل ميدهيم .بگو جز اين نيست كه تحريم نموده است پروردگار من امور فحشاء را چه آشكار و چه مخفى و گناه و ظلم بدون حق را و شرك به خدا را كه اختيار و سلطهاى براى آن نازل نكرده است و اينكه درباره خدا چيزى را بگوييد كه نميدانيد . )
46 و لكل امة اجل فاذا جاء اجلهم لا يستاخرون ساعة و لا يستقدمون [ الاعراف آيه 34] ( و براى هر امتى مدتى است ، وقتى كه آن مدت به پايان رسيد نه ساعتى تأخير خواهند كرد و نه پيش خواهند افتاد . )
47 وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقُوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ [ الاعراف آيه 96] ( و اگر اهل آباديها ايمان مىآورند و تقوى ميورزيدند براى آنان بركاتى از آسمان و زمين باز ميكرديم ولى آنان تكذيب كردند پس ما آنان را در نتيجه كارهائى كه كردند گرفتيم . )
48 سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِىَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لاَ يُؤْمِنُوا بِهَا وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَىِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَ كَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ [ الاعراف آيه 146] ( من بزودى كسانى را كه در روى زمين بدون حق تكبر ميورزند از آيات خود محروم خواهم كرد . آنان كسانى هستند كه هر آيهاى را ببينند ايمان به آن نمىآورند و اگر راه رشد را ببينند آنرا براى خود راه اتخاذ نمىكنند و اگر راه گمراهى را ببينند آنرا براى خود راه اتخاذ ميكنند ،اين براى آن است كه آنان آيات ما را تكذيب نمودند و از آن آيات غفلت ورزيدند . )
49 وَ الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ [ الاعراف آيه 153] ( و كسانيكه مرتكب گناهان شده و پس از آن گناهان توبه نمايند و ايمان بياورند قطعا پروردگار تو بعد از آن توبه بخشاينده و مهربان است . )
50 أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِى مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَىْءٍ . . . [ الاعراف آيه 185] ( آيا ننگريستهاند در ملكوت آسمانها و زمين و در آنچه كه خداوند آفريده است . )
51 وَ اذْكُر رَبَّكَ فِى نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ وَ لاَ تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ [ الاعراف آيه 205] ( و ذكر كن پروردگارت را در نفس خود با ناله مشتاقانه و بيمناك و با صداى ملايم از سخن ، صبحگاهان و مواقع تاريكى و مباش از مردم غفلت زده . )
52 . . . وَ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَ يَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ . لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ [ الانفال آيه 7 و 8] ( و خداوند اراده كرده است كه با كلمات [ يا مشيتهاى ] خود حق را تثبيت نمايد و دنباله كافران را قطع كند . تا حق را احقاق و باطل را ابطال نمايد اگر چه گناهكاران كراهت داشته باشند . )
53 إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ [ الانفال آيه 22] ( بدترين چارپايان نزد خدا ، مردم كر و لالى هستند كه تعقل نمىكنند . )
54 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحيِيكُمْ . . . [ الانفال آيه 24] ( اى كسانيكه ايمان آوردهايد خدا و رسول او را اجابت كنيد هنگاميكه شما را براى چيزى ميخوانند كه شما را احيا ميكند . )
55 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَاناً وَ يُكَفِّر عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ [ الانفال آيه 29] ( اى كسانيكه ايمان آوردهايد اگر براى خدا تقوى بورزيد براى شما عامل جدائى حق از باطل را قرار ميدهد و گناهان شما را محو مينمايد و بر شما مىبخشايد و خداوند داراى فضل بزرگى است . )
56 وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرَ الْمَاكِرينَ [ الانفال آيه 30] ( و آن تبهكاران مكرپردازى مىكنند و خداوند [ هم ] چارهسازى مينمايد و خداوند بهترين چاره كنندگان است . )
57 وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصيِرٌ [ الانفال آيه 39]( و با آنان بجنگيد تا فتنه منتفى شود و دين كلا از آن خدا باشد ، پس اگر خوددارى كردند قطعا خداوند به آنچه كه عمل مىكنند بينا است . )
58 لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيَى مَنْ حَىَّ عَنْ بَيِّنَةٍ [ الانفال آيه 42] ( تا كسى كه هلاك ميشود از روى دليل روشن هلاك گردد و هر كس زندگى ميكند از روى دليل روشن زندگى نمايد . )
59 ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّروُا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [ الانفال آيه 53] ( انتقام خداوندى از روى ظلم نيست ، بلكه براى اينست كه اراده خداوندى اين نبوده است كه نعمتى را كه به قومى عنايت فرموده آنرا تغيير بدهد مگر اينكه آن قوم آنچه را كه در خود دارند دگرگون بسازند . )
60 وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمْ أَللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَىْءٍ فِى سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفِّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ [ الانفال آيه 60] ( و براى آنان هرچه كه بتوانيد از نيرو و جمعآورى و تنظيم اسبها مهيا كنيد تا بوسيله آن آمادگى دشمن خدا و دشمن خود را وعده ديگرى را كه شما نميدانيد و خدا ميداند به هراس و وحشت بيندازيد و هرچه كه در راه خدا انفاق كنيد به شما خواهد رسيد و بر شما ستمى نخواهد رفت . )
61 وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَّ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ .وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِى أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنيِنَ .وَ أَلّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزيِزٌ حَكيِمٌ [ الانفال آيه 63] ( و اگر آن دشمنان ميل به صلح داشته باشند تو [ هم ] به آن ميل نما و به خدا توكل كن ، او است شنوا و دانا و اگر چه بخواهند ترا فريب بدهند ،زيرا كفايت كننده تو خدا است ، همان خدائيكه ترا با يارى خود و مردم با ايمان تأييد كرد و ميان دلهاى آنان الفت انداخت .
اگر تو همه آنچه را كه در روى زمين است خرج ميكردى نميتوانستى دلهاى آنان را بهم نزديك كنى ولى خداوند ميان دلهاى آنان الفت برقرار نمود ، او است عزيز و حكيم . ) تبصره بعضى از اشخاص گمان كردهاند كه مقصود از آيه فوق اينست كه اگر چه مسلمانان بدانند كه دشمن با تظاهر به ميل به صلح ، ميخواهد حيلهگرى راه بيندازد و به اصطلاح دست و پاى خود را جمع كند و تجديد قوا و تحصيل آگاهىهاى لازم براى بدست آوردن وسائل از بين بردن مسلمانان نمايد بايد به اين اشخاص گفت آيه نميگويد : حتى اگر شما مسلمانان بدانيد كه دشمن با تظاهر به ميل به صلح حيلهبازى راه انداخته و كوشش دارد كه خود را از مهلكهاى كه مسلمانان براى آنان ايجاد كردهاند ، نجات بدهد و سپس با قواى بيشتر و برانتر بر سر مسلمانان تاختن بياورد .
زيرا نامعقول بودن و ناسازگارى چنين تجويز با تمام منابع اسلامى و حكم عقل كه ميگويد دفع ضرر محتمل واجب است چه برسد به ضرر قطعى ، روشنتر از آن است كه نيازى به اثبات داشته باشد . آيا اين تجويز بر خلاف عمل مولى الموحدين امير المؤمنين عليه السلام نيست كه در جنگهاى صفين حيلهگرى معاويه را آشكار كرد و فرمود : اينكه قرآنها را بر سر نيزهها بلند كردهاند فريبى بيش نيست چون حالا اينان طعم شكست را مىچشند و دست به چنين كار به ظاهر حق به جانب زدهاند كه شما رابفريبند دست از جنگ و پيكار برنداريد .
آيا اين تجويز بر خلاف جمله امير المؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه نيست كه ميفرمايد :و لا نتخوّف قارعة حتّى تحلّ بنا [ خطبه 32 ] و از هيچ حادثه كوبندهاى نمىترسيم تا اينكه بر ما وارد شود به طور كلى با نظر به حكم عقل و مجموع آيات و احاديث مربوطه ، معناى آيه شريفه اينست كه « اگر دشمن ميل به صلح كرد شما هم ميل به صلح كنيد ، اگر چه ميل به صلح دشمن براى فريب دادن باشد ، يعنى تظاهر به ميل به صلح نمايند ولى ميل درونى آنان به شكست دادن شما باشد و شما آن نفاق و حيلهگرى را ندانيد . و اما اگر بدانيد يا احتمال عقلائى بدهيد كه آنان مخيواهند شما را بفريبند ، قطعا نبايد به تظاهر به ميل آنان به صلح ترغيب اثرى بدهيد . جاى تأسف است كه بعضى اشخاص با نگرش محدودى در آيات قرآنى مىنگرند و گاهى به نتائج نامعقولى ميرسند .
62 وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ يَعْلَمُونَ [ التوبه آيه 6] ( و اگر كسى از مشركين از تو پناه خواست پس به او پناه بده تا سخن خدا را بشنود سپس او را به جايگاه امن خود برسان اين بدانجهت است كه آنان قومى هستند كه نميدانند . )
63 مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فِى النَّارِهُمْ خَالِدُونَ . إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ وَ أَقامَ الصَّلَوةَ وَ آتَى الزَّكَاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسَى اُولَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ [ التوبه آيه 17 و 18]( جائز نيست براى مشركين كه مساجد خدا را آباد كنند در حاليكه به كفر خودشان شهادت ميدهند ، اعمال آنان پوچ گشته و در آتش جاودان خواهند ماند . جز اين نيست كه مساجد خدا را كسى آباد ميكند كه به خدا و روز واپسين ايمان بياورد و نماز را اقامه كند و زكات بدهد و جز خدا از كسى نترسد ، شايد كه آنان از هدايت يافتگان باشند . )
64 أَلَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَروُا وَ جَاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ اُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ . يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوَانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ . خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ [ التوبه آيه 20 تا 22] ( كسانى كه ايمان آورده و هجرت نموده و در راه خدا با اموال و نفوس خود مجاهدت كردهاند در نزد خدا داراى درجهاى عظيمترند و آنان هستند نائل شدگان [ به لطف و عنايت ربانى ] آنان را پروردگارشان بشارت ميدهد به رحمت و به رضوانى از خود و به باغهائى كه براى آنان نعمتهائى پايدار در آن وجود دارد . آنان در آن باغهاى بهشتى جاودان خواهند بود . قطعا در نزد خداوند پاداشى بزرگ است . )
65 وَ الَّذيِنَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لاَ يُنْفِقُونَهَا فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ . يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِى نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ [ التوبه آيه 34 و 35] ( و آنانكه طلا و نقره را متراكم [ و راكد ] ميسازند و آنها را در راه خدا انفاق نميكنند ، آنانرا به عذابى دردناك بشارت بده . روزى كه طلا و نقرهها [ ى متراكم و راكد ] با آتش جهنم بر افروخته ميشود و با آن طلاها و نقرههاى تفتيده پيشانىها و پهلوها و پشتهاى آنان داغ ميشود [ به آنان گفته خواهد شد ] : اينست آنچه را كه براى خودتان اندوختيد و متراكم و راكد نموديد ، حال بچشيد آنچه را كه براى خود اندوختهايد . )
66 إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَ يَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ . قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَينَا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ . قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنِيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنَدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبَّصُونَ [ التوبه آيه 50 تا 52] ( اگر خيرى به تو برسد آنان [ منافقين ] را ناراحت ميكند و اگر مصيبتى به تو برسد خواهند گفت ما پيش از اين فكر خود را كرده [ و براى اين پيشامد حسابمان را نموده بوديم ] آنان در حاليكه شادمانند روى ميگردانند .به آنان بگو چيزى به ما نخواهد رسيد جز آنكه خدا براى ما مقرر داشته او است مولاى ما و مردم با ايمان تنها بر او توكل مىكنند . به آنان بگو آيا جز يكى از دو سرنوشت نيكو را براى ما انتظار مىكشيد [ يا پيروزى و اقامه حق يا شهادت و نيل به رحمت الهى ] و ما هم در انتظار رسيدن عذاب خدائى به شما هستيم يا از نزد خدا و يا با دست ما . شما درباره ما انتظار بكشيد و ما هم با شما درباره شما در انتظار بسر ميبريم . )
67 وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [ التوبه آيه 105] ( و به آنان بگو [ هر كارى را كه ميخواهيد ] انجام بدهيد خدا و رسول او و مؤمنان عمل شما را خواهند ديد و به زودى به سوى [ خداوند ]داناى غيب و شهود بر ميگرديد و او شما را به آنچه كه انجام دادهايد خبر خواهد داد . )
68 وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ . لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ . أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِى نَارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لاَ يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ . لاَ يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِى بَنَوْا رِيبَةً فِى قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [ التوبه آيه 107 تا 110] ( و كسانيكه مسجدى را اتخاذ كردند براى وارد كردن ضرر و اشاعه كفر و جدائى انداختن ميان مؤمنان و كمينگاهى براى كسانيكه قبلا با خدا و رسولش به محاربه برخاسته بودند و سوگند ميخورند كه ما [ از ساختن اين مسجد ] قصدى جز خير نداريم و خداوند گواهى ميدهد كه آنان قطعا دروغ ميگويند . هرگز در آن مسجد ضرار اقامه مكن شايسته است در آن مسجد اقامه كنى كه از نخستين روز بر اساس تقوى بنيانگزارى شده است . در آن مسجد مردانى هستند كه ميخواهند پاك شوند و خداوند پاك شوندگان را دوست ميدارد . آيا كسى كه بنيانش را بر تقوى براى خدا و رضاى الهى [ يا به هدفگيرى رضوان خداوندى ] پايه ريزى نموده است ، بهتر است يا كسيكه بنيان خود را بر لبه پرتگاه سقوط كننده تأسيس نموده است كه بنيانش او را به جهنم ساقط كرده است و خداوند گروه ستمكار را هدايت نميكند . آن بنيانى كه ساختهاند هميشه در دلهاى آنان موجب ترديد [ و اضطراب ] مينمايد مگر اينكه دلهاى آنان بريده شود [ و پوسيده گردد ] و خداوند دانا و حكيم است . )
69 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمَلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِى جَنَّاتِ النَّعِيمِ . دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتَهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ وَ آخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ . [ يونس آيه 9 و 10] ( قطعا كسانى كه ايمان آوردهاند و اعمال صالحه انجام دادهاند پروردگارشان آنان را به وسيله ايمانى كه داشتهاند هدايت ميكند [ به بهشتى كه ] از زير آنان در باغهاى نعمتها نهرها جارى ميشود ، سخن آنان در آن باغهاى بهشتى [ چنين است ] : پاكيزه پروردگارا ، خداوندا ، و درود آنان در آن باغها سلام ، و پايان سخنشان اينست كه حمد از آن خداوند رب العالمين است . )
70 وَ إِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِداً أَوْ قَائِماً فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَاَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرِّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ [ يونس آيه 12] ( و هنگاميكه ضررى به انسان رسيد ما را ميخواند به پهلو يا نشسته يا ايستاده و موقعى كه ضرر را از او مرتفع ساختيم به راه خود مىرود چنانكه گوئى ما را براى ضررى كه به او وارد شده بود نخوانده است ،بدينسان آراسته شده براى مردم اسرافگر اعماليكه انجام ميدادند . )
71 وَ مَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ [ يونس آيه 36] ( و تبعيت نميكنند اكثر آنان مگر از ظنى [ گمانى و پندارى ] . قطعى است كه ظن [ آدمى را ] از چيزى از حق بىنياز نميكند ، قطعا خداوند به آنچه كه انجام ميدهند دانا است . )
72 إِنَّ اللَّهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ [ يونس آيه 44] ( قطعى است كه خداوند هيچ گونه ظلمى به مردم نميكند و لكن مردمند كه به خودشان ظلم مىكنند . )
73 وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَ مَا كَانُوا مُهْتَدِينَ [ يونس آيه 45] ( و روزى كه آنان را محشور ميكنيم [ آنان چنين درمىيابند ] كه [ در زندگى دنيوى ] جز ساعتى از روز درنگ نكردهاند ، آنان ميان خود آشنائى نشان ميدهند ، قطعا كسانيكه ديدار خدا را تكذيب كردند به خسارت افتادند و هدايت يافتگان نبودند . )
74 وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِى الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِى كِتَابٍ مُبِينٍ [هود آيه 6] ( و هيچ جنبندهاى [ جاندارى ] نيست مگر اينكه روزى آن با خدا است و خداوند ميداند موقعيتهاى استقرارى و موقت آنها را ، همه اينها در كتاب مبين ثبت است . )
75 وَ نَادىَ نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِى مِنْ أَهْلِى وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ . قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْس مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْئَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّى أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ قَالَ رَبِّ إِنِّى أَعُوذُبِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ مَا لَيْسَ لِى بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لِى وَ تَرْحَمْنِى أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرينَ [هود آيه 45 و 46 و 47] ( و نوح پروردگارش را خواند و عرض كرد اى پروردگار من ، پسرم از خاندان من است و قطعا وعده تو حق است و تو والاترين حاكمهائى .خدا گفت اى نوح او از خاندان تو نيست او [ تجسمى از ] عمل ناصالح است ، چيزى را از من مپرس كه علم به آن ندارى . من ترا پند ميدهم مبادا از جاهلان باشى . نوح گفت اى پروردگار من ، من به تو پناه ميبرم از اينكه چيزى را از تو بپرسم كه به آن علم ندارم و اگر مرا نبخشائى و ترحم نكنى من از زيانكاران خواهم بود . )
76 قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَ مَا نَحْنُ بِتَارِكِى آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَ مَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ . إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّى اُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ . مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِى جَميِعاً ثُمَّ لاَ تُنْظِرُونِ .إِنِّى تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّى وَ رَبِّكُم مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّى عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ [هود آيه 53 تا 56] [ آن تبهكاران ] ( گفتند : اى هود دليل روشنى براى ما نياوردى و ما خدايان خود را از گفتار تو [ با پذيرش گفتار تو ] رها نخواهيم ساخت و ما ايمان به تو نخواهيم آورد . ما [ درباره تو ] نميگوئيم مگر اينكه بعضى از خدايان ما ترا با بدى اصابت نموده . [ هود ] گفت من به خدا شهادت ميدهم و شاهد باشيد كه من از آنچه جز خدا است ، شما به آن شرك ميورزيد بيزارم .
همگى درباره من حيله براه بيندازيد و سپس مهلتم ندهيد . من به خدا [ كه ] پروردگار من و شما است توكل كردهام هيچ جنبندهاى نيست مگر اينكه او موى بالاى پيشانى آن را گرفته است ، قطعا [ مشيت پروردگار من ] بر صراط مستقيم است . )
77 وَ يَا قَومِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَ الْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَ لاَ تَبْخَسُوا النّاسَ أَشْيَائَهُمْ وَ لاَ تَعْثَوْا فِى الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ [ هود آيه 85] [ حضرت شعيب عليه السلام به قوم خود گفت : ] ( اى قوم من ، وفا كنيد [ كامل كنيد ] پيمانه و ترازوا را با عدالت ، و اشياء مردم را از ارزش نيندازيد و در روى زمين براى فساد تلاش نكنيد . )
78 فَاسْتَقِمْ كَمَا اُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ وَ لاَ تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرُ .وَ لاَ تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لاَ تُنْصَروُنَ [هود آيه 112 و 113] ( استقامت بورز همانگونه كه به تو دستور داده شده است و [ استقامت بورزند ] كسانيكه با توبه سوى خدا بازگشتهاند و طغيان نكنيد خداوند به عمل شما بينا است . و به كسانيكه ستم كردهاند تكيه نكنيد كه آتش به شما اصابت ميكند و براى شما جز خدا اوليائى نيست [ اوليائى جز خدا و آنانكه اولياى خدايند وجود ندارد ] سپس يارى نخواهيد گشت . )
79 إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ [ الرعد آيه 11] ( قطعا خداوند تغييرى در هيچ قومى ايجاد نميكند مگر اينكه آنان آنچه را كه در خود دارند تغيير بدهند . )
80 وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلاَلُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْأَصَالِ [ الرعد آيه 15] ( و به خدا سجده ميكند هر كس [ و هر چيزى ] كه در آسمانها و زمين است با اختيار و با اكراه و سايههاى آنان [ نيز به خدا سجده ميكند ] صبحگاهان و شامگاهان . )
81 أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاْحتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رَابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُون عَلَيْهِ فِى النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِى الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ [ الرعد آيه 17] ( [ خداوند ] آبى از آسمان فرستاد و در آن درهها به اندازه خود به جريان افتاد پس سيل كف بر آمدهاى بر خود حمل كرد و از آنچه كه در آتش براى بدست آوردن زينت يا متاعى حرارت ميدهيد كفى است مثل آن [ برآمده ] بدينسان خداوند حق و باطل را بيان ميدارد اما كف بفناء ميرود و اما آنچه كه براى مردم سودمند است در روى زمين ميماند بدينگونه خداوند مثلها را مىآورد . )
82 وَ الَّذيِنَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُوا الصَّلَوةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةِ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ . جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَ مَنْ صَلَحَ مَنْ آبَائِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلاَئِكَةُ يَدْخلُونَ عَلَيْهِم مِنْ كُلِّ بَابٍ . سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ [ الرعد آيه 22 تا 24] ( و آنانكه در طلب وجه [ يا خواست ] پروردگارشان صبر كردند و نماز را بر پا داشتند و از آنچه كه به آنان روزى كرديم نهانى و آشكارا انفاق نمودند و با كار نيكو بدى را ساقط كردند براى آنان سراى آخرت . [ مقرر است ] باغهاى بهشتى كه آنان و مردمى صالح از پدرانشان و همسرانشان و اولادشان ، و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد ميشوند . [ و ميگويند ] سلام بر شما باد در برابر صبرى كه [ در زندگى دنيوى ] نموديد ، چه نيكو است سراى آخرت . )
83 أ لاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [ الرعد آيه 28] ( آگاه باشيد دلها با ذكر خداوندى آرامش پيدا مىكنند . )
84 يَمْحُوا اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتَابِ [ الرعد آيه 39 ] ( خداوند آنچه را كه بخواهد محو مىكند و [ آنچه را كه بخواهد ] اثبات مىكند و در نزد او است كتاب اصيل . )
85 قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِى اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ . . . [ ابراهيم آيه 10] ( پيامبران آنان گفتند آيا درباره خدا شكى وجود دارد [ خداونديكه ] آسمانها و زمين را آفريده و شما را ميخواند تا شما را ببخشد . )
86 وَ قَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِىَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ مَا كَانَ لِىَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلاَّ أَنْ دَعْوَتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِى فَلاَ تَلُومُونِى وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِىِّ إِنِّى كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [ ابراهيم آيه 22]( و در آن هنگام كه امر زندگى دنيوى به پايان رسيد شيطان [ به مردم تبهكار ] گفت خداوند به شما وعده حق داد و من [ هم ] به شما وعده دادم و تخلف كردم و من سلطهاى بر شما نداشتم مگر اينكه شما را خواندم شما مرا اجابت كرديد پس مرا ملامت نكنيد و خودتان را ملامت كنيد ،[ امروز ] من پناهدهنده شما نيستم و شما [ هم ] پناه دهنده من نيستيد ،من كفر ورزيدم به آن شركى كه شما پيش از اين در اطاعت من در برابر خدا ورزيديد ، قطعا براى ستمكاران عذابى است دردناك . )
87 أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِى السَّمَاءِ . تُؤْتِى اُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ . وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَالَهَا مِنْ قَرَارٍ . [ ابراهيم آيه 24 و 25 و 26] ( آيا نديدهاى خداوند چگونه مثلى زده است [ كه ] كلمه پاكيزه مانند درختى پاكيزه است كه ريشه آن ثابت و شاخهاش در آسمان است . با اذن خداوندى در هر وقتى ميوههاى خود را ميدهد و خداوند مثلها را براى مردم ميزند باشد كه آنان متذكر شوند . و مثل كلمه خبيثه مانند كلمه خبيث است كه از زمين كنده شده است و قرارى براى آن نيست . )
88 يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ فِى الْأَخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الضَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ [ ابراهيم آيه 27] ( خداوند كسانى را كه ايمان آوردهاند با قول ثابت در زندگى دنيا و آخرت تثبيت مىكند و خداوند ستمكاران را گمراه مينمايد و آنچه را كه بخواهد انجام ميدهد . )
89 وَ آتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ [ ابراهيم آيه 34] ( و خدا از هرچه كه شما از او خواستهايد به شما داده است و اگر نعمت خداوندى را بشماريد نميتوانيد ، قطعا انسان ظلم كننده و پوشاننده [ حق ] است . )
90 وَ إِنْ مِنْ شَىْءٍ إِلاَّ عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ [ الحجر آيه 21] ( و هيچ چيزى نيست مگر اينكه منابع آن نزد ما است و ما نمىفرستيم آنرا مگر به اندازه معلوم . )
91 نَبِّىءْ عِبَادِى أَنِّى أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ [ الحجر آيه 49] ( خبر بده به بندگان من [ كه ] قطعا منم [ خداوند ] بخشنده و مهربان . ]
92 مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ [ النحل آيه 97] ( و هر كس عمل صالح انجام بدهد از مرد يا زن در حاليكه با ايمان باشد ما او را با حيات پاكيزه احياء ميكنيم و پاداش آنانرا به بهترين وجهى درباره آنچه عمل ميكردند ميدهيم . )
93 اُدْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ [ النحل آيه 125]( دعوت كن به سوى پروردگارت به وسيله حكمت و پند نيكو و با آنان با بهترين راه مجادله [ بحث ] كن قطعا پروردگار تو به كسى كه از راه او گمراه شده است داناتر است و او به هدايت يافتگان داناتر است . )
94 وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ [ النحل آيه 126] ( و اگر كيفر داديد به همانگونه كه عذاب شدهايد ، كيفر بدهيد و اگر صبر كنيد البته براى بردباران بهتر است . )
95 وَ كُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِى عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقَيَامَةِ كِتَاباً يَلْقيهُ مَنْشُوراً . إِقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً [ الاسرى آيه 13 و 14] ( و عمل هر انسانى را بگردنش الزام كرديم و آنرا روز قيامت براى او كتابى باز بيرون مىآوريم . بخوان كتابت را براى حسابگرى نفس تو براى تو كفايت مىكند . ) [ تفسير طائر به عمل از عبد اللَّه بن عباس و مجاهد و قتاده است و ابو عبيده و قيتبى آنرا بهره انسان از خير و شر معنا نمودهاند . جابر بن خالد بن نجيح از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه فرمود : يذكر العبد جميع أعماله و ما كتب عليه كأنّه فعله تلك السّاعة ( بنده روز قيامت همه اعمالش را به ياد مىآورد و آنچه كه بر او نوشته شده است مانند اينست كه همان ساعت [ روز قيامت موقعى كه اعمالش را بياد مىآورد ] انجام داده است . ) ]
96 مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاَهَا مَذْمُوماً مَدْحُوراً . وَ مَنْ أَرَادَ الْأَخِرَةَ وَ سَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً . كُلاًّ نُمِدُّ هَؤُلاَءِ وَ هَؤُلاَءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَ مَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً [ الاسرى آيه 18 تا 20 ] ( هر كس اين دنياى زود گذر را بخواهد ما براى او در همين دنيا آنچه را كه مشيت ما براى كسى كه تعلق بگيرد ، خواهيم داد سپس دوزخ را براى او مقرر خواهيم داشت كه توبيخ شده و مطرود در آن خواهد افتاد .و هر كس آخرت را بخواهد و براى آن بكوشد در حاليكه مؤمن است ،كوشش آنان مورد سپاس خواهد بود . همه آنان [ دنيا طلبان ] و آنان [ آخرت طلبان ] را از عطاء پروردگارت امداد خواهيم كرد و عطاى پروردگار تو ممنوع نبوده است . )
97 وَ قَضَى رَبُّك أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا اُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً .وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِى صَغِيراً [ الاسرى آيه 29] ( و پروردگار تو حكم كرده است كه نپرستيد مگر او را و [ حكم نموده ] احسان به پدر و مادر را . هنگاميكه در نزد تو يكى يا هر دوى آنها به سن زياد رسيدند براى آنان اف مگو و آنان را طرد مساز و به آنان سخن كريمانه بگو . و بال رحمت را بر آنان فرود آور و بگو اى پروردگار من به آنان ترحم فرما همانگونه كه در كوچكى به من رحم كردند . )
98 وَ لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنْقِكَ وَ لاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً [ الاسرى آيه 29 ] ( دستت را بگردنت بسته قرار مده و به كلى [ هم ] باز مكن كه ملامت شده و درمانده بنشينى . )
99 وَ لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ كُلُّ اُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً [ الاسرى آيه 36] ( و تبعيت مكن از آنچه كه علم به آن ندارى ، قطعا گوش و چشم و قلب همه آنها از آنچه كه به آن علم ندارى مسؤول است . )
100 وَ قُلْ لِعِبَادىِ يَقُولُ الَّتِى هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوّاً مُبِيناً [ الاسرى آيه 53] ( و بگو به بندگانم آن [ سخنها و عقائد ] را بگويند كه بهتر است ، زيرا شيطان ميان آنان القاء عداوت ميكند قطعا شيطان براى انسان دشمنى است آشكار . )
101 وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً [ الاسرى آيه 70] ( ما فرزندان آدم را اكرام نموده و آنانرا در خشكى و دريا به حركت درآورديم و آنانرا از پاكيزهها روزى داديم و آنانرا به مقدارى فراوان از آنچه كه آفريديم برترى داديم . )
102 وَ مَنْ كَانَ فِى هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِى الْأَخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً [ الاسرى آيه 72] ( و هر كس كه در اين دنيا كور باشد او در آخرت كورتر و گمراهتر است . )
103 وَ إِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِىَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَ إِذاً لاَ تَّخَذُوكَ خَلِيلاً . وَ لَوْلاَ أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً .إِذاً لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاتِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيراً [ الاسرى آيه 73 تا 75] ( و آنان در صدد برآمدند كه ترا از آنچه كه ما به تو وحى كردهايم به اضطراب بيندازند تا غير از آنچه را كه به تو وحى كردهايم به ما افتراء بزنى و در اين صورت ترا دوست خود اتخاذ ميكردند . و اگر ما ترا تثبيت نمىكرديم نزديك بود كه چيز اندكى به آنان تكيه كنى . [ اگر چنين كارى صورت ميگرفت ] دو برابر عذاب زندگى و دو برابر عذاب مرگ [ گنهكاران ] را به تو مىچشانديم سپس از ما براى خود يارى نمىيافتى . )
104 وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقا [ الاسرى آيه 81] ( و به آنان بگو حق آمد و باطل محو شد و قطعا باطل محو شدنى است . )
105 وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى وَ مَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً [ الاسرى آيه 85] ( و از تو درباره روح مىپرسند بگو روح از [ عالم ] امر پروردگار من است و از علم به شما داده نشده است مگر اندكى . )
106 إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً [ الكهف آيه 7]( ما آنچه را كه روى زمين است زينتى براى زمين قرار داديم تا مردم را آزمايش كنيم تا [ برگزيده شوند ] آنانكه عمل نيكوتر انجام ميدهند . )
107 إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئىْ لَنَا مِنْ أَمْرِ نَارَ شَداً [ الكهف آيه 10] ( در آن هنگام كه آن جوانمردان به غار پناه بردند ، گفتند : اى پروردگار ما ،براى ما از نزد خود رحمتى عنايت فرما و از امر ما رشدى براى ما آماده فرما . )
108 وَ لاَ تَقُولَنَّ لِشَىْءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَلِكَ غَداً إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّى لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَداً [ الكهف آيه 23 و 24] ( و هرگز مگو من فردا آن كار را انجام خواهم داد مگر اينكه [ بگوئى ] مگر مشيت خداوندى بر خلاف باشد و پروردگارت را به ياد بياور هنگاميكه فراموش كردى و بگو باشد كه پروردگار من مرا به نزديكتر از اين درجه به رشد و [ كمال ] هدايت كند . )
109 وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِىِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لاَ تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ لاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ كَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً [ الكهف آيه 28] ( و خود را بردبار ساز در هماهنگى [ در راه عبوديت ] با كسانى كه پروردگارشان را صبحگاهان و شامگاهان ميخوانند و تقرب بر او را مىخواهند و چشمانت را از آنان تجاوز مده در حاليكه زينت زندگى دنيوى را بخواهى و اطاعت مكن كسى را كه قلبش را از ذكر ما [ به جهت معصيت برگردانديم ] و غافل ساختيم و او از هواى خود پيروى ميكند و كارش افراط گريست . )
110 أَلْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ الْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً [ الكهف آيه 46] ( مال و فرزندان زينت زندگانى دنيوى هستند و باقيات صالحات [ است كه ] در نزد پروردگار تو از جهت پاداش و شايستگى براى آرزو كردن بهتر است . )
111 قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً . الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً [ الكهف آيه 103 و 104] ( به آنان بگو آيا به شما خبر بدهم كه زيانكارترين مردمان كيست . [ آنان ] كسانى هستند كه كوشش و تلاششان در اين دنيا تباه شده است در حاليكه گمان مىكنند كه كار خوبى انجام ميدهند . )
112 قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِكَلِمَاتِ رَبِّى لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّى وَ لَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً [ الكهف آيه 109] ( بگو به آنان اگر دريا مركبى براى نوشتن مشيتهاى پروردگارم باشد دريا تمام ميشود پيش از آنكه كلمات پروردگارم به پايان برسد اگر چه مثل آن دريا را كمك بياوريم . )
113 إِنْ كُلُّ مَنْ فِى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِى الرَّحْمَنِ عَبْداً . لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدّا . وَ كُلُّهُمْ آتِيةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْداً [ مريم آيه 93 تا 95] ( هيچ چيزى در آسمانها و زمين نيست مگر اينكه در جريان عبوديت خداوند رحمان است . خداوند آنها را احصاء نموده و شمارش كرده است . و همه آنان روز قيامت منفردا در بارگاه خدا حاضر ميشوند . )
114 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدّاً [مريم آيه 96] ( قطعا آنانكه ايمان آورده و اعمال نيكو انجام دادهاند ، خداوند رحمان براى آنان محبتى قرار خواهد داد . )
115 وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكرِى فَإِنَّ لَهُ مَعْيِشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى . قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِى أَعْمَى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً . قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى [طه آيه 124 تا 126] ( و هر كس از ذكر من اعراض كند قطعا براى او است معيشتى تنگ [ اضطراب انگيز ] و ما او را روز قيامت نابينا محشور ميكنيم . او ميگويد اى پروردگار من ، چرا مرا كور محشور كردى . خداوند پاسخ ميدهد بدانسان كه آيات ما به تو رسيد و تو آنها را فراموش نمودى و همچنين در اين روز تو فراموش ميشوى . )
116 وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقَى [ طه آيه 131] ( و چشمانت [ نگاههايت را ] به آن گروهها درباره امتيازات مضاعف كه به آنان داديم خيره مكن كه براى شكوفائى زندگى دنيوى به آن تبهكاران دادهايم تا آنان را درباره آنچه كه داديم در آزمايش قرار بدهيم و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است . )
117 وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِينَ . لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِليِنَ . بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ [ الانبياء آيه 16 تا 18] ( و ما آسمان و زمين و آنچه را كه در ميان آن دو است در حال بازيگرى نيافريديم . اگر ميخواستيم آنرا برى لهو [ بازى ] اتخاذ كنيم ، [ عامل لهو را ] از نزد خود اتخاذ مىكرديم اگر ميخواستيم چنين كارى را انجام بدهيم . ) [ مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبائي ميگويد : مقصود از اينكه اگر ميخواستيم بازيگرى كنيم بازى را از نزد خود انتخاب ميكرديم . جهان هستى كه خارج از ذات خداوند متعال است ، به جهت پستى و ناچيزى نميتواند براى خداوند وسيله بازى باشد كه نيازمندى خدا را به مخلوقات خود اثبات كند . و اگر بر فرض محال خداوند ميخواست چنان كارى انجام بدهد [ كه محال است ] با شأنى از شؤون ذاتى خود انجام ميداد كه محذور نياز به خارج از ذات را نداشت . و اين بيان فقط براى اثبات نبوت و معاد است كه نتيجه عدم بازى خدا به وسيله آفرينش هستى است . اين مطلب متين است . (تفسير الميزان ج 14 تفسير آيه فوق) ]
118 لاَ يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ [ الانبياء آيه 23 ] ( او [ خدا ] از آنچه كه ميكند مسؤول نيست و آنان [ مردم ] مسؤولند . )
119 أَوَ لَمْ يَرَ الَّذيِنَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَىْءٍ حَىٍّ أَفَلاَ يُؤْمِنُونَ [ الانبياء آيه 30] ( آيا آنانكه كفر ورزيدهاند ، نديدهاند كه آسمانها و زمين بسته [ متراكم ] بود ما آن دو را باز كرديم و هر موجود زنده را از آب به وجود آورديم آيا ايمان نخواهند آورد . )
120 وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِى الصَّالِحُونَ [ الانبياء آيه 105] ( قطعا ما در زبور بعد از ذكر نوشتيم كه زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد . )
121 أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِى الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا اَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لاَ تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَ لَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِى فِى الصُّدُورِ [ الحج آيه 46] ( آيا در روى زمين سير نكردهاند تا براى آنان دلهائى باشد كه به وسيله آنها تعقل كنند يا براى آنان گوشهائى باشد كه به وسيله آنها بشنوند ،[ حقيقت اينست كه ] چشمها نابينا نميشوند ولى دلهائى كه در سينهها است كور ميگردند . )
122 وَ لاَ نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا [ المؤمنون آيه 62] ( و ما هيچ نفسى را مكلف نميكنيم مگر به مقدار قدرت او . )
123 وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَائَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ . . . [ المؤمنون آيه 71 ] ( و اگر حق از هوىهاى آنان پيروى كند قطعا آسمانها و زمين و هر كه در آنست فاسد ميگردد . )
124 وَ هُوَ الَّذِى أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَا تَشْكُرُونَ [ المؤمنون آيه 78 ] ( و او است خداوندى كه براى شما گوش و چشمان و دلها را ايجاد كرده است اندكى از شما شكر ميگزارند . )
125 حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمَ يُبْعَثُونَ [ المؤمنون آيه 100] ( تا آنگاه كه بيكى از آنان مرگ فرا رسد ميگويد : اى خداى من ، مرا برگردانيد ، باشد كه در آنچه از خود باقى ميگذارم عمل صالح انجام بدهم [ به او گفته ميشود ] : هرگز ، اين سخنى است كه ميگويد و از دنبال [ زندگى ] آنان عالم برزخ است ، تا روزى كه مبعوث ميشوند . )
126 إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِى الَّذيِنَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِى الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ [ النور آيه 19] ( قطعا براى آن كسانيكه ميخواهند پديدههاى زشت را در ميان كسانيكه ايمان آوردهاند اشاعه بدهند عذابى است دردناك در دنيا و آخرت و خداوند ميداند و شما نميدانيد . )
127 أَللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ أَلْمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَةٍ أَلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لاَ شَرْقِيَّةٍ وَ لاَ غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتَهَا يُضِىءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ [ النور آيه 35] ( خداوند نور آسمانها و زمين است ، مثل نور او مانند جايگاه چراغى است كه چراغ در آن نهاده شده و آن چراغ در شيشهاى شفاف قرار گرفته و آن شيشه گوئى ستاره درى است كه از درخت مبارك زيتون كه نه شرقى است و نه غربى روشن ميشود ، روغن زيتون آن روشنائى ميدهد اگر چه آتشى با آن تماس نگرفته باشد ، نورى بر نور ، خداوند هر كس را بخواهد به نور خود هدايت ميكند و خداوند براى مردم مثلها ميزند و خداوند به همه چيز دانا است . )
128 رِجَالٌ لاَ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لاَ بَيْعٌ عَنْ ذِكِرِ اللَّهِ وَ أَقَامِ الصَّلَوةِ وَ اِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ . لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ . وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ . أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِى بَحْرٍ لُجّىٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ [ النور آيه 37 تا 40 ] ( مردانى كه نه تجارت آنانرا از ذكر خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات مشغول ميسازد و نه خريد و فروش ، [ آنان ] از روزى ميترسند كه دلها و چشمان دگرگون ميشوند تا خداوند بهترين پاداش به عمل آنان عنايت كند و از فضل خود به آنان بيفزايد و خداوند به هر كس مشيتش تعلق يابد بدون محاسبه روزى ميدهد . و آنانكه كفر ورزيدهاند اعمالشان مانند شورهزارى در دشت هموار است كه آدم تشنه گمان ميكند آب است تا آنگاه كه به آن شوره زار ميرسد چيزى نمىيابد [ زمينى بىآب مىبيند ] و خدا را در آنجا [ در پايان اعمال تباهش ] مىبيند و حساب او را به او ميدهد و خداوند حسابگر سريع است . يا [ اعمال آنان ] مانند ظلماتى است در دريائى ژرف كه ساحلى براى آن ديده نميشود ، موجى بر آن دريا سر ميكشد ، موجى ديگر بالاى آن بر مىآيد ، ابرى بالاى آن موج ، ظلماتى بعضى بالاى بعضى ديگر ، اگر دستش را بيرون بياورد [ از شدت تاريكى ] آنرا نخواهد ديد و هر كس كه خدا نورى براى او قرار نداد ، براى او نورى نيست . )
129 أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلاً [ الفرقان آيه 43] ( آيا مىبينى كسى را كه هواى [ هوس ] خود را خداى خود قرار داده است ،آيا تو وكيل او ميباشى . )
130 وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذيِنَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً . وَ الَّذيِنَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِيَاماً . وَ الَّذيِنَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَاماً . إِنَّهَا سَائَتْ مُسْتَقَرّاً وَ مُقَاماً . وَ الَّذيِنَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَاماً . وَ الَّذِينَ لاَ يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ وَ لاَ يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لاَ يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَاماً . يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهَاناً إِلاَّ مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَاوُلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً . وَ مَنْ تَابَ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَاباً . وَ الَّذِينَ لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِالْلَّغْوِ مَرّوا كَرَاماً . وَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمّاً وَ عُمْيَاناً . وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّيَاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً . اُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَ سَلاَماً . خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرّاً وَ مُقَاماً . قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّى لَوْ لاَ دُعَائُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَاماً [ الفرقان آيه 63 تا 77] ( و بندگان خدا كسانى هستند كه بر زمين با فروتنى راه ميروند و هنگاميكه نادانان آنان را مخاطب قرار دادند درود ميگويند . و كسانيكه براى پروردگارشان شب را در سجده و قيام به بامداد ميرسانند . و آنان هستند كه ميگويند : اى پروردگار ما ، عذاب دوزخ را از ما برگردان زيرا عذاب دوزخ زيانكارى است . دوزخ قرارگاه و جايگاه بديست .
و آنان هستند كه هنگاميكه انفاق كنند اسراف ننمايند و بخل نورزند و حد معتدل ميان آنرا انتخاب ميكنند . و آنانند كه خداى ديگرى را با خداى يگانه نمىخوانند و نفسى را كه خدا تعدى به آنرا تحريم كرده است نميكشند مگر از روى حق و آنان مرتكب زنا نميشوند و هر كس كه آن كار زشت را مرتكب شود گرفتار مجازات ميگردد . روز قيامت عذاب او چند برابر ميشود و با پستى در آن عذاب جاودان مىماند .
مگر كسى كه توبه كند و ايمان بياورد و عمل صالح انجام بدهد ، پس آنان هستند كه خداوند گناهانشان را به حسنات تبديل مينمايد و خداوند بخشاينده و مهربان است . و هر كس كه از گناهان بازگشت كند باز گشتى به سوى خدا مينمايد . و آنان كسانى هستند كه در مجالس باطل و ناشايست حاضر نميشوند [ در تفسير كلمه زور كه در منابع مربوط به غناء نيز آمده است مطالبى گفته شده است .شيخ ابو على طبرسى در مجمع البيان ج 7 ص 181 چنين ميگويد : « زور عبارتست از مجالس باطل كه شامل مجالس غنا ، نيز ميشود و فحش و زشت گوئى . ضحاك ميگويد : زور يعنى شرك . زجاج گفته است : زور در لغت دروغ است و دروغى بالاتر از شرك نيست . از محمد بن سيرين نقل شده است كه زور عيدهاى كفار اهل ذمه است و مجاهد زور را به غناء تفسير كرده است و اين تفسير از امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السلام نقل شده است . على بن طلحه زور را به شهادت دروغين تفسير نموده است » به نظر ميرسد زور معناى جامعى دارد كه همان بىاصل و بىاساس و باطل است كه همه مفاهيم منقوله در بالا مصاديق آن ميباشند . )]
و هنگاميكه از جايگاه ارتكاب گناه بگذرند مانند اشخاص كريم [ كه از زشتىها رويگردانند ] ميگذرند . و آنان كسانى هستند كه اگر به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند در برابر آنها كر و كورنمىافتند . و آنان كسانى هستند كه ميگويند اى پروردگار ما ، از همسران و فرزندانمان براى ما روشنائى ديدگان عنايت فرما و ما را براى مردم با تقوى [ كه پس از اين مىآيند ] طلايه دار و قابل اقتدا بفرما . آنان هستند كه در برابر صبرى كه كردهاند غرفه پاداش داده ميشوند و تحيت و درود در آنجا در مىيابند . در آن جايگاه مبارك جاودانند كه قرارگاه و اقامتگاه نيكوئى است . بگو به آنان پروردگار من چه اعتنائى به شما دارد جز اينكه شما را [ به دين كمال بخش ] دعوت كند ، شما دين و رسول خدا را تكذيب كردهايد كه به زودى مجازات تكذيب كردن شما را خواهد گرفت . )
131 وَ لاَ تُخْزِنِى يَوْمَ يُبْعَثُونَ . يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ . إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليِمٍ [ الشعراء آيه 88 و 89] ( پروردگارا ، و مرا روزى كه مردم مبعوث خواهند شد رسوا مفرما .روزى كه نه مال سودى خواهد داد و نه فرزندان مگر كسى كه به بارگاه خداوندى با قلبى سليم وارد شود . )
132 وَ الشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ . أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِى كُلِّ وَادٍ يَهيِمُونَ .وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لاَ يَفْعَلُونَ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ [ الشعراء آيه 224 تا 227] ( و شعراء كسانى هستند كه گمراهان از آنان تبعيت مىكنند . آيا نديدهاى كه آنان در هر وادى كلافه ميگردند . و آنان ميگويند چيزى را كه آنرا انجام نميدهند . مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالحه انجام بدهند و ذكر خداوندى را فراوان به جاى آورند و طلب يارى نمايند [ به وسيله شعر براى رسول خدا ( ص ) ] پس از آنكه مظلوم شدهاند و بزودى ستمكاران خواهند دانست كه رو به چه سرنوشتى ميگردند . )
133 وَ جَحَدُوا بِهَا وَ اسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوّاً فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ [ النمل آيه 14] ( و آن تبهكاران آيات خداوندى را [ با زبان ] منكر شدند در حاليكه نفسهاى آنان به آن آيات يقين داشت [ اين نابكارى آنان ] از روى ظلم و اعتلا طلبى بود ، پس بنگر كه چگونه بود عاقبت مفسدين . )
134 فَانْظُرُ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ .فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِى ذَلِكَ لَأَيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ [ النمل آيه 51 و 52 ] ( بنگر كه عاقبت حيلهگرى آنان چگونه بود ما همگى آنان را و قومشان نابود كرديم . [ اكنون خانههاى آنان به سبب ستمى كه كردند خالى است .قطعا در اين جريان [ كنش واكنش ، عمل و نتيجه ] آياتى است براى كسانيكه ميدانند . )
135 وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ [ القصص آيه 5] ( و ما ميخواهيم به كسانى كه در روى زمين مستضعف شدهاند احسان نمائيم و آنان را پيشوايانى قرار بدهيم و آنان را وارثان زمين نمائيم . )
136 وَ مَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِى اُمِّهَا رَسُولاً يَتْلُواعَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَ مَا كُنَّا مُهْلِكِى الْقُرَى إِلاَّ وَ أَهْلُهَا ظَالِمُونَ [ القصص آيه 59] ( پروردگار تو هلاك كننده آباديها نبوده است مگر اينكه در مركز آنها رسولى را مبعوث ميكرد كه بمردم آن آباديها آيات ما را تلاوت مينمود و ما آباديها را هلاك نميكرديم مگر اينكه مردم آنها ستمكار بودند . )
137 وَ ابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدّارَ الْآخِرَةَ وَ لاَ تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ أَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لاَ تَبْغِ الْفَسَادَ فِى الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ [ القصص آيه 77] ( و در آنچه كه خداوند به تو داده است سراى آخرت را طلب كن و نصيب خود را از دنيا فراموش مكن و نيكى [ يا احسان ] كن چنانكه خداوند به تو نيكى [ يا احسان ] نموده است و خواهان فساد در روى زمين مباش قطعا خداوند فساد كنندگان را دوست نميدارد . )
138 تِلْكَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذيِنَ لاَ يُرِيدُونَ عُلُوّاً فِى الْأَرْضِ وَ لاَ فَسَاداً وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ [ القصص آيه 83] ( و آن سراى آخرت را از آن كسانى قرار ميدهيم كه در روى زمين نه اعتلائى ميخواهند و نه فسادى و عاقبت از آن مردم با تقوى است . )
139 أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لاَ يُفْتَنُونَ [ العنكبوت آيه 2] ( آيا مردم گمان كردهاند كه رها شدهاند كه بگويند ما ايمان آورديم و آنان در آزمايش قرار نگيرند . )
140 وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْأَخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ [ العنكبوت آيه 64] ( و نيست اين زندگانى دنيوى مگر اشتغال به پديدههاى بىاساس و بازيگرى و فقط سراى آخرت است كه حيات حقيقى است اگر ميدانستند . )
141 يَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الْأَخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ [ الروم آيه 7] ( آنان ظاهرى از زندگى دنيوى را ميدانند و آنان از حيات اخروى غافلند . )
142 ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ أَسَاؤُا السُّوأىَ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَ كَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِؤُنَ [ الروم آيه 10] ( سپس پايان كار كسانى كه مرتكب بدى شدند اين بود كه آيات خداوندى را تكذيب نموده و به آن آيات استهزاء كردند . )
143 وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِى ذَلِكَ لَأَيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [ الروم آيه 21] ( و از آيات خداوندى اينكه براى شما از خودتان همسرانى آفريد تا با آنها آرامش بگيريد و ميان شما و داد و مهربانى قرار داد در اين خلقت آياتى است براى قومى كه به تفكر مىپردازند . )
144 فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيِفاً فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدَّيِنُ الْقَيِّمُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ . مُنيِبِينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ لاَ تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ . مِنَ الَّذيِنَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كَانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ [ الروم آيه 30 تا 32] ( روى خود را براى دين الهى متوجه و برپا ساز دينى كه مطابق فطرتى است كه خداوند مردم را بر مبناى آن آفريده است ، خلقت خداوندى را تبديلى نيست ، اينست دين قوام بخش [ و برپا دارنده روح آدمى ] و لكن اكثر مردم نميدانند . [ رو به دين الهى باشيد ] در حاليكه به خدا بازگشت مىكنيد و نماز را اقامه كنيد و از مشركين مباشيد . از آن كسانى كه دين خود را متفرق ساختند و به صورت گروههائى درآمدند و هر دستهاى به آنچه در نزد خود دارند شادمانند . )
145 ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ لِيُذيِقَهُمْ بَعْضَ الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ [ الروم آيه 41] ( فساد در خشكى و دريا پديدار گشت به جهت آنچه كه دستهاى مردم [ از فسق و تباهى ] اندوخته بودند تا خداوند برخى از اعمال آنانرا به آنان بچشاند باشد كه به سوى خدا برگردند . )
146 فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِى الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِى الْمَوْتَى وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَديِرٌ [ الروم آيه 50] ( بنگر به آثار رحمت خداوندى كه چگونه زمين را پس از مرگش احياء مىكند و خداوند است كه زنده كننده مردهها است و او است بر هر چيز توانا . )
147 وَ لَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ حَمِيدٌ [ لقمان آيه 12] ( و ما به لقمان حكمت داديم اينكه سپاس بگزار خدا را و هر كس خدا را سپاسگزار باشد ، سپاس براى خويشتن ميگزارد و هر كس كه كفر بورزد قطعا خداوند بىنياز و شايسته حمد است . )
148 وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِأَبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَىَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٍ عَظِيمٌ [ لقمان آيه 13] ( و لقمان در هنگام پند به فرزندش ، گفت اى فرزند من ، به خدا شرك مورز ،زيرا شرك ظلمى است بزرگ . ) يَا بُنَىَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِى صَخْرَةٍ أَوْ فِى السَّمَاوَاتِ أَوْ فِى الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ [ لقمان آيه 16] ( اى فرزند من ، اگر اعمال انسانى به مقدار دانهاى از خردل [ هم ] باشد خواه در ميان صخرهاى قرار بگيرد ، يا در آسمانها يا در زمين باشد ، خدا آنرا خواهد آورد قطعاً خداوند لطيف و آگاه است . ) يَا بُنَىَّ أَقِمِ الصَّلَوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ [ لقمان آيه 17] ( اى فرزند من ، نماز را برپا دار و امر به معروف و از منكر نهى كن و به آنچه بر تو اصابت كند شكيبا باش ، قطعا شكيبائى از تصميم صحيح در امور است . )وَ لاَ تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لاَ تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ [ لقمان آيه 18] ( [ از روى تكبر ] رويت را از مردم مگردان و بر روى زمين با كبر حركت مكن قطعا خداوند هيچ متكبر و صاحب نخوت را دوست نميدارد . ) وَ اقْصِدْ فِى مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرٍ [ لقمان آيه 19] ( در راه رفتن معتدل باش و از صدايت بكاه ، زيرا زشتترين صداها ،صداى خران است . )
149 وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَ إِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ [ لقمان آيه 22] ( و هر كس با دين خالص روى خود را به خدا تسليم كند در حاليكه نيكوكار است به طناب محكم خداوندى چنگ زده و عاقبت امور به سوى خدا است . )
150 مَا خَلْقُكُمْ وَ لاَ بَعْثُكُمْ إِلاَّ كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصيِرٌ [ لقمان آيه 28] ( نيست آفرينش و محشور شدن شما مگر مانند نفس واحده قطعا خداوند شنوا و بينا است . )
151 أَلَّذِى أَحْسَنَ كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ . ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلاَلَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ . ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَا تَشْكُرُونَ 1 ( خداونديكه آفرينش هر چيزى را نيكو ساخت و خلقت انسان را از گل شروع كرد و سپس نسل او را از برگزيدهاى از آب ضعيف قرار داد .سپس او را ساخت و از روح خود در او دميد و براى شما گوش و چشمان و دلهائى قرار داد ، اندكى از شما شكر ميگزاريد . )
152 فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا اُخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ [ السجدة آيه 7 تا 9] ( و هيچ نفسى نميداند آن پاداش روشنائى بخش چشمها را كه در برابر آنچه عمل ميكردند براى آنان مخفى [ نگاهداشته شده ] است . )
153 مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِى جَوْفِهِ [ السجده آيه 17] ( خداوند براى هيچ مردى دو قلب در درونش قرار نداده است . )
154 لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً [ الاحزاب آيه 4] ( قطعا براى شما در رسول خدا [ صلى اللّه عليه و آله و سلم ] پيروى نيكوئى است براى كسى كه اميد به خدا و روز واپسين دارد و خدا را بسيار ذكر كند . )
155 مَنِ الْمُؤْمِنيِنَ رَجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْديِلاً [ الاحزاب آيه 21] ( از مردم با ايمان مردانى هستند كه به آنچه با خدا پيمان بستند وفا كردند كسانى از آنان كار خود را به پايان رساندند [ چشم از اين دنيا بستند ] و برخى از آنان در انتظارند و عهدى را كه با خدا بسته بودند دگرگون نساختند . ) 156 إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً [ الاحزاب آيه 33 .] ( جز اين نيست كه خداوند مىخواهد پليدى را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاكيزه گرداند . ) [ در تفسير مجمع البيان در تفسير سوره الاحزاب تفسير آيه فوق چنين آمده است ابو سعيد الخدرى و انس بن مالك و وائلة بن الاسقع و عائشة و ام سلمه گفتهاند : آيه مخصوص به رسول خدا و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام است . ابو حمزه ثمالى از شهر بن حوشب از ام سلمه :قالت جائت فاطمة إلى النّبىّ صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم تحمل حريرة لها فقال ادعى زوجك و ابنيك فجائت بهم فطعموا ثمّ ألقى عليهم كساء له خيبريّا فقال الّلهمّ هؤلاء أهل بيتى و عترتى فاذهب عنهم الرّجس و طهرّهم تطهيرا فقلت يا رسول اللَّه و أنا معهم ؟ قال أنت على خير .( ام سلمه ميگويد فاطمه عليها السلام به نزد پيامبر ( ص ) آمد در حاليكه حريرهاى با خود داشت ، پيامبر فرمود همسر و دو فرزندت را دعوت كن بيايند ، فاطمه عليها السلام آنان را آورد و آن حريره را خوردند سپس عبادى خيبرى كه داشت روى آنها انداخت و گفت خدايا ،اينان اهل بيت من و عترت من هستند ، پليدى را از آنان ببر و آنانرا پاك و پاكيزه فرما ، من گفتم : اى رسول خدا من هم با آنان هستم ؟ فرمود : تو به خيرى . ) سيد ابو الحمد با اسناد خود از محمد بن المنكدر از جابر ميگويد اين آيه درباره]
157 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً . وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيِلاً .هُوَ الَّذِى يُصَلِّى عَلَيْكُمْ وَ مَلاَئِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنيِنَ رَحِيماً . تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلاَمٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً [ الاحزاب آيه 41 تا 44] ( اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را بسيار ذكر كنيد ، و او را صبحگاه و شامگاه تسبيح بگوئيد . او است كه بر شما درود و مغفرت مىفرستد و فرشتگانش نيز تا شما را از ظلمات بيرون آورده و به نور داخل كند و خداوند بر مردم با ايمان رحيم است . تحيت آنان روزيكه او را ديدار مىكنند سلام است و خداوند پاداش نيكوئى براى آنان آماده فرموده است . )
158 يَا أَيُّهَا النَّبِىُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً . وَ دَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجاً مُنِيراً [ الاحزاب آيه 45 و 46] ( اى پيامبر ، ما ترا شاهد و بشارت دهنده و تهديد كننده فرستاديم . و ترا دعوت كننده به سوى خدا با اذن خداوندى و چراغى روشنگر به رسالت برانگيختيم . )
159 وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ [ سبأ آيه 28 ] ( و ما ترا نفرستاديم مگر براى همه مردم بشارت دهنده و تهديد كننده و لكن اكثر مردم نميدانند . )
160 إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها رسول خدا و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام نازل شده است . در روايتى از زاذآن از حسن بن على عليهما السلام نيز به پنج نفر آل عبا تفسير شده است . )وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً [ الاحزاب آيه 72] ( ما امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم آنها از حمل آن امانت امتناع نموده و ترسيدند و انسان آنرا حمل كرد ، او ستمكار و نادان بود . )
161 قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَىْ عَذَابٍ شَدِيدٍ . قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِىَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ شَهِيدٌ [سبأ آيه 46 و 47] ( بگو به آنان جز اين نيست كه من شما را به يك كلمه پند ميدهم اينكه قيام كنيد براى خدا دو به دو و يك به يك ، سپس به تفكر بپردازيد كه رفيق شما [ رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم ] جنونى ندارد ، من نيستم مگر تهديد كننده شما در برابر عذابى سخت . بگو به آنان هر پاداشى كه از شما بخواهم براى خود شما است [ محبت و اعتقاد به ذوى القربى اهل بيت عصمت موجب تقرب انسان به خدا است ] پاداش من نيست مگر بر خدا و او است شاهد همه چيز . )
162 إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذيِنَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ اُولئِكَ هُوَ يَبُورُ [ الملائكة آيه 10] ( به سوى خداوندى صعود ميكند كلمههاى پاكيزه ، و عمل صالح است كه آنها را به سوى خدا بالا ميبرد [ يا و عمل صالح را خداوند بالا ميبرد ] و كسانيكه مكر پردازى در عمل به گناهان ميكنند براى آنان عذابى است سخت و حيلهگرى آنان از بين ميرود . )
163 يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ [ الملائكه آيه 15] ( اى مردم شمائيد كه نيازمند بارگاه خداوندى هستيد و خدا است كه بىنياز و شايسته حمد است . )
164 ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ [ الملائكه آيه 32] ( سپس ما كتاب را براى برگزيدگانى از بندگانمان واگذار كرديم ، جمعى از آنان ستمكار خويش بودند و گروهى ديگر ميانهرو و دستهاى از آنان سبقت كننده در خيرات با اذن خداوندى و اين سبقت است كه فضيلت بزرگى است . )
165 أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِى آدَمَ أَنْ لاَ تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ .وَ أَنِ اعْبُدُونِى هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ [ يس آيه 60 و 61] ( اى بنىآدم ، آيا از شما پيمان نگرفتم به اينكه شيطان را پرستش نكنيد ،زيرا شيطان براى شما دشمنى است آشكار . و به اينكه مرا بپرستيد اينست صراط مستقيم . )
166 وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِى الْعِظَامَ وَ هِىَ رَمِيمٌ .قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِى أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ . أَلَّذِى جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ . أَ وَ لَيْسَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ . إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونَ . فَسُبْحَانَ الَّذِى بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَىْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ [ يس آيه 78 تا 83] ( [ اين انسان ناآگاه ] براى ما مثل زده اصل خلقتش را فراموش نموده ميگويد كيست كه استخوانهائى را كه پوسيده است زنده خواهد كرد . بگو [ به آنان ] آن كسى آنها را زنده خواهد كرد كه براى اولين بار آنها را به وجود آورده است و او به همه چيز دانا است و خداوندى كه از درخت سبز براى شما آتشى قرار داد كه شما آنرا شعلهور ميسازيد . آيا آن خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده است قدرت ندارد كه مثل آنها را بيافريند آرى و او است خلاق دانا . امر او جز اين نيست كه اگر چيزى را بخواهد ،به آن ميگويد : باش و آن چيز به وجود مىآيد . پس پاكيزه خداوندى كه ملكوت همه اشياء در دست او است و به سوى او برميگرديد . )
167 وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ . إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ .وَ إِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ [ الصافات آيه 171 تا 173] ( و مشيت ما به بندگان مرسل ما سبقت كرده است . فقط آنان هستند يارى شدگان . و فقط لشكر ما هستند كه پيروزند . )
168 وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ [ الحجر آيه 85] ( و ما نيافريديم آسمانها و زمين و آنچه را كه در ميان آنها است مگر بر حق . )
169 قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِى . فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذيِنَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلاَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ [ الزمر آيه 14 و 15] ( بگو من خدايم را مىپرستم در حاليكه دينم را با اخلاص به او عمل مىكنم . شما [ هم ] هر چيز جز خدا را كه بخواهيد عبادت كنيد ، بگو زيانكاران كسانى هستند كه نفسهاى خود و دودمانشان را در روز قيامت در خسارت فرو بردهاند آگاه باشيد همانست خسارت آشكار . )
170 فَبَشِّرْ عِبَادِ . الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ اُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ اُولئِكَ هُمْ اُولُوا الْأَلْبَابِ [ الزمر آيه 17 و 18] ( بشارت بده به بندگانم كسانى كه سخن را ميشنوند و بهترين آن را تبعيت مىكنند آنان هستند كه خدا هدايتشان كرده است و آنان هستند كه خردمندانند . )
171 أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ [ الزمر آيه 36] ( آيا خداوند بنده خود را كفايت نميكند . )
172 وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِى الْأَرْضِ جَميِعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدُوا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ [ الزمر آيه 47] ( و اگر كسانى كه ظلم كردهاند همه آنچه را كه در زمين است به اضافه مثل آن در اختيار داشتند ، فديه ميدادند [ فدا ميكردند ] كه از عذاب سخت در روز قيامت نجات پيدا كنند و آشكار شد [ در آنروز ] براى آنان چيزى كه حساب نميكردند . )
173 قُلْ يَا عِبَادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفَورُ الرّحِيمُ [ الزمر آيه 53] ( بگو اى بندگان من كه بخويشتن اسراف كردهايد از رحمت خداوندى نا اميد مباشيد ، زيرا خداوند همه گناهان را مىبخشد قطعا او است بخشاينده و مهربان . )
174 وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ . . . [ المؤمن آيه 60] ( و پروردگار شما گفت بخوانيد مرا استجابت كنم شما را . )
175 إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِى كُنْتُمْ تُوعَدُونَ [ فصلت آيه 30] ( كسانيكه گفتند پروردگار ما اللّه است سپس بر همين قول استقامت ورزيدند فرشتگان بر آنان نازل ميشوند [ و به آنان ميگويند ] نترسيد و اندوهگين مباشيد و بشارت باد بر شما بهشتى كه به شما وعده داده ميشد . )
176 سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِى الاَفَاقِ وَ فِى أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ شَهِيدٌ [ فصلت آيه 53] ( ما براى آنان بزودى آيات خود را در جهان عينى و در نفوس آنان نشان خواهيم داد تا آشكار شود كه او است حق . آيا براى [ روشن ساختن وجود ] پروردگارت كافى نيست كه او بر همه چيز شاهد است . )
177 شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَ مَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى أَنْ أَقيِمُوا الدِّينَ وَ لاَ تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِى إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِى إِلَيْهِ مَنْ يُنيِبُ . وَ مَا تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَا جَائَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ . . . فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَمَا اُمِرْتَ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَائَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ ، أَللَّهُ رَبُّنَا وَ رَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ لاَ حُجَّةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ [ الشورى آيه 13 تا 15] ( براى شما از دين همان را تشريع نموده است كه به نوح و آنچه كه بر تو وحى كرديم و آنچه كه به ابراهيم و موسى و عيسى توصيه نموديم اينست كه دين را برپا داريد و در دين پراكنده نشويد ، آنچه كه شما به آن دعوت مىكنيد بر مشركان سنگين است ، خداوند هر كس را كه بخواهد براى خود بر مىگزيند و هدايت ميكند به سوى خود كسى را كه بازگشت به سوى او نمايد . و متفرق نشدند مگر پس از آنكه براى آنان علم رسيده بود .
اين پراكندگى از روى تجاوز ميان آنان به وجود آمد . و به همين جهت دعوت [ به سوى خدا ] كن و استقامت بورز همانگونه كه به تو امر شده است و از هواهاى آنان تبعيت مكن . و به آنان بگو من ايمان آوردهام به كتابى كه خدا فرستاده است و من مأمور شدهام كه ميان شما عدالت برقرار كنم ، خدا است پروردگار ما و پروردگار شما ، از آن ما است اعمال ما و از آن شما است اعمال شما ميان ما و شما حجتى نمانده است ، خدا ما را با هم جمع خواهد كرد و حركت و سرنوشت به سوى او است . )
178 وَ كَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِى قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَائَنَا عَلَى اُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ . قَالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدىَ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَائَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ . فَانْتَقَمْنَامِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ [ الزخرف آيه 23 تا 25 ] ( و همچنان ما هيچ تبليغ كنندهاى را پيش از تو در يك آبادى نمىفرستاديم مگر اينكه خود كامگان آنها ميگفتند ما پدرانمان را بر عقيدهاى يافتيم و ما از آثار آنان پيروى ميكنيم . [ آن پيامبر ] گفت آيا اگر چه من هدايت كنندهتر از آنچه را كه پدرانتان را معتقد به آن يافتيد آورده باشم ، [ آن تبهكاران ] گفتند ما به آنچه كه شما براى آن فرستاده شديد كافريم . پس ما از آنان انتقام گرفتيم ، پس بنگر كه چه شد عاقبت تكذيب كنندگان . )
179 كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ . وَ زُرُوعٍ وَ مَقَامٍ كَرِيمٍ . وَ نَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ . كَذَلِكَ وَ أَوْرَثْنَاهَا قَوْماً آخَرِينَ . فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا كَانُوا مُنْظَرِينَ [ الدخان آيه 25 تا 29] ( چقدر باغها و چشمه سارهائى را كه رها كردند [ و رفتند ] و زراعتها و مقام عزيز و نعمتى كه در آن برخوردار بودند [ از خود گذاشتند و رفتند ] ،همچنان ما آنها را به قومى ديگر واگذار نموديم آسمان و زمين براى آنان نگريستند و كسى هم انتظار آنان را نكشيد . )
180 أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْديِهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ .وَ قَالُوا مَا هِىَ إِلاَّ حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَ نَحْيَا وَ مَا يُهْلِكُنَا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ [ الجاثية آيه 23 تا 24] ( آيا ديدهاى كسى را كه هوايش را خداى خود قرار داده و او را بر مبناى علمش گمراه نموده و مهر به گوشش و قلبش زده و بر ديدهاش پردهاى قرار داده است ، كيست كه پس از خدا او را هدايت كند آيا متذكر نميشويد .[ و آن تبهكاران ] گفتند نيست مگر همين حيات دنيوى كه مىميريم و زنده ميشويم و هلاك نميكند ما را مگر دهر و آنان به اين ادعا علمى ندارند ، آنان فقط گمانى مىكنند . )
181 وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ اُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَثُونَ شَهْراً حَتّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعيِنَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِى أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِى أَنْعَمْتَ عَلَىَّ وَ عَلَى وَالِدَىَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَ أَصْلِحْ لِى فِى ذُرِّيَّتِى إِنِّى تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّى مِنَ الْمُسْلِمِينَ [ الاحقاف آيه 15] ( و ما وصيت كرديم انسان را كه درباره پدر و مادرش احسان كند مادرش او را با ناگوارى حمل و با ناگوارى وضع نمود و مدت حمل و بازگرفتن او از شير سى ماه است تا آنگاه كه به رشد خود رسيد و به چهل سالگى كه بالغ شد ، گفت پروردگارا ، الهامم كن كه نعمتى را كه به من و به والدينم عنايت فرمودهاى سپاس بگزارم و عملى صالح انجام دهم كه تو از آن راضى باشى [ و خداوندا ] ، اولاد مرا اصلاح كن من بازگشت به تو نموده و من يكى از مسلمانان هستم . )
182 وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِى حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ [ الاحقاف آيه 20 ] ( و روزى كه كافران بر آتش عرضه ميشوند [ به آنان گفته ميشود ] شما ( سرمايه هاى پاكتان را در زندگى دنيوى خود از بين برديد و از آنها برخوردار گشتيد ، در نتيجه امروز با عذاب پست كنندهاى مجازات خواهيدشد به سبب استكبارى كه بنا حق در زمين به راه انداختيد و بدانجهت كه مرتكب فسق مىگشتيد . )
183 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنَوُا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ [ محمد ( ص ) آيه 7] ( اى مردمى كه ايمان آوردهايد اگر خدا را يارى كنيد او شما را يارى خواهد كرد و قدمهاى شما را ثابت خواهد داشت . )
184 أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْوَائَهُمْ [محمد ( ص ) آيه 14] ( [ آيا مساوى است ] كسى كه بر دليلى روشن از پروردگارش [ زندگى مىكند ] با كسى كه عمل زشتش براى او آراسته و از هواهاى خود تبعيت مينمايد . )
185 مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهارٌ مِنْ مَآءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهَارٌ مِنْ لَبَنِ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهَارٌ مَنْ عَسَلٍ مُصْفىًّ وَ لَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِى النَّارِ وَ سُقُوا مَاءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعَائَهُمْ [ محمد ( ص ) آيه 15] ( مثل بهشتى كه به مردم با تقوى وعده داده شده است [ چنين است : ] در آن بهشت چشمهسارهايى است از آب بىتغير و چشمهسارهايى از شيرى كه طعمش دگرگون نشده است و چشمهسارهايى از شراب كه لذتى است براى آنانكه مىآشامند و چشمهسارهائى از عسل شهد و براى آنان در آن بهشت از هرگونه ميوهها است و مغفرتى از پروردگارشان [ آيا وضع اين سعادتمندان ] مانند كسى است كه در آتش جاودان بوده و از آب بسيار داغ سيراب شده و اجزاء درونى او را پاره پاره كرده است . )
186 إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديِهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهُ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً [ الفتح آيه 10] ( كسانيكه با تو بيعت مىكنند جز اين نيست كه آنان با خدا بيعت مىكنند دست خداوندى بالاى دست آنان است و هر كس بعد از بيعت با تو آنرا نقض كند ، در حقيقت به ضرر خودش نقض مينمايد و هر كس كه وفا كند به پيمانى كه با خدا بسته است خداوند پاداشى بزرگ به او ميدهد . )
187 مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذيِنَ مَعَهُ اَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَاناً سيِمَاهُمْ فِى وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِى التَّوْرَاتِ وَ مَثَلُهُمْ فِى الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَأَزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوىَ عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيِظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذيِنَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً [ الفتح آيه 29] ( محمد ( ص ) فرستاده خدا و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سخت و ميان خودشان به همديگر مهربانانند مىبينى آنانرا در حال ركوع و سجود كه از خداوند فضل و رضوان مىطلبند علامت آنان اثر سجدهها درويشان است ،و آنست مثل آنان در تورات و مثل آنان در انجيل مانند زرعى است كه جوجهها [ شاخههاى پيرامون ريشه و برگها ] ى خود را بيرون آورد و آنرا تقويت نمود پس آن زرع قدرت يافت و برساقههاى خود ايستاد[ به طوريكه ] كشاورزان را به شگفتى واميدارد ، تا كفار از روييدن و نيرومند شدن ياران پيامبر به خشم آيند ، خداوند كسانى از آنان را كه ايمان آورده و اعمال صالحه انجام دادهاند بخشايش و پاداشى بزرگ وعده داده است . )
188 وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنيِنَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِىءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَائَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ . إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخْوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ [ الحجرات آيه 9 و 10] ( و اگر دو گروه از مؤمنان به كشتار يكديگر برخاستند ما بين آن دو را اصلاح كنيد ، پس اگر يكى از آن دو تعدى بر ديگرى كرد با آن گروه كه تعدى مىكند بجنگيد تا به امر خدا برگردد پس اگر به امر خدا برگشت ميان آن دو را با عدالت اصلاح كنيد و دادگرى كنيد زيرا خداوند دادگران را دوست ميدارد . جز اين نيست كه مؤمنان برادرانى هستند پس ميان برادرانتان را اصلاح كنيد و به خدا تقوى بورزيد باشد كه مورد رحمت قرار بگيريد . )
189 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ [ الحجرات آيه 12] ( اى كسانيكه ايمان آوردهايد از بسيارى از گمانها اجتناب كنيد ، زيرا بعضى از گمانها گناه است و از همديگر تجسس [ تفتيش و ماجراجوئى ] نكنيد و بعضى از شما بعضى ديگر را غيبت نكند آيا هيچ كسى از شما دوست دارد كه گوشت مرده برادرش را بخورد ، شما كراهت از آن داريد و براى خدا تقوى بورزيد قطعا خداوند پذيرنده توبه و مهربان است . )
190 يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ [ الحجرات آيه 13 ] ( اى مردم ما شما را از مردى و زنى آفريديم و شما را دستهها و قبيلهها قرار داديم تا با يكديگر آشنا و هماهنگ شويد ، با كرامتترين شما نزد خدا قطعا با تقوىترين شما است . )
191 أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا وَ مَالَهَا مِنْ فُرُوجٍ . وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِىَ وَ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ [ ق آيه 6 و 7 ] ( آيا به آسمان در بالاى خود ننگريستهاند كه چگونه آنرا بنا كرديم و آنرا آراستيم و براى آن شكافها [ ى مختل كننده قانون ] وجود ندارد .و زمين را گسترانيديم و كوههائى را در آن انداختيم و در آن زمين از هر جفتى بهجت انگيز رويانيديم . )
192 وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ [ ق آيه 16] ( ما انسان را آفريديم و ميدانيم آنچه را كه نفسش به آن وسوسه مينمايد و ما به او از رگ گردنش نزديكتريم . )
193 مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ [ ق آيه 18]( انسان هيچ سخنى را تلفظ نميكند مگر اينكه نزد آن رقيبى است آماده براى نگهدارى آن . )
194 وَ فِى السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ . فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ [ الذاريات آيه 22 و 23 ] ( و در آسمان است روزى شما و آنچه كه به شما وعده داده ميشود . پس سوگند به خداى آسمان و زمين قطعا آن روزى حق است همانگونه كه شما سخن ميگوئيد . )
195 وَ السَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ . وَ الْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ . وَ مِنْ كُلِّ شَىْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ . فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّى لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ [ الذاريات آيه 47 تا 50] ( و ما آسمان را با قدرت آفريديم و قطعا آنرا گسترش ميدهيم . و زمين را گسترديم و ما بهترين گستردهايم و از هر چيزى جفت [ يا دو صنف ] آفريديم باشد كه شما متذكر شويد . بس بگريزيد به طرف خدا من شما را برحذر دارنده آشكار درباره خدا هستم . )
196 أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَىْءٍ أًَّمْ هُمُ الْخَالِقُونَ [ الطور آيه 35] ( يا [ آيا ] از هيچ آفريده شدهاند يا آنان هستند آفرينندگان . )
197 وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى . إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحَى . عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوىَ [ النجم آيه 3 تا 5]( و او [ پيامبر اكرم ( ص ) ] سخن از هوى نميگويد . آنچه كه ميگويد نيست جز وحيى كه به او مىرسد . فرشتهاى [ جبرئيل ] داراى قواى شديد به او تعليم كرده است . )
198 اَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى . فَلِلَّهِ الْأَخِرَةُ وَ الْأُولَى [ النجم آيه 24 و 25] ( يا [ آيا ] براى انسان است آنچه كه ميخواهد [ آيا انسان ميتواند به هر چيز كه بخواهد برسد ] آخرت و دنيا تنها از آن خداست . )
199 وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى . وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى [ النجم آيه 39 و 40] ( و اينكه نيست براى انسان مگر كوشش او . و قطعا كوشش او به زودى ديده خواهد شد . )
200 وَ أَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى . وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكَى . وَ أنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَ أَحْيَى [ النجم آيه 42 تا 44] ( و قطعى است كه پايان همه امور رو به پروردگار تست و او است كه خندانيد و گريانيد و او است كه ميرانيد و زنده كرد . )
201 إِنَّا كُلَّ شَىْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ . وَ مَا أَمْرُنَا إِلاَّ وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ [ القمر آيه 49 و 50] ( ما همه چيز را به اندازه آفريديم . و نيست امر ما مگر يك لحظه مانند يك چشم بهم زدن . )
202 كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ . وَ يَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ [ الرحمن آيه 26 و 27]( هر كس [ و هر چيز ] كه در روى زمين است فانى خواهد گشت و تنها مقام شامخ پروردگار تست كه باقى خواهد ماند وجه پروردگار داراى جلال و اكرام . )
203 يَسْئَلُهُ مَنْ فِى السَّمَاواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِى شَأْنٍ [ الرحمن آيه 29 ] ( از او ميخواهد [ فيض وجودى خود را ] هر كس [ و هر چيز ] كه در آسمانها و زمين است . خداوند در هر زمانى در كاريست . )
204 هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلاَّ الْإِحْسَانُ [ الرحمن آيه 60] ( آيا پاداش احسان چيزى جز احسان است . )
205 أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ . أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ [ الواقعه آيه 63 و 64] ( آيا مىبينيد آنچه را كه زراعت مىكنيد . آيا شماييد كه آنرا زراعت مىكنيد يا مائيم زراعت كننده . )
206 فَلَوْلاَ إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ . وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ . وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لَكِنْ لاَ تُبْصِرُونَ [ الواقعه آيه 83 تا 85] ( مگر نه اينست كه هنگاميكه روح به گلو ميرسد . و شما در آنموقع مىنگريد . و ما به او نزديكتر از شما هستيم و لكن شما نمىبينيد . )
207 وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَمَا كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْلَمُونَ بَصِيرٌ . [ الحديد آيه 4 ]( و او [ خدا ] با شما است هر جا كه باشيد و خدا به عمل شما بينا است . )
208 مَنْ ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ [ الحديد آيه 11] ( كيست كه به خدا قرض نيكوئى بدهد و خداوند براى او چند برابر عطا كند و براى قرض دهنده پاداشى است كريم . )
209 أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذيِنَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ . . . [ الحديد آيه 16] ( آيا براى كسانيكه ايمان آوردهاند وقت آن نرسيده است كه دلهاى آنان با ذكر خداوندى خشوع نمايد . )
210 إِعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكَاثُرٌ فِى الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلاَدِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَكُوُن حُطَاماً وَ فِى الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا الْحَيَاةُ الدَّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ [ الحديد آيه 20] ( بدانيد كه حيات دنيا چيزى نيست جز بازى و مشغوليت بىاساس و آرايش و فخر فروشى ميان خودتان و افزون طلبى در اموال و اولاد ،[ مثل جالب بودن حيات دنيوى با زرق و برقش ] مانند بارانى است كه رويانيدنش كافران را به شگفتى واميدارد سپس آن روييدهها مىخشكد و مىبينى آنرا كه زرد شده سپس خس و خاشاكى ميشود و در آخرت عذابى است شديد [ و براى مردم با تقوى ] مغفرتى است از خدا و رضوانى و نيست حيات دنيوى مگر متاعى فريبا . )
211 مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِى الْأَرْضِ وَ لاَ فِى أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فِى كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيِرٌ . لِكَيْلاَ تَأْسُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَ لاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَ اللَّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ [ الحديد آيه 22 و 23] ( هيچ مصيبتى در روى زمين يا در نفوس شما به وجود نمىآيد مگر اينكه در كتابى [ ثبت شده است ] پيش از آنكه نفوس را بيافرينيم ، اين جريان براى خدا آسان است . تا به آنچه از شما فوت شده است اندوهگين نباشيد و به آنچه خداوند به شما داده است دل خوش نكنيد خداوند هيچ متكبر فخر فروش را دوست نميدارد . )
212 كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِى إِنَّ اللَّهَ قَوِىٌّ عَزِيزٌ [ المجادلة آيه 21] ( خداوند مقرر داشته است كه قطعا من و رسولانم غلبه خواهيم كرد خداوند قوى و عزيز است . )
213 وَ الَّذيِنَ جَاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذيِنَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَ لاَ تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ [ الحشر آيه 10] ( و كسانى كه بعد از آنان [ مهاجرين و انصار ] آمدند ميگويند اى پروردگار ما ، براى ما و برادرانيكه در ايمان از ما سابقتر بودند مغفرت نصيب فرما و در دلهاى ما براى آنان كه ايمان آوردهاند كينه و عداوتى قرار مده ،اى پروردگار ما ، قطعا تو مهربان و رحيمى . )
214 وَ لاَ تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ اُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ [ الحشر آيه 19]( و مباشيد مانند كسانيكه خدا را فراموش كردند پس خداوند وا داشت كه آنان خود را فراموش كنند آنان هستند مردم فاسق . )
215 هُوَ اللَّهُ الَّذِى لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ .هُوَ اللَّهُ الَّذِى لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ . هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِىءُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ [ الحشر آيه 22 تا 24] ( او است خدائى كه نيست جز او خدائى ، داناى غيب و شهود و او است رحمان و رحيم . او است خدائى كه نيست جز او خدائى ، مالك مطلق همه اشياء ، پاك از همه نقائص ، سلامت بخش همه موجودات و امن دهنده انسانها [ يا همه موجودات ] و امين و شاهد و عزيز و داراى شأن بزرگ و بزرگتر از همه چيز ، پاكيزه است خداوند از شركى كه به او قرار ميدهند . او است خداوند آفريننده و به وجود آورنده و صورتگر براى او است نيكوترين اسماء به او تسبيح ميكند هرچه كه در آسمانها و زمين است و او است عزيز و حكيم . )
216 لاَ يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِى الدِّيِنَ وَ لَمْ يَخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ . إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذيِنَ قَاتَلُوكُمْ فِى الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَ ظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [ الممتحنه آيه 8 و 9] ( خداوند شما را از نيكوكارى و عدالت درباره كسانيكه در دين با شما نجنگيدهاند و شما را از وطنهايتان بيرون نكردهاند نهى ننموده است ،قطعا خداوند دادگران را دوست ميدارد . جز اين نيست كه خداوند شما را از ارتباط نيكو با كسانيكه با شما درباره دين جنگيده و از وطنتان بيرون راندهاند و در اخراج شما از وطن يارى يكديگر نمودهاند نهى مينمايد [ و خداوند شما را ] از دوست داشتن آنان نهى ميكند و هر كس كه آنان را دوست بدارد آنان ستمكارانند . )
217 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ . كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ [ الصف آيه 2 و 3 ] ( اى مردمى كه ايمان آوردهايد چرا ميگوئيد چيزى را كه انجام نميدهيد .قبح بزرگى دارد در نزد خدا اينكه بگوئيد آنچه را كه نميكنيد . )
218 إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ [الصف آيه 4] ( خداوند دوست ميدارد كسانى را كه در راه خدا مانند يك مجموعه متشكل سربى مىجنگند . )
219 يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ [الصف آيه 8] ( آنان مىخواهند نور خداوندى را با دهانشان خاموش كنند و خداوند تتميم كننده نور خويش است اگر چه كافران نخواهند . )
220 هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلاَلٍ مُبِينٍ [ الجمعه آيه 2] ( او خداوندى است كه در ميان مردم عامى [ يا منسوب به ام القرى ] رسولى از خود آنان مبعوث كرد كه آيات او را بر آنان ميخواند و آنانرا تزكيه ميكرد و كتاب و حكمت به آنان تعليم مينمود و آنان پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند . )
221 إِتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ . ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَفْقَهُونَ . وَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُو تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ [ المنافقين آيه 2 تا 4] ( آنان [ منافقين ] سوگندهاى خود را سپرى براى كفرشان قرار داده و از راه اسلام منحرف گشتند [ و ديگران را از حركت در راه اسلام جلوگيرى نمودند ] قطعا آنان مرتكب عمل بد مىگشتند . اين براى آنست كه آنان ايمان آوردند و سپس كفر ورزيدند و خداوند دلهاى آنان را مهر كرد پس آنان نمىفهمند . و هنگاميكه آنان را مىبينى اجسام آنان ترا به شگفتى واميدارد و اگر سخنى بگويند به سخنشان گوش فرا ميدهى آنان مانند چوبهائى خشكند [ اجسام بى روح ] هر صدائى را بر ضرر خود حساب مىكنند گمان مىبرند كه دشمنند ، از آنان بر حذر باش خداوند آنان را محو كند [ از حق و حقيقت ] به كدام جهت روى ميگردانند . )
222 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لاَ يُخْزِى اللَّهُ النَّبِىَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْديِهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ [ التحريم آيه 8 ] ( اى مردمى كه ايمان آوردهايد توبه نصوح به سوى خداوندى كنيد باشد كه پروردگار شما گناهان شما را پاك كند و به باغهاى بهشتى كه از زير آن چشمهسارها در جريان است داخل نمايد روزى كه خداوند پيامبر و كسانى را كه به او ايمان آوردهاند عذاب نميكند انوار آنان از پيش رو و طرف راستشان حركت ميكند ، ميگويند اى پروردگار ما ، نور ما را تتميم فرما و بر ما ببخشا تو بر همه چيز توانائى . )
223 وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ [ القلم آيه 4] ( و قطعا تو داراى اخلاق عظيم هستى . )
224 تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ . وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ .لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ . ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ . فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ [ الحاقه آيه 43 تا 47 ] اين قرآن فرستادهايست از پروردگار عالميان . و اگر [ پيامبر ] سخنانى بىاساس را [ كه ما نگفتهايم ] به ما نسبت بدهد از دست راستش ميگيريم و سپس رگ قلبش را قطع ميكنيم ، و هيچ كسى نميتواند مانع اين عذاب ما درباره او باشد . )
225 إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً . إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً . وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً .إِلاَّ الْمُصَلِّينَ . أَلَّذيِنَ هُمْ عَلَى صَلَوتِهِمْ دَائِمُونَ [ المعارج آيه 19 تا 24 ] ( انسان ضعيف آفريده شده است [ طبيعت مادى او موجب ناتوانى او در برابر خير و شر است نه همه طبيعت او ، بقرينه الا المصلين . . . هنگاميكه شرى به او برسد ناله و فرياد مىكند و موقعى كه خير به او برسد ديگران را از آن منع مىكند . ] مگر نمازگزاران . كسانيكه نمازشان را دائماً برپا مىدارند . )
226 فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئكَ تَحَرَّوْا رَشَداً [ الجن آيه 14] ( و هر كس كه اسلام را بپذيرد پس آنان براى رشد كوشيدند . )
227 عَالِمُ الْغَيْبِ فَلاَ يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً . إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً [ الجن آيه 26 و 27] ( خدا است داناى غيب و هيچ كسى را بر غيب خود مطلع نميسازد مگر از رسولانش كه رضايت داشته باشد [ كه غيب را به آن آشكار نمايد ] پس از پيش رو و پشت سر ، براى مطلع ساختن او راهى باز مىكند . )
228 إِنَّ نَاشِئَةَ الَّيْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطْاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً [ المزمل آيه 6 و 7] ( اواخر شب [ موقع تهجد براى نماز شب ] سختتر و براى ذكر مناسبتر است . )
229 بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ . وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ [ القيامة آيه 14 و 15]( بلكه انسان به خويشتن بينا است . و اگر چه براى خود عذرها بتراشد . )
230 إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً [ الانسان آيه 3] ( ما انسان را به راه راست هدايت نموديم [ با اختيار خود ] يا شكر گزار ميشود و يا كفران ميورزد . )
231 يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخَافُونَ يَوْماً كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً . وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتيِماً وَ أَسِيراً إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُكُوراً [ الانسان آيه 7 تا 9] ( آنان [ آل عبا كه عبارتند از محمد و على و فاطمه و حسن و حسين صلوات اللّه عليهم اجمعين ] وفا به نذر ميكنند و از روزى مىترسند كه ناگوارى آن فراگير است و بر محبت خداوندى اطعام مىكنند مسكين و يتيم و اسير را [ ميگويند : ] ما شما را فقط براى خدا اطعام مىكنيم و از شما پاداش و سپاس نميخواهيم . )
232 وَ جَعَلَنَا الْلَيْلَ لِبَاساً . وَ جَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشاً [عم آيه 10 و 11] ( و شب را براى شما پوشاننده و روز را براى معاش قرار داديم . ) 233 كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا [ النازعات آيه 46] ( گوئى آنان در آنروز كه قيامت را خواهند ديد [ در اين زندگى دنيوى توقف نكردند ] مگر مقدارى از روز [ آخر روز يا اول روز ] را . )يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيهِ [ الانشقاق آيه 6] ( اى انسان تا با عمل و تكاپو به سوى پروردگارت حركت مىكنى و به لقاى او خواهى رسيد . )
235 وَ فِرْعَوْنَ ذِى الْأَوْتَادِ . الَّذِينَ طَغَوْا فِى الْبِلاَدِ . فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ .فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ . إِنَّ رَبَّكَ لَبِاالْمِرْصَادِ [ الفجر آيه 10 تا 14 ] ( و فرعون صاحب لشكرها . كسانى كه در شهرها طغيان نمودند . فساد بسيار در آنها به راه انداختند پس پروردگار تو تازيانه عذاب بر آنان ريخت . قطعاً [ همه مردم و همه اشياء ] در ديدگاه خداوندى هستند [ يا راه همه آنها رو به خدا است ] . )
236 يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ . إِرْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَّةً مَرْضِيَّةً . فَادْخُلِى فِى عِبَادِى . وَ ادْخُلِى جَنَّتِى [ الفجر آيه 27 تا 30] ( اى نفس نائل شده به مقام آرامش ، برگرد به سوى پروردگارت ، تو از او خشنود او از تو راضى . پس داخل در جمع بندگانم باش و به بهشت من وارد شو . )
237 وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا . فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا . قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا .وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا [ الشمس آيه 7 تا 10] ( و سوگند به نفس و ساخته شدن آن . خداوند فجور و تقواى نفس را به آن الهام نمود . هر كس كه نفسش را تزكيه [ تهذيب و تطهير ] نمود قطعا رستگار گشت ، و محروم [ از سعادت ابدى ] گشت ، هركس كه آنرا پست و گمراه ساخت . )
238 فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً . إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً [ الانشراح آيه 5 و 6 ] ( قطعا با هر مشكلى ، سهولت و گشايشى است . البته با هر مشكلى سهولت و گشايشى است . )
239 إِقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ . أَلَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ . عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ [ العلق آيه 3 تا 5] ( بخوان و پروردگارتست با كرامتترين موجودات . خداونديكه نوشتن با قلم را تعليم نمود . تعليم كرد به انسان آنچه را كه نميدانست . )
240 كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى . أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى [ العلق آيه 6 تا 8] ( حق است و قطعى است كه انسان بناى طغيانگرى ميگزارد ، اگر خود را بىنياز ببيند . حتمى است كه برگشت به سوى پروردگارتست . )
241 فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ . وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ [ الزلزال آيه 7 و 8 ] ( پس هر كس كه به وزن ذرهاى عمل خير انجام بدهد آنرا خواهد ديد .و هر كس كه به وزن ذرهاى عمل شر انجام بدهد آنرا خواهد ديد . )
242 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ الْعَصْرِ . إِنَّ الْإِنْسَانِ لَفِى خُسْرٍ . إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ . وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ [ سوره العصر]( سوگند به عصر . قطعا انسان در خسارت است . مگر كسانيكه ايمان آورده و اعمال صالحه انجام دادهاند . و همديگر را به حق توصيه كنيد و همديگر را به صبر توصيه نمائيد . )
243 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ . وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة . الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ . يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ . كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ . نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ . أَلَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ . إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ . فِى عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ [ سوره الهمزه] ( و اى بر هر سخن چين [ نفاق افكن ] و موذى با زبان و چشمش . كسى كه مال جمع كرد و آنرا شمرد . گمان مىكند كه مال او برايش جاودانى خواهد ماند . قطعا در حطمه انداخته خواهد شد . و چه ميدانى كه حطمه چيست .آتش شعلهور خدا . كه موج به دلها ميكشد . آتش بر آنها طبقه بسته است با ميخهايى بلند . )
244 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ . قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدُ . أَللَّهُ الصَّمَدُ . لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ . وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ [سوره الاخلاص] ( بگو آن خدا يگانه است خداوند بىنياز مطلق . نزاييده و زاييده نشده است . و براى او هيچ احدى همتا نيست . )
26 ، 30 و إنّ العالم العامل بغير علمه كالجاهل الحائر الّذي لا يستفيق من جهله ،بل الحجّة عليه أعظم . و الحسرة له ألزم . و هو عند اللَّه ألوم ( و قطعى است آن عالم كه به غير علمش عمل ميكند مانند جاهلى است متحير كه از جهلش رها نميشود و بيدار نميگردد ، بلكه حجت عليه او از جاهل بزرگتر است و حسرت و تأسف از او جدائى ناپذيرتر . و در نزد خدا براى ملامت شايستهتر . )
مصيبتها و ناگواريهائى كه از عالم غير عامل به خود و ديگران وارد ميشود شديدتر از نتائج ناگوار جهل جاهلان ميباشد .
تصور كنيد كسى را كه هر لحظه نيش زهر آگين خود را در خويشتن فرو ميبرد و هنگاميكه همه موجوديتش با آن زهر مسموم گشت در ميان انسانها به مسموم كردن ديگران مىپردازد . اين كس همان عالم است كه به غير علم خود عمل مىكند .اينكه او ميداند ، يعنى ارتباط علمى با واقعيت دارد ، و چون هر واقعيتى معلوم نوعى پيوستگى به وجود معنوى آدمى دارد ، پس مانند جزئيست از اجزاء او ، لذا وقتى كه من خود را بخواهد كاملا و با آنچه دارد براى خود مطرح كند همان واقعيت معلوم را هم به عنوان جزئى يا صفتى يا مختصى از من مطرح مينمايد و لذا بايد پذيرفت كه من به اضافه علم به ضرورت عدالت غير از آن من است كه چنين علمى را ندارد .
و به همين جهت است كه اگر انسان با عاملى مزاحم معلوم خود روياروى شود [ اگر آن معلوم واقعا به طور حق اليقين دريافت شده باشد ] حالت تزاحم با همه من خود را احساس نموده و در صدد دفع آن عامل بر مىآيد ، زيرا حذف و نابود تلقى كردن معلوم مانند منفى تلقى نمودن جزئى از من است ، بنابر اين كسيكه عمل به علم نمىكند در حقيقت به يك مبارزه دائمى با من خويش گرفتار است دائما به خود نيش ميزند و مسموم مينمايد . امير المؤمنين عليه السلام مىفرمايد . عالمى كه به غير علمش عمل مىكند مانند جاهل متحيرى است كه از جهل خود رها نميگردد .
وقتى كه علم نتواند كسى را وادار به تطبيق عمل بر معلوم نمايد ،به اضافه از دست رفتن امتياز واقع گرايى و واقع يابى ، ارزش و عظمت و ضرورت پيروى ازعلم نيز از بين مىرود كه اين معنى خود باعث سلب روشنگرى از علم نيز ميگردد ، در نتيجه چنين شخصى از جمله جاهلانى است كه اعتناء و توجهى به علم و روشنگرى و مربوط ساختن انسان با واقعيت ندارد ، اينست علت فرار اين جاهل از بيدارى . و ميفرمايد : حجت عليه اينگونه عالمان بزرگتر از حجت عليه جاهلان ميباشد . و اين قاعده روشنتر از آنست كه نيازى به استدلال و تفصيل بيشترى داشته باشد .
در جمله بعدى مىفرمايد : حسرت عالمى كه به غير علم خود عمل مىكند دائمىتر و جدائىناپذير است از حسرت جاهلى كه به جهت ندانستن عمل نكرده است . دريغ و اسف و حسرت و ندامت آن پديدههاى روانى هستند كه با برداشته شدن پرده از روى حقائق ، سوختن و خاكستر شدن خرمن عمر كسانى را بازگو مىكنند كه به علم خود عمل ننمودند . و هراندازه ضرورت و شايستگى عملهاى بدون علم و علمهاى بدون عمل عالىتر باشد ، دريغ و اسف و حسرت و ندامت شديدتر خواهد بود و استحقاق توبيخ بيشترى از خدا را خواهند داشت .