نامه ۹ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالمحمد آیتی)

نامه : ۹

و من کتاب له ع إ لى مُعاوِیَه :

فَاءَرادَ قَوْمُنا قَتْلَ نَبِیِّنا، وَاجْتِیاحَ اءَصْلِنا، وَهَمُّوا بِنَا الْهُمُومَ، وَ فَعَلُوا بِنَا الْاءَفاعِیلَ، وَ مَنَعُونَا الْعَذْبَ، وَ اءَحْلَسُونَا الْخَوْفَ، وَاضْطَرُّونا إِلى جَبَلٍ وَعْرٍ، وَ اءَوْ قَدُوا لَنا نارَ الْحَرْبِ، فَعَزَمَ اللَّهُ لَنا عَلَى الذَّبِّ عَنْ حَوْزَتِهِ، وَالرَّمْی مِنْ وَراءِ حُرْمَتِهِ، مُؤْمِنُنا یَبْغِی بِذلِکَ الْاءَجْرَ، وَ کافِرُنا یُحامِی عَنِ الْاءَصْلِ، وَ مَنْ اءَسْلَمَ مِنْ قُرَیْشٍ خِلْوٌ مِمّا نَحْنُ فِیهِ بِحِلْفٍ یَمْنَعُهُ، اءَوْ عَشِیرَهٍ تَقُومُ دُونَهُ، فَهُوَ مِنَ الْقَتْلِ بِمَکانِ اءَمْنٍ.

وَ کانَ رَسُولُ اللَّهِ، ص إِذا احْمَرَّ الْبَاءْسُ، وَ اءَحْجَمَ النّاسُ قَدَّمَ اءَهْلَ بَیْتِهِ فَوَقَى بِهِمْ اءَصْحابَهُ حَرَّ السُّیُوفِ وَالْاءَسِنَّهِ، فَقُتِلَ عُبَیْدَهُ بْنُ الْحارِثِ یَوْمَ بَدْرٍ، وَ قُتِلَ حَمْزَهُ یَوْمَ اءُحُدٍ، وَ قُتِلَ جَعْفَرٌ یَوْمَ مُؤْتَهَ، وَ اءَرادَ مَنْ لَوْ شِئْتُ ذَکَرْتُ اسْمَهُ مِثْلَ الَّذِی اءَرادُوا مِنَ الشَّهادَهِ، وَ لَکِنَّ آجالُهُمْ عُجِّلَتْ، وَ مَنِیَّتَهُ اءُخِّرَتْ، فَیا عَجَبا لِلدَّهْرِ إِذْ صِرْتُ یُقْرَنُ بِی مَنْ لَمْ یَسْعَ بِقَدَمِی ، وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ کَسابِقَتِی ، الَّتِی لا یُدْلِی اءَحَدٌ بِمِثْلِها إِلاّ اءَنْ یَدَّعِیَ مُدَّعٍ مَا لا اءَعْرِفُهُ، وَ لا اءَظُنُّ اللَّهَ یَعْرِفُهُ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حالٍ.

وَ اءَمَّا ما سَاءَلْتَ مِنْ دَفْعِ قَتَلَهِ عُثْمانَ إِلَیْکَ فَإِنِّی نَظَرْتُ فِی هَذا الْاءَمْرِ فَلَمْ اءَرَهُ یَسَعُنِی دَفْعُهُمْ إِلَیْکَ وَ لا إِلى غَیْرِکَ وَ لَعَمْرِی لَئِنْ لَمْ تَنْزِعْ عَنْ غَیِّکَ وَ شِقاقِکَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ عَنْ قَلِیلٍ یَطْلُبُونَکَ، لا یُکَلِّفُونَکَ طَلَبَهُمْ فِی بَرِّ وَ لا بَحْرٍ وَ لا جَبَلٍ وَ لا سَهْلٍ إِلاّ اءَنَّهُ طَلَبٌ یَسُوْءُکَ وِجْدانُهُ، وَ زَوْرٌ لا یَسُرُّکَ لُقْیانُهُ، وَالسَّلامُ لِاءَهْلِهِ.

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

از نامه آن حضرت (ع ) به معاویه :

قوم ما (قریش ) آهنگ کشتن پیامبر ما کردند و خواستند که ریشه ما برکنند. پس درباره ما بارها نشستند و راءى زدند و بسا کارها کردند. از زندگى شیرین منعمان نمودند و با وحشت دست به گریبانمان ساختند. ما را وادار کردند که بر کوهى صعب (۲) زیستن گیریم ، سپس ، براى ما آتش ‍ جنگ افروختند. ولى خداوند خواسته بود که ما از آیین بر حق او نگهدارى کنیم و نگذاریم که کس به حریم حرمتش دست یازد. در میان ما، آنان که ایمان آورده بودند، خواستاران پاداش آن جهانى بودند و آنان که ایمان نیاورده بودند از خاندان و تبار خود حمایت مى کردند. از قریشیان هر که ایمان مى آورد از آن آزار که ما گرفتارش بودیم در امان بود. زیرا یا هم سوگندى بود که از او دفاع مى کرد و یا عشیره اش به یاریش برمى خاست . به هر حال ، از کشته شدن در امان بود.

چون کارزار سخت مى شد و مردم پاى واپس مى نهادند، رسول الله (صلى الله علیه و آله ) اهل بیت خود را پیش مى داشت و آنها را سپر اصحاب خود از ضربتهاى سخت شمشیر و نیزه مى نمود. چنانکه عبیده بن الحارث (۳) در روز بدر به شهادت رسید و حمزه (۴) در روز احد، و جعفر(۵) در جنگ موته . یکى دیگر بود که اگر خواهم نامش را بیاورم . او نیز چون آنان خواستار شهادت مى بود، ولى مرگ آنها زودتر فرا رسید و مرگ او به تاءخیر افتاد. و شگفتا از این روزگار که مرا قرین کسى ساخته که هرگز چون من براى اسلام قدمى برنداشته و او را در دین سابقه اى چون سابقه من نبوده است . سابقه اى که کس را بدان دسترس نیست ، مگر کسى ادعایى کند که من او را نمى شناسم و نپندارم که خدا هم او را بشناسد. در هر حال ، خدا را مى ستایم .

و اما از من خواسته بودى که قاتلان عثمان را نزد تو فرستم ، من در این کار اندیشیدم .دیدم براى من میسر نیست که آنها را به تو یا به دیگرى سپارم . به جان خودم سوگند، که اگر از این گمراهى بازنیایى و از تفرقه و جدایى باز نایستى ، بزودى آنها را خواهى شناخت که تو را مى جویند و تو را به رنج نمى افکنند که در بیابان و دریا و کوه و دشت به سراغشان روى .

البته تو در پى یافتن چیزى هستى که یافتنش براى تو خوشایند نیست و اینان کسانى هستند که دیدارشان تو را شادمان نخواهد کرد. سلام بر آنکه شایسته سلام باشد.

____________________________________________

۲- مراد، شعب (دره ) ابوطالب است که قریش ، بنى هاشم را در آن محاصره کردند.
۳- عبیده بن الحارث بن عبدالمطلب ، پسر عموى رسول خدا (ص ) بود.
۴- حمزه بن عبدالمطلب ، عموى پیامبر (ص ).
۵- جعفر بن ابى طالب ، پسر عم رسول الله (ص ) و برادر على بن ابیطالب (ع )

ترجمه عبدالحمید آیتی ۹

نامه ۸ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالمحمد آیتی)

نامه : ۸

و من کتاب له ع إ لى جَرِیرِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ البَجَلِىٍّّ لَمَا اءَرْسَلَهُ إ لى مُعاوِیَهَ:

اءَمّا بَعْدُ، فَإِذا اءَتاکَ کِتابِی فَاحْمِلْ مُعاوِیَهَ عَلَى الْفَصْلِ، وَخُذْهُ بِالْاءَمْرِ الْجَزْمِ، ثُمَّ خَیِّرْهُ بَیْنَ حَرْبٍ مُجْلِیَهٍ، اءَوْ سِلْمٍ مُخْزِیَهٍ، فَإِنِ اخْتارَ الْحَرْبَ فَانْبِذْ إِلَیْهِ، وَ إِنِ اخْتارَ السِّلْمَ فَخُذْ بَیْعَتَهُ، وَالسَّلامُ.

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

نامه اى از آن حضرت (ع ) به جریر بن عبد الله البجلى هنگامى که او را نزد معاویه فرستاده بود:(۱)

اما بعد. چون نامه من به تو رسد، معاویه را وادار که کارش را با ما یکسره کند و بخواه که به طور جزم تصمیم بگیرد. آنگاه مخیّرش کن میان جنگى که مردم را از خانه هایشان براند یا صلحى که به خوارى بپذیرد. اگر جنگ را اختیار کرد، همانند خودش عمل کن و اعلان جنگ نماى و اگر صلح را اختیار کرد، از او بیعت بستان . والسلام .

_________________________________________

۱-امیر المؤ منین (ع ) جریر را نزد معاویه فرستاده بود تا از معاویه بیعت بگیرد، ولى معاویه شش ماه او را در شام نگه داشت و بیعت نکرد ولى خود را براى جنگ آماده ساخت .

ترجمه عبدالحمید آیتی ۸

نامه ۷ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالمحمد آیتی)

نامه : ۷

و من کتاب منه ع إ لَیْهِ اءَیْضا:

اءَمّا بَعْدُ فَقَدْ اءَتَتْنِی مِنْکَ مَوْعِظَهٌ مُوَصَّلَهٌ، وَ رِسالَهٌ مُحَبَّرَهٌ نَمَّقْتَها بِضَلالِکَ، وَ اءَمْضَیْتَها بِسُوءِ رَاءْیِکَ! وَ کِتابُ امْرِئٍ لَیْسَ لَهُ بَصَرٌ یَهْدِیهِ، وَ لا قائِدٌ یُرْشِدُهُ، قَدْ دَعاهُ الْهَوى فَاءَجابَهُ، وَ قادَهُ الضَّلالُ فَاتَّبَعَهُ، فَهَجَرَ لاغِطا وَ ضَلَّ خابِطا.

وَ مِنْهُ وَ مِنْ هذَا الْکِتابِ:

لِاءَنَّها بَیْعَهٌ واحِدَهٌ لا یُثَنَّى فِیهَا النَّظَرُ، وَ لا یُسْتَاءنَفُ فِیهَا الْخِیارُ، الْخارِجُ مِنْها طاعِنٌ، وَ الْمُرَوِّی فِیها مُداهِنٌ.

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

نامه اى دیگر از آن حضرت (ع ) به معاویه :

اما بعد، اندرزنامه اى از تو به من رسید با جمله هایى بربافته و عباراتى که به ضلالت خویش آراسته بودى و از روى بداندیشى روانه کرده بودى . این نامه ، نامه کسى است که نه خود دیده بینا دارد تا راه هدایت را به او نشان دهد، و نه او را رهبرى است که راهش بنماید. هوا و هواس او را فراخوانده و او نیز پاسخش گفته و ضلالت رهنمونش گشته و او نیز متابعتش نموده . هذیانى در هم آمیخته ، گم گشته و به خطا رفته است .

و از این نامه :

بیعت کردن فقط یک بار است و دوباره در آن نظر نتوان کرد. گزینش از سر گرفته نشود. هر که از بیعت بیرون رود، طعن زننده است ، و هر که در پذیرفتنش درنگ کند و دو دلى نشان دهد، منافق است .

ترجمه عبدالحمید آیتی ۷

نامه ۶ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالمحمد آیتی)

نامه : ۶

و من کتاب له ع إ لى معاویه :

إِنَّهُ بایَعَنِی الْقَوْمُ الَّذِینَ بایَعُوا اءَبابَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمانَ عَلى ما بایَعُوهُمْ عَلَیْهِ، فَلَمْ یَکُنْ لِلشَّاهِدِ اءَنْ یَخْتارَ، وَ لا لِلْغائِبِ اءَنْ یَرُدَّ، وَ إِنَّمَا الشُّورى لِلْمُهاجِرِینَ وَ الْاءَنْصارِ، فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلى رَجُلٍ وَ سَمَّوهُ إِماما کانَ ذلِکَ لِلَّهِ رِضىً، فَإِنْ خَرَجَ عَنْ اءَمْرِهِمْ خارِجٌ بِطَعْنٍ اءَوْ بِدْعَهٍ رَدُّوهُ إ لى ما خَرَجَ مِنْهُ، فَإِنْ اءَبى قاتَلُوهُ عَلَى اتَّباعِهِ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ، وَ وَلاّهُ اللَّهُ ما تَوَلّى .

وَ لَعَمْرِی یا مُعاوِیَهُ لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِکَ دُونَ هَواکَ لَتَجِدَنِّی اءَبْرَاءَ النَّاسِ مِنْ دَمِ عُثْمانَ، وَ لَتَعْلَمَنَّ اءَنِّی کُنْتُ فِی عُزْلَهٍ عَنْهُ إِلاّ اءَنْ تَتَجَنَّى ، فَتَجَنَّ ما بَدا لَکَ، وَ السَّلاَمُ.

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

نامه اى از آن حضرت (ع ) به معاویه

این مردمى که با ابو بکر و عمر و عثمان بیعت کرده بودند، به همان شیوه با من بیعت کردند. پس آن را که حاضر است ، نرسد که دیگرى را اختیار کند و آن را که غایب بوده است نرسد که آنچه حاضران پذیرفته اند نپذیرد. شورا از آن مهاجران و انصار است . اگر آنان بر مردى همراءى شدند و او را امام خواندند، کارشان براى خشنودى خدا بوده است ، و اگر کسى از فرمان شورا بیرون آمد و بر آن عیب گرفت یا بدعتى نهاد باید او را به جمعى که از آن بیرون شده است باز آورند. اگر سر بر تافت با او پیکار کنند، زیرا راهى را برگزیده که خلاف راه مؤ منان است و خدا نیز در گردن او کند، گناه آنچه را خود متولى آن شده است .

اى معاویه ، به جان خودم سوگند، که اگر به دیده خرد بنگرى ، نه از روى هوا و هوس ، در خواهى یافت که من از هر کس دیگر از کشتن عثمان بیزارتر بودم و من از آن کنارى جسته بودم ، مگر آنکه بخواهى جنایت را به گردن من نهى و چیزى را که بر تو آشکار است پنهان دارى . والسلام .

ترجمه عبدالحمید آیتی ۶

نامه ۴ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالمحمد آیتی)

نامه : ۴

و من کتاب له ع إ لى بعض اءمراء جیشه :

فَإِنْ عَادُوا إِلَى ظِلِّ الطَّاعَهِ فَذَاکَ الَّذِی نُحِبُّ وَ إِنْ تَوَافَتِ الْأُمُورُ بِالْقَوْمِ إِلَى الشِّقَاقِ وَ الْعِصْیَانِ فَانْهَدْ بِمَنْ أَطَاعَکَ إِلَى مَنْ عَصَاکَ وَ اسْتَغْنِ بِمَنِ انْقَادَ مَعَکَ عَمَّنْ تَقَاعَسَ عَنْکَ
فَإِنَّ الْمُتَکَارِهَ مَغِیبُهُ خَیْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ وَ قُعُودُهُ أَغْنَى مِنْ نُهُوضِهِ

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

نامه اى از آن حضرت (ع ) به یکى از فرماندهان سپاهش

اگر در سایه فرمانبردارى باز آیند، این چیزى است که ما خواستار آنیم و اگر حوادث و پیشامدها، آنان را به جدایى و نافرمانى کشانید، باید به یارى کسانى که از تو فرمان مى‏ برند، به خلاف آنکه فرمانت نمى ‏برند، برخیزى. و به پایمردى آنکه مطیع توست از آنکه به یاریت برنمى‏ خیزد، بى‏ نیاز باشى.زیرا، آنکه به اکراه همراه تو به نبرد مى ‏آید، غیبت او بهتر از حضور اوست و در خانه نشستنش، بهتر است از به یارى برخاستنش.

ترجمه عبدالحمید آیتی ۴

نامه ۳ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالحمید آیتی)

نامه : ۳

من کتاب له ع کَتَبَهُ لِشُرَیْحِ بْنِ اءلْحارِثِ قاضِیهِ:

رُوِیَ اءَنَّ شُرَیْحَ بْنَ الْحَارِثِ قَاضِیَ اءَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع اشْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَارا بِثَمَانِینَ دِینَارا، فَبَلَغَهُ ذَلِکَ فَاسْتَدْعَى شُرَیْحا فَاسْتَدْعَاهُ وَ قَالَ لَهُ:

بَلَغَنِی اءَنَّکَ ابْتَعْتَ دَارا بِثَمَانِینَ دِینَارا وَ کَتَبْتَ لَهَا کِتَابا وَ اءَشْهَدْتَ فِیهِ شُهُودا.

فَقَالَ لَهُ: شُرَیْحٌ قَدْ کَانَ ذَلِکَ یَا اءَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، قَالَ فَنَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ الْمُغْضَبِ ثُمَّ قَالَ لَهُ:

یَا شُرَیْحُ اءَمَا إِنَّهُ سَیَأْتِیکَ مَنْ لاَ یَنْظُرُ فِی کِتَابِکَ وَ لاَ یَسْاءَلُکَ عَنْ بَیِّنَتِکَ حَتَّى یُخْرِجَکَ مِنْهَا شَاخِصا، وَ یُسْلِمَکَ إِلَى قَبْرِکَ خَالِصا، فَانْظُرْ یَا شُرَیْحُ لاَ تَکُونُ ابْتَعْتَ هَذِهِ الدَّارَ مِنْ غَیْرِ مَالِکَ اءَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَیْرِ حَلاَلِکَ، فَإِذَا اءَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْیَا وَ دَارَ الْآخِرَهِ.

اءَمَا إِنَّکَ لَوْ کُنْتَ اءَتَیْتَنِی عِنْدَ شِرَائِکَ مَا اشْتَرَیْتَ لَکَتَبْتُ لَکَ کِتَابا عَلَى هَذِهِ النُّسْخَهِ، فَلَمْ تَرْغَبْ فِی شِرَاءِ هَذِهِ الدَّارِ بِدِرْهَمٍ فَمَا فَوْقَهُ. وَانُّسْخَهُ هَذِهِ:

(هَذَا مَا اشْتَرَى عَبْدٌ ذَلِیلٌ مِنْ مَیِّتٍ قَدْ اءُزْعِجَ لِلرَّحِیلِ، اشْتَرَى مِنْهُ دَارا مِنْ دَارِ الْغُرُورِ مِنْ جَانِبِ الْفَانِینَ، وَ خِطَّهِ الْهَالِکِینَ وَ تَجْمَعُ هَذِهِ الدَّارَ حُدُودٌ اءَرْبَعَهٌ: الْحَدُّ الْاءَوَّلُ یَنْتَهِی إِلَى دَوَاعِی الْآفَاتِ، وَ الْحَدُّ الثَّانِی یَنْتَهِی إِلَى دَوَاعِی الْمُصِیبَاتِ، وَ الْحَدُّ الثَّالِثُ یَنْتَهِی إِلَى الْهَوَى الْمُرْدِی وَ الْحَدُّ الرَّابِعُ یَنْتَهِی إِلَى الشَّیْطَانِ الْمُغْوِی وَ فِیهِ یُشْرَعُ بَابُ هَذِهِ الدَّارِ.

اشْتَرَى هَذَا الْمُغْتَرُّ بِالْاءَمَلِ، مِنْ هَذَا الْمُزْعَجِ بِالْاءَجَلِ، هَذِهِ الدَّارَ بِالْخُرُوجِ مِنْ عِزِّ الْقَنَاعَهِ وَ الدُّخُولِ فِی ذُلِّ الطَّلَبِ وَ الضَّرَاعَهِ، فَمَا اءَدْرَکَ هَذَا الْمُشْتَرِی فِیمَا اشْتَرَى مِنْهُ مِنْ دَرَکٍ فَعَلَى مُبَلْبِلِ اءَجْسَامِ الْمُلُوکِ وَ سَالِبِ نُفُوسِ الْجَبَابِرَهِ وَ مُزِیلِ مُلْکِ الْفَرَاعِنَهِ، مِثْلِ کِسْرَى وَ قَیْصَرَ وَ تُبَّعٍ وَ حِمْیَرَ وَ مَنْ جَمَعَ الْمَالَ عَلَى الْمَالِ فَاءَکْثَرَ وَ مَنْ بَنَى وَ شَیَّدَ وَ زَخْرَفَ وَ نَجَّدَ وَ ادَّخَرَ وَ اعْتَقَدَ وَ نَظَرَ بِزَعْمِهِ لِلْوَلَدِ، إِشْخَاصُهُمْ جَمِیعا إِلَى مَوْقِفِ الْعَرْضِ وَ الْحِسَابِ وَ مَوْضِعِ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ: إِذَا وَقَعَ الْاءَمْرُ بِفَصْلِ الْقَضَاءِ (وَ خَسِرَ هُن الِکَ الْمُبْطِلُونَ) شَهِدَ عَلَى ذَلِکَ الْعَقْلُ إِذَا خَرَجَ مِنْ اءَسْرِ الْهَوَى ، وَ سَلِمَ مِنْ عَلاَئِقِ الدُّنْیَا).

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

نامه اى از آن حضرت (ع ) به قاضى اش شریح بن الحارث .

گویند که شریح بن الحارث قاضى امیرالمؤ منین (ع ) در زمان او خانه اى خرید به هشتاد دینار.این خبر به على (ع ) رسید. او را فرا خواند. و گفت شنیده ام خانه اى خریده اى به هشتاد دینار و براى آن قباله نوشته اى و چند تن را هم به شهادت گرفته اى . شریح گفت چنین است یا امیرالمؤ منین . على (ع ) به خشم در او نظر کرد، سپس فرمود:

اى شریح ، زودا که کسى بر سر تو آید که در قباله ات ننگرد و از شاهدانت نپرسد، تا از آنجا براندت و بى هیچ مال و خواسته اى به گورت سپارد. پس ، اى شریح ، بنگر، نکند که این خانه را از دارایى خود نخریده باشى ، یا نقدى که بر شمرده اى از حلال به دست نیامده باشد. که اگر چنین باشد هم در دنیا زیان کرده اى و هم در آخرت .

اما اگر آنگاه که این خانه را مى خریدى نزد من آمده بودى ، برایت قباله اى مى نوشتم به این نسخت و تو حتى یک درهم و چه جاى بیش از آن رغبت نمى کردى که به بهاى این خانه دهى . و نسخه آن قباله چنین است :

این خانه اى است که بنده اى ذلیل ، از مرده اى که براى کوچ کردن او را از جاى خود برانگیخته اند، خریده است . خانه اى از سراى فریب در کوى از دست شدگان و محلت به هلاکت رسیدگان . این خانه را چهار حدّ است حد نخستین ، منتهى مى شود به آنجا که آفات کمین گرفته اند، و حدّ دوم به آنجا که مصیبتها را سبب است ، و حدّ سوم به خواهشهاى تباه کننده نفسانى ، و حدّ چهارم به شیطان اغواگر. و در آن از حد چهارم باز مى شود.

خریدار که فریب خورده آمال خویش است آن را از فروشنده اى که اجل او را برانگیخته تا براندش ، به بهاى خارج شدن از عزّ قناعت و دخول در ذلّ طلب و خوارى خریده است . در این معامله ضرر و زیان خریدار در آنچه خریده است ، بر عهده کسى است که اندامهاى پادشاهان را ویران سازد و جان از تن جباران بیرون کند و پادشاهى از فرعونان چون شهریاران ایران و قیصرهاى روم و تبّعهاى یمن و حمیرها بستانده است ، و نیز آن کس که دارایى خود را گرد آورد و همواره بر آن در افزود و کاخهاى استوار برآورد و آنها را بیاراست و آرایه ها ساخت و اندوخته ها نهاد تا به گمان خود براى فرزند، مرده ریگى نهد. همه اینان را براى عرضه در پیشگاه حسابگران و آنجا که ثواب و عقاب را معین مى کنند، حاضر آورد. در آنجا حکم قطعى صادر شود و کار داورى به پایان آید. (در آنجا تبهکاران زیانمند شوند) عقل هر گاه که از اسارت هوس بیرون آید و از علایق دنیوى در امان ماند، به این رسند گواهى دهد.

ترجمه عبدالحمید آیتی ۳

نامه ۲ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالحمید آیتی)

نامه : ۲

و من کتاب له ع إ لَیهِمْ بَعْدَ فَتْحِ اءلْبَصْرهِ:

وَ جَزَاکُمُ اللَّهُ مِنْ اءَهْلِ مِصْرٍ عَنْ اءَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ اءَحْسَنَ مَا یَجْزِی الْعَامِلِینَ بِطَاعَتِهِ، وَ الشَّاکِرِینَ لِنِعْمَتِهِ، فَقَدْ سَمِعْتُمْ وَ اءَطَعْتُمْ، وَ دُعِیتُمْ فَاءَجَبْتُمْ.

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

نامه اى از آن حضرت (ع ) پس از فتح بصره به مردم کوفه نوشته است .
خداوند به شما مردم شهر از جانب خاندان پیامبرتان پاداش نیکو دهد، همان پاداش که به فرمانبران و سپاسگویان نعمتش مى دهد. شما شنیدید و اطاعت کردید، فراخوانده شدید و پاسخ دادید.

ترجمه عبدالحمید آیتی ۲

نامه ۱ (متن عربی نسخه صبحی صالح ترجمه عبدالحمید آیتی)

نامه : ۱

و من کتاب له ع إ لى اءَهْلِ اَلْکُوفَهِ عِنْدَ مَسِیرِهِ مِنَ اءلْمَدِینَهٍ إ لَى اءلْبصْرهِ:

مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیِّ اءَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى اءَهْلِ الْکُوفَهِ جَبْهَهِ الْاءَنْصَارِ وَ سَنَامِ الْعَرَبِ:

اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّی اءُخْبِرُکُمْ عَنْ اءَمْرِ عُثْمَانَ حَتَّى یَکُونَ سَمْعُهُ کَعِیَانِهِ، إِنَّ النَّاسَ طَعَنُوا عَلَیْهِ فَکُنْتُ رَجُلاً مِنَ الْمُهَاجِرِینَ اءُکْثِرُ اسْتِعْتَابَهُ وَ اءُقِلُّ عِتَابَهُ وَ کَانَ طَلْحَهُ وَ الزُّبَیْرُ اءَهْوَنُ سَیْرِهِمَا فِیهِ الْوَجِیفُ، وَ اءَرْفَقُ حِدَائِهِمَا الْعَنِیفُ وَ کَانَ مِنْ عَائِشَهَ فِیهِ فَلْتَهُ غَضَبٍ، فَأُتِیحَ لَهُ قَوْمٌ قَتَلُوهُ وَ بَایَعَنِی النَّاسُ غَیْرَ مُسْتَکْرَهِینَ وَ لاَ مُجْبَرِینَ،بَلْ طَائِعِینَ مُخَیَّرِینَ.

وَ اعْلَمُوا اءَنَّ دَارَ الْهِجْرَهِ قَدْ قَلَعَتْ بِاءَهْلِهَا وَ قَلَعُوا بِهَا، وَ جَاشَتْ جَیْشَ الْمِرْجَلِ، وَ قَامَتِ الْفِتْنَهُ عَلَى الْقُطْبِ، فَاءَسْرِعُوا إِلَى اءَمِیرِکُمْ وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّکُمْ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

شماره نامه براساس نسخه صبحی صالح

ترجمه :

نامه اى از آن حضرت (ع ) به مردم کوفه هنگام حرکتش از مدینه به بصره .

از بنده خدا، على ، امیرالمؤ منین به مردم کوفه که بزرگواران یاران و ارجمندان عرب اند.

اما بعد. شما را از کار عثمان خبر مى دهم ، به گونه اى که شنیدنش چون دیدن باشد مردم بر او خرده گرفتند و من که مردى از مهاجران بودم ، همواره خشنودى او را مى خواستم و کمتر سرزنش مى کردم . ولى طلحه و زبیر در باره او شیوه دیگر داشتند و آسانترین کارشان ، تاختن بر او بود و نرمترین رفتارشان ، رفتارى ناهموار بود. بناگاه ، عایشه بى تاءمل بر او خشم گرفت و مردمى بر او شوریدند و کشتندش . آنگاه مردم با من بیعت کردند نه از روى اکراه یا اجبار، بل به رضا و اختیار.

بدانید که سراى هجرت (مدینه ) مردمش را از خود راند و مردم نیز از آنجا رفتند.ناگاه ، چون دیگى که بر آتش باشد، جوشیدن گرفت و فتنه سر برداشت . پس به سوى امیرتان بشتابید و اگر خدا خواهد، براى جهاد با دشمن ، به پیش تازید.

ترجمه عبدالحمید آیتی ۱

نهج البلاغه کلمات قصار حکمت شماره 19 صبحي صالح(ترجمه عبدالمحمد آیتی) آرزو

۱۹-وَ قَالَ ( علیه‏السلام )مَنْ جَرَى فِی عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ

شماره حکمت براساس نسخه صبحی صالح

حکمت 18 دکتر آیتی:

18 و فرمود (ع): هر كه عنان مركب آرزو را رها كند و در پى آن بشتابد مرگش بلغزاند و بر زمين زند.

 

ترجمه عبدالمحمد آیتی