خطبه 129 شرح ابن ابی الحدید (با ترجمه فارسی کتاب جلوه های تاریخ دکتر دامغانی)(المكاييل و الموازين)

129 و من خطبة له ع في ذكر المكاييل و الموازين

عِبَادَ اللَّهِ إِنَّكُمْ وَ مَا تَأْمُلُونَ- مِنْ هَذِهِ الدُّنْيَا أَثْوِيَاءُ مُؤَجَّلُونَ- وَ مَدِينُونَ مُقْتَضَوْنَ أَجَلٌ مَنْقُوصٌ- وَ عَمَلٌ مَحْفُوظٌ- فَرُبَّ دَائِبٍ مُضَيَّعٌ وَ رُبَّ كَادِحٍ خَاسِرٌ- وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ لَا يَزْدَادُ الْخَيْرُ فِيهِ إِلَّا إِدْبَاراً- وَ الشَّرُّ إِلَّا إِقْبَالًا- وَ الشَّيْطَانُ فِي هَلَاكِ النَّاسِ إِلَّا طَمَعاً- فَهَذَا أَوَانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ- وَ عَمَّتْ مَكِيدَتُهُ وَ أَمْكَنَتْ فَرِيسَتُهُ- اضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ- فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِيراً يُكَابِدُ فَقْراً- أَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً- أَوْ بَخِيلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً- أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْراً- أَيْنَ أَخْيَارُكُمْ وَ صُلَحَاؤُكُمْ- وَ أَيْنَ أَحْرَارُكُمْ وَ سُمَحَاؤُكُمْ- وَ أَيْنَ الْمُتَوَرِّعُونَ فِي مَكَاسِبِهِمْ- وَ الْمُتَنَزِّهُونَ فِي مَذَاهِبِهِمْ- أَ لَيْسَ قَدْ ظَعَنُوا جَمِيعاً- عَنْ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ- وَ الْعَاجِلَةِ الْمُنَغِّصَةِ- وَ هَلْ خُلِّفْتُمْ إِلَّا فِي حُثَالَةٍ- لَا تَلْتَقِي بِذَمِّهِمُ الشَّفَتَانِ- اسْتِصْغَاراً لِقَدْرِهِمْ وَ ذَهَاباً عَنْ ذِكْرِهِمْ- فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ- ظَهَرَ الْفَسَادُ فَلَا مُنْكِرٌ مُغَيِّرٌ- وَ لَا زَاجِرٌ مُزْدَجِرٌ- أَ فَبِهَذَا تُرِيدُونَ أَنْ تُجَاوِرُوا اللَّهَ فِي دَارِ قُدْسِهِ- وَ تَكُونُوا أَعَزَّ أَوْلِيَائِهِ عِنْدَهُ- هَيْهَاتَ لَا يُخْدَعُ اللَّهُ عَنْ جَنَّتِهِ- وَ لَا تُنَالُ مَرْضَاتُهُ إِلَّا بِطَاعَتِهِ-لَعَنَ اللَّهُ الآْمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ- وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِه‏

مطابق خطبه 129 نسخه صبحی صالح

شرح وترجمه فارسی

(129)در اين خطبه كه با عبارت( عباد الله ! انكم و ماتاءملون من هده الدنيا اثوياء مؤ جلون ) (اين بندگان خدا! شما و آنچه از اين جهان آرزو مى كنيد ساكنان و ميهمانانى هستيد كه براى شما اجل و مدتى تعيين شده است . شروع مى شود هيچ گونه بحث تاريخى مطرح نشده است .

ابن ابى الحديد در شرح اين خطبه پس از توضيح لغات مى گويد (در اين خطبه كه سيد رضى به آن عنوان (مكاييل و موازين ) داده است هيچ گونه سخنى كه در آن ذكرى از مكيال ها و ترازوها شده باشد نيست .) و سپس در مبحثى نسبتا كوتاه كه چهار صفحه است نمونه هايى از سخنان حكيمان و صالحان و صوفيه را همراه با اشعارى در زهد و پارسايى آورده است كه بسيار خواندنى و مايه پند و عبرت است و براى تبرك و تيمن به ترجمه يك مورد آن بسنده مى شود.)

ابن المبارك  گويد : به روزگاران گذشته ستمگرى بود كه مردم را به خوردن گوشت خوك مجبور مى كرد و اگر كسى آن را نمى خورد او را مى كشت . اين كار همچنان ادامه داشت تا نوبت به عابدى مشهور رسيد كه او را وادار به خوردن گوشت خوك كرد و گفت : اگر نخورى تو را خواهم كشت . اين كار بر مردم گران آمد؛ سالار شرطه آن ستمگر به عابد گفت : من فردا براى تو بزى مى كشم و چون اين ستمگر تو را فرا خواند كه از آن بخورى بخور كه گوشت بز خواهد بود. چون آن ستمگر عابد را فرا خواند كه بخورد او خوددارى كرد. گفت : او را بيرون ببريد و گردنش را بزنيد. سالار شرطه به عابد گفت : چه چيز مانع آن شد كه از گوشت بز بخورى ؟ گفت : من مردى مورد توجه ديگرانم خوش نمى دارم كه مردم در معصيت به من اقتداء كنند. او را پيش بردند و كشتند.

جلوه‏ تاریخ‏ درشرح‏ نهج‏ البلاغه ‏ابن‏ ابى‏ الحدید، ج 4 //ترجمه دکتر محمود مهدوى دامغانى

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.